آیا اعتمادبهنفس زنان در مقایسه با مردان کم است؟
اعتماد به نفس یکی از ویژگی های مهم و اساسی برای رسیدن به موفقیت های شخصی و حرفه ای است. در میان جوامع مختلف، میزان اعتماد به نفس زنان و مردان ممکن است متفاوت باشد. در بسیاری از جوامع، زنان ممکن است با مشکلاتی روبرو شوند که به نحوی می تواند توانایی هایشان را در پیشرفت شغلی و حرفه ای محدود کند. در این مقاله، به بررسی این موضوع پرداخته شده است که آیا اعتماد به نفس زنان در مقایسه با مردان کم است یا خیر؟
اعتماد به نفس زنان
در کلیت، اعتماد به نفس زنان در اکثر جوامع کمتر از مردان است. این موضوع ناشی از چندین عامل است که می توان به تفاوت در فرصت های شغلی، محدودیت های فرهنگی و تعصبات جنسیتی اشاره کرد. در بسیاری از جوامع، زنان برای رسیدن به موفقیت های شغلی و حرفه ای باید با مشکلاتی مانند تبعیض جنسیتی، تعصبات فرهنگی و تحریم های اجتماعی روبرو شوند. در بسیاری از موارد، زنان نیازمند پشتیبانی اجتماعی بیشتری هستند تا بتوانند هدف های حرفه ای خود را دنبال کنند.
همچنین، بر اساس تحقیقاتی که انجام شده است، مشخص شده است که زنان به طور میانگین از مردان کمتر اعتماد به نفس دارند. در یکی از تحقیقاتی که در سال 2019 انجام شده است، بررسی شده است که در سه موضوع مختلف از جمله مهارت های اجتماعی، عملکرد تحصیلی و موفقیت در شغل، زنان به طور میانگین کمتر اعتماد به نفس داشتند. این موضوع نشان می دهد که در بسیاری از موارد، زنان نیازمند پشتیبانی بیشتری هستند تا بتوانند اعتماد به نفس خود را تقویت کنند.
تاثیر اعتماد به نفس بر کارآیی شغلی
اعتماد به نفس، یکی از عوامل مهم در موفقیت های حرفه ای و شغلی است. افرادی که به نفس خود اعتماد دارند، معمولا از توانایی های بیشتری برای رسیدن به موفقیت های شغلی برخوردار هستند. در عین حال، افرادی که به نفس خود اعتماد ندارند، معمولا در پیشرفت شغلی خود موانعی را تجربه می کنند.
در این رابطه، اعتماد به نفس زنان ممکن است در بهبود کارآیی شغلی آنها نقش مهمی داشته باشد. با افزایش اعتماد به نفس، زنان می توانند بهتر در موقعیت هایی که نیاز به انعطاف پذیری و تصمیم گیری سریع دارند، عمل کنند. همچنین، اعتماد به نفس می تواند به زنان کمک کند تا بتوانند در مواجهه با تحریم های اجتماعی و تعصبات جنسیتی، رویکردهای موفقی اتخاذ کنند.
نتیجه گیری
اعتماد به نفس یکی از عوامل مهم در موفقیت های شغلی و حرفه ای است. هر چند که در بسیاری از جوامع، زنان ممکن است با مشکلاتی روبرو شوند که به نحوی می تواند توانایی هایشان را در پیشرفت شغلی و حرفه ای محدود کند، اما با افزایش اعتماد به نفس، زنان می توانند بهتر در موقعیت های شغلی عمل کنند و در پیشرفت حرفه ای خود موفقیت بیشتری را کسب کنند. بنابراین، افزایش اعتماد به نفس در زنان می تواند به عنوان یکی از راه های مهم برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنها مطرح شود.
حقیقت روانشناسی یک باور غلط
هویت زنان در جهان دچار تحریف شده است. رسانهها همواره چنین القا میکنند که زنها افکار و تصویر مثبتی از خود نداشته و فاقد اعتمادبهنفس هستند. اگر در گوگل درباره اعتمادبهنفس زنان جستجو کنید بیشتر از ۸ میلیون صفحه دریافت میکنید که اغلب آنها مقالاتی است که در مورد مشکل اعتمادبهنفس در زنان یا چگونگی افزایش عزتنفس زنان صحبت میکنند.
