اعتیاد به گوشی
اعتیاد به گوشی، یکی از مشکلات روزانه در جوامع مدرن است که به تدریج به دلایل مختلف در حال افزایش است. گوشیهای هوشمند، با ارائه قابلیتهای متنوع، این امکان را به کاربرانشان میدهند که به راحتی با دنیای خارج از خودشان ارتباط برقرار کنند. این قابلیت، در بسیاری از موارد، این امکان را به کاربر میدهد که برای خودشان یک دنیای مجازی سازنده کنند و در آن به تمامی نیازهای خود پاسخ دهند. با این حال، به دلیل اینکه فناوری گوشیهای هوشمند همچنان در حال پیشرفت است، همچنان بسیاری از مردم از این امکان استفاده میکنند و به دنبال تجربه این دنیای مجازی هستند. این موضوع باعث شده است که اعتیاد به گوشی، به یکی از مشکلات روزانه بسیاری از افراد تبدیل شود.
اعتیاد به گوشی در بسیاری از موارد، تاثیرات منفی بر روی سلامت روحی و جسمی افراد دارد. با اینکه میتوان به سادگی از دنیای مجازی گوشیهای هوشمند به دنیای واقعی بازگشت، اما بسیاری از کاربران گوشیهای هوشمند، از این امکان استفاده نمیکنند. به علاوه، بسیاری از کاربران، به دلیل اینکه نمیتوانند از این قابلیتها صرف نظر کنند، این عادت بد را ادامه میدهند. این موضوع باعث میشود که آنها از دنیای واقعی دور شوند و سلامت روحی و جسمی خود را تهدید کنند.
به طور کلی، اعتیاد به گوشی، تاثیرات منفی بر روی سلامت روحی و جسمی کاربرانش دارد. با این حال، این مشکل با ارائه راهکارهایی مانند تعیین زمان مشخص برای استفاده از گوشی، تعیین محدودیتهایی برای دسترسی به برنامههای مختلف و استفاده از تکنولوژیهای جدید، میتواند کاهش یابد. با توجه به اینکه گوشیهای هوشمند به یکی از قابلیتهای اصلی زندگی مدرن تبدیل شدهاند، بسیاری از کاربرانشان باید به یاد داشته باشند که استفاده از آنها باید به صورت متعادل و با توجه به نیازهای واقعیشان باشد.
ربع ساعتی از شروع کلاس می گذشت که با تکان دادن سر به علامت اجازه گرفتن وارد کلاس شد.
یک صندلی خالی پیدا کرد و هنوز نشسته سرش را کرد تو گوشی.
اولش تصور کردم حتما می خواهد به یکی پیام بدهد و او را از نگرانی دربیاورد. اما هر چقدر که بیشتر سرش در گوشی بود شرایطش نگران کننده تر بنظر می رسید.
دو سه دقیقه ای بعد سرش را از گوشی درآورد به کلاس و افراد حاضر در آن نگاهی انداخت.
لازم نبود زیاد درباره مشکلاتش صحبت کند چون این صحنه بسیار آشنا بود.
من خجالتی هستم. هر مکان جدیدی که وارد می شوم باید اول سرم را در گوشی کنم. دقیقا شبیه سیگاری ها که در بدو ورود حتما باید سیگار بکشند تا آرام شوند.
تو دورهمی ها همین طور است. به دقایق اولی که مهمان ها می آیند توجه کن. همه یه جورایی تو دیوار هستند تا اینکه بتوانند خودشان را با چیزی مثل سیگار مشروب گوشی و.. آرام کنند.
اما اعتیاد به گوشی با سیگار یک فرق اساسی دارد:
فرق یه فرد سیگاری با یک فردی که اعتیاد به گوشی دارد در این است که فرد سیگاری را می توان تحمل کرد و باهاش گپ زد اما فردی که به گوشی اعتیاد دارد را هیچکاری نمی توان کرد.
فرد سیگاری سیگار می کشد تا بتواند با محیط اطراف آرام آرام کانکت شود اما فردی که سرش تو گوشی است به طور کاملا از محیط اطراف دیسکانکت شده است.
سیگاری ها شاید خالی ببندند و بگویند می توانیم یک روز بدون سیگار سر کنیم اما معتادان گوشی همین خالی را هم نمی توانند ببندند.
