وقتی رابطه ای در ذهنتان نا تمام میماند… بخوانید

وقتی رابطه ای در ذهنتان نا تمام میماند
  • وقتی رابطه ای در ذهنتان نا تمام میماند… بخوانید

    وقتی رابطه‌ای در ذهنتان ناتمام می‌ماند، احساس ناراحتی و اضطراب را تجربه می‌کنید. ممکن است به علت ناراضی بودن از خود یا دیگر شخص، عدم رضایت از روابط بین شما و او، یا به دلیل نعمتمند بودن و نداشتن کیفیت‌هایی که در رابطه‌های موثر و ماندگار نقش مهمی دارند، این احساس به وجود آید. یکی از دلایل اصلی رابطه‌های ناتمام، نبودن صداقت و صراحت در ارتباطات است. وقتی که احساس می‌کنید به موضوعاتی در ارتباط با رابطه‌تان پرداخته نشده است، صحبت کردن و صراحت در ارتباط با مسائل آن اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. همچنین، قدرت اصرار نیز مهم است. زمانی که احساس می‌کنید روابط شما در زمینه‌ای ضعیف و قابل تحلیل هستند، باید بتوانید درخواست تغییر را اعلام کرده و تلاش کنید که بهترین حالت از رابطه خود را فراهم کنید. تلاش برای ارتقای روابط همیشه باید ادامه داشته باشد تا به اینکه هدف نخستین رابطه‌ها در جوامع ما نیز باشد: ایجاد ارتباطات سالم و ماندگار که کارایی و جذابیت وفادار را برای همیشه در برای خود داشته باشند.

    کتاب، فیلم، سریال و&#۸۲۳۰; وقتی ناتمام می‌مانند، انسان برای دیدن ادامه آن‌ها بی قراری می‌کند. اما فراموش نکنید پایان برخی داستان‌ها تاثیر مورد انتظار را بر جای نمی‌گذارد!

    وقتی سخن از رابطه ای ناتمام می‌شود ناخودآگاه آهنگی به ذهنم خطور می‌کند که می‌گوید:

    « یه چیزای ناتمومی‌هنوز بین ما وجود داره؛ نرو، از الان دیوانه وار دلتنگت شدم.»این دلتنگی تا سالیان دراز نیز ادامه پیدا خواهد کرد. رابطه ای که تمام شده فرض می‌شود، از آن جایی که در ذهن به نتیجه نرسیده است تا سالیان دراز نیز ذهن شما را به خود مشغول می‌کند. زیرا وقتی به لحاظ علمی‌به قضیه می‌نگریم تمام چیزهایی که ناتمام مانده و به نتیجه نرسیده اند، پیوسته فرد را به تفکر درباره آن موضوع وا می‌دارد.

    در زندگی بسیاری از ما روابطی بوده اند که با خود چنین فکر کرده ایم که« اگر تمام نمی‌شد، چگونه می‌شد؟» فیلم‌هایی که مجبور بوده ایم نا تمام رها کنیم یا حین خوردن غذایی خوشمزه زنگ تلفن به صدا درآمده، از سر میز غذا بلند شده ایم و آن غذا ناتمام مانده، اما لذت آن را هنوز فراموش نکرده ایم؛ در روان شناسی به همه این اتفاقاتی که« به سیری نرسیده اند» اصطلاحا« اثر زایگارنیک» گفته می‌شود.

    این پدیده روانی داستان جالبی برای ظهور خود دارد. در سال‌های ۱۹۲۰ یک گروه روان شناس به رستوران می‌روند. این گروه که تعدادشان هم زیاد بوده، سفارشات خود را به گارسون می‌دهند. مسئولیت تمام سفارشات را یک گارسون بر عهده گرفته، هیچ کدام از آن‌ها را یادداشت  نکرده و تنها به خاطر می‌سپارد. این گروه بعد از خوردن غذایشان، رستوران را ترک می‌کنند. بعد از چند روز یکی از روان شناسان به نام «بولما زایگارنیک» دوباره به آن جا بازگشته و از گارسون در مورد چگونگی به خاطر سپردن همه سفارشات بدون یادداشت برداری سوال می‌کند. اما این گارسون نه تنها نحوه سفارش گیری، بلکه حتی آن گروه را به خاطر نمی‌آورد.

