۷ نکته در مورد جلسات مشاوره مردان
ازآنجاییکه اغلب مراجعین روانشناسان و روانکاوان را زنان تشکیل میدهند لازم است دیدگاههای خود را در مورد کار درمان با مردان بیان کنم. در این مقاله آنچه در جلسات درمان و مشاوره با مردان و زوجین آموختهام را با شما به اشتراک میگذارم:
۷ نکته در مورد جلسات مشاوره مردان
۱. نبود الگوهای مناسب یادگیری ابراز احساسات
عواطف، آسیبپذیری و حساسیت مردان متفاوت از زنان است. بخشی از آنچه بازآفرینی این خصوصیات را برای مردها دشوار میکند، فقدان الگوهای مناسب است. زنان اغلب اوقات مردها را تشویق میکنند تا با تقلید از آنها بتوانند عاطفی، آسیبپذیر و حساس باشند و به دلایل درونی مردها با چنین راهکاری راحت نیستند. همین موضوع در مورد زنان نیز صدق میکند و زنها باید به روشی زنانه و نه با تقلید از مردها بتوانند در موضوعات مختلف موضعگیری و ابراز نظر کرده و قدرت خود را نشان دهند.
۲. فقدان تجربه صمیمیت و ارتباط واقعی
اغلب مراجعین مرد من هیچ تصور روشنی از چرایی مراجعه به مشاور ندارند و نمیدانند که یادگیری ارتباط موثر با همسرشان اصلا به چه دردشان میخورد. اکثریت صرفا با آگاهی از این موضوع که مشکلی وجود دارد به مشاور مراجعه میکنند. آنها میدانند که همسرشان از آنها میخواهد احساسات خود را بیشتر بروز دهند و میدانند که این کار قرار است به آنها حس خوبی بدهد. اما بهرغم اینکه آنها میدانند مراجعه به مشاور همسرشان را خوشحال میکند ولی دلیل اصلی را درک نمیکنند. مردها صمیمیت و ارتباط و رابطه جنسی را بهعنوان امری که ذاتا مثبت و لذتبخش است تجربه نکردهاند و برایشان سوال است که چرا این مسائل برای دیگران اینقدر مهم است.
۳. همسان دانستن خوشحالی همسر با مادر
بسیاری از مراجعین مرد من از اینکه بتوانند همسرشان را خوشحال کنند، فارغ از اینکه این خوشحالیشان ناشی از کمک فیزیکی باشد یا ایجاد احساس امنیت برای همسر، واقعا خوشحال میشوند و احساس هویت میکنند. ازآنجاییکه مردها توسط زنان پرورش مییابند درنتیجه اغلب مردان به همان روشی که خواهان خرسند کردن مادرانشان هستند، سعی در خوشحال کردن همسرشان میکنند. به همین دلیل، آنها در رفتار همسران خود دنبال نشانههای تایید عملکرد خود هستند. اگر همسرشان خوشحال باشد چنین فکر میکنند که عملکردشان خوب است. اگر همسرشان ناراضی باشد، احساس میکنند که چیزی در خودشان در شرایط یا همسرشان دچار اشکال است و باید آن را درست کنند.
۴. اهمیت برابر احترام و عشق
۴. برای اغلب مراجعین مردی که داشتهایم اهمیت دریافت احساس احترام اگر بیشتر از دریافت عشق نباشد، کمتر نیست.
۵. فشار بزرگ تامین مالی
یکی از مواردی که من دوست دارم مراجعینم را نسبت به وجود آن آگاه سازم میزان فشار بزرگی است که مردها بابت تامین مالی خانواده خود متحمل میشوند. چه کسی گفته است که مردها خواهان این هستند که برههای از زندگی خود را بهصورت تماموقت کار کنند و درآمد خود را دو دستی تقدیم به دیگری کنند، هرچند آن دیگران همسر و فرزندشان باشند؟ البته ما با مادرانی که برای تحقق تمام ایدهآلهای فرزندپروری تقلا میکنند و تمام وجود خود را وقف خانواده میکنند، همدردی میکنیم. اما ظاهرا مردان از خود انتظار دارند تا بدون بروز تضاد و اضطراب و کشاکش بتوانند نیازهای مالی نامتناهی خانواده را تامین کنند. ترکیب این دیدگاهها شرایط را برای به وجود آمدن احساس بیکفایتی در مردان مهیا میکند.
۶. توانایی مسئولیتپذیری
وقتی توازن قدرت در زندگی زناشویی زوجین از بین میرود، من معمولا رو به مرد کرده و میگویم: «الان نوبت توست که آشغالها را دم درب بگذاری!» در پاسخ او با تعجب میپرسد: «جان؟!» در ادامه برایشان توضیح میدهم که در شرایط اینچنینی که بلاتکلیفی وجود دارد، یک مرد توانایی بیشتری برای پذیرش مسئولیت دارد. من از مرد درخواست میکنم که بار مسئولیت رابطه را بر عهده بگیرد. در جلسات مشاوره هرگز با مردی روبرو نشدهام که این چالش را نپذیرد و در تمامی موارد همسرش از اینکه شوهرش چنین مسئولیتی را قبول میکند بسیار سپاسگزار و ممنون او میشود.
۷. شجاعت شناخت خود واقعی
مفهوم داشتن رفتاری مردانه برای یک مرد به معنی داشتن شجاعت کافی برای ابراز خود واقعی است. چنین رفتاری معمولا در افسانهها و فیلمها برای نمایش دادن مسیر زندگی یک قهرمان به تصویر کشیده میشود. چالش اساسی که اکثریت مردان جامعه امروزی با آن مواجه هستند نه کشتن اژدها و نه مبارزه با مهاجمان غیرزمینی و دشمنان است بلکه درک و شناخت حقیقت وجودی خود و در قدم بعدی فائق آمدن بر هرگونه ترسی است که مانع از عملکرد او بر اساس خواستههای حقیقی او میشود. در این مسیر هیچ همراهی بهتر از همسر او نیست. طبق تجربهای که در جلسات مشاوره و درمان با زنان داشتهام میدانم که به همان میزان که مردها نیاز دارند این کار را برای خود انجام دهند، به همان میزان زنان نیز نیاز دارند که مردها این مسیر را طی کنند.
مردی که با دنیای درون خود ارتباط ندارد، معمولا بصیرت خاصی ندارد و زندگی کردن با او آسان نیست. در جلسات مشاوره مردان آگاه کردن آنها نسبت به دو موضوع بیشتر از هر چیزی رضایت خاطر مرا جلب میکند: الف) اول اینکه چیزی بهعنوان دنیای درونی وجود دارد و ب) دوم اینکه آن دنیای درونی غنای بهمراتب بیشتری نسبت به هر آنچه در دنیای بیرونی میتواند باشد.