کمالگرایی چیست ؟
کمالگرایی به عنوان یکی از رویکردهای فلسفی و روانشناسی، به دنبال دستیابی به کمال در تمامی جنبههای زندگی است. این رویکرد در جوامع مختلف و در سراسر تاریخ به شکلهای مختلف پدید آمده است. امروزه، کمالگرایی به عنوان یکی از بزرگترین چالشهای روانشناسی ما شناخته میشود.
اصلیترین ویژگی کمالگرایی، تمایل به دستیابی به کمال و ارضای کامل نیازهای فردی است. در این رویکرد، فرد به دنبال دستیابی به کمال در تمامی جنبههای زندگی خود است، از جمله در زمینههای شغلی، روابط، ظاهری و غیره. برای این افراد، تلاش برای دستیابی به کمال، مهمتر از خود نتایج است.
کمالگرایی میتواند به دو شکل مختلف پدید آید: کمالگرایی سالم و ناسالم. در کمالگرایی سالم، فرد به دنبال بهبود و بهتر شدن خود و دستیابی به کمال در تمامی جنبههای زندگی است. در واقع، این افراد به دنبال بهبود و بهتر شدن خود هستند که این رفتار به عنوان یکی از ویژگیهای مثبت شناخته میشود.
از طرف دیگر، کمالگرایی ناسالم شامل تلاش برای دستیابی به کمال به اندازهای است که به سلامت جسمی و روانی فرد آسیب میزند. در این حالت، فرد به دنبال دستیابی به کمال است که به آسیب روانی و شخصیتی او منجر میشود. به عنوان مثال، افرادی که در این دسته قرار دارند، ممکن است به شدت از خود سخت باشند و انتظار داشته باشند که همیشه بهترین ها را ارائه دهند، در حالی که این رفتار آنها را به مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب و اضطراب اجتماعی مبتلا میکند.
در کل، کمالگرایی یک رویکرد پیچیده و چالش برانگیز است که در بسیاری از جوامع و فرهنگها قابل مشاهده است. در صورتی که به صورت سالم از این رویکرد استفاده شود، میتواند به بهبود شخصیت فرد کمک کند، اما در صورتی که به صورت ناسالم به کار گرفته شود، ممکن است به سلامت روانی و شخصیتی فرد آسیب بزند. بنابراین، برای دستیابی به یک زندگی سالم و موفق، لازم است که به دنبال تعادل بین تلاش برای بهبود و دستیابی به کمال به صورت سالم باشیم.
قبل از مطرح کردن موضوع کمالگرایی از شما خوانندگان عزیز درخواست دارم به دو داستان زیر دقت کنید اگر با خواندن شرح حال این افراد به ادامه بحث علاقه مند بودید مقاله را ادامه دهید.
” امیلی از آن دسته زنانی است که ابرانسان به شمار میرود. او درکارش بهترین است. فوق تخصص بیهوشی است.با اینکه به پایان رساندن رشته بیهوشی سخت است اما او توانسته به عالی ترین مدارج علمی برسد.سردبیر چندین مجله تخصصی است و علاوه برجوایز علمی فراوانی که کسب کرده سالانه بیش از دویست هزار دلار درآمد دارد.“
امیلی درعین موفقیت شغلی و کاری مادر و همسری تمام عیار است. در کارهای شرکت همسرش که یک شرکت بازرگانی دارد به او کمک میدهد، علاوه بر رسیدگی به کارهای منزل همه تلاشش را دارد که رابطه خوب و مناسب با فرزندانش حفظ شود ضمن اینکه اصرار دارد که از ورزش هم غافل نشود و مرتب روزانه ورزش میکند آنهم نه در سطح معمولی بلکه او یک تنیس باز عالیست. خانه اش برق میزند از بس که تمیز است.