متاسفانه در گوش ما خواندهاند که زنان هویتی شکننده و ناسازگار دارند: آنها در محل کار احساس میکنند در حقشان اجحاف شده است و در خانه نیز احساس بیارزشی میکنند. زنان به صورت مداوم در ایفای هر دو نقش جنسیتی زنانه یا مردانه در رفت و آمد هستند. یک روز بسیار دلسوز، با محبت و آرایشکرده و روز دیگر فردی مدعی و خود مختار هستند که بیژامه بر تن کردهاند!
آیا اعتمادبهنفس زنان / دختران کمتر از مردان / پسرها است؟
بنا به چنین ادعاهایی، ظاهرا هویت متزلزل و غیر یکپارچه زنان از دوران بلوغ شروع میشود. طبق نتیجه مطالعهای قدیمی و محدود که توسط انجمن زنان دانشگاهی آمریکا و در سال ۱۹۹۱ انجامگرفته است دختران در سالهایی که به بلوغ میرسند اعتمادبهنفس خود را از دست میدهند!
متاسفانه در کتابهای معروف و پرفروش با عنوانهای «افزایش اعتمادبهنفس زنان» چنین ادعا شده است که دختران قبل از رسیده به بلوغ، علاقهمندیها و عقاید جالب و قدرتمندی در مورد جهان هستی دارند. اما با ورود به سن و سال بلوغ و جوانی درست وقتیکه شروع به قرار گذاشتن با مردان میکنند، در مواجهه با مطالبات جنسیتی که جامعه از زنان برای مطیع و ساکت بودن دارد، ندای درونشان خاموش میشود.
به ادعای چنین باورهای غلطی زنان سربهزیر و مطیع برای مردان از جذابیت بیشتری برخوردارند! زنان جذاب عقاید، شخصیت واقعی و علایق خود را خفه میکنند و در عوض آن شخصیتی را از خود به نمایش میگذارند که گمان میکنند موردعلاقه و خواسته پسران است. آن شخصیت یک زن ساده و سر به زیر و بدون اعتمادبهنفس است!
مشکل این است که هیچکدام از این موارد ذکرشده در مورد اغلب زنان قرن ۲۱ صحت ندارد. این موارد نهتنها برای اکثر زنان صحیح نیست بلکه بهسختی برای دختران قرن بیست و یکم میتواند درست باشد.
نتایج تحقیق مذکور که توسط انجمن زنان دانشگاهی آمریکایی به دست آمده بود بعدها توسط مطالعات بعدی که در آن از جامعه آماری بزرگتری استفاده شده بود، رد شد.
در مطالعه روانشناسی جامع که بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر در آن شرکت داشتند، مشخص شد که اعتمادبهنفس دخترها با ورود به دوران بلوغ در سراشیبی سقوط قرار نمیگیرد. و اگرچه دختران نسبت به پسران در مورد ظاهر خود بیشتر ابراز نگرانی میکنند، اما در مسائل رایج دانشگاهی بین عزتنفس دانشجویان دختر و پسر تفاوتی وجود ندارد و حتی این دختران هستند که در مورد مسائل اخلاقی و یا نحوه احساسی که در مورد رفتار خود دارند، اعتمادبهنفس بالاتری دارند.
چه عواملی باعث افزایش اعتمادبهنفس دخترها / زنان میشود؟
این ادعا که دختران در دوره بلوغ ندای درونی خود را از دست میدهند بر مبنای مطالعات موردی دخترانی شکل گرفته است که به دنبال مشکلات سلامت روان، به روانکاو مراجعه کردهاند؛ درعینحال این مطالعات صرفا به مصاحبههایی که با دختران انجام گرفته است بسنده کرده و پسرها را در نظر نگرفتهاند.
