به سوالات خیلی شخصی چطور پاسخ دهیم؟
سلام، امروز با موضوعی متفاوت در خدمت شما هستیم. مسالهای که شاید برای بسیاری از ما پیش آمده باشد. اینکه چگونه به افرادی که سوالهای خصوصی که ما دوست نداریم راجع به آنها صحبت کنیم و جزئی از حریم شخصی ما حساب میشوند را میپرسند، پاسخ دهیم. سوالهایی مانند: چرا از همسرت جدا شدی؟ چرا ورشکست شدی؟ درآمدت چقدره؟ چرا شغلت رو عوض کردی؟ و…
معمولا این گونه سوالات حس راحتی را از ما سلب میکنند و باعث میشن در کنار افراد یا جمع معذب باشیم. چرا که به هر دلیلی دوست نداریم راجع به آنها صحبت کنیم. با این افراد کنجکاو که بعضاً از نزدیکان ما هستند و نمیتوانیم طوری پاسخشان را بدهیم که باعث ناراحتی شود چه کنیم؟ برای توانایی روبرو شدن با این مساله با ما باشید.
چرا به این موضوع اهمیت میدهیم؟
اول از همه اینکه واقعاً این موضوع برای هرکسی اهمیت دارد. بالاخره همه ما حریم شخصی و خصوصی داریم و پاسخ دادن به برخی از آنها ما را معذب و آزرده میکند. اما این مساله در برندسازی شخصی نیز اهمیت دارد. شما جدای آنکه به برندسازی شخصی مشغول هستید یا نه، به راهکاری خوب برای پاسخ ندادن به سوالات شخصی نیاز پیدا خواهید کرد.
اول از همه خودمان هم باید احترام بگذاریم
در زندگی همه ما انسانها مسائلی شخصی و خصوصی وجود دارد که دوست نداریم راجع به آنها حتی با نزدیکان خود صحبت کنیم. شاید مساله مالی باشد و یا شاید یک موضوع عاطفی که یادآوری آن باعث دلشکستگی شود و خاطرات تلخی را به خاطر ما آورد. همه ما میبایست احترام به حریم خصوصی خود و دیگران را یاد بگیریم. وقتی شما وارد حریم خصوصی افراد نشوید، به احتمال کمتری آنها به صورتی پیگیرانه در پی مسائل خصوصی شما خواهند بود. برای احترام به حریم خود باید یادمان باشد سفره دلمان را برای هر کسی باز نکنیم و مسایلی را فقط و فقط برای خودمان نگه داریم. در صورت احتیاج به درد دل کردن سعی کنیم فردی قابل اعتماد از اعضای خانواده یا از دوستان نزدیکتان را انتخاب کنیم و یا نزد مشاور برویم.
اینطور فرض کنید
یک اتاق خصوصی در فکرتان برای خود در نظر بگیرید که کلیدش تنها در دست خودتان است. به خاطر داشته باشید دیگران نیز مانند ما از این حق برخوردارند که چنین اتاقی در اختیار داشته باشند. از سوالات جزئی وخصوصی از افراد بپرهیزید. اگر به طور ناخواسته سوالی پرسیدید که طرف مقابلتان راغب به پاسخگویی نبود خودتان بحث را عوض کنید. در زندگی و مشکلات دیگران کنکاش نکنید. البته حس نوع دوستی وکمک به دیگران در مشکلات بسیار عالی است ولی در صورتی که خود شخص نیز تمایلی به دریافت کمک داشته باشد.
حال فرض کنید مورد سوال واقع شدهاید!
لحظهی آسانی نیست. سوالی بسیار شخصی از شما پرسیده شده و واقعاً نمیدانید چطور باید به آن پاسخ دهید. دروغ گفتن راحتترین کار است، اما مطمئن باشید به زودی مشکلی بزرگتر و سوالاتی وابسته را به پیش خواهد کشید. پس چطور از این مشکل عبور کنیم؟ یادتان باشد توصیههای زیر برای زمانی است که واقعاً تصمیم ندارید موضوع را با مخاطب خود درمیان بگذارید. در غیر این صورت میتوانید راحت درد و دل کنید.
خونسردی خودتان را حفظ کنید
در شرایط سخت که احساس میکنید گیر افتادهاید و راه فراری ندارید ابتدا خونسردی خودتان را حفظ کنید. چند لحظه تأمل کنید، سکوت کنید و به سادگی در فکر فرو روید. خجالت نکشید، این موضوعی عادی است که ما در پاسخ به برخی سوالات نیاز به چند ثانیهای تأمل داریم. شاید موضوعی که طرف مقابلتان سعی در کنجکاوی در آن را دارد بسیار ناراحت کننده باشد و باعث یادآوری خاطرات و تجربیات تلخی برایتان شود ولی برای مقابله با شرایط باید خونسرد باشید و از عصبانیت یا فرو رفتن در حالت غم و بهت خودداری کنید. اجازه ندهید مخاطبتان راهی برای ابراز ترحم به شما پیدا کند. به خودتان مسلط باشید وسعی کنید در اعماق مشکلتان فرو نروید. معمولا جوابهایی کوتاه کارآمدترند. سعی کنید با جوابهای کوتاه و سریع غیر مستقیم نشان دهید که نمیخواهید راجع به موضوع صحبت کنید.
