چگونه ترس خود را از بین ببریم ؟شناخت باورهای مرکزی ترسهایمان

ترس
  • چگونه ترس خود را از بین ببریم

    ترس یکی از احساسات طبیعی و اساسی انسان است و ممکن است به دلایل مختلفی مانند تجربه‌ی وحشتناک در گذشته، نگرانی نسبت به آینده و یا احتمال وقوع خطر و تهدیدات به وجود آید. اما اگر ترس به حدی بروز کند که از زندگی روزمره شما تبدیل به یک محدودیت شود، باید راه‌هایی برای کنترل و کاهش آن را پیدا کنید. در این مقاله، به بررسی راه‌هایی برای کنترل ترس و از بین بردن آن پرداخته شده است.

    ۱. مشخص کردن علت ترس
    اولین قدم برای کنترل ترس، مشخص کردن علت آن است. برای این کار، باید با خودتان صادقانه بررسی کنید که چه چیزی باعث بروز ترس شما شده است. آیا ترس شما ناشی از واقعیت است یا ممکن است به دلیل دلسردی، اضطراب یا افکار منفی شما به وجود آمده باشد؟

    ۲. تغییر فکری
    ممکن است شما در مورد یک موضوع خاص، فکر منفی داشته باشید و به همین دلیل ترس شما بروز کرده باشد. در این صورت، تغییر فکری می‌تواند به کاهش ترس شما کمک کند. برای مثال، اگر شما از پرواز کردن ترس دارید، به جای فکر کردن به تصادف هواپیما، به خودتان بگویید که پرواز کردن یکی از روش‌هایی است که برای رسیدن به مقصد می‌توانید انتخاب کنید و بسیار امن است.

    ۳. تمرین مراقبت از تنفس
    تمرین مراقبت از تنفس، یکی از روش‌هایی است که در کاهش ترس موثر است. هنگامی که در وضعیتی هستید که ترس شما بروز کرده است، سعی کنید به نفس عمیق و آرام بکشید. همچنین، می‌توانید تکرار کلمات آرامش‌بخشی مانند “آرامش” و یا “تسلیم” را در ذهن خود تکرار کنید.

    ۴. تمرینات تفکر مثبت
    تمرینات تفکر مثبت، نیز می‌تواند به کاهش ترس شما کمک کند. برای انجام این تمرینات، سعی کنید به چیزهایی فکر کنید که شما را خوشحال می‌کند و از زندگی لذت می‌برید. همچنین، می‌توانید به خودتان بگویید که شما قادر به کنترل ترس خود هستید و می‌توانید با آن مقابله کنید.

    ۵. استفاده از روش‌های طبیعی
    استفاده از روش‌های طبیعی نیز می‌تواند به کاهش ترس کمک کند. برای مثال، مصرف چای آرامش‌بخش مانند چای لیمو، نعناع و یا آویشن می‌تواند به کاهش ترس کمک کند. همچنین، ممکن است تمرینات یوگا، مدیتیشن و یا رفتن به طبیعت نیز به کاهش ترس شما کمک کند.

    در نهایت، باید به یاد داشته باشید که ترس یکی از احساسات طبیعی انسان است و همیشه نمی‌توانید آن را از بین ببرید. اما با انجام تمرینات مرتب و استفاده از راه‌های مختلف، می‌توانید کنترل ترس خود را بهبود بخشید و به زندگی شادتری دست یابید.

    در این مقاله قصد داریم موانعی را نام ببریم که بر طرف کردن آنها موجب می شود بتوان به اهداف دست پیدا کرد. برای رسیدن به هدف در ابتدا باید یاد بگیریم که چگونه ترس خود را از بین ببریم. با ما همراه باشید تا در رابطه با این موضوع اطلاعات کاملی به شما ارائه دهیم.

    از ترس خود شناخت دقیقی داشته باشید

    در ابتدا به طور دقیق در رابطه با ترس های خود فکر کنید. این ترس می تواند در رابطه با هر چیزی باشد؛ از مسائل مالی، خانوادگی، اجتماعی گرفته تا مسائل عاطفی، آنها را به طور کامل بنویسید و سپس به این موضوع فکر کنید که احتمال به وقوع پیوستن هر یک چقدر است. به این موضوع مهم توجه داشته باشید که به هر چیزی فکر می کنید، لزوما انجام نمی شود.