بزرگترین تاسف او این است که نمیتواند به گلکاری و درختهای خانه اش آنطور که مناسب است رسیدگی کند اما جالب است بدانید خودش همیشه اعتراف میکند با اینهمه موفقیت و زندگی عالی باز حس میکند در زندگیش کمبودهای فراوان وجود دارد. “
داستان دوم :
” ویلیام فردی بسیار موفق است. او گوینده و مجری یکی از شبکه های معروف خبری در جهان است. بسیار خوش تیپ و جذاب است و اندکی هم حس خودبزرگ بینی و برتری طلبی دارد او با حالتی خونسرد که حاکی از غرور است از موفقیتهایش صحبت میکند بسیار با نفوذ بوده و روابط عالی با افراد صاحبنام دارد اما علیرغم اینهمه دستاورد و مواهب باز احساس عمیق نارضایتی از زندگیش دارد و ظاهرا زیاده خواهی او پایانی ندارد “
اگر به هردو داستان بالا بنگریم به راحتی تاثیر عمیق کمالگرایی را مشاهده خواهیم کرد. نکته مهم این است که بدانیم کمالگرایی علیرغم بسیاری از نقاط منفی ای که دارد و بسیار از هم از سوی روانشناسان و حتی کتابها نکوهش میشود به انسان کمک میکند دستاوردها و موفقیتهای زیادی کسب نماید. و شاید این را باید یکی از ویژگیهای مثبت کمالگرایی بدانیم.
تعریفی از کمالگرایی :
” کمالگرایی یعنی تعریف معیارهای بسیار سختگیرانه برای خودمان و تلاش و کوشش شدید برای رسیدن به این استانداردهای سخت و مشکل “
فرد کمالگرا زمانی احساس ارزشمندی درونی خودش را میابد که بتوانید این معیارها و استانداردهای سختگیرانه ایی که در ذهنش شکل گرفته را رعایت نماید. آنگاه احساس آرامش ، راحتی و رضایت عمیق درونی را تجربه مینماید.
جالب است بدانید دامی بنام کمالگرایی بیشتر در انسانهای باهوش و به شدت موفق دیده میشود. اما با وجود هوش زیاد و موفقیتهای زیاد از خودشان رضایت ندارند و حس عزت نفس و اعتماد به نفس در درون آنها نیست.
کمالگرایی یا توهم کامل شدن :
مشکل گمالگرایی دقیقا در این واژه “بهترین ” و ” کامل شدن ” قرار دارد. من وقتی همیشه به دنبال بهترین ، زیباترین ، برترین ، ماهرترین ، کاملترین و…..هرچه که پسوند ترین به آن نسبت دهید باشم باید زمان زیادی صرف کنم این استانداردهای بالا را رعایت کنم اما مشکل اینجاست که گیر من در همین بهترین شدن است پس هرچقدر هم زمان کافی و لازم درنظر بگیرم تا کاری را انجام دهم باز به حد مطلوب و رضایت خود نمیرسم پس باز هیچ کاری نمیکنم چون اصلا من تحمل نقص را ندارم تحمل اشتباه را ندارم. تحمل جزیی ترین عیبها را ندارم به همین جهت هرگز رضایت برای من فراهم نمیشود.
تقریبا میتوان گفت کسب امتیازات و نمرات کامل در زندگی توهمی بیش نیست. شما در زندگی خودتان بنگرید آیا ثروتمندی در اطرافیان شما وجود دارد که از او ثروتمندتر نباشد ؟
آیا پدر و مادری را میبنید که کاملا بدون عیب و نقص باشند ؟
آیا فوتبالیستی ، هنرمندی یا بازیگر یا حتی پزشک جزاحی را میتوان یافت که بگوییم این فرد از هر لحاظ بهترین در حیطه کاری خود است و دیگر شبیه او نداریم ؟
آیا فرد زیبایی میبنید که بگویید این فرد زیباترین فرد دنیاست ؟
درون یک فردی که دچار کمالگرایی است چه میگذرد ؟
“همیشه باید سعی کنم عالی باشم “
یک حس اجبار درونی و فشار درونی ما را سوق میدهد که همیشه بخودمان و دیگران سخت بگیریم. دائما در حال تلاش و تکاپو هستیم اصلا برای کمالگرا اینگار تعطیلات و آرامش و تفریح معنایی ندارد. معمولا این افراد برای انتخاب شریک زندگی هم سخت گیرانه معیارها را رعایت میکنند. به شدت منظم و مرتب هستید به طوری که یک بی نظمی بدجور شما را بهم ریخته میکند
اطرافیان از موفقیتهای بیشتر این نمونه افراد خوشحال میشوند حتی شاید حسرت زندگی آنها را هم بخورند اما کمالگرا با وجود اینهمه موفقیت احساس آرامش و رضایت ندارد و هم اینکه این موفقیتها را بسیار ناچیز و پیش پا افتاده قلمداد میکند. معنای زندگی برای این مدل افراد فقط شده است : کار و کار و کار به همین جهت در کار خود بسیار موفق هستند و وقتی سراغ بازی و تفریح بروند انگار کار بیهوده ایی مرتکب شده اند.
