هفت تاثیری که پورن بر خراب کردن ازدواج (و زندگیم) داشت
پورنوگرافی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در زندگی اجتماعی، روابط و ازدواج، برای بسیاری از افراد موجب خراب کردن روابط و ازدواج شده است. این تاثیر به دلیل اینکه پورنوگرافی میتواند بر رفتارها و تصورات جنسی فرد تاثیر بگذارد و به طور مستقیم ازدواج و روابط شخصی را تحت تاثیر قرار دهد، میباشد.
با توجه به اینکه پورنوگرافی در دسترس بسیاری از افراد قرار دارد، میتواند باعث شود که فرد برای برطرف کردن نیازهای جنسی خود به پورنوگرافی روی بیاورد و این باعث میشود که رابطه جنسی بین همسران کاهش یابد. همچنین پورنوگرافی میتواند باعث شود که فرد تصورات جنسی خود را تغییر دهد و به دنبال تجربههای جنسی جدید بگردد، که این میتواند باعث خلق شکاف بین همسران شود.
علاوه بر این، پورنوگرافی میتواند باعث شود که فرد به دنبال روابط جنسی زود هنگام و بیش از حد با دیگران بگردد و به این ترتیب رابطه او با همسرش و خانوادهاش خطر از دست دادن را تجربه کند. همچنین پورنوگرافی میتواند باعث شود که فرد به دنبال افراد دیگری بگردد که به تجربههای جنسی جدید علاقه مند هستند و به این ترتیب باعث خراب شدن روابط و تمایلات جنسی با همسرش شود.
بنابراین، میتوان گفت که پورنوگرافی میتواند به شدت بر روابط و ازدواج افراد تاثیرگذار باشد و در صورتی که به طور مناسب با آن برخورد نشود، میتواند باعث خراب شدن زندگی شخصی و اجتماعی فرد شود. به همین دلیل، باید از مصرف این نوع محتواها به عنوان یکی از عوامل مهم در خراب کردن ازدواج و روابط شخصی، خودداری کرد.
۲۸۲۵۸ . این تعداد کاربران اینترنتی است که در حال حاضر پورن تماشا میکنند.
372. تعداد کاربران اینترنتی که کلمات مثبت هجده در موتورهای جستوجو در هر ثانیه تایپ میکنند.
من ساده لوح نیستم. زن و مرد سکس دوست دارند.
سکس اتفاقی عالی بین زن و شوهر است. ولی پورن انحرافی از آن اتفاق عالیست. من میدانم، خودم با این موضوع جنگیدهام.
شاید شما هم بتوانید از تقلای من کمی بیاموزید تا لازم نباشد اشتباهم را تکرار کنید.
در اینجا هفت تاثیر منفی که پورن بر روی ازدواجم داشت را میخوانید:
۱-برای همسرم ارزش قائل نبودم
بدن های سایرین ذهن و فکرم را مشغول کرده بود. الان با دقت تخیلاتم را زیر نظر میگیرم و اوضاع از وقتی پورن نگاه نمیکنم یا دنبال یک چیز تحریک کنندهی سریع نمیگردم، خیلی بهتر است.
ازدواجم مرکز و اولویت زندگیام نبود. پورن موجب آسیب، تنفر و فقدان اعتماد و ایمان بین من و همسرم شد.
۲-من به اعمال فیزیکی بیشتر از درک کامل همسرم اهمیت میدادم
در کتاب سکس مقدس نوشتهی “تیم الن”، نویسنده بیان میکند که هدف سکس اورگاسم نیست. هدف سکس یکی شدن با همسرتان است.
برای من، سکس همیشه به معنای اورگاسم بوده و نه چیزی بیشتر. برای سالیان، من فقط دنبال یک لایه و سطح بودم، یعنی بدن.
هیچ وقت نفهمیدم که باید به دنبال یکی شدن با همسرم باشم. همسرانمان بیشتر از یک “بدن” هستند. آنها روح و روان و ذهن و بله، بدن هستند. چندین سطح وجود دارد. آیا واقعا وقتی با همسرتان روی تخت میپرید، او را میشناسید؟ یا فقط برای “احساس خوب” آنجایید؟
مطمئنا سکس سطحی ممکن است برای چند دقیقه حس خوبی بدهد اما متصل نبودن به همسرتان در سطوحی فرای تن و بدن، کمبود خیلی چیزهای دیگر در رابطه را به دنبال دارد.
با تمرکز فقط بر روی یک بخش از بدنش، من او را تبدیل به شیای برای تخلیهی خود کرده بودم. و او را به عنوان یک زن کامل دوست نداشتم. فکر کردن به زمان تلف شده ناراحتکننده است ولی خوشحالم که به این موضوع اشراف پیدا کردهام.
