مشکلات زنان شاغل:
زنان به عنوان نیروی کار زیادی در جامعه شاغل هستند، اما هنوز هم با مشکلات زیادی مواجه هستند. این مشکلات برای زنان شاغل از جمله مسئله حقوقی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هستند. در این مقاله به بررسی برخی از این مشکلات می پردازیم.
اولین مشکلاتی که زنان شاغل با آن مواجهند، مسئله تبعیض جنسیتی است. این تبعیض در قبال حقوق، فرصت ها و پیشرفت شغلی زنان احساس می شود. به عنوان مثال، در بسیاری از کشورها، حقوق زنان کمتر از مردان است، بیمه ها، مزایا و حتی امتیازات تعطیلات برای زنان شاغل کمتر از مردان است. همچنین، برخی از شرکت ها همچنان با ترجیح دادن مردان برای شغل های مدیریتی و رهبری، تبعیض جنسیتی را پایبند می کنند.
مشکل بعدی که زنان شاغل با آن روبرو هستند، عدم تعادل بین کار و زندگی خانوادگی است. زنان شاغل برای توانایی به دست آوردن شغلی برتر، باید به شغل خود تمرکز کنند و این می تواند به عدم تعادل بین کار و زندگی خانوادگی منجر شود. همچنین، برخی از شرکت ها به زنان شاغل اجازه نمی دهند تا از مرخصی های بارداری و تربیت فرزند استفاده کنند.
مشکل دیگری که زنان شاغل با آن مواجه هستند، عدم امکان دسترسی به توسعه شغلی است. برخی از شرکت ها به زنان شاغل فرصت های توسعه شغلی کافی را نمی دهند. این می تواند باعث ایجاد عدم رضایت زنان شاغل و حتی از دست دادن آنها شود.
در جمع بندی، زنان شاغل با مشکلات زیادی مواجه هستند. تبعیض جنسیتی، عدم تعادل بین کار و زندگی خانوادگی و عدم امکان دسترسی به توسعه شغلی، فقط برخی از این مشکلات هستند. باید تلاش کرد تا با حفظ حقوق زنان شاغل و ایجاد فرصت های برابر، این مشکلات برطرف شوند.
روش کاهش استرس مادران چیست؟
بزرگترین چالشی که مادران شاغل با آن روبرو هستند، مشکل ایدهآلگرایی و توقعات غیرواقعبینانهای است که در اغلب جوامع بر دوش آنها گذاشته میشود و بر استرس و اضطرابهای زندگیشان میافزاید. اگر چه راهحلهای مختلفی برای کاهش اضطراب و استرس وجود دارد، اما بهترین راهحل این معضل، بازتعریف مفاهیم مادر بودن، اشتغال و خانوده است.
تحقیقات جدید نشان می دهد که نجات مادران باید یک اولویت ملی در نظر گرفته شود.
هم اکنون که در سال ۲۰۱۹ قرار داریم، زنان آمریکایی برای دهههای متوالی جزوی از نیروی کار بودهاند، اما یک گزارش جدید نشان میدهد که شاغل بودن آنها باعث غیرممکن شدن زندگی ایدهآل شخصی و حرفهای میشود. در نتیجه، غرق استرسی میشوند که هیچ زنی به تنهایی از پس آن برنمیآید.
جامعهشناس دکتر کیتلین کالینز، پنج سال را صرف تحقیق در مورد تجربه مادر بودن در چهار کشور ثروتمند غربی نموده که در آن زنان شاغل هستند؛ او در این تحقیق دنبال پاسخ این پرسش بود: مادران چگونه پرستاری از بچه و شغل خود را مدیریت میکنند؟ نتیجه این بود که مادران آمریکایی در بدترین وضعیت به سر میبرند.
«در میان همه مصاحبههایی که در این کشورها انجام دادم، یک خواسته مشترک بین همه مادران شاغل وجود داشت. زنان تحصیل کرده و شاغل میخواهند احساس کنند که توانایی ایجاد تعادل منصفانهای بین شغلشان و بزرگ کردن فرزندشان دارند و به هیچ کدام از کارهای خانه یا محل کارشان صدمه وارد نمیشود.»
تحقیق دکتر کالینز، برای بررسی تعادل کار و زندگی مادران شروع شده بود، اما به این نتیجه رسید که ناسازگاری امری رایج در کار و زندگی آنها میباشد. سوئد کشوری است که در امر حمایت از خانوادهای صاحب فرزند پیشرو میباشد؛ مادران و پدران به صورت مساوی وظیفه تامین مخارج و نگهداری از فرزند را بر عهده میگیرند و به نظر میرسد که این امر با زندگی حرفهایشان تطابق دارد. در مقابل، در شرق برلین، که کار کردن مردان و زنان در کنار یکدیگر امری بسیار با سابقه محسوب میشود، مادران هیچگونه ناسازگاری با کار کردن ندارند و سیاستهای فرزندپروری، حمایتهای گستردهای از آنها به عمل میآورد. با این حال، بسیاری از زنان اشتیاقی به «اشتغال» ندارند.