کمالگرایی و احساس حقارت :
ویژگی درونی شخصیت کمالگرا احساس حقارتی است که ازدرون با خودش حمل میکند و به همین جهت برای پوشاندن و کاور کردن این حس حقارت درونی نیاز شدید به اثبات خود از طریق استانداردهای بالا دارد. به همین جهت کمالگراها اگر نتوانند کاری را به درستی انجام دهند هرگز دست به آن کار نمیزنند.
سرخوردگیهای دوران کودکی تاثیر بسیاری در این دارد که ما زمینه تبدیل شدن به یک شخص کمالگرا را پیدا کنیم. هنگامی که به بچه ها اجازه تجربه کردن را ندهیم اجازه ندهیم اشتباه کنند یا دریک حد مشخص ریسک کنند و کاری را انجام دهند حتی اگر شکست بخورند نتیجه اش همین کمالگرا شدن در بزرگسالیست .
چند خصوصیت اصلی در افرادی که کمالگرایی دارند :
در این قسمت به صورت کلی به چند خصوصیت بارز افرادی که کمالگرایی در آنها زیاد است اشاره میکنیم.
تصور یک نقطه ایی که بعد از آن همه چیز درست میشود ؟ ( در جستجوی ناکجاآباد )
خاطرم هست دوستی داشتم که ایشان حدودا ۳۶ سال سن دارد درکرج کار ساختمان سازی انجام میدهد. ایشان مجرد بود و ما وسایر دوستان سربه سر او میگذاشتم که زودتر زن بگیر. جالب است همیشه در جواب میگفت گه بگذارید این پروژه ساخت و سازی که در دستم است را به اتمام برسانم بعد زن میگیرم ما تعجب میکردیم که زن گرفتن چه ربطی به تمام شدن این پروژه دارد.
تصور اینکه یک نقطه ایی وجود دارد که من به آن نقطه میرسم و همه کارها به سرانجام رسیده و همه چیزمهیا شده حالا من شروع میکنم به اینکه فلان کاررا انجام دهم یا تصور اینکه من دریک نقطه خاص به فراغ بال و آرامش میرسم بعد کارهایی را انجام میدهم بازهم همگی تصوری از ایده آل گرایی است که ریشه در همین کمالگرایی دارد. باید بخاطر داشته باشیم که زندگی یک جریان است که همه امور آن باهم به پیش میروند.
رسیدگی به جزئیات بیش از حد :
توجه بیش از حد به جزییات برای بی نقص شدن ویژگی دیگر است همین توجه بیش از حد در درازمدت ما را دچار خستگی و افسردگی میکند دقیقا شبیه لاستیکی که سرجای خودش فقط حرکت میکند سابیده میشویم.
اعتیاد به کار :
کمالگرایی فرد را تبدیل به فردی معتاد به کار میکند معتاد به کار فردی نیست که از سر عشق و ذوق علاقه بخواهد کاری را صورت دهد بلکه فردیست که از سر اجبار و اضطراب درونش سعی میکند با کار کردن خودش را آرام کند بخاطر همین همینطور دائما به فکر دستاورد های بیشتر است تا مثلا بتواند ارزش درونی برای خودش بوجود آورد.درچنین شرایطی تعادل کار و زندگی و تفریح از دست شما خارج میشود.
اعتیاد شدید به رشد و پیشرفت :
کمالگرا هدف از زندگی را فقط رشد کردن و فقط و فقط رشد کردن میداند آنهم رشدی که از درون با یک حس اجبار و اضطراب همراه شده است.تمایل به کامل بودن و کامل شدن تولید کننده ترس و اضطراب است.
