شاید در نظر همه‌ی مردم شناخت علایق کاری بسیار ساده باشد که تنها در چند دقیقه قابل انجام است، اما زمانی که شروع می کنید به جستجو و شناخت علایق‌تان متوجه می شوید که چقدر عمیق باید درون (Deep Down) خود را جستجو کنید و در اکثر موارد در این عمق گم می شوید.

مطمئنا علایق انسان به اندازه وجود خود انسان پیچیده است و این امر زمانی پیچیده تر می شود که برای دست یابی به موفقیت به دنبال علایق خود بگردید! اما چرا گفتن شناخت علایق آنقدر آسان اما پیدا کردن علایق واقعی خیلی سخت است! شاید مشکل این که ما اصلا نمی دانیم علاقه چیست که بخواهیم به دنبالش بگردیم! عجیب تر شد، اما بزارید در ادامه ماجرا این موضوع را کمی ساده تر نگاه کنیم تا شاید به جوابی که می خواهیم، برسیم.

علاقه واقعی چیست؟

با مطالعه خیلی از کتاب ها متوجه شدم که معنی علاقه از نظر بقیه یعنی تمایل داشتن و جذب شدن به موضوعی خاص که می تواند احساسی خوب را در ما به وجود آورد، این علاقه می تواند به هر چیزی باشد و فرقی ندارد که ما به چه چیزی علاقه داریم. بهتر بگویم علاقه داشتن به چیزهایی که از نظر بقیه عجیب هستند دلیل به عدم درست بودن آن ها ندارد. «فرض می کنیم شما به یک گیتار به خصوص به قدری علاقه دارید که دوست ندارید، هیچ‌کس به آن دست بزند و این برای بقیه عجیب، اما برای شما ناشی از یک علاقه بسیار زیاد به اون گیتار».

 انواع علاقه به چه شکل است

شاید براتان عجیب باشد اما علاقه همیشه به یک شکل نیست! علاقه می تواند مطلق (علایق واقعی) یا موقت (سرگرمی) باشد؛ مثلا فردی را در نظر بگیرید که برای مدتی مثلا ۱ سال علاقه‌ی شدیدی به فیلم و سریال دیدن پیدا می کند و بعد از این مدت دیگری علاقه خاصی برای دیدن این فیلم ها ندارد. به این نوع علاقه می گویم سرگرمی یا موقت؛ اما علاقه دائم چیست؟ علاقه دائم به شکلی است که فرد همواره و در هر سنی برای انجام کاری تمایل داشته باشد و از انجام این کار هیچ زمان سیر نشود، مانند کسب علم از طرق مختلف.

بهترین زمان شناخت علاقه چه سنی است؟

علاقه مانند خیلی چیزها نیست که منوط به سن خاصی باشد و هر زمان می توان به سمت علاقه گسیل شد، اما بهتر است از همان ابتدای نوجوانی به سمت علایق واقعی رفت تا بتوان به سرعت آن‌ها را پیدا و به واسطه این علایق به سمت موفقیت حرکت نمود.

«از یک همکار شنیدم که یک فرد بازنشسته برای شناخت استعداد و علایق‌اش در سن ۵۵ سالگی و بعد از بازنشستگی به ما مراجعه کرد و البته تقریبا می دانست به چه چیزی علاقه دارد و فقط از دنبال کردن آن ها ترس داشت. بعد از چند ماه فرد به خوبی علاقه خود را کشف کرده بود و می توانست به بهترین شکل از آن برای موفقیت استفاده کند، ولی زمانی که ازش پرسیدم می خواهی چه کنی گفت هیچ! فقط می توانم تاسف ۴۰ سال زندگی از دست رفته بدون اینکه به سمت علایق بروم و از آن‌ها استفاده کنم را بخورم»

امیدوارم این حکایت به سراغ شما نیاید، زیرا فرد راست می گفت بعد از این همه مدت دیگر انگیزه ای برایش نمانده بود که بتواند از این علایق استفاده کند، زیرا ۴۰ سال را با ترس اینکه موفق نمی شود، سپری کرده بود. البته افراد بزرگی مانند وارن بافت وجود دارند که تقریبا تو همین سن توانسته اند از استعداد و علایقی که دارند، به موفقیت عظیم برسند و این بسیار ارزشمند می تواند باشد، زیرا ما نمی دانیم کی به پایان راه رسیده ایم که بخواهیم دست بکشیم. «خوب با ی نتیجه گیری کوچک می توان گفت هیچ سنی برای کشف و استفاده از علایق دیر نیست اما بهتر است زمان را هدر ندهیم تا بعدا افسوس عمر هدر رفته بخوریم.»