    بسیاری از مواردی که فکر ما را به خود مشغول می کند اساسا هیچ گاه اتفاق نخواهد افتاد. به همین دلیل است که روانشناسان اعتقاد دارند؛ یک فکر لزوما به معنی یک حقیقت نیست. شما می توانید به هر چیزی فکر کنید، اما فکر کردن شما باعث نمی شود آن امر حقیقت داشته باشد. پس می توان نتیجه گرفت که اکثر ترس های ما بی اساس هستند و با شناخت دقیق آنها می توان به این نتیجه رسید.

    ترس را به هیجان تبدیل کنید

    شاید برای شما جالب باشد بدانید بدن و سیستم عصبی، قدرت تشخیص بین ترس و هیجان را ندارد، یعنی ترس و هیجان برای بدن یک معنی دارد. برای آن که زندگی بهتری داشته باشید بدانید که بهتر است ترس های خود را به هیجان تبدیل کنید. اگر در رابطه با زندگی افراد موفق کنجکاو شده و مطالعاتی انجام داده باشید می دانید که آنها همواره ترس داشته اند، اما نکته مهم این بوده که آنها ترس را با خود همراه کرده اند تا بتوانند اهداف خود را محقق کنند.

    پیرو یک آئین خاص باشید

    به این موضوع توجه کنید که پیروی از یک آئین خاص می تواند برای شما یک دلگرمی باشد که به شما کمک کند همواره حرکتی رو به جلو داشته باشید. لازم به ذکر است که همواره نباید به فکر این باشیم که موقعیت های ترسناک را از خود دور کنید گاهی فقط لازم است بدانیم که چگونه ترس خود را از بین ببریم و بدانیم که هر موقعیت جدید حتی ترسناک ترین آنها تجربه ای جدید به همراه دارد. جمله ای که در موقعیت های سخت به شما کمک می کند “این نیز بگذرد” است.

    جمله ای که در موقعیت های سخت به شما کمک می کند “این نیز بگذرد” است

    اهدافی بزرگ برای خود تعیین کنید و آن را فراموش نکنید

    در اینجا لازم می دانم شما را با واقعیتی بزرگ و مهم آشنا کنم که متاسفانه به آن توجهی نمی شود. این نکته را فراموش نکنید که احساس ترس به خودی خود هیچ مشکلی برای شما به وجود نخواهد آورد، موردی که مشکل ساز می شود این است که شما از ترس وقوع اتفاقی خاص هیچ چیز جدید را تجربه نکنید و اهداف خود را دنبال نکنید.

    تصور کنید از ترس هیچ کار خاصی نکرده باشید، بعد از گذشت ۵ یا ۱۰ سال چه احساسی نسبت به خود خواهید داشت؟ برای رسیدن به اهداف خود لازم است که از منطقه امن خود خارج شوید و پای به دنیای ناشناخته ها بگذارید. خارج شدن از منطقه ای که در آن احساس آرامش می کنید سبب می شود تجربه های جدیدی کسب کنید و به اهداف جدیدی هم برسید. پس بدانیم احساس ترس را باید فراموش کرد و یاد بگیریم چگونه ترس خود را از بین ببریم.

    اعمال جسورانه ای را انجام دهید

    گاهی برای از بین بردن ترس لازم نیست کارهای عجیب و غریبی انجام دهیم، با کارهای کوچک مانند برقراری یک تماس تلفنی می توانید کاری بزرگ انجام دهید. یکی از بهترین کارهایی با انجام آن می توانیم یاد بگیریم که چگونه ترس خود را از بین ببریم این است که حرکاتی جسورانه انجام دهیم. تنها کاری که باید انجام دهید این است که ترس خود را بشناسیم و با شجاعت به سمت آن حرکت کنیم.

    لیستی از کارهای موفق آمیز خود تهیه کنید

    شاید برای شما جالب باشد بدانید که ذهن تمایل دارد به سمت نکات منفی جذب شود و آنها را بیش از اتفاق های مثبت به یاد خواهد آورد. یکی از بهترین کارهایی که می توان برای مقابله با ذهن خود انجام داد این است که لیستی از دست آوردهای خود تهیه کنیم و هر  از گاهی به آن نگاه کنیم. توجه داشته باشید لازم نیست مواردی که به نظر ما بزرگ هستند را یادداشت کنیم، اگر در راه رسیدن به هدف خود به کوچک ترین مورد هم دست یافته اید آن را یادداشت کنید.