برای مثال اگر از شما پرسیدند که چرا از همسرتان جدا شدید با خونسردی پاسخ دهید: به توافق رسیدیم که برای هردوی ما بهتر است از هم جدا شویم. یا اگر از سطح درآمدتان پرسیدند بگویید: خدا را شکر! با اینکه مشکلاتی بر سر راه بود، اما خدا را شکر روی غلطک افتادهام!
رودربایستی را کنار بگذارید
بعضی از ما به خاطر رودربایستی و خجالت کشیدن برخلاف میل شخصی با فرد کنجکاو همسو میشویم و پاسخ سوالهایش را میدهیم. به هر حال این زندگی شماست و نمیخواهید راجع به آن حرف بزنید. سعی کنید با طفره رفتن و تغییر موضوع به مخاطبتان بفهمانید که میلی برای پاسخ ندارید.
گاهی طرف بیخیال نمیشود!
اما گاهی شما به جائی میرسید که با گویا با اینکه دارید به صورت غیر مستقیم به مخاطب خود میفهمانید که مایل به پاسخ نیستید، او همچنان از شما سوال میکند. در این صورت از خودتان سوال کنید «چرا باید از او خجالت بکشم در صورتی که میداند مایل نیستم جواب دهم اما باز هم سوال میکند؟ مگر او خجالت میکشد که من نیز خجالت بکشم؟ مگر او مراعات حال مرا میکند که من نیز مراعات حال او را کنم؟».
اگر چنین افرادی با شما برخورد داشتند، مؤدبانه و با نهایت اعتماد به نفس در چشمانشان نگاه کنید و بگوئید پاسخ به این پرسش شما را آزرده میکند. و یا حتی بگوئید سوالات پیاپی آرامش شما را از بین برده. این جملات در کشورهای اروپائی و امریکایی بسیار رایج هستند. شما حق دارید به موضوعاتی نیاندیشید. بالاخره شما بهتر از دیگران قادرید زندگی شخصی خودتان را مدیریت کنید.
رک باشید
گاهی افرادی را در زندگی خود داریم که احساس راحتی بیشتری در کنارشان داریم. شاید بتوانید با این گونه افراد راحتتر صحبت کنید. اما اصولا این افراد ما را خوب میشناسند، میدانند که بر روی چه موضوعی حساسیم و از پاسخ به چه سوالاتی خودداری میکنیم. اما به هرحال ممکن است متوجه نباشند. در صورتی که بحثی که باعث آزار شما میشود توسط این افراد پیش کشیده شد میتوانید رک باشید. البته به همراه احترام.
از طرف مقابلتان عذر خواهی کنید و بگویید دوست ندارید فعلا راجع به این موضوع صحبت کنید. از او تشکر کنید که در زمان مشکلات کنار شماست ولی در حال حاضر آمادگی صحبت در این مورد را ندارید. با این راهکارها میتوانید حریم زندگی خصوصی خود را حفظ کنید و موضع خود را مشخص کنید.
اگر در جمع مورد پرسش از یک سوال شخصی واقع شدیم چطور؟
تفاوتی نمیکند. باید خونسردی خودتان را حفظ کنید و تصمیم بگیرید که به سوال پاسخ دهید یا نه (۲ تا ۳ ثانیه زمان میبرد). در صورتی که نمیخواهید پاسخ دهید کمی طفره بروید. اما دقت کنید که چشمان مخاطبان به شماست و اگر کمی بیشتر طفره بروید، شما را سوژه خواهند کرد! پس به سرعت وارد مرحله صراحت شوید و مثلاً بیان کنید به دلایلی مایل نیستید فعلاً در این مورد صحبت کنید و اگر در آینده امکانش بود حتماً پاسخ این سوال را خواهید داد.
یک راهکار دیگر نیز برای این موضوع وجود دارد. چیزی مانند کمبود وقت جلسه و یا ارزش زمان مخاطبان دیگر را بهانه کنید و به پاسخ را به فضایی خصوصی ارجاع دهید. آنگاه در فضای خصوصی به شخص بگوئید که تمایلی برای پاسخ به این سوال ندارید. این تکنیکها توسط بهترین سخنرانان اجرا میشود و البته حق طبیعی آنهاست که برای خود حریمی خصوصی داشته باشند.
یک تمرین عملی
این پاراگراف هم برای مخاطبانی است که میخواهند مهارت خود را در این زمینه زیاد کنند. کسانی که نمیخواهند تمرینات اینچنینی را فقط و فقط در هنگام رویارویی با این مسائل انجام دهند. با انجام تمرین زیر برای ۱۰ مرتبه، دیگر در دام سوالات خصوصی نخواهید افتاد و به سادگی از آنها خارج خواهید شد.
تمرین: از یکی از دوستان و یا همکاران نزدیک خود بخواهید روزانه فقط یک سوال شخصی از شما بپرسد و با او قرار بگذارید که شما باید او را از شنیدن پاسخ منصرف کنید. از تکینیکهای بالا و حتی تکنیکهایی خلاقانه بهره ببرید. این تمرین جالب و البته به شدت اثرگذاری است که در یکی از مقالات بین المللی منتشر شده و رضایت بالایی را به خود جلب کرده.
فقط دقت کنید که این تمرین نباید بیش از روزی ۱ مرتبه و کمتر از ۱۰ روز انجام شود. این روند، موضوع را کاملاً برایتان تبدیل به رفتاری نیمه خودآگاه خواهد کرد.