هوش هشتگانه کودک
هوش هشتگانه کودک به شیوهای مجموعهای از خصوصیات شناختی است که برای معرفی و توصیف هوش کودکان به کار میرود. این نوع هوش شامل هشت بخش اصلی شناختی است که شامل هوش فضایی، هوش منطقی-ریاضی، هوش زبانی، هوش بدنی-حرکتی، هوش موسیقی، هوش ادراکی-تصویری، هوش شخصی و هوش بینشی است.
هوش فضایی شامل توانایی شناسایی الگوها و روابط بین شیء ها، هوش منطقی-ریاضی شامل توانایی حل مسئله و استدلال منطقی، هوش زبانی شامل توانایی استفاده از زبان به صورت صحیح و کارآمد، هوش بدنی-حرکتی شامل توانایی کنترل حرکات بدن، هوش موسیقی شامل توانایی تشخیص آهنگ و نت ها، هوش ادراکی-تصویری شامل توانایی تشخیص جزئیات و تصاویر، هوش شخصی شامل توانایی شناسایی و کنترل احساسات و هوش بینشی شامل توانایی درک و فهم ایدهها و مفاهیم است.
با توجه به این که هر کودک در هر یک از این بخشها میتواند توانمندیهای مختلفی داشته باشد، شناخت هوش هشتگانه کودک به معلمین و والدین کمک میکند تا بتوانند بر اساس نیازهای هر کودک برنامه درسی خود را طراحی کنند و هوش کودکان را برای توسعه بهتر به کار بگیرند.
هوش هشتگانه کودک / مرکز آموزش کودک اولین بار در سال ۱۹۸۳، دکتر هاوارد گاردنر، پروفسور تحصیلات در دانشگاه هاوراد، تئوری هوش های چندگانه را بیان نمود. این نظریه معتقد است که بیان های متداول و سنتی از هوش که بر پایه آزمون آی کیو است، بسیار محدود می باشد.
دکتر گاردنر هوش های ۸ گانه مختلفی را برای بازه وسیع تری از پتانسیل های بشری در کودکان و بزرگسالان پیشنهاد می کند. این هوش ها عبارتند از:
- هوش زبانی (هوشمندی کلامی)
- هوش ریاضیاتی-منطقی (هوشمندی منطقی/عددی)
- هوش فضایی (هوشمندی تصویری)
- هوش جسمی- جنبشی (هوشمندی بدنی)
- هوش میان فردی (هوشمندی مردمی)
- هوش درون فردی (هوشمندی خودی)
- هوش طبیعت گرای (هوشمندی طبیعی)
دکتر گاردنر بر این عقیده است که مدارس و تمرکز فرهنگی ما بیشتر به هوش ریاضی/ منطقی و زبانی توجه دارد. ما تنها به مردم فصیح و یا منطقیِ فرهنگ خود احترام می گذاریم. هرچند، دکتر گاردنر اظهار دارد که باید به افراد دیگر و با هوش های متفاوت نیز به همین اندازه احترام قایل شویم. این افراد می توانند، هنرمندان، معماران، موسیقی دان ها، طبیعت گراها، طراح ها، رقصنده ها، تراپیست ها، مفسران، و افراد دیگر باشند که این جهان را برای ما زیبا کرده اند و بایستی مورد احترام واقع شوند.
متاسفانه، در بسیاری از مدارس، بسیاری از کودکان با سطوح مختلفی از توانایی و هوش، آنگونه که باید و شاید مورد حمایت واقع نمی شوند. در حقیقت، بسیاری از این کودکان،به این علت که روش های منحصر به فرد تفکر و یادگیریِ آن ها به اندازه ی هوش ریاضی/ منطقی یا هوش زبانی سایر کلاسی ها مورد توجه قرار نمی گیرد، دچار یادگیری غیرفعال و اختلال کمبود توجه خواهند شد.
نظریه هوش های چندگانه، خواستار دگرگونی در سیستم آموزشی است. این نظریه اظهار دارد که معلمان بایستی در روند تدریس، با استفاده از روش ها و راه های مختلف و با به کارگیری موسیقی، یادگیری مشارکتی، فعالیت های هنری، بازیگری ، سفر های زمینی، بازتاب های داخلی و موارد بی شمار دیگر به تدریس بپردازند.