    در زمان حال زندگی کنید

    اگر بخواهیم اصل و اساس ترس را بررسی کنیم باید بگوییم که گاهی در رابطه با اتفاق هایی که ممکن است در آینده رخ دهد آنقدر نگران می شوید که این نگرانی به ترس تبدیل می شود. یکی از بهترین راه هایی که با آن می توان یاد گرفت که چگونه ترس خود را از بین ببریم این است که در حال زندگی کنیم، ذهن خود را از اتفاقاتی که قرار است در آینده رخ دهد، دور کنیم و اگر در گذشته اتفاق ناگواری رخ داده است آن را فراموش کنیم. زندگی در حال هنر بزرگی است که یاد گرفتن آن بر همه ما واجب خواهد بود.

    چگونه با ترسهایمان مقابله کنیم ؟شناخت باورهای مرکزی ترسهایمان

     

    در این مقاله قصد داریم انواع ترسها را باز کرده و راهکارهای مواجه شدن و عبور و مقابله با ترسها را بیشتر بررسی کنیم.

     

    انواع ترس ها:

    ترس از طرد شدن :

    ایتکه از طرد شدن و تایید نشدن میترسیم و فکر میکنیم که همه باید ما را تایید کنند.

     

    ترس از انتقاد و سرزنش :

    از انتقاد و شنیدن آن متیرسیم. ترس از انتقاد هم ترمز بزرگیست که گریبان بسیاری از ما انسانها را گرفته است.افکار و ایده های خوبی داریم اما از اینکه مورد تمسخر یا انتقاد و ایراد ساییرین قرار بگیریم ابراز نمیکنیم. به همین جهت ازدیگران فاصله میگیریم.

     

    ترس از موفقیت :

    با موفقیت مسئولیت ما برای پاسخگویی بیشتر میشود میترسیم که در اثر موفقیت انتظارات دیگران از ما بیشتر شود گاهی میترسیم بخاطر موفقیتهایمان پشت سرمان حرف بزنند و همین ترمزی برای حرکت نکردن است.

     

    ترسها باعث میشوند آنچیزهایی که خودمان باور داریم اتفاقات و مشکلات خاصی برایمان بوجود نمیاورند را آنقدر بزرگ و درشت کنیم که دیگراز عهده انجام آن کار برنیاییم به همین جهت میل به امنیت پیدا میکنیم ترس درواقع دیالوگی درونی است که بارها به ما تاکید میکند که فکرش را هم نکن همینجایی که هستی بمان الان زمان مناسبی نیست. ترسها بخاطر عدم پیش بینی آینده ما را به شدت رهنمون به این مسیر میکند که آینده را پیش بینی کنیم وفقط از راهها و مسیرهایی برویم که سالم و مطمئن است.

    ما به عنوان یک انسان هر بار که برای کاری که میتوانیم انجام دهیم اما به خاطر ترس انجامش نمیدهیم ترس را انتخاب میکنیم. احساس سرزنش درونی به سراغمان میاید.جالب است بدانید دربلند مدت اگر به استقبال ترسهایتان نروید با گذشت زمان صدای درونتان بلندتر میشود و نیروی این ترس بیشتر وجود شما را خواهد گرفت و بیشتر آه حسرت بر دل شمال باقی میماند. یاید ترس را بعنوان بخشی از زندگی پذیرفت میتوانیم در مقابل این واقعیت و مسئله زندگی آن را انکار کنیم یا از آن اجتناب کنیم اما میتوانیم آن را بپذیریم و برایش کاری کنیم چاره اکثر ترسهای ما انسانها پذیرش و حرکت کردن تدریجی به طرف آنهاست.

     

     

    بسیاری بخاطر ترسهایشان در حسرت زندگی میکنند.

    واقعیت بسیاری از انسانها در چنگال حسرتهای خود زندگی میکنند و چه کارهایی که میتوانستند صورت دهند اما بخاطر ترس از انجامش سرباز زدند. خود شما توانمندیهای بسیاری دارید که بخاطر ترسهایتان از انجام آنها سرباز میزنید. کنار گذاشتن ترسها نیازمند خطر کردن و تاحدی ریسک کردن است.

     اگر واقعا حاضر نیستیم در زندگیمان ریسک حساب شده کنیم و هزینه بدهیم هرگز رو به جلو حرکت نخواهیم کرد. خاطرم هست دوستی را میشناختم که بنا بود به مدت یکسال آموزش سیستم کسب و کارش را به مجموعه ما بسپارد و بابت این یکسال سه میلیون تومان هزینه پرداخت کند دائم سر مبلغ و قیمت چانه میزد و درنهایت هم گفت خب حرفهای شما درست حالا اگر من نتیحه نگیرفتم چه میشود. دوست من هم در حواب پاسخ مناسبی دارد و گفت شما اگر برای یکی از مهمترین بخشهای زندگیت یعنی کسب و کارت نمیخواهی سه میلیون سرمایه گذاری کنی وریسک کنی اصلاقید پیشرفت را بزنید.