اگرچه نتایج این تحقیقات مطمئنا در مورد برخی از دختران صدق میکند، اما در مورد همه صادق نیست و نمیتوان آنها را به اکثریت دختران تعمیم داد. دکتر روانشناس سوزان هارت استاد دانشگاه دنور کارهای تجربی متعددی با عنوان «هویت» بر روی دختران و پسران نوجوان انجام داده است.
او و همکارانش از چند صد دختر و پسر ۱۲ تا ۱۷ ساله خواستند تا یک پرسشنامه را که در ارتباط با سنجش هویت فردی بود را تکمیل کنند. این پرسشنامه شامل سوالاتی ازایندست میشد که نوجوانان تا چه اندازه قادر به «بیان نظرات خود»، «به اشتراکگذاری آنچه واقعا بدان فکر میکنند»، «آگاه کردن دیگران از مسائلی که برایشان مهم است» و «گفتن هر آنچه از ذهنشان میگذرد» در پیش دوستان، والدین و معلمهای خود هستند.
طبق نتایج به دست آمده اختلاف قابلتوجهی در امتیاز هویتی که دخترها و پسرها در این سن و سال به دست میآورند وجود ندارد. فارغ از جنسیت، آن دسته از افرادی که برای بیان نقطه نظرات خود توسط والدین، مربیان و دوستان خود حمایت میشدند، دارای هویت و ندای قویتری بودند.
خب، ممکن است بگویید، درست است که زمانه تغییر کرده است و اگرچه دختران قرن ۲۱ هویتی قویتر و مثبت دارند، اما زنان سن و سال دار هنوز با مشکل اعتمادبهنفس پایین، تسلط پایینبر جهان پیرامون خود و دوگانگی نقش زنانه یا مردانه دست در گریبان هستند.
اما شواهد و مدارکی که چنین ادعاهایی را تایید کند وجود ندارد. این روزها تعریفی که اکثریت زنان بالغ از هویت خود ارائه میدهند نه زنانه و نه مردانه است؛ بلکه ترکیبی از این دو است.
بررسیها و مطالعات اخیر، نتوانستند تفاوتهای اساسی در اعتمادبهنفس یا احساس تسلط یا کنترل بر اوضاع را بین زن و مرد پیدا کند. بله، شما میتوانید مطالعات موردی را پیدا کنید که نشانگر بالاتر بودن عزتنفس و تسلط بالای مردان به نسبت زنان، باشد. اما اگر معیار موردی را کنار بگذارید و به دهها و صدها مطالعه صورت گرفته در این زمینه توجه کنید، در اغلب موارد متوجه میشوید که اختلاف معیار اعتمادبهنفس و تسلط بین زنان و مردان بسیار جزئی و قابلاغماض است.
مشکل روانشناسی باور به عدم اعتمادبهنفس دختران
توصیف نادرست از هویت زنان و دختران، تصویر شکننده و متضادی از آنها ارائه میکند که پیامدهای منفی زیادی به همراه دارد. به گفته دکتر روانشناس ژان تونج این باورها که بر پایین بودن اعتمادبهنفس و خودانگاره (تصویر ذهنی از خود) زنان تاکید میکنند، سبب به وجود آمدن انتظارات و پیشگوییهای خود محقق کننده منفی میشوند.
در این حالت وقتی کارها بهخوبی پیش نمیرود – سر کار یا در دانشگاه عملکرد خوبی ندارند، یا روابطشان دچار سردی میشود، یا دچار استرس و اضطرابی میشوند که دلیلش را نمیدانند – ممکن است بهجای یافتن مشکل در عوامل بیرونی چنین نتیجهگیری کنند که مشکل مربوط به شخصیت یا خودانگاره آنهاست. با توجه به موارد ذکرشده، اعتقاد به باوری مبنی بر اینکه زنان هویتی ضعیف و اعتمادبهنفسی پایین دارند، میتواند مانع از ایمان به قدرتی باشد که زنان برای کسب جایگاههای بزرگ اجتماعی یا برای رهبری یک مجموعه دارند.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.