دلایل بی انگیزه بودن ایرانی ها در زندگی چیست؟ چطور نجات پیدا کنیم؟
بی انگیزگی و عدم انگیزه در زندگی افراد، به موضوعی تلخ و پیامدهایی نامطلوب برای جامعه تبدیل شده است. در ایران نیز، این مشکل به دلیل عوامل مختلف، روز به روز در حال گسترش و افزایش است. می توان دلایل زیادی را برای بی انگیزه بودن ایرانی ها مطرح کرد، از جمله شرایط اقتصادی نامناسب، فشارهای اجتماعی، بیکاری و بی آیندگی، نبود امکانات آموزشی و پژوهشی کافی، عدم رعایت حقوق شهروندی و بسیاری دیگر از موارد.
از دلایلی که می توان به عنوان مهم ترین مسئله در بی انگیزگی ایرانی ها نام برد، می توان به عدم اعتماد به نفس و احساس بی ارزشی اشاره کرد. بسیاری از افراد در ایران به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی و اجتماعی، احساس می کنند که نمی توانند به آرزوهایشان دست یابند و به هدف هایشان برسند. این احساس ناتوانی و عدم اعتماد به نفس، باعث می شود که افراد بیشتر درگیر ترس، استرس و اضطراب شوند، به گونه ای که می تواند به شکلی شدید، تاثیر منفی بر روی روحیه، سلامت روانی و عملکرد افراد داشته باشد.
یکی دیگر از دلایل بی انگیزی در ایران، نبود امکانات آموزشی و پژوهشی کافی است. بسیاری از جوانان ایرانی به دلیل فقر، نبود شغل و درامد کافی، نمی توانند به آموزش و پژوهش علاقه مند شوند و در نتیجه، نمی توانند به رشد و توسعه شخصی و حرفه ای خود بپردازند. این موضوع باعث شده که بسیاری از ایرانی ها از روی عدم توانایی در پیشرفت شغلی، ناامید شوند و در نتیجه علاقه ای به زندگی نداشته باشند.
بسیاری از ایرانی ها همچنین به دلیل فشارهای اجتماعی و نبود حمایت از سوی خانواده و جامعه، احساس می کنند که در مقابل مشکلات و مسائلی که با آن ها روبرو می شوند، تنها هستند. بی انگیزگی در این موارد می تواند به شکل خیلی شدیدی افراد را تحت تاثیر قرار دهد و باعث شود که افراد احساس کنند که هیچکدام از زحمات و تلاش هایی که می کنند، به هیچ دردی نمی خورد.
برای نجات یافتن از بی انگیزی در زندگی، باید ابتدا تلاش کرد تا به افراد احساس اعتماد به نفس و ارزشمندی بدهیم. افراد باید احساس کنند که از آرزوها و هدف هایشان قابل دست یابی هستند و به دنبال این مسیر باید به تلاش خود ادامه دهند. همچنین، ارائه امکانات آموزشی و پژوهشی به افراد، می تواند به شدت به کاهش بی انگیزگی و افزایش علاقه مردم به زندگی کمک کند. در نهایت، ایجاد فرهنگی که به افراد احساس حمایت می دهد، می تواند به شدت به کاهش بی انگیزگی و افزایش روحیه مردم کمک کند.
انسانها در طول زندگی خود به دنبال رسیدن به آرزوها و خواستههایشان هستند. آن چیزی که موجب حرکت انسان در این مسیر میشود، انگیزه و امید است؛ اما گاهی هیچ حس و حالی برای انجام کارهای روزمره هم نداریم چه برسد به این که برای دستیابی به آرزوها و رویاها تلاش کنیم. در واقع، همه ما در دورهای از زندگی خود بی انگیزه شدهایم و دست از کار کشیدهایم. بیانگیزگی دلایلی دارد و در عین حال راهکارهایی برای رفع آن وجود دارد که در این مقاله به آنها میپردازیم.
دلایل بی انگیزه شدن چیست؟
دلایلی برای بیانگیزگی وجود دارد. این دلایل موجب میشوند تا ما در وسط راه دست از کار بکشیم یا حتی قبل از شروع آن، ناگهان همه چیز را رها کنیم. در ادامه به دلایل بیانگیزه شدن میپردازیم
نداشتن اعتماد به نفس
وقتی فردی به خود اعتماد ندارد و فکر میکند نمیتواند از پس انجام کارها برآید، مسلماً انگیزه خود را از دست میدهد. اعتماد به نفس و انگیزه و امید ارتباطی مستقیم با هم دارند. ممکن است نقشههای بزرگی در ذهن خود داشته باشید و بیصبرانه بخواهید به آنها برسید؛ اما چیزی در ذهنتان مدام به شما میگوید که نمیتوانی این کار را انجام دهی. همین امر موجب میشود تا انگیزه خود را از دست بدهید و احساس کنید در حدی نیستید که بتوانید به هدف خودتان برسید.