هدف از کشف علایق چیست؟

شاید برایتان سوال شده باشد، چرا اصلا به سراغ علایق بروم؟ مگر بدون جستجو در علایق نمی توان زندگی کرد؟ قبل از پاسخ به این سوالات باید از خود بپرسید زندگی را چه چیزی معنی کردید! روزهایی که فقط باید شب شن و یا روز هایی که بیدار می شوید و نفس می کشید و صبح تا شب کار می کنید بدون اینکه هدفی داشته باشید!

به این نمی گن زندگی، به این می گن ترس و فرار از زندگی. واقعا ما به دنیا آمده ایم تا هر روز خودمان شکنجه کنیم یا باید هر روز به دنبال مسائل تازه تری باشیم که هم می تواند باعث خوشحالی‌مان باشد و هم رسیدن به موفقیت. زندگی یعنی تمام لحظات که خوش حال هستیم و از آن لذت می بریم. «مطمئن باشید اگر به سراغ چیزی به جز این بروید همه چیز را باختید. این می توانید تو آدم های دور و برتان ببیند. احتمالا یادمان رفته که قرار نیست برای همیشه زنده بمانیم و اصلا معلوم نمی شود، چقدر دیگر زنده باشیم که بخواهیم هر لحظه‌ای که داریم خراب کنیم.»

حال که کمی با مفهوم زندگی آشنا شدیم، باید بگم تنها هدف کشف علایق، ساخت زندگی بهتر از هر لحاظ است.

راه های شناخت علایق

راه های شناخت علایق بسیار زیاد هستند به شرطی که واقعا به دنبال شناخت علایق خود باشید، نه به دنبال بهانه ای برای توجیه این که چرا به سمت علایق خود حرکت نمی کنید. در ادامه راه هایی که می تواند علایق شما را پدیدار کند را بررسی می کنیم. «این راه و روش ها وحی مُنزَل نیست و ممکن راه های موثرتری هم وجود داشته باشید که ما تا الان با آن ها برخورد نکرده‌ایم یا یادمان رفته در این مقاله به آن‌ها اشاره کنیم، از این رو خوش حال می شویم که روش های پیشنهادی خود را با ما در میان بگذارید»

1. خودتان را بشناسید

خود شناسی یکی از بخش های مهم کار است. تا زمانی که شما متوجه نشوید برای چه هدفی زندگی می کنید یا اصلا کی هستید و چرا زندگی می کنید، نمی توانید درک درستی از علایق و استعدادهای خود پیدا کنید، پس قبل از هر کاری به خود شناسی از راه های مختلف مانند کتاب خواندن بپردازید تا بتوانید حقیقت درونی خود را بیابید.

2. تست های شناخت علایق

تست های شناخت علایق از طریق سوال هایی به شما می فهمانند که دقیقا به چه چیزهایی علاقه دارید و می توانید در آن موفق باشید. به بیان دیگر این تست های می تواند یک راه عالی برای خود شناسی باشند. البته موفقیت شما را نمی توانند تضمین کنند، زیرا تمام چیزی که برای موفقیت لازم دارید درون خودتان هست و این تست ها تنها برای هدف گذاری بهینه تر به شما کمک می کنند. از مهم ترین تست های شناخت علایق می توان به تست استعداد یابی هالند و تست شخصیت شناسی MBTI اشاره نمود.

2. چه کسانی الگوی زندگی شما هستند و چرا؟

غیر ممکن که ما فرد یا افرادی را برای الگو قرار دادن انتخاب نکرده باشیم. خوب حالا شما باید بفهمید که چرا این افراد مورد علاقه و الگوی شما هستند. مطمئنا چیزی در این افراد دیده اید که آن ها را لایق الگو قرار دادن دانسته اید و این چیزها همان علایق و استعداد است که باعث موفقیت این افراد شده و شما نیز دوست دارید مثل آن‌ها باشید؛ «بزارید درست تر بگم، شما دوست ندارید یک کپی از این فرد باشید بلکه دوست دارید یک شخصی باشید که از این علایق و استعدادها برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید و اینکه این افراد توانسته اند با علایق مشابه شما به موفقیت برسند دلیل الگو بودن شما هستند»

3. اگر می توانستید ۳ آرزو خود را برآورده کنید سراغ کدام ها می رفتید

قبل از اینکه به سراغ برآورده کردن ۳ آرزوی شما برویم (امضا: غول چراغ جادو 😎)، باید به ریشه‌ی آرزوهای شما بنگریم. آرزوها بزرگ‌ترین اهداف هر فردی هستند که دوست دارد به آن‌ها برسد و درست حدس زدید به بیان دیگر آرزوها بزرگ‌ترین علایق هر فرد است که دوست دارد به آن‌ها برسد.