ترسناک نیست؟
زمانی که متوجه می شوی به وسیله اعتیاد داری که برای ۲۴ ساعت که هیچ حتی برای ۵ ساعت بدون آن نمی توانی زندگی کنی و سریع دچار اضطراب می شوی؟
بد است مگرنه؟ بله اما یک چیز توجه من را خیلی به خودش جلب کرد و آن این بود که ماجرا سیگار و گوشی چقدر شبیه هم هستند.
هم افراد سیگاری و هم افراد معتاد به گوشی هر دو به نوعی از جامعه طرد می شوند با این تفاوت که جامعه سیگاری ها به همدیگر احترام می گذارند و با همدیگر گپ می زنند و حال می کنند اگر در جایی باشند.
اما جامعه معتادان به گوشی حتی به همدیگر هم احترام نمی گذارند و یک معاشرت ساده هم با همدیگر ندارند.
جامعه افراد سیگاری کمتر احمق هستند چون تا به حال دیده نشده دو فرد سیگاری بر سر اینکه کدام برند تولید کننده سیگار بهتر است به همدیگر فحش خوار و مادر بدهند و تعصب داشته باشند.
اما کافی هست یک نگاهی به بخش دیدگاه های فروشگاه های موبایل بیاندازی. به همدیگر فحش می دهند که نه مثلا برند جومونگ بهتر از برند گلابی هست.
ببین سیگاری بودن بد هست اما تو حساب کن اعتیاد به گوشی چقدر بدتر هست که در هر مثالی که می خواهم بزنم سیگاری ها آدم های باحال تری دیده می شوند.
اما چی شد که اعتیاد به گوشی پیدا کردی؟
خیلی ساده و بدون هیچگونه پیچیدگی بهت بگم.
زندگی ات بشدت تکراری و کسل کننده هست.
از آنجایی که در گذشته نتوانستی راه حلی برای خروج از این زندگی تکراری و کسل کننده پیدا کنی به طور ناخودآگاه جذب وسیله ای شدی که می توانست سرگرمت کند.
حالا این سرگرمی یا با دیدن کلیپ های کوتاه دیگران بود یا با خواندن پیام هایی که می توانست به ما نشان دهد شاید کسی باشد به ما اهمیت بدهد.
می دانم اگر همین الان بخواهی اعتیاد به گوشی را از بین ببری با چه مشکلاتی مواجه می شوی.
احتمالا می گویی واقعا چیز جذاب یا خوبی در دنیا اتفاق نمی افتد. از طرفی هم که این بیماری های واگیر زیاد شده و نمی توانیم بیرون برویم. البته آن موقعه هم که کورنا نبود اصلا جایی برای بیرون رفتن وجود نداشت و….
اگر الان تو مطب بودیم دستم را می گذاشتم روی شانه ات و می گفتم: چیزی نیست مرد تو فقط افسرده شده ای.
درسته بی انگیزه بودن بد هست و یک جورایی ما را کرخت و بی حس می کند اما راهش این نیست که خودمان را با دیدن سرگرمی های دیگران سرگرم کنیم.
که البته هم واقعا سرگرم نمی شویم چون اگر دقت کرده باشی بعد از یکی دو ساعت ناگهان سردرد می گیریم و دوست داریم گوشی را پرت کنیم تو دیوار.
اما به نظر من بدترین اتفاق آنجایی می افتد که اعتیاد به گوشی باعث می شود به شدت منزوی و غیر اجتماعی شوی. همین موضوع روابط واقعی اجتماعی ات را تحت تاثیر قرار می دهد و هر روز از تو یک فرد ناراحت تر و تلخ تر خواهد ساخت.
بزرگترین دروغ قرن در یک نگاه:
شرکت های تبلیغاتی تقریبا هر شر وری را کنار هم قرار می دهند تا به تو بقبولانند تو می توانی در گوشی باشی و خوشحال باشی.
یعنی احتمالا واقعی بودن این عکس از احتمال وجود دموکراسی در کره شمالی بسیار کمتر است.
به عنوان یک معتاد به گوشی تا به حال چندبار این تصویر برایت اتفاق افتاده است؟
یعنی با دوست هایت شتابان به سمت خانه بدوید. لباس هایتان را وحشیانه دربیاورید (همانطور که در عکس مشخص است) و بعد روی فرش دراز بکشید و سرهایتان را مانند گوجه و خیارشور داخل ساندویچ به همدیگر بچسبانید و گوشی هایتان را دست بگیرید و لبخند بزنید!