خبر خوب در این زمینه این است که هوش های چندگانه توجه بسیاری از آموزش دهندگان را به خود معطوف ساخته است. و صدها مدرسه از این روش برای ترمیم روش تدریس قبلی استفاده می کنند. ولی در مقابل، خبر بد، وجود تعداد بیشماری از مدارس با روش های تدریس کسل بار و مبتنی بر ارایه های خشک و حوصله سر بر، تکلیف های خسته کننده و …گذشته است.
گروه کودک سالم من با توجه به مسائل مهمی که پیش روی کودکان می باشد نظیر کسب هویت کودک،توان حل مسئله،اضطراب جدایی، داشتن اعتماد به نفس،رفع مشکل خجالتی بودن،دست ورزی،توجه و تمرکز و بسیاری از مهارت های روند رشد که نیاز به تقویت از طرف متخصصین دارد با توجه به شناخت روانشاختی و تجربه ۱۲ساله کار با کودک و مدرک مرتبط اقدام به تشکیل کلاس های متناسب با روند رشد نموده تا که این دوران حساس کودک را با روشها و متد روز دنیا (مونته سوری و های اسکوپ) در فضای شاد و صمیمی به بهترین زمان ممکن تبدیل نماید
چگونه هر چیزی را در غالب ۸ روش مختلف آموزش دهیم و یاد بگیریم:
یکی از ویژگی های قابل ملاحظه برای نظریه هوش های چندگانه، نحوه ی به کارگیری از روش های پتانسیلی مختلف برای یادگیری است. در نظریه هوش های چندگانه، اگر یک معلم در به کارگیری از روش های زبانی و منطقی/ریاضیاتی دچار سختی و مشکل شود، چندین راه مختلف دیگر به او پیشنهاد خواهد شد و برای اثرگذاری و بازدهی بالاتر، وسایل مورد نیاز نیز ارایه می شود. در این نظریه، برای همه ی سطوح تدریس، از مربی مهد کودک تا تعلیم دهندگان دانشگاهی ، راهنمایی های پایه ای مشابه ای ارائه می شود.
اگر قصد یادگیری و یا تدریس هر چیزی را دارید، به دنبال این باشید که چگونه می توانید آن بحث را به موراد زیر ربط دهید:
- کلمات (هوش های زبانی)
- اعداد یا منطق (هوش ریاضیاتی/منطقی)
- تصاویر (هوش های فضایی)
- موسیقی (هوش موسیقیایی)
- بازتاب شخصی (هوش درون فردی)
- تجربه فیزیکی (هوش بدنی-جنبشی)
- تجربه اجتماعی (هوش میان فردی)
- تجربه در جهان طبیعی (هوش طبیعت گرای)
برای وضوح بیشترِ توضیحات بالا، از مثال زیر کمک می گیریم:
برای مثال، فرض کنید که شما می خواهید در رابطه با قانون عرضه و تقاضا در اقتصاد تدریس کنید و یا آن را یاد بگیرید؛ شما ممکن است چیز هایی را درباره آن بخوانید (زبانی)، فرمول های ریاضیاتی که بیانگر این موضوع است را مطالعه کنید (ریاضیاتی / منطقی) ، چارت های گرافیکی که نشانگر یک سری اصول اساسی هستند را بررسی کنید (فضایی)، قانون ها را در جهان طبیعی ( طبیعت گرای) و یا در جهان بشری (میان فردی) مشاهده کنید.
آهنگی را بنویسید که نشانگر آن قانون است. و یا قانون را بر حسب ویژگی های بدنی (درون فردی و جنبشی-بدنی) خود بررسی کنید ( برای مثال، زمانی که شما غذای زیادی می خورید، گرسنگی شما کم می شود، و زمانی که غذای کمی می خوردید، تقاضای بدن شما افزایش می باید و گرسنه می شوید).
چگونه و چرا آشکار ساختن هوش های چندگانه فرزندتان می تواند استعداد آنها را شکوفا کند؟
چگونه و چرا آشکار ساختن هوشهای چندگانه ی فرزندتان می تواند استعداد آنها را شکوفا کند؟
ما بعنوان والدین، میخواهیم فرصت الهام گرفتن را به فرزندانمان بدهیم و شعله های اشتیا قشان را برای یادگیری بیافروزیم. همچنین تلاش میکنیم این شانس را به کودکانمان بدهیم تا نقاط قوت درونی شان را کشف کنند تا بتواند در بزرگسالی به شغلی بدل شود که حقیقتا” نسبت به آن هیجانزده باشند_نه اینکه تنها ۴۰ ساعت در هفته کارکنند تا بتوانند صورتحسابهایشان را پرداخت کنند. هر چه دوره حیات ما طولانیتر و اقتصاد جهانی رقابتی تر میشود، این مطلب نیز از هر زمان دیگری بااهمیت تر میگردد که انتخابهای شغلی ما ناظر به چیزی بیش از پول خواهد بود.