ارتباط افسردگی با بی انگیزه بودن
افسردگی میتواند موجب اختلال در تمامی کارهای ما شود. افرادی که دچار این بیماری هستند اغلب جدی گرفته نمیشوند و برای همین درمان کردن آن بسیار دشوار است. چه بسا افسردگی هیچ گاه درمان نشود زیرا در جامعه ما بیماریهای روحی و روانی به اندازه بیماریهای فیزیکی جدی گرفته نمیشوند. نداشتن اعتماد به نفس نیز با افسردگی مرتبط است.
یکی از مهمترین نشانههای تشخیص این بیماری بی انگیزه بودن شخص است. افرادی که افسرده هستند زیاد میخوابند، حوصله انجام کاری را ندارند و حتی برنامهای هم برای آینده ندارند. به همین دلیل، علتی برای حرکت کردن و به جلو پیش رفتن پیدا نمیکنند.
داشتن دید منفی در زندگی
برخی از افراد تنها نیمه خالی لیوان را میبینند و هیچ وقت جنبههای مثبت یک موقعیت را درک نمیکنند. همین مسئله موجب میشود تا آنها نقاط قوت خود را هم نادیده بگیرند و در نتیجه، اعتماد به نفس خود را از دست دهند. افراد بی انگیزه همه چیز را گردن شانس بد میاندازند. آنها هیچ تصویری مثبتی از آینده ندارند و مدام آیه یاس میخوانند.
متأسفانه هر چه به چیزهای منفی بیشتر فکر کنید، زندگی شما بیشتر از چنین چیزهایی پر میشود؛ زیرا شما خود به خود پا در راهی میگذارید که مسیر درستی ندارد و حتی در صورتی که کاری را درست هم بخواهید انجام دهید، ذهنتان آن را بد تفسیر میکند.
نداشتن هدف
نداشتن برنامه و هدف میتواند یکی دیگر از دلایل بی انگیزه شدن باشد. گاهی افراد هدفی برای خود تعیین میکنند و با تلاش فراوان پس از مدتها به آن میرسند. پس از دستیابی به هدف احساس پوچی به آنها دست میدهد زیرا تمام این مدت را صرف رسیدن به یک هدف کرده بودند. به عنوان مثال، تمام هدف یک فرد برای چهار سال دریافت مدرک تحصیلی از دانشگاه است. او پس از فارغالتحصیلی احساس پوچی میکند زیرا تنها به یک بعد از زندگی خود توجه کرده بود.
برای داشتن زندگی بهتر و همچنین باانگیزه به جلو پیش رفتن، بهتر است برای تمام جوانب زندگی خود هدفگذاری کنید. نکته مهم دیگر این است که تمام فکر و ذهنتان رسیدن به یک هدف نباشد. بلکه از مسیر نیز لذت ببرید. داشتن برنامه در زندگی میتواند انسان را سرزنده کند. تکبعدی بودن را کنار بگذارید و برای تمام جنبههای زندگی خود برنامهریزی کنید.
بیانگیزگی شغلی
افراد شاغل میتوانند هر روز خود را با نشاط و شادابی آغاز کنند و به سرکار بروند؛ اما همه افراد این چنین نیستند زیرا با توجه به شغلی که دارند بی انگیزه میشوند. شغل هر فرد بخشی از هویت او است. حال فکر کنید که یک شخص هویت خود را نپسندد. قطعاً چنین فردی دیر یا زود دچار افسردگی میشود و تمام انگیزه خود را از دست میدهد. از آن جایی که هویت شغلی برای افراد بسیار اهمیت دارد، ناامیدی چنین شخصی به دیگر جوانب زندگی او نیز نفوذ خواهد کرد.
عوامل زیادی میتوانند موجب بیانگیزگی شغلی در افراد شوند. یکی از آنها نبود برابری در میان افراد است. ممکن است رئیس یک شرکت به برخی از کارمندان بهای بیشتری بدهد. علاوه بر این، تلاش مداوم برای پیشرفت شغلی و به جایی نرسیدن هم میتواند موجب بی انگیزه شده فرد شاغل شود. گاهی محیط خشک و سمی یک شغل هم میتواند انگیزه فرد را کور کند. دریافت دستمزد پایین نسبت به تلاش و پشتکار فرد، دیگر عامل بیانگیزگی شغلی است.
بیانگیزگی تحصیلی
بسیاری از کودکان و نوجوانان هیچ حس و حالی برای درس خواندن ندارند. شاید دیدن چنین موردی در جوانی که نگران آینده است و شغل مناسبی ندارد، طبیعی به نظر برسد اما این امر در سنین پایینتر نیز دیده میشود و بسیار رایج است. بی انگیزه بودن دانشآموزان میتواند به خاطر فشار بیش از حدی باشد که اطرافیان به ویژه والدین روی محصلین وارد میکنند.
