چگونه ارزش قائل شدن برای خود را یاد بگیریم؟ ۵ دلیل که اینگونه نیستید

ارزش قائل شدن برای خود
  • چگونه ارزش قائل شدن برای خود را یاد بگیریم؟ ۵ دلیل که اینگونه نیستید

    ارزش قائل شدن برای خود چگونه ارزش قائل شدن برای خود را یاد بگیریم؟ ۵ دلیل که اینگونه نیستید

    چکیده مطلب

    آیا تابحال به این موضوع فکر کرده اید که دیگران چقدر به خواسته ها و نیازهای شما اهمیت می‎دهند؟ چقدر برای دیگران اولویت دارید؟ این موضوع شاید معیار خوبی برای ارزش شخصی شما باشد. اگر می‎خواهید بدانید که ارزش قائل شدن برای خود به چه معنی است و چگونه باید آن را بدست آورید این نوشته را کامل بخوانید.

    یک صبح دیگر، یک روز دیگر. در تخت خود دراز کشیده‌اید و سعی می‌کنید از آخرین لحظات پیش از آنکه هشدار به صدا درآید؛ استفاده کنید. چشمانتان را می‌بندید اما به خواب نمی‌روید. آرزو می‌کنید که این لحظه تا ابد جاودان بماند. دوست ندارید که بلند شوید. از فکر اینکه چه چیزی امروز پیش رویتان قرار می‌گیرد خسته شده‌اید. با چشمان بسته می‌توانید تصویر شکلی که امروز گذر خواهد کرد را تصور کنید. آیا این زندگی سزاوار خوبی‌های شما است؟ آیا ارزش قائل شدن برای خود را یاد گرفته‌اید؟

    خانه شما به هم ریخته است. همسر و فرزندان شما تلاش زیادی برای به هم ریخته نگه‌داشتن خانه انجام می‌دهند. هر صبح باید به مجموعه‌ای از کارهای روزمره بپردازید. صبحانه درست کردن، بچه‌ها را به مدرسه بردن و در آخر رفتن به کاری که از آن متنفرید. تمام‌وقت و تلاشتان بر یک کار بی‌پایان متمرکزشده و هرروز وظایف بیشتری به آن افزوده می‌شود. همکاران شما هرروز لطف و اموری از شما می‌خواهند و شما نمی‌توانید نه بگویید.

    روش‌های ارزش قائل شدن برای خود

     

    بعضی مواقع از خودتان می‌پرسید که چرا برخی از افراد آن‌قدر سنگدل هستند که نمی‌توانند ببینند که مشغول به کار خود هستید. پس از ۸ ساعت کاری و دست پنجه نرم کردن با امور روزانه به خانه می‌آیید و اکنون درگیر مشکلات خانه می‌شوید. در آخر، زمان آن رسیده که به رخت خواب بروید و آرزو می‌کنید که به نحو معجزه‌آسایی این واقعیت تلخ برطرف شود و این را از خود می‌پرسید که آیا برای خود ارزش قائل شده‌اید؟

    هیچ‌گاه کار بدی انجام نداده و به کسی بدی نمی‌کنید. شما آن‌جور که می‌خواهید زندگی نمی‌کنید و این‌گونه زندگی ارزش خوبی‌های شما را ندارد شما سزاوار یک زندگی بهتر هستید.

    اما واقعاً چرا زندگی شما همچنان آن‌جور که می‌خواهید نیست؟ چرا ارزش قائل شدن برای خود را یاد نگرفته‌اید و نگاهتان تنها به اطرافیان است؟

    شاید اینجا آمده‌اید که پاسخ این سؤال را دریابید. برای شما جواب‌هایی داریم. مجموعه‌ای از مواردی که ممکن است در ابتلا به این‌گونه زندگی دخیل بوده و ممکن است از شما سرزده باشد.

    شما زیادی مهربان هستید و ارزش قائل شدن برای خود را اولویت خود نمی دانید

     

    شما همیشه اطرافیان و نیازهایشان را مهم‌تر از خودتان در نظر می‌گیرید و اگر خواسته شما برای دیگران نامناسب باشد از آن منصرف می‌شوید. شما همواره سعی در کمک به دیگران دارید و همه از شما به‌عنوان مهربان‌ترین جمع یاد می‌کنند.