۳-من خدا را نادیده گرفتم
من خودم را یک پیرو عیسی میدانم. و حقیقت این است که پیرو خوبی نبودم. در دین من، باید شوهر یک زن باشم. نه چند زن. اگر میخواهم به آن چیزی که انجیل میگوید عمل کنم، فکر های شهوتآلود نسبت به یک زن، همان جایگاه سکس کردن با وی را دارد.
۴-هیچ حدومرزی نمیشناختم
قفلی زدنم روی پورن، کاملا به من مربوط بود.
یادم میآید که به دوست دخترانم میگفتم:” با این کنار بیایید، کاری است که میکنم، این چیزی است که من هستم”. با هر نگاه به پورن، ارزش زنان بیشتر و بیشتر برایم پایین میآمد. خیلی از نگاههای به ظاهر بی غرضی که به زنان میکردم، در حقیقت با شهوت آمیخته بودند.
این نگاه ها را برای همسرم نگه نمیداشتم چون هیچ مرزی نداشتم. میگذاشتم چشمان و ذهنم با تصاویر ذهنی از زنان پر شود. نکتهی جالب این است که کنترل افکار و نگاهم باعث شده تا اشتیاقم به زنم بسیار بیشتر شود.
حال، به اینکه کجا و چه کسی را نگاه میکنم فکر میکنم. این به من اجازه میدهد تا افکاری به وجود آمده را آنالیز کنم.
پورن باعث میشد تا شتابزده از افکارم رد شوم. به صورت خودکار در خیلی از موقعیتها، روی شهوت فرود میآمدم. ولی با تعیین حدودات، این فرآیند را در ذهنم آهسته سازی کردم. دیگر آنقدرها افکار شهوتآلود ندارم و میتوانم دربارهی افکارم فکر کنم.
۵-هیچ آیندهآی برای ازدواجم متصور نبودم
پورن همه چیز را نسبت به الان میسنجد. بار دیگر، همه چیز به من مربوط میشد. سرگرمی من، شهوت من، نیاز من.
ولی ازدواج از دو نفر تشکیل شده است. همه چیز حول محور من و نیازهای من نمیچرخد. زنم هم نیاز، خواسته و علایقی دارد.
ولی در آن لحظه، من مهمترین بودم و ازدواجم اهمیتی نداشت. فقط به اشتیاق سوزان خودم اهمیت میدادم. وقتی همه چیز دربارهی من است، به “ما” فکر نمیکنم. به آینده فکر نمیکنم. و به اهدافی که با هم داریم فکر نمیکنم.
“اگر” ها نگرانم ساخته بودند
فکر میکنم بتوان اسم این نگرانیام را “نگرانی تعهد” گذاشت. در فکرم، شروع کردم به زیر سوال بردن تعهد همسرم به ازدواج. خیلی عقب ماندگی است! من کسی بودم که پورن نگاه میکرد.
این “اگر” ها بهانهای برای توجیه پورن نگاه کردنم بودند. اگر ترکم میکرد چه، اگر پای کسی در میان بود چه؟
همهی اینها فقط دروغها و توجیهاتی بودند که الان که به گذشته نگاه میکنم، هیچ منطقی نداشتند. شهوترانی برای بدنهای بی نام و نشان باعث شده بود تا به طور احمقانهای روی همسرم غیرتی شوم.
فقط به خاطر این که خودم مشکل داشتم. (با این موضوع کنار بیایید، شما دارید با پورن سر و کله میزنید، شما کسی هستید که مشکل دارید، نه همسرتان)
۷-متوجه نبودم که با آزار دادن همسرم، خودم را آزار میدهم
از یک نقطه نظر کاملا خودخواهانه، دوست ندارم آزار ببینم. ولی هر باری که با پورن خلاف میکردم، نه تنها به او آزار میرساندم، بلکه رابطهام را هم خراب میکردم.
هر دوی اینها در نهایت منجر به ناراحتی خودم شد. همانطور که به رویهی خودم با پورن ادامه دادم، منجر به ایجاد فاصله، فقدان اعتماد و ایجاد ترس در همسرم شد.
تمام این چیزها او را آزرده میکرد، تا جاییکه او هم شروع کرد به مقابله به مثل کردن.
اگر با پورنوگرافی داستان دارید، به معنای این نیست که زندگیتان تحت کنترل درآمده است. راههایی وجود دارد که میتوانید بروید تا از چنگال سلطهی آن رها شوید.
شاید فکر کنید که شما اوضاع را تحت کنترل دارید و هر موقع بخواهید میتوانید ترکش کنید. اگر اینطور است، تشویقتان میکنم که دقیقا همینکار را بکنید. در بلندمدت، برای شما و ازدواجتان بهتر خواهد بود
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.