     

    ما چگونه از ترسهایمان فرار میکنیم ؟

    اولین مکانیزم فرار از ترسهایمان اجتناب است یعنی من از موقعیتهایی که باید با آن روبرو شوم و کارهایی که باید آن را انجام دهم اما میترسم اجتناب میکنم. این کار دو  پیامد منفی برای روح و روان ما به جا مگیذارد اول اینکه ما میدانیم باید کاری را انجام دهیم اما به خاطر ترس از انجامش طفره میرویم پس عزت نفس ما کاهش پیدا میکند دوم اینکه حس میکنیم کاری همیشه برروی دوش ماست اما سراغش نمیرویم و از درون حالت بدی پیدا میکنیم حس میکنیم بی عرضه هستیم حالت خشم و شاید افسردگی به ما دست بدهد.

     

    بسیاری از ما انسانها برای فرار از ترسهایمان در رحم دیگران سکنی میگزینیم و پشت آنها پنهان میشویم. مثل کارمندی که سالهاست آرزوی استقلال دارد اما بخاطر مواجه نشدن با ترسها هنوز در دامان شرکت یا مدیرش زندگی میکند پسری که سالهانزد پدرش کار کرده و مدتهاست دوست دارد برای خودش کسب وک اری جدید راه اندازی کند خودش را تحت عناوینی زیبا پشت سر پدرش پنهان میکند.

     

    برخی از افراد برای خنثی کردن ترسشهایشان به مکانیزم فرار روی میاورند مثلا من همسری هستم که بخاطر یک سری خصوصیات بد اخلاقی شوهرم که مثلا تندخویی دارد یا زود از کوره در میرود به جای اینکه با این ترس مواجه شوم و مسائلم را با او مطرح کنم سعی میکنم با باج دادن به شوهرم او را کنترل کنم که دیگر تندخو نباشد.

     

     

     برای مقابله با ترسهایمان چه کار کنیم ؟

    ۱) ریشه های ترستان را شناسایی کنید :

    یک قلم و کاغذ بردارید و بنویسید که اگر میخواهید کار خاصی صورت دهید چه ترسی از انجامش دارید اول ترس اصلی را مشخص کنید.

     

    مثال : شما میخواهید در یک جلسه سخنرانی در مقابل ۲۰۰ نفر صحبت کنید اما بشدت ترس دارید که کار خراب شود و یا اینکه درمقابل دیگران سخنرانی را خراب کنید یا سخنرانی شما دلچسب نباشد.

     

     

     

    شناسایی ترسهای اصلی :

    ترسهای اصلی شما در این موضوع ترس از شکست و ترس از تایید نشدن از سوی دیگران است.

     

    حالا برای اینکه ریشه این ترس را بشناسید باید به سوالات زیر پاسخ دهید

     

    اگر این فکر درست باشد چه عواقبی برای من خواهد داشت ؟

     

    این عاقبت در مورد من یعنی چه ؟

     

    چرا این وضعیت برای من بد است؟

     

    اگر این اتفاق افتاد بعدش چه خواهد شد ؟

     

    حالا با توجه به مثال بالا به سوالات پاسخ میدهیم :

     

    اگر که سخنرانی من خراب شود و یا صحبت من جذاب نباشد چه عواقبی برای من خواهد داشت؟

     

    پاسخ : همه فکر میکنند من ناتوان و بی عرضه هستم. من مدیر یک مجموعه بزرگ هستم اگر این سخنرانی خراب شود قطعا کارمندان و پرسنل من قضاوت متفاوتی نسبت به من خواهند داشت و دیگر اعتباری پیش آنها نخواهم داشت.

     

    این عاقبت در مورد من یعنی چه ؟

     

    پاسخ : من به درد اداره کردن و مدیریت نمیخورم و همه این را متوجه میشوند.

     

    چرا این وضعیت برای من بد است ؟

     

    پاسخ : همه پی میبرند که من ناتوان هستم و دیگر احتمالا احترام زیادی برای من قائل نیستند.

     

    اگر این اتفاق افتاد بعدش چه خواهد شد ؟

     

    احساس ناخواستنی بودن میکنم و حس میکنم کسی برای من ارزش قائل نیست و دچار بی ارزشی میشوم.

     

    ریشه این ترس حس بی ارزشی در فرد است. این ناشی از این موضوع است که من فکر میکنم تنها زمانی ارزشمند هستم که فقط موفق شوم و زمانی که شکست بخورم پس موجود بی ارزشی هستم.