    اما این صرفاً یک نشانه خوب نیست. شما برای همه مهربان هستید و برای هرکسی که رو به روی شما قرار گیرد عقب‌نشینی می‌کنید. افراد در هنگام نیاز افراد تنها به‌سوی شما می‌آیند و انتظار دارند که خواسته آن‌ها را پاسخ دهید.

    تابه‌حال چند بار یک همکار به سویتان آمده و از شما خواسته تا یک لطفی در حق آن‌ها بکنید؟ چند بار همسر و کودکان از شما یک کار فوری را خواسته‌اند و شما به‌جای پاسخ اینکه خودشان باید این کار را انجام دهند؛ سعی می‌کنید تا در کوتاه‌ترین زمان و با بیشترین تلاش به آن‌ها خدمت کنید؟

    گاهی توجه نکردن به خود هم خودخواهانه است

    شاید باید تلاش کرده و کم‌تر مهربان جلوه نشان دادن، به خودتان لطفی کنید. لحظه‌ای عقب بکشید و از خود بپرسید که باید چه کنم؟ آیا این کار و وظیفه من است یا آن‌ها؟ اگر این کار را برای آن‌ها انجام ندهم چه می‌شود و آیا آن‌ها از این کار درس می‌گیرند؟ آیا باید این بار به آن‌ها کمک کنم؟ ارزش قائل شدن برای خود پس چه می شود؟

    همکاری و کار معنای انسان بودن را به ما می‌دهد. کار کمک می‌کند تا جوامع توسعه یابند. اگر واقعاً می‌خواهید که به آن‌ها کمک کنید، فرصتی برای رشد کردن و کار کردن بر عهده خودشان به آن‌ها دهید.

    شما بیش از حد احساس مسئول می‌کنید

     

    شما قابل‌اعتماد هستید. شما می‌دانید که یک کار را چگونه به پایان برسانید. همه می‌دانند که شما بهترین هستید و کسی نمی‌تواند با شما رقابت کند و اگر کسی کار مشابه شما را انجام دهد ممکن است کار را خراب کند و در آخر مجبور هستید تا آن را از نو به دست خودتان انجام دهید. چرا اصلاً فرصت انجام کار را به دیگران بدهید؟ این کار وظایف بیشتری را برای شما به دنبال خواهد داشت.

    تصمیم گرفته‌اید که تمامی مسئولیت‌های دیگران را بر عهده بگیرید تا مطمئن شوید که کارها به درسی انجام می‌شود. در آخر شما می‌خواهید تا بهترین برای شرکت و خانواده خودتان باشید. درنتیجه والدینتان از شما توقع دارند تا بر خواهر و برادرتان نظارت کنید، همسرتان توقع دارد از خود و فرزندانتان مراقبت کنید.


     

    • «تو خیلی توی این کار ماهری»
    • «فقط تو بلدی چجوری این رو انجام بدی»
    • «من رو تو حساب می‌کنم»

    اگر به‌مراتب این گفتارها را می‌شنوید؛ یعنی این‌که چیزی بیش از مسئولیت‌های خود را بر عهده‌دارید  و همچنان ارزش قائل شدن برای خود را یاد نگرفته‌اید.

    به‌طور اجباری مسئول بودن، سیستم عصبی شما را تا حد خطرسازی تحت تأثیر قرار می‌دهد و به شما هشدار می‌دهد که این می‌تواند مشکلات استرس مزمن را به دنبال داشته باشد که این خود می‌تواند منجر به مشکلات جسمی و ذهنی و بیماری‌های بسیاری شود.

    اکنون وقت آن رسیده که مرزهایی را برای خود مشخص کنید. برای خود ارزش قائل شوید و یاد بگیرید که کار خوب را به‌اندازه کافی انجام دهید. توقع نداشته باشید که همه‌چیز در حد ایدئال خود باشد. خود را از مسئولیت‌های دیگران دور کرده و به‌سوی جلو حرکت کنید.

    شما به اندازه کافی شجاع نیستید

     

    گاهی اجازه می‌دهید تا چیزهایی رخ دهد چراکه ترسیده‌اید. ترس‌های بسیاری در زندگی خوددارید و به آن‌ها اجازه می‌دهید تا بهترین‌ها را از شما بگیرند.