با این حال در غرب آلمان و ایتالیا، با پیشینه قدرتمند مادرانگی (باور اینکه اگر کودکان توسط مادران بزرگ نشوند، دچار آسیب میشوند)، زنان احساس میکنند که اشتغال با پرورش فرزند در تضاد است و کار کردن برایشان لکه ننگی محسوب میشود. البته کار پارهوقت در میان آنها مرسوم است. با این حال در بین این کشورها، سیاستهای حمایتی فراوانی برای کمک به خانواده و فرزندان وجود دارد که در ایالات متحده وجود ندارد.
مشکلات مادران و زنان شاغل
دکتر کالینز به این نتیجه رسید که ایالات متحده از نظر حمایت از خانوادهها و کودکان در جایگاه آخر قرار دارد. او مینویسد: «ایالات متحده در میان کشورهای صنعتی غربی به دلیل عدم حمایت از مادران شاغل، در صف مقدم است. مادران آمریکایی بخاطر تجربه احساس گناه جانکاه و تعارض بین کار و خانواده از دیگر کشورهای مورد اشاره، متمایز هستند.
مادران آمریکایی تلاش میکنند تا این معضل را با تغییر مداوم شغل و افزایش کارمدیشان جبران کنند (برای مثال سعی میکنند بهترین مکنده شیر پستان را برای فرزندشان تهیه کنند). آنها هر کدام استراتژیهای مختلفی را برای رویارویی با فرزندپروری به عنوان یک مسئولیت شخصی و تعارض کار-زندگی به عنوان یک مشکل شخصی، به کار میگیرند.»
مادران ایالات متحده، گرفتار الگوی فرهنگی متضاد خود هستند: یعنی تعهد کاری در مقابل وقف خود برای فرزندان. «تصور میشود زنانی که به حرفه خود متعهد هستند، اما زمان زیادی را صرف خانودهشان میکنند، الگوی تعهد کاری را زیر پا گذاشتهاند، و برعکس، افرادی که تعهدات خانوادگی خود را نادیده میگیرند، الگوی تعهد به خانوده را نقض میکنند.» از نظر فرهنگی، ایدهآل مادرانگی آن است که او تماما خودش را وقف فرزندان کند و بچهها را الهامبخش معنای زندگی، آفرینندگی و کامل شدن خود قرار دهد. کودکان در این ایدهآل فرهنگی به عنوان نهالهای شکنندهای در نظر گرفته میشوند که تنها در سایه مادری مهربان و مشفق میتوانند به خوبی رشد کنند. در این فرهنگ، کار زیادی از دست پدرها ساخته نیست، چرا که فرض بر این است که آنها مهارتهای پرورشی مناسبی ندارند.
استرس مادران / زنان شاغل برای بهترین بودن
ترکیبی از آرمانهای غیرممکن و ناسازگار از کار و خانواده، با کمبود حمایتهای حقوقی و اجتماعی برای زوجهای شاغل، مادران را در موقعیتی قرار میدهد که امکان برنده شدن در آن وجود ندارد. وقتی من از دکتر کالینز در این مورد سوال پرسیدم، اینطور توضیح داد: «من میخواهم مادران آمریکایی دست از سرزنش خودشان بر دارند. من تمایل دارم مادران آمریکایی از این تفکر که این تعارض تقصیر آنهاست دست بردارند و گمان نکنند که اگر کمی بیشتر تلاش کنند و برنامهریزی صحیحتری داشته باشند یا از فلان اپلیکیشن استفاده کنند، میتوانند از پس مدیریت استرس خود برآیند؛ این مسئله فاقد موضوعیت است.»
او ادامه داد: «این یک مشکل ساختاری است. بنابراین به راهحلهای ساختاری نیاز دارد. هیچ راهحل فردی برای حل این مسئله وجود ندارد. این همان نکتهای است که من بر آن تاکید دارم. ما در فرهنگی زندگی میکنیم که در آن به آزادیهای فردی به شدت بها داده شده، ولی هرگز فکری به حال اجتماع نشده است. به عنوان جامعهشناس، تمام تلاش ما بررسی چگونگی تاثیر ساختار اجتماع بر زندگی روزمره افراد است. این تحقیق به من نشان داد که ما نیاز به یک راهحل جمعی و ساختاری داریم.»
وی می گوید: «من متوجه هستم که پیادهسازی مجدد ساختار اجتماعی آمریکا چقدر ترسناک به نظر میرسد. اما اگر همه این کشورهای صنعتی ثروتمند غربی دیگر از پس این کار برآمده باشند، چرا ما نتوانیم؟ در آلمان تنها ۸۳ میلیون نفر زندگی میکنند. ما اینجا تعداد افراد باهوش بیشتری داریم و میتوانیم راهحلش را پیدا کنیم.»
