چگونه به همسرم وابسته نباشم؟

آنچه که در یک ازدواج صحیح و سالم به چشم می‎آید ارتباط صحیح هریک از زوجین با یکدیگر و تعامل هرچه بهتر این رابطه است. اگر این ارتباط تبدیل به رابطه‎ی کودک- بالغ شود باید گفت چنین رویکردی در ازدواج ناسالم بوده است. مادری را تصور کنید که کودکش بسیار به او وابسته است. کودک تمایل دارد بیشتر اوقات روز را با مادر سپری کنید، عدم حضور مادر، کودک را سخت پریشان و مضطرب می‎کند، کودک همواره نگران است حمایت مادر را از دست بدهد و این روند تا زمانی ادامه دارد که کودک بیاموزد وابستگی مانع رشد استقلال در او می‎شود. در این رابطه مادر و کودک هر دو باهم رنج می‎‎برند. مادر از وابستگی کودکش که موجب سلب آزادی او می‎شود رنج می‎برد و کودک نیز نگران از دست دادن محبت مادر است. این احساس وابستگی زمانی به وجود می‎آید که کودک احساس نیاز خود را به واسطه‎ی حضور مادر کسب می‎کند. زمانی که کودک به استقلال می‎رسد و امنیت روانی، جای خود را به وابستگی می‎دهد آنگاه می‎توان انتظار داشت که کودک به بلوغ روانی سالمی رسیده است. آنچه که گاهی باعث شکایت برخی مردان از همسرشان می‎شود، وابستگی زن به مرد است.
یکی از نیازهای روانی زن، احساس امنیت است. در حالی‎که زن همواره در طول زندگی مشترک خود خواهان رسیدن به این امنیت است اما از این نکته غافل است که این وابستگی باعث اذیت شدن هرچه بیشتر مرد و فاصله گرفتن او می‎شود. در عین حال که زن دوست دارد مرد همواره در کنار او باشد اما عملکرد مرد متفاوت می‎شود. ترس از دست دادن آزادی مرد را نگران می‎کند و همواره به دنبال موقعیتی می‎گردد تا از این شرایط فرار کند. پیام نهفته در این رفتار برای مرد این است که زن به جای اینکه عاشقانه من را رها کند، از من به عنوان منبعی برای رفع نیازهای خودش استفاده می‎کند.
زنی که به بلوغ عاطفی رسیده باشد می‎تواند احساسات مثبت و منفی خود را به روشی مناسب بیان کند. اگر زنی همسرش را در دام وابستگی اسیر نماید می‎توان اینطور بیان نمود که زن به بلوغ عاطفی مطلوب نرسیده است. چرا که وابستگی مانع برقراری یک رابطه‎ی عاطفی سالم است.

نقطه‎ آغازین تغییر این شرایط و رفتن به سمت مطلوب چیست؟

هر زنی باید به این نکات واقف شود که این وابستگی می‎تواند روز به روز صدمات بیشتری به رابطه‎ی او با همسرش وارد نماید. مردان، وابستگی را خلاف عشق معنا می‎کنند و اصول یک شخصیت سالم بر مبنای اعتماد به نفس و دوری از وابستگی به افراد دیگر پایه‎ریزی می‎شود. انسان‎های وابسته از شرایطی که موجب اختلاف‎نظر و گفتگوهایی که به رشد عشق و احترام طرفین کمک می‎کند لذت نمی‎برند و هر احساسی که نشان‎دهنده‎ی جدایی و این اختلاف‎نظر باشد به همسر وابسته احساس طردشدن و تنهایی را القا می‎کند. گاهی زن‎ها وقتی در شکایت خود از رفتار مرد گله می‎کنند اینطور بیان می‎دارند که از آزادی همسرشان احساس خطر می‎کنند و انتخاب او را برای این آزادی موجب سرزنش و یا سوء‎ظن خود قلمداد می‎نمایند و حتی گاهی این سوءظن را حمل بر بی‎وفایی مرد و عدم تعهد او به زندگی مشترک می‎دانند.

چگونه وابسته نباشم؟

۱-شرایطی را که در آن احساس وابستگی می‎کنید شناسایی کرده و سعی در برطرف کردن آن داشته باشید.

۲-روابط و تعاملات فردی و اجتماعی خود را گسترش دهید. تلاش کنید فعالیت‎های مفید به همراه اهداف مثبت را در برنامه‎تان بگنجانید.

۳-به این نکته واقف باشید که داشتن استقلال یکی از نیازهای هر انسانی است. به جای اینکه داشتن استقلال مرد را مانع عشق او به زندگی مشترک خود بدانید، همت خود را بر این بگذارید که با حمایت و تشویق او، عشق و پایبندیش را نسبت به زندگی بیشتر نمایید.

۴-این که شما به همسرتان نیاز دارید به هیچ عنوان ایرادی ندارد. از این وابستگی نهراسید. اما باید بدانید که به چه روشی این را بیان بدارید. وابستگی ناسالم می‎گوید: « من به تو نیاز دارم تا: شاد باشم، تنها نباشم، نیازم را به وسیله‎ی تو برطرف کنم تا زنده بمانم و نسبت به خودم احساس خوبی داشته باشم و….» اما در شرایطی که فرد شخصیت رشدیافته و مستقلی که دارد می‎گوید: « من به تو نیاز دارم تا تو را دوست بدارم، به تو اظهار عشق و محبت کنم، حمایت تو از من منجر به حمایت و تشویق من از تو می‎شود که این‎ها به رشد فردی هر کدام از ما کمک می کند».

۵-وابستگی مانع رسیدن به آرامش است. افراد وابسته هیچ‎‎گاه نمی توانند آرامش را تجربه کنند. چرا که آنها روز و شب نگران از دست دادن حمایت و محبت همسرشان هستند. آنها مدام در ذهن خود سوءظن و بدگمانی را پرورش می دهند. اگر می‎خواهید فرد شاد و مثبتی باشد و دستاوردهای بیشتری را در زندگی بدست بیاورید باید خود را از وابستگی رها کنید. با این استقلالی که کسب می‎کنید بهتر می‎توانید عشق و محبت خود را بی‎قید و شرط به همسرتان ابراز کنید.

بازگشت عشق