    اکثریت ما افکاری را در ذهن داریم که نسبت به اشتراک‌گذاری آن‌ها بسیار مضطرب هستیم. فرصت‌هایی که   می‌خواهیم دنبال کنیم، مواردی که می‌خواهیم بگوییم و یا تغییر دهیم. تنها اگر کمی شجاعت بیشتری داشته باشیم؛ این می‌توانست موفقیت را برایمان تضمین کند.

    ذهن ما گونه‌ای تنظیم‌شده که ما را از مسخره شدن و آسیب رسیدن در جمع در امان نگه می‌دارد. مغز ما نگاه ویژه‌ای به‌احتمال بروز مشکل دارد و این روز سعی می‌کند تا ما را از این خطرات و احتمالات دورنگه دارد. اما گاهی از خود پرسیده‌اید که این‌همه کمبود جرئت و شجاعت چقدر هزینه می‌تواند برای شما داشته باشد؟

    افراد به شما بی‌احترامی کرده و به آنچه می‌گویید اهمیتی نمی‌دهند. آن‌ها مانند یک مترسک، یک کفش پاک‌کن به شما نگاه می‌کنند و از کنار شما می‌گذرند. اگر شما برای خودتان ارزش قائل نشده باشید و از خود محافظت نکنید، دیگران نیز این کار را برای شما انجام نخواهند داد.

    برای خودتان هم که شده اکنون زمان ایستادن و خارج شدن از منطقه امن است. سینه خود را جلو برده و سرتان را بالا نگه‌دارید. جوری صحبت کنید و بخندید که انگار کسی شمارا نگاه نمی‌کند.

    در ابتدا ممکن است احساس ناجوری بر شما وارد شود اما به‌مرور اعتمادبه‌نفسی در شما نقش بسته و به شما کمک می‌کند. از این اعتمادبه‌نفس برای گفتن ایده‌های خود استفاده

    کنید. یک هدف را هرروز در جلوی خود قرار دهید به‌طوری‌که درباره یک مشکل یا یک ایده که برای شما مهم است؛ با همکاران و خانواده صحبت کنید.

    شما سخاوتمند هستید ولی ارزش قائل شدن برای خود را یاد نگرفته‌اید

     

    شما با دیگران صحبت می‌کنید، به حرف‌هایشان گوش می‌دهید. گاهی افراد خارج از محدوده خود به شما بدی می‌کنند چراکه به کسی نیاز دارند تا درد خود را با آن شریک کنند. شما این را درک می‌کنید و این را شخصاً به دل نمی‌گیرید و آن‌ها را می‌بخشید.

    این یک عادت خطرناک است. شما فکر می‌کنید که اگر آرام باشید؛ آن‌ها آنچه انجام داده‌اند را می‌فهمند و از یکدلی و همراهی شما تشکر می‌کنند؟ خیر، آن‌ها به ازای این رفتار به شما بی‌احترامی می‌کنند.

    آن‌ها به شما پولی پرداخت نکرده‌اند که از برای تعامل با حرکات نامناسب رفتاری آن‌ها از شما یکدلی و ترحم بخواهند. اما همچنان شما این کار برای آن‌ها انجام می‌دهید و این‌گونه است که آن‌ها از شما به‌عنوان جعبه تخلیه استرس استفاده کرده و اهمیتی به احساست شما نمی‌دهند چراکه خود شما نیز اهمیتی به رفتار خود نمی‌دهید.

    زمان آن رسیده که این‌ کارها را متوقف کنید

     

    از گوش دادن به شکایات آن‌ها و نشان دادن ترحم بی‌مورد دست بکشید. بار منفی این افراد همواره بر احساسات شما تأثیر می‌گذارد و باید از این‌ها دور شد. اگر با شما به بدی رفتار کرده‌اند بایستی از آن‌ها بخواهید که از این کار دست بکشند. به آن‌ها بگویید که حق ندارید هم‌چین رفتاری را هرکسی داشته باشید. به آن‌ها بگویید که به خاطر این رفتار بد آن‌ها چه احساسی دارید و چندین بار است که آن‌ها را بخشیده‌اید اما این بار دیگر این کار را انجام نمی‌دهید.