    گارسون در این زمینه به زایگارنیک چنین پاسخ می‌دهد که سفارشات را به ذهن خود سپرده و به محض تحویل دادن، آن‌ها را از ذهن خود پاک می‌کند. در پایان این اتفاق زایگارنیک و تیمش به این نتیجه می‌رسند که تمام چیزهای ناتمام و به نتیجه نرسیده، انسان را پیوسته به تفکر در مورد آن اتفاق وا می‌دارد. در اطرافم دوستانی دارم که سال‌ها قبل مجبور به جدایی شدند، اما اعتراف می‌کنند که هنوز نتوانسته اند یکدیگر را فراموش کنند.

    برخی از آن‌ها به دلایلی مجبور بودند برای زندگی به شهر دیگری بروند، برخی هم به دلیل دعواهای ساده و یا اجبار خانواده جدا شده اند. هرچند دانستن دلیل واقعی این فراموش نکردن کار سختی است و ما نمی‌توانیم متوجه شویم که دلیلش عشق واقعی است یا انعکاس اثرات پدیده زایگارنیک. اما حقیقت داستان این است که هر آن چه ناتمام بماند، کنجکاوی برانگیز است. طبق این پدیده روان شناسی، اتفاقاتی که به هدف ختم نشده اند ذهن را درگیر کرده و تمام زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

    در چنین وضعیتی شخصی که این حالت را تجربه می‌کند دچار بیزاری، بی میلی، خستگی، ناآرامی، تعویق، بی معنایی و افکار و احساسات مشابه می‌شود. مغز انسان اتفاقاتی که به نتیجه ختم نشده اند را نسبت به اتفاقاتی که به هدف رسیده اند، بیش تر به او یادآوری می‌کند.  آن چه اتفاقات ناتمام را تا این حد با ارزش می‌کند، نیاز شخص به این است که آن ماجرا را به نتیجه برساند.


    ذهن به طور مداوم شما را دچار یک توهم هوشمندانه می‌سازد و خود به خود با پایان‌های متفاوت بر روی رسیدن به هدف متمرکز می‌شودبرای مثال: تصور می‌کنید اگر از هم جدا نمی‌شدید، بهترین افسانه‌های زیبا با پایان خوش در انتظار شما بود! درک شما به این پایان متمرکز می‌شود. از این رو است که عشق نیمه تمام شما همواره برایتان دراماتیک و عاشقانه می‌ماند.

    اما تا زمانی که درگیر رابطه گذشته تان باشید، احتمال ایجاد رابطه جدید و سالم نزدیک به صفر خواهد بود. رابطه قدیمیتان همواره در گوشه ای از ذهن شما مانده و با خود به این فکر می‌کنید که اگر تمام نمی‌شد، «الان در چه وضعیتی بودیم؟» یا «قطعا خیلی خوشبخت می‌شدیم». فکر کردن به این موضوعات شاید شما را از رابطه احتمالی پیش رو که می‌تواند در نوع  خود بهترین باشد، محروم سازد. با مقایسه دائمی، خود را در بن بست ناآرامی‌حبس خواهید کرد.

    این وضعیت که« به جای او نمی‌توانم کسی را دوست داشته باشم »، در اصل شما را تبدیل به فردی ناراحت خواهد کرد. کارشناسان در این زمینه می‌گویند:« شخصی که تحت تاثیر این پدیده است، بسیاری از چیزهایی که در زندگی وجود دارد را بی معنا می‌بیند. هدف تعیین نمی‌کند، غایت نهایی مشخصی برای خود ندارد، از محیط‌های اجتماعی دوری می‌کند و به دنبال یافتن آرامش و خوشبختی نیست.