اینکه من یا هر فرد دیگری آرزو دارد به چیزهایی برسد در نتیجه علاقه فراوان به آن موضوع است و این امر یک راه عالی برای شناخت آرزوها و در آخر بگم «متاسفانه من غول چرا جادو نیستم 😢 😢 و این یعنی خودتان باید برای رسیدن به علاقه هایتان (آرزوهایتان) تلاش کنید.»

4. پنج کار که قبل از مرگ دوست دارید انجام دهید

مطمئنا این ۵ کاری که قرار است قبل مرگتان انجام دهید، مهم ترین کارهایی هستند که باید انجام شوند و حدس بزنید چه اتفاقی افتاده، مطمئنا چند کار در این لیست برمی گردند به مهم ترین علایقی که شما دوست دارید قبل از مرگ انجام دهید. خوب یک مسئله جالب تر! ما نمی دانیم که کی نوبتمان می شود و همین است که زندگی را غیرقابل پیش بینی می کند و باعث می شود که همین الان به سراغ آن ۵ کار برویم. «زودتر از چیزی که فکر کنیم دیر می شود، پس دلیل این همه تعلل چیست؟»

6. من برای چه کاری ساخته شده‌ام؟

یکی از مواردی که همواره از خود می پرسیم این است که من برای چه کاری ساخته شده‌ام یا اصلا من استعدادی داردم؟ این سوالات می تواند ما را برای کشف علایق و استعدادهایمان راسخ کرده و به سمت موفقیت سوق دهد، البته تا زمانی که به سمت نا امیدی نرود «مطمئنا ما برای کاری مهم ساخته شده‌ایم که هم می تواند سرنوشت خودمان را تغییر دهد و هم اطرافیانمان و این اتفاق در صورتی می افتد که برای آن تلاش کنیم.»

7. با دوستان خود بیشتر صحبت کنید

صحبت با دوستان می تواند خیلی از مسائل را برای شما حل نماید. از آنجایی که دوستانی که انتخاب کرده‌اید به شکلی هستند که در موارد زیادی همانند شما هستند، پس می توان از این طریق می توان به علایق واقعی خود دست پیدا کرد و راهی برای موفقیت را شروع نمود.

8. موانع رو به روی شما چه چیزهایی هستند

یکی از سوالاتی که باید هر روز از خود بپرسید این است که چه چیزی مانع پیشروی شما می شود. این مانع راه شما را برای رسیدن به چه چیزی سد کرده است. اگر نتوانید پاسخ این سوال را به دست آورید، مطمئن باشید نمی توانید به سمت علایق خود بروید. «در ۹۰ درصد از موارد مانعی که باعث عدم پیشروی شما می شود ترس است؛ ترس از موفق نشدن، ترس از مسخره شدن و در نهایت ترس از شکستی بی پایان»

9. آینده را به شکل تصور می کنید

اینکه ذهنیت شما از آینده به چه شکل است، می تواند مسیر و علایق شما را روشن کند. به خود نگاه کنید، دوست دارید در آینده چه جور فردی باشید. این که آینده به چه شکل است ریشه در علایق شما دارد و با یک نگاه عمیق می توانید به درستی علایق خود را پیدا کنید.

10. زمان خود را چگونه سپری می کنید

زمان مهم ترین دارایی ماست و اینکه چگونه آن را خرج می کنیم بسیار مهم است. توصیه می کنم اگر وقت خود را به بطالت می گذرانید، حتما تجدید نظر در زندگی خود داشته باشید و به سمت علایق خود سوق پیدا کنید. از کوچک ترین علایق خود شروع کنید تا به بزرگ‌ترین ها برسید. از طرفی دیگر گذراندن وقت می تواند نه تنها شخصیت شما را نشان دهد، بلکه می تواند علایق مهم شما را نیز نشان دهد، پس با وقتی که می گذرانید، دو کار کنید. اول اینکه آن را هدفمند کنید و دوم اینکه در پیدا کردن علایقتان در آن جستجو کنید.

11. از انجام دادن چه کاری لذت می برید؟

همان‌طور که گفته شد، علاقه به معنی تمایل داشتن به کاری است که می تواند همواره ما را به وجد آورده و خوشحال کند. از این رو می توان نتیجه گرفت کارهایی که ما با لذت انجام می دهیم ریشه در علایقمان دارد و اگر بتوانیم علایق اصلی را از سرگرمی ها تفکیک کنیم حرکت بزرگی به سمت موفقیت حقیقی خواهیم داشت.