الگوی اجتناب و طفره رفتن از کارهای اصلی :
بسیاری از کمالگراها خودشان را با اموری مثل طفره رفتن از انجام کار، ترس از شکست و ذهنیت هیچ یا همه چیز مشغول میکنند. بازنده شدن وشکست برای این تیپ بسیار فاجعه بار است. باید هرکاری که میکنیم بهترین آن کار باشیم. خانواده عروس یا داماد باید بهترین خانواده باشد. باید در بهترین مکان باشیم. باید در بهترین دانشگاه درس بخوانم.
منتظرماندن برای کامل شدن و سپس شروع کردن :
ایده و فکر زیاد دارید هدف گذاری هم میکنید. اما متاسفانه اسیر یک دام بزرگ شده اید و آنهم کامل بودن و کامل شدن.
من منتظرم کامل شوم بعد شروع کنم به همین دلیل در جستجوی یک ناکجاآبادی هستم که سرمنزل نهایی من باشد و سپس اقدام نمایم اما مشکل کار اینجاست که این ناکجا آباد یک منزل نیست و بارسیدن به اولین منزل تازه سروکله منزلهای بعدی پیدا میشود.
مقایسه دائمی خود با افراد برتر در آن حوزه کاری :
کمالگرایی باعث میشود دائما خودمان را با برترین افراد همان حوزه کاری مقایسه کنیم و هنگامیکه در این مقایسه قرار گرفتیم به احتمال زیاد سرخورده شده و کار خودمان را هم شروع نمیکنیم.
تفکر هیچ یا همه چیز :
کمالگرا درگیر تفکر صفر و یک یا هیچ یا همه چیز است. در روابطش یک نفر را بخاطر یک خصوصیت منفی کلا کنار میگذارد. پروژه هایش را یا باید کامل و دقیق انجام دهد یا اصلا انجام نمیدهد و جالب است که برای این انجام ندادن استدلال هم میاورد که یا باید یک کار را عالی انجام داد یا اصلا نباید انجام داد. پیشنهاداتی که به او ارائه میشود یا باید مطابق استانداردهایش باشد یا کلا مردود است و به همین این تیپ شخصیتی بسیاری از فرصتهای زندگی را به راحتی میسوزاند.
تصور بدترین حالت ممکن برای یک موضوع در ذهن خود :
افراد کمالگرا وفتی بخواهند کاری را شروع کنند یا برای موضوع اقدام نمایند مثلا پیشنهاد کاری یا ایده ایی را به شخص خاصی مطرح نمایند دائما بدترین اتفاق و رویداد ممکن را در ذهن تجسم میکنند بدترین اتفاق این است که قطعا طرف مقابل به پیشنهاد من پاسخ منفی میدهد و همینطور این رویداد در ذهن آنها تکرارشده و همه انرژی روانی فرد برای شروع کار از بین خواهد رفت.
درواقغ ذهنیت یک فرد کمالگرا نیمیتواند واقع بین باشد و بپذیرد که ممکن است طرف مقابل پیشنهاد ما را رد کند ممکن است قبول کنید ممکن است پیشنهاد دیگری مطرح کند ممکن است بخشی از پیشنهاد من را بپذیرد و احتمالات دیگر که فقط با اقدام کردن و انجام دادن آن کار به آن خواهیم رسید.ولی با این ذهنیت منفی عملا هیچ اتفاق خاصی رخ نخواهد داد.
زندگی در یک آرمانشهر و دنیای ایده آلی :
کمالگراها به دلیل اینکه بسیار در یک دنیای ایده آلی زندگی میکنند تصور دارند که حتما باید یک اتفاق خاص یا بزرگ رخ دهد که نامش را پیشرفت و موفقیت بگذارند به همین جهت قدمهای کوچک و پیشرفتهای معمولی خودشان را نادیده میگیرند و همین یکی از عوامل اصلی نارضایتی این افراد از زندگیست به همین جهت هم این مدل افراد همیشه در روابط خود با دیگران هم سخت گیر هستند و بسیاری از کارهای خوب دیگران را کارهای عادی و معمولی تلقی مینمایند و تصور این را دارند که این کار از پس همه برمیامد کار خاصی نبود و دقیقا این الگویی سختگیرانه است که نسبت به پیشرفتها و دستاوردهای خودشان دارند.