     

     باورهای زیربنایی ترسهایمان را بشناسیم.

     

     شایعترین باورهای در مورد ترس از شکست خوردن یا ترس از تایید نشدن از سوی دیگران باورهای زیر است :

     

     

     من برای اینکه احساس ارزشمندی کنم باید تایید همه را جلب نمایم.

     

    عملکرد من در کارم مساویست با میزان ارزشمندی من

     

    مردم هیچ وقت من را همین طور که هستم نمیپذیرند.

     

    برای اینکه لیاقت احترام و دوست داشته شدن دیگران را داشته باشم حتما باید عملکرد من خوب باشد.

     

    من باید در همه کارهایم موفق باشم تا حس ارزشمندی کنم.

     

    من همیشه باید دیگران را ازخودم راضی نگه دارم تا احساس ارزشمندی کنم.

     

     

     هرگاه ما توانستیم با شناخت ترسهایی که داریم و شناخت ریشه های آنها باورهای اشتباهی که پشت ترسهایمان نهفته است را شناسایی کنیم حالا آماده هستیم آنها را به چالش بکشیم حالا بعد از شناخت نوبت به مواجهه است.

     

     

     تمرین کنید با ترسها مقابله کنید.

    رویارویی مستقیم با ترسهایمان را مواجهه درمانی نیز مینامند. این تمرین نیازدارد که مافهرستی از ترسهای خود تهیه کنیم و به تدریج با مواجه شدن با آنها مغز خودمان را عادت دهیم. فرآیند عادت دادن خودمان سازو کار طبیعی بدن برای تطبیق یافتن با هر تغییری است.

     

     

     طبق مثال قبل شما از صحبت در مقابل جمع میترسید :

    حالا با خودتان قرار بگذارید در هرجلسه کاری یا آموزشی حداقل یک نظر یا پیشنهاد خودتان را درگام اول مطرح کنید. بعد از چند بار تگرار این موضوع ذهن شما با این قضیه عادت میکند ناگهان متوجه میشوید هرچه بیشتر در جلسات صحبت کنید و اظهار نظر کیند و یا پرسش خود را مطرح کنید بیشتر احساس راحتی میگنید و حتی اعتماد به نفس شما هم بیشتر میشود.

     

    در گام دوم میتوانید درمقابل جمعهای کوچک انسانی مثلا۱۰ الی ۲۰ نفره صحبت کنید کافیست چندین بار این تمرین صورت گیرد پس از چندبار صحبت در مقایل جعیتی به این تعداد دیگر ترس و اضطراب شما از این کار به شدت کاهش میابد و مغز شما این موضوع را برای خودش ساده در نظر میگیرد.

     با تمرین کردن مواجهه تدریجی برای ترسهای دیگر سعی کنید آهسته آهسته سیستم فکری خود را عادت دهید که این مراحل گذر کنید.

     

    مهمترین نکته :

    تجربه کردن احساسات ناخوشایند هرچند سخت و دردآور است اما مهمترین عامل رشد درونی ما انسانهاست. ترس یکی از این احساسات ناخوشایندیست که ما برای فرار از مواجه شدن با آن هرکاری را صورت میدهیم. تا زمانیکه حاضر نباشیم با این احساسات سخت درونی روبرو گردیم رشد حاصل نمیگردد. با مواجه شدن با ترسهایمان نتیجه ایی حاصل میگردد. یا شکست میخوریم یا تایید نمیشویم یا مورد قضاوت قرار میگیریم یا شاید حتی مورد تمسخر قرار بگیریم.

     اما باید این احساسات منفی را تجربه کنیم. در مقاله قبلی توضیح دادیم که شکستهایی هستند که به ما احساس حقارت میدهند. تجربه کردن این حس ناخوشایند حقارت دردآور است اما باید این حس دردناک را تجربه کنیم تا شخصیت ما رشد کند.

     

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    images

    اولین جلسه مشاوره

     

    قیمت اصلی جلسه مشاوره 249,000 تومان

    قیمت اولین جلسه مشاوره 179,000 تومان

    روز
    ساعت
    دقیقه
    ثانیه
    اگر در رابطه ات دچار مشکل شده ای و نمی دانی چطور باید آن را به ازدواج ختم کنی یا این که چطور تکلیفت را مشخص کنی یا رابطه را بهبود ببخشی می توانی از مشاوره شیک اندیش استفاده کنید.

    2 نظرات

    پیمایش به بالا