12. بزرگ‌ترین دشمن خود را شکست دهید

فکر می کنید بزرگ‌ترین دشمنانتان برای اینکه به علایق خود نمی رسید و یا هیچ زمان احساس موفقیت نمی کنید کیست؟ یک دوست! یک دشمن! یا یکی از اعضای خانواده! متاسفانه باید بگم هیچکدام تنها دشمن اصلی شما خودتان هستید. ترسی که از شکست دارید بزرگ‌ترین دشمن شماست، تنبلی بزرگ‌ترین دشمن شماست. بزارید ساده تر بگم «افکار منفی که وجودتان را در برگرفته بزرگ‌ترین دشمن شماست.»

13. خود را در بند محدودیت ها نگه ندارید

یکی دیگر از دلایلی که نمی گزارد شما به شناخت علایق و استعدادهایتان برسید، این است که خود را محدود می کنید. بزارید یک نکته را یادآوری شوم؛ انسان موجودی محدود نیست و میلی سیری ناپذیر دارد، پس چرا شما خودتان را محدود می کنید. زندگی شما باید به شکلی باشد که هر روز به سراغ کشف علایق جدید بروید تا بتوانید با کنار هم گذاشتن این علایق، علاقه واقعی خود را پیدا کرده و برای تکامل آن تلاش کنید.

14. علاقه و سرگرمی از هم تفکیک کنید

مطمئنا تا الان تفاوت سرگرمی با علاقه را درک کرده‌اید، پس خیلی عالی! ولی هنوز کاری مانده که باید انجام دهید و آن هم این که این دو را از هم تفکیک کنید و هر کدام را در جای درستی قرار دهید. اینکه بخواهید یک سرگرمی مانند فیلم دیدن را به جای یک علاقه قرار دهید و آن را کلید موفقیت خود بدانید کاملا اشتباه است و همین موضوع برای علاقه واقعی نیز صدق می کند و شما نباید علاقه واقعی خود را مانند یک سرگرمی ببیند.

15. اگر ۱ میلیارد پول داشتید چه کار می کردید

اگر ۱ میلیارد یا اصلا ۱۰۰ میلیارد به شما بدهند و بگویند هر کاری که دلت می خواهد انجام بده چه کار می کنید؟ مطمئنا قسمت عظیمی از این پول را برای رسیدن به علایق واقعی خود استفاده می کنید تا به موفقیتی که می خواهید برسید. اگر الان دارید فکر می کنید که با این پول چه می کنید، مطمئنا به این گفته رسیده اید و برای آن برنامه ای قرار داده‌اید تا در رسیدن به علایق خود از آن استفاده کنید. بد نیست بدانید که این علایق هر چیزی می تواند باشد و لزوما وسیله‌ی برای موفقیت شما در زندگی اجتماعی نیست.

16. معنی زندگی برای شما چیست؟

فکر می کنم سوال خوبی باشد که بدانید زندگی و معنای آن برای شما به چه شکل است. دوست دارید زندگی به چه شکلی پیش برود؟ آیا زندگی را همانند یک اجبار می بیند که فقط باید روزها، ماه ها و سال هایش را به شکلی بگذرانید و یا زندگی را به شکلی چالشی تمام نشدنی می بینید که هر روزش به شکل یک چالش تمام عیار است که باید آن را شکست دهید. «زندگی واقعی چیزی نیست که هر روز در آن شانس به شما روی کند و انتظار خوشبختی داشته باشید، زندگی واقعی آن است که با تمام فراز و نشیب هایش شما را به سمت علایقتان سوق دهد و نتیجه آن موفقیت بزرگ باشد.»

جمع بندی

شناخت علایق مسئله‌ی مهمی است که نمی توان آن را فقط یک جمله کوتاه دانست. هیچ وقت نمی توانیم شناخت دقیقی از علایق داشته باشیم، مگر اینکه به سمت آن حرکت کنیم و این مسیر قرار نیست مسیری ساده باشد. در این مسیر شما قبل از هر کاری باید خود را بشناسید، افکار منفی را از خود دور کنید و به سمت علایق خود بروید. قبلا هم گفته شد مسیری که برای رسیدن به علایق واقعی وجود دارد از عمق وجود خودتان رد می شود و تا زمانی که نتوانید درون خود را به درستی برای یافتن ریشه های علایق خود جستجو کنید، هیچ زمان به موفقیت نخواهید رسید. «همه‌ی ما علایقی داریم که باید برای کشف آن ها تلاش کنیم، زیرا این علایق باعث شناخت استعدادهای ما شده و مسیری برای رسیدن به موفقیت را برای ما هموار می سازد.»