روش کاهش استرس مادران چیست؟
او میگوید: «من میخواهم به مادران بگویم که این مسئله تقصیر شما نیست. وقتی این جمله را به آنها میگویم با خندهای پاسخ میدهند بله، بله درست میگویی و حرفم را جدی نمیگیرند، گویا که حرفی برای تسلی خاطرشان زده باشم. ولی وقتی از آنها میخواهم به چشمانم نگاه کنند و بعد میگویم: «این گناه تو نیست»، اشک از چشمانشان جاری میشود. اینکه زنان در درون خودشان اینطور باور داشته باشند، که اگر کمی بیشتر تلاش میکردم، اینطور نمیشد، واقعا مشکل بزرگی است؛ و من به آنها میگویم مسئله تو نیستی. تو لیاقت بهتر از اینها را داری و این یافتههای جدید را بسیاری از زنان واقعا باید بشنوند. او اینطور ادامه می دهد: «هدف من از از کتابی که نوشتهام این است که نگاه کنیم ببینیم نقاط دیگر دنیا چطور اداره میشود، تا بتوانیم در اینجا نیز روشهای بهتر و متفاوتی به کار بگیریم. اما این کار مستلزم یافتن راهحلهای غیرفردی در جامعه آمریکا است، راهحلهایی که منافع جمعی را بیشتر از گذشته در نظر بگیرد.»
این کتاب با نتایج انواع مختلف سیاستگذاریهای حمایتی برای مادران کشورهای مختلف به پایان میرسد. در نهایت، دکتر کالینز اینگونه نتیجهگیری میکند که سیاستگذاریهای اجتماعی بسیار حائز اهیمت بوده و تفاوتهای اساسی را رقم میزنند، اما بزرگترین چالشی که همچنان مادران با آن روبرو هستند، مشکل ایدهآلگرایی در ازای ازخودگذشتگی مادرانه است. «زنان با توقعات غیرواقعبینانه در هر چهار کشور روبرو هستند؛ بهترین راه حل این مسئله، مستلزم بازتعریف مفاهیم مادر بودن، اشتغال و خانوده است.»
همچنین مادران در دوران بارداری ممکن است دچار افسردگی و اضطراب بشوند و نیازمند درمان باشند که این موضوع را به تفصیل در مقاله «روشهای مراقبت از سلامت روان برای مقابله با افسردگی در دوران بارداری» مورد بررسی قرار دادهایم.
یادداشت تکمیلی:
با توجه به این واقعیت که تنها چند دهه از شروع فعالیت مستقل زنان ایرانی در بازار کسبوکار میگذرد، اما چنین به نظر میرسد که دغدغه جامعه زنان شاغل در بسیار از موارد از الگوی زنان شاغل ایالت متحده پیروی میکند؛ زنانی که به دنبال استقلال مالی و شغلی، همچنان در پی ایفای نقش همسری و مادری خود به بهترین نحو هستند و در این میان شاید به جرات بتوان گفت که درصد قابل توجهی از مردان ایرانی، به جز تامین نیازهای مالی از زیر بار دیگر مسئولیتهای مرتبط با نگهداری، رشد و آموزش فرزندان شانه خالی کرده و بار سنگین این مسئولیت به دوش زنان شاغل سنگینتر از گذشته شده است. اگر نگاهی به زندگی زنان شاغل (خصوصا در شهرهای بزرگ) بیندازید، در چهره تکتک این زنان، خستگی ناشی از مسئولیتهای محل کار، وظایف همسرداری و نقش مادری به وضوح قابل مشاهده است. زنانی که سعی دارند در جامعهای مردسالار که اکثر قوانین آن در مواردی همچون ارث، دیه، ازدواج و طلاق به نفع مردان میباشد، پا به پای مردان پیش بروند. از دغدغههای مشترک این گروه از زنان که اغلب دارای تحصیلات عالی هم هستند، این است که در محیط کاری باید چندین برابر مردان هم رتبه خود برای رشد و پیشرفت تلاش کنند و در انتها زیر بار کنایههایی که گاه و بیگاه به آنها یادآوری میکند «خانواده و فرزندان خود را فدای کار و تحصیل و پیشرفت خود کرده اند» لبخند بزنند.
بیشک زنان سرزمین ما از نظر رفاه و امنیت اجتماعی هرگز قابل قیاس با کشوری مانند سوئد که در این مقاله به آن اشاره شده نخواهند بود، اما به نظر میرسد آنها مانند زنان شاغل امریکایی باید روزی دهها بار این جمله را بشنوند «این گناه تو نیست». در جامعهای که به سرعت از بافت سنتی خود فاصله گرفته و با شتاب به سمت مدرنیته در حرکت است، این حجم تضاد و تنش تقصیر شما نیست.
اگر شما هم یک مادر شاغل هستید که همچنان در جبهههای متفاوتی با چالش مواجه هستید، همینک خود را به فنجانی چای دعوت کرده و با صدای بلند به خود بگویید «این گناه تو نیست».
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.