     

    شما دوست ندارید آن‌جور که می‌خواهید زندگی کنید. دوست ندارید زندگی بهتری داشته باشید  و اهمیت ارزش قائل شدن برای خود را درک نکرده‌اید. ممکن است دیوانه‌وار باشد اما گاهی زندگی بدبختانه‌ای را تجربه می‌کنید؛ به این دلیل که این نوع زندگی را می‌خواهید.

    آیا از احساسات خود باخبر هستید و می‌دانید که این شرایط چگونه به این شکل بد درآمده است؟

     

    آیا این اتفاقی است؟ نه. به این خاطر که ارزش قائل شدن برای خود را یاد نگرفته‌اید؛ بلکه بر چیزهای نادرست تمرکز کرده‌اید.

    یک قانون ساده جامع کاربردی برای تمامی موجودات زمان وجود ندارد؛ قانون جذب. این قانون افکار شمارا دریافت کرده و آن‌ها را به شکل تجارت زندگی شما بر شما می‌تاباند. این به‌سادگی به شما چیزی را می‌دهد که درباره‌اش فکر می‌کنید.

    درک این قانون اهمیت دارد اما به معنای این نیست که می‌توان تمامی تفکر و تمرکزهای خود را تغییر و دگرگون سازید. اما خوشبختانه می‌توان این افکار را پرورش و توسعه داد.

    مدیتیشن را تمرین کنید. خود را به‌مانند یک آهن‌ربا تصور کنید که توانایی جذب دارد. تمرکز خود را از هر بار منفی دور کنید تا به هر آنچه می‌خواهید برسید.

    زمانی که متوجه شده‌اید که بر روی مورد اساسی و صحیح تمرکز نمی‌کنید؛ به‌سادگی نسبت به آن آگاه شده و دوباره به مسیر صحیح بازگردید.

    اکنون وقت شماست که برای خودتان ارزش قائل شوید….

     

    تصور کنید که بیدار شده‌اید و به خاطر روز سرتاسر شور و خوشبختی که در پیش رودارید؛ هیجان‌زده شده‌اید. خانه شما تمیز و مرتب است. می‌توانید از کتاب خود قبلاً از آماده شدن لذت ببرید. به‌سوی کار خود می‌روید درحالی‌که می‌دانید که به نحوه مثبت چالش‌برانگیز و سرگرم‌کننده خواهد بود و بهتر از همه این‌که پشتیبانی کافی از دیگران به دست آورده و به خاطر زحماتتان، قدردانی می‌شوید.

    هرروز یک ماجراجویی جدید برای تجربه در انتظار شما است. به خانه می‌روید و درحالی‌که احساس خوبی دارید، عزیزان خود را می‌بینید.


     

    تقریباً یک روز گذشته که آن‌ها را ندیده‌اید، دلتان برای آن‌ها تنگ‌شده و برای اینکه بگویید که چقدر آن‌ها را دوست دارید؛ نمی‌توانید صبر کنید.

    به رخت خواب می‌روید درحالی‌که راضی و خشنود هستید به‌گونه‌ای که انگار در رویای خود زندگی می‌کنید و نمی‌توانید منتظر بمانید که چه چیزی فردا در جلوی روی شما قرار خواهد گذاشت.

    اکنون می‌دانید که چرا آن‌جور که می‌خواهید زندگی نمی‌کنید و برای خود ارزشی قائل نیستید. اکنون نوبت شما رسیده تا حرکتی از خود نشان دهید. کار صحیح را انجام دهید. دلایل بالا را از زندگی خود خارج نموده و تحولی در زندگی خود به وجود آورید.

    رویاهای زندگی شما منتظرتان هستند. اکنون آن‌ها را تجربه کنید. هم‌اکنون.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    images

    اولین جلسه مشاوره

     

    قیمت اصلی جلسه مشاوره 249,000 تومان

    قیمت اولین جلسه مشاوره 179,000 تومان

    روز
    ساعت
    دقیقه
    ثانیه
    اگر در رابطه ات دچار مشکل شده ای و نمی دانی چطور باید آن را به ازدواج ختم کنی یا این که چطور تکلیفت را مشخص کنی یا رابطه را بهبود ببخشی می توانی از مشاوره شیک اندیش استفاده کنید.

    هیچ نظری وجود ندارد

    پیمایش به بالا