تقریبا زمانیکه کودکان وارد مدرسه راهنمایی میشوند، نه تنها مشتاق یادگیری گستره وسیعی از مهارتهای مربوط به هوشهای هشتگانه هستند، بلکه به آغاز سفری راغبند که که آن را جذابتر یافته اند و در آن تسلط دارند . با اینحال در طول یک روز نسبتا” طولانی در مدرسه، زمان محدودی برای رسیدگی به تواناییهای فردیِ تمام دانش آموزان در چهارچوب یک مدرسه وجود دارد.
نتیجه اینکه، این مسئولیتِ ماست که بعنوان والدین، اولویتهای هوش چندگانه و توانمندیهای فرزندانمان را تشخیص دهیم و تا جایی که امکان دارد فرصتهایی برای پرورش علائق مربوط به هوش چندگانه در اختیارشان قرار دهیم.
گاردنر و همکارانش، در تجدید نظری که در سال ۲۰۰۶ درباره هوشهای چندگانه داشتند، بیان کردند: ” برای کودکان بسیار مطلوب خواهد بود که بزرگسالانِ لایق یا همسن و سالان بزرگتر از خود را در محل کار یا به هنگام بازی در این محیط ها مشاهده کنند. با چنین مشاهدهگریای، کم سن و سالترها به راحتی میتوانند دلایلی را برای لزوم و ماهیت مهارتهایی دریابند که یک فرد چیرهدست را قادر میسازد بطرز معنی داری با آن ملزومات تعامل داشته باشد.”
انواع هوش گاردنر به قرار زیر است:
هوش جنبشی -حرکتی
هوش منطقی-ریاضی
هوش موسیقیایی
هوش طبیعتگرا
هوش فضایی- دیداری
هوش میانفردی
هوش درونفردی
هوش کلامی
اما در مورد قوّتها یا ضعفهای مربوط به هوش چندگانهی کودکتان تنها بر شمّ درونی خودتان تکیه نکنید، گویی که این شمّ درونی از نظر شما مهمترین عامل باشد. نظر معلم فرزندتان را دربارهی توانمندیهای هوش های چندگانهی او جویا شوید. در خانه، به عنوان سرنخی برای یافتن مهارتهای کودکتان به دنبال بازیهای خاص باشید .
به دنبال بذرهای استعداد بالقوه باشید و برای پرورش این بذرها با بهترین توانایی هایتان، نهایت تلاشتان را به کارببندید. یا اینکه از تجربیات چند ساله ما در آکادمی استعدادیابی در مورد پرورش انواع هوشهای چند گانه و شناسایی نقاط قوت و ضعف کودکان در مورد هوشهای چندگانه استفاده کنید تا ببینید فرزند شما درحال حاضر کدامیک از هوش های چندگانه را برای تجربه و کشف دنیای اطراف خود ترجیح میدهد، و تیپ شخصیتی و سبک یادگیری غالب او چگونه است و چگونه این نظریه ها ی یادگیری با همکاری یکدیگر، شیوه ای را که کودک شما ترجیح می دهد به آن شیوه به یادگیری بپردازد ، شکل میدهند.
ازاین فرصت به وجود آمده استفاده کنید تا به فرزندتان تمام مسیرهای متفاوتی را که در آنها هوشمندی دارد نشان دهید و نیز نشان دهید که شما نه تنها به هوش او توجه بیشتری میکنید، بلکه به نحو عمیقی به عزت نفس او بها میدهید.
با فراگیری بیشتر در مورد نحوه یادگیری فرزندانتان و با در نظر داشتن اولویتهای هوشهای چندگانه شان، بهتر خواهید توانست به شیوهای آموزش دهید و فرزندپروری کنید که به تیپ شخصیتی، هوشهای چندگانه و سبک یادگیری فرزندتان ، ارج بنهید و آن ها را بپذیرید؛ آنچنانکه بهتر خواهید توانست معلمان و مربیان را یاری دهید تا دریابند چگونه بذرهای استعداد منحصر بفرد فرزندتان را شکوفا کنند.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.