    او به ویژه در روابط خود پیوسته دچار وضعیت‌هایی از قبیل: مقایسه، نارضایتی، مقصر دانستن طرف مقابل، نداشتن درک درست از آن چه می‌خواهد، متهم کردن و مقصر دانستن خود می‌شود. به طور خلاصه فکری که بتواند او را از گرداب ناآرامی‌و نارضایتی نجات دهد به ذهنش خطور نخواهد کرد.» برای کسانی که این وضعیت را به طور عمیق تجربه کرده اند راهکارهای نوید بخشی ارائه می‌شود که می‌توانید در ادامه بخوانید:

    فراموش کناین تاثیر می‌تواند سالیان درازی به طول بینجامد. اما متوقف کردن آن کاملا دست شما است. برای شروع رابطه ای جدید و سالم با پایه‌های قوی کاری که باید انجام دهید این است که زندگی کردن با وهم و خیال را کنار بگذارید. کارشناسان می‌گویند:« شخص این وضعیت را به سبک زندگی خود تبدیل و قبول کرده که راه دیگری پیش رو ندارد. ولی چنان چه قابل تغییر بودن این وضعیت را قبول کند، می‌تواند طی ۳ یا ۴ ماه از عهده آن بربیاید. نخست باید درک کنیم که این یک بیماری نبوده، بلکه در نتیجه به کارگیری غلط سیستم تفکر به وجود آمده است. زمانی که فرد ذهن خود را که شامل افکارش نیز می‌باشد به درستی بشناسد می‌تواند در مواجهه با این قبیل مشکلات به شکل صحیح تری عمل کند. این فرد در مواجهه با اتفاقات بدون تاثیر پذیری از افراد، موضوعات و حوادث می‌تواند وضعیت را به نتیجه برساند.» این جمله یعنی تغییر تفکرتان در مورد پایانی که اتفاق نیفتاده است. چرا فکر می‌کنید یک نتیجه عالی در انتظارتان بوده؟ اگر با او بودید این امکان وجود داشت که همه چیز بد پیش برود!

    اگر فکر می‌کنید که رابطه شما ناتمام مانده، کارهایی هستند که باید در مورد آن انجام دهید و البته کارهایی هستند که باید از انجام آن‌ها خودداری کنید:

    این کارها را انجام دهید  

    • با خاطراتی که ذهن تان را درگیر کرده است، خداحافظی کنید.
    • به جای مقصر دانستن خود، با صداقت با خودتان مواجه شوید.
    • برای خود اهداف جدیدی تعیین کنید.
    • برای رابطه ای جدید و سالم برنامه ریزی کنید. شخص جدیدی که با او آشنا شده اید را با فرد قبلی مقایسه نکنید.

    این کارها را انجام ندهید

    • پیوسته این سوال را نپرسید که« اگر ادامه داشت، چه می‌شد ؟»
    • روی این ایده که«اگر ادامه داشت همه چیز خوب پیش می‌رفت و من خوشبخت می‌شدم»، تمرکز نکنید. نه، هیچ چیز خوب نمی‌شد!
    • در وضعیت روحی نا آرام و خسته، گیر نکنید.
    • از محیط‌های اجتماعی دور نشوید.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    images

    اولین جلسه مشاوره

     

    قیمت اصلی جلسه مشاوره 249,000 تومان

    قیمت اولین جلسه مشاوره 179,000 تومان

    روز
    ساعت
    دقیقه
    ثانیه
    اگر در رابطه ات دچار مشکل شده ای و نمی دانی چطور باید آن را به ازدواج ختم کنی یا این که چطور تکلیفت را مشخص کنی یا رابطه را بهبود ببخشی می توانی از مشاوره شیک اندیش استفاده کنید.

    هیچ نظری وجود ندارد

    پیمایش به بالا