نگاهی به ریشه های کمالگرایی :
بد نیست به ریشه های موضوع کمالگرایی بیشتر نگاه کنیم همیشه در مباحث روانشناسی و تغییر، اول آسیب شناسی موضوع را مدنظر قرار میدهند و سپس به ارائه راه حلهای موجود میپردازند ،حالا هم به اختصار بد نیست گوشه چشمی به موضوع کمال گرایی داشته باشیم
احتمالا اگر فردی کمالگرا هستیم پدر و مادر ما همیشه ما را تشویق به بهترین بودن میکرده اند. و از اشتباه و خطا و یا تجربه کارهای جدید منع میشدیم .پیوسته ما را مجبور میکردند همینطور بهترشویم نیاز شدید ما در دوران کودکی به کسب تایید پدر و مادر به دلیل ترس باعث میشد هرآنچه که آنها میخواهند را عملی کنیم. رقابت در دوران مدرسه و راهنمایی و دبیرستان مکانیزمی است که احساس حقارت و ناخواستنی بودن را به ما منتقل میکند به همین جهت تلاش میکنم همینطور برای کسب نمرات بهتر خودمان را به آب و آتش بزنیم و در آتش رقابت با دیگران بسوزیم. طبق نظریه رشد اریک اریکسون که یکی از نظریات پایه رشد روانی انسانهاست زمانیکه در زمان کودکی والدین به کودک اجازه تجربه کردن شرایط یا چیزهای جدید را ندهند احساس حقارت و خجالت در کودک شکل میگیرد. زیرا کودک از انجام کاری که تمایل داشته منع شده است. شاید کودک بخواهد با خاک یا آب بازی کند زمانیکه پدر یا مادر کودک را از انجام این تجربه جدید منع نمایند این احساس در او شکل میگیرد و همین یکی از ریشه های کمالگرایی در بزرگسالیست.
برای رهایی از کمالگرایی چه کار کنیم ؟
در این مقاله به ویژگیها و مشخصات افراد کمالگرا پرداختیم.خودشناسی به ما کمک میکند که اگر این خصایص را در رفتارهای خودمان دیدیم به آنها واقف شویم مرحله اول گذر و درمان و رهایی از هر نوع موضوع و مسئله ایی که در روان ماست شناخت و آگاهی به آن است از شما خواننده عزیز درخواست داریم اگر که بیش از نیمی از این ویژگیها را درخود مشاهده کردید آنها را برای خود یادداشت نمایید در انتهای این مقاله هم پرسشهایی مطرح شده با پاسخ دادن به این پرسشها شما بیشتر به تاثیر موضوع کمالگرایی در زندگی خود آگاه خواهید شد.
به خاطر ترس از شکست یا نداشتن وقت کافی برای انجام یک کار از انجام آن اجتناب میکنم.؟
هنوز زمان لازم برای شروع اهداف اصلیم نرسیده و باید منتظر شرایط مناسب و زمان مناسب باشم؟
در هر جمع جدیدی که قرار بگیرم همیشه باید نفر اول و شاخص جمع باشم؟
باید از تمام وقتهایم به بهترین نحو ممکن استفاده کنم ؟
به شدت اهل رقابت و اهل مقایسه خود با اطرافیان هستم ؟
به دلیل اینکه همه فکر و ذکر من موفقیت و پیشرفت کاری است از روابط بین فردی خودم غافل شده ام ؟
از شما خوانندگان عزیز درخواست داریم که به پرسشهای بالا پاسخ دهید. از آنجاییکه کمالگرایی موضوع بسیار مهمی است در مقاله بعد هم به ویژگیهای دیگری از این شخصیت اشاره میکنیم و کمالگرایی را از زوایه موضوع طرحواره درمانی و ” تله معیارهای سختگیرانه ” بیشتر باز خواهیم نمود.
(پی نوشت : داستان اول و داستان دوم از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشته جفری یانگ ، انتشارات ارجمند برداشت شده است )
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.