تأکید مداوم بر درس خواندن، نداشتن اوقات فراغت، تکالیف زیاد مدارسی مانند مدارس نمونه دولتی، تیزهوشان و… میتوانند از جمله عوامل بیانگیزگی این افراد باشد. اگر در فرزندان خود نشانههایی از بیانگیزگی تحصیلی مشاهده کردید، حتماً با آنها صحبت کنید یا به مشاور مراجعه کنید؛ زیرا این حالت خیلی زود به افسردگی و اضطراب تبدیل خواهد شد.
راههای رفع بی انگیزه بودن
برای درمان بیانگیزگی راههای مختلفی وجود دارد. کافی است برای انجام هر کدام از آنها پافشاری کنید و به خود ناامید نشوید. ممکن است قدم گذاشتن در این راه در ابتدا کمی سخت به نظر برسد، اما هر چه بیشتر جلو بروید متوجه میشوید که از پس انجام همه مراحل برمیآیید.
هدفگذاری و برنامهریزی
اگر احساس میکنید بی انگیزه هستید و نمیتوانید کاری انجام دهید، یک کاغذ و قلم بردارید. تمام آن چه را دوست دارید در زندگی به دست بیاورید، یادداشت کنید. سپس به آنها نگاه کنید. به نظرتان کدام یک از آنها غیرمنطقی است؟ به عنوان مثال، ممکن است شما دوست داشته باشید اسب تکشاخ داشته باشید. چنین چیزی در دنیا وجود ندارد. پس هر آن چه را که فکر میکنید تخیلی است، حذف کنید. مسلماً اکثر خواستههای شما در دنیا وجود دارند و قابلدستیابی هستند.
هدفها را به دو دسته کوتاهمدت و بلندمدت تقسیم کنید. برای رسیدن به آنها زمانی را تعیین کنید. بهتر است برای انجام بهتر برنامهریزی و هدفگذاری از مشاور کمک بگیرید؛ اما خودتان هم میتوانید از پس چنین کاری برآیید. فقط باید به خودتان ایمان داشته باشید و بدانید که میتوانید. وجود مسیر و هدف مشخص میتواند زندگی شما را پربارتر کند. نکته دیگر این است که نباید تنها روی یک هدف تمرکز کنید.
خودتان را باور داشته باشید
یکی دیگر از کارهایی که میتوانید برای رفع بی انگیزه بودن انجام دهید، باور کردن خود است. مدام جمله «نمیتوانم» را با خود تکرار نکنید. برخی از کارها را یک انسان نمیتواند انجام دهد. به عنوان نمونه، یک فرد با وزن پنجاه کیلو نمیتواند یک بشکه دویست کیلویی را بلند کند. این امر بدیهی است و چیزی از ارزشهای آن فرد کم نمیکند زیرا همان شخص میتواند کارهای زیاد دیگری را به درستی انجام دهد. شما هم اگر واقعبینانه به مسائل بنگرید، متوجه خواهید شد که از پس بسیاری از کارها برمیآیید.
خودتان را مقایسه نکنید
برخی از افراد مدام به این و آن فکر میکنند و از خودشان هیچ هدفی ندارند. بلکه همیشه سعی میکنند ببینند دیگری چه میکند تا آنها هم همان کار را انجام دهند. وقتی هدفی از آن خود شما نباشد، خواسته شما نباشد و صرفاً جهت کم نیاوردن از دیگران آن را دنبال کنید، شما را به هیچ جایی نمیرساند؛ زیرا شما دارید مسیری را میروید که برای دیگری است نه برای شما.
این مسئله موجب میشود تا در میانه راه یا حتی بدتر از آن، در آخر مسیر به خود بیایید و ببینید که با وجود داشتن هدف، هیچ انگیزهای برای دنبال کردن آن ندارید. خودتان را پیدا کنید. از مقایسه کردن خودتان با دیگران دست بردارید. هر فردی تواناییهای خاص خود را دارد و همه افراد با هم متفاوت هستند. به جای این که انرژی خود را پای مقایسه کردن بگذارید، سعی کنید نقاط قوت خود را پیدا کنید و نقاط ضعف را برطرف کنید.
تغییر سبک زندگی
یکی دیگر از راههایی که میتواند بی انگیزه شدن را برطرف کند، تغییر سبک زندگی است. شاید خواب شبانه خوبی ندارید. شاید بدن شما نیاز به ورزش دارد و بهتر باشد تغذیه خود را نیز تغییر دهید. با خود فکر کنید چه چیزی در زندگی روزمره شما اشتباه است؟ به عنوان مثال، اگر پرخوری میکنید، زیاد از حد نمک و شیرینی میخورید یا تمام روز را گوشی به دست روی تخت دراز کشیدهاید، بهتر است فکری به حال خودتان بکنید.
جمعبندی
در این مقاله به دلایل بی انگیزه شدن انسان و همچنین راههای رفع آن پرداختیم. اگر انسان انگیزه و امید نداشته باشد، زندگی برایش بیمعنی میشود؛ بنابراین، ایجاد انگیزه در خود کار بسیار مهمی است؛ زیرا محرکی برای برخاستن و ادامه دادن است.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.