چطور خیلی راحت تفاوت وابسته شدن با عشق واقعی را تشخیص دهیم؟
چکیده مطلب
ممکن است گاهی از خود بپرسید رابطهای که در آن به سر میبرید، یک رابطه عاشقانه است یا احساس شما ناشی از وابسته شدن عاطفی به فرد مقابل است؟ گاهی تشخیص مرز این دو احساس کار بسیار دشواری است. فرد وابسته شده در چنین مواقعی چشمان خود را در برابر حقیقت میبندد زیرا میترسد رابطه […]
ممکن است گاهی از خود بپرسید رابطهای که در آن به سر میبرید، یک رابطه عاشقانه است یا احساس شما ناشی از وابسته شدن عاطفی به فرد مقابل است؟ گاهی تشخیص مرز این دو احساس کار بسیار دشواری است. فرد وابسته شده در چنین مواقعی چشمان خود را در برابر حقیقت میبندد زیرا میترسد رابطه را رها کند و قدم جدیدی بردارد. در این مطلب میخواهیم به بررسی تفاوت وابسته شدن با عشق واقعی بپردازیم. در ادامه ما را همراهی کنید.
تجربه لذت واقعی از گذران وقت با یکدیگر
یکی از مواردی که وابسته شدن را با عشق واقعی متفاوت میکند، تجربه لذت واقعی از گذران وقت با یکدیگر است. شاید به نظرتان این امر بدیهیترین چیزی باشد که در عشق وجود دارد. بله درست است! وقتی شما عاشق فردی باشید از بودن در کنار او لذت میبرید و برنامهریزی میکنید تا در طول روز یا هفته زمانهایی را با یکدیگر بگذرانید. زمانی که شما به فردی تنها وابسته شده باشید و عشقی در کار نباشد، آن لذت واقعی در کنار یکدیگر بودن را احساس نخواهید کرد.
شما تنها به دلیل این که مجبور هستید با دیگری باشید، با او وقت میگذرانید. در مدت زمانی که با یکدیگر هستید ممکن است مدام به دنبال به پایان رسیدن وقت موردنظر باشید تا بتوانید شریک خود را ترک کنید. در این مدت زمان ممکن است حتی با خود فکر کنید که کاش جای دیگری بودید یا کار دیگری میکردید.
تجربه شادی و خوشحالی حتی با وجود در کنار یکدیگر نبودن
نشانه دیگر عشق واقعی و وابسته نشدن این است که طرفین به خود و شریکشان اجازه میدهند تا زمانهایی را در تنهایی به سر ببرند. گاهی با خود خلوت کنند، بیرون بروند، تفریح کنند و با وجود انجام این کارها عذاب وجدان نگیرند. در عین حال، شریکشان نیز از این موضوع خوشحال باشد و به تنهایی و خلوت کردن فرد با خودش احترام بگذارد.
یکی از نشانههای وابسته شدن این است که فرد از تنهایی و وقتگذرانی با خودش میترسد و مدام میخواهد تا با فرد موردعلاقهاش زمان بگذراند. این گذراندن زمان صرفاً برای درآمدن از تنهایی است. ترس از تنهایی موجب میشود تا فرد به هر قیمتی بخواهد با شخص دیگری وقت بگذراند.
عدم ترس از تنهایی یا مجرد ماندن
نشانه دیگری وابسته شدن این است که شما به خاطر ترس از تنهایی و مجرد ماندن، شریک خود را در زندگیتان بخواهید. ترس از دادن یک عزیز میتواند همیشه در زندگی وجود داشته باشد. اما بهتر این است که به جای فکر کردن به نقاط منفی و ترس از دست دادن آنها با بودن در کنارشان لذت ببریم. اگر چنین ترسی وجود داشته باشد، در اصل و ذاتش امری عادی است اما باید از خود بپرسید که دلیل این ترس چیست؟
آیا شما میترسید شریکتان را از دست دهید زیرا از تنها بودن و مجرد ماندن وحشت دارید؟ یا علت این ترس این است که به آن شخص بسیار علاقه دارید و میخواهید با او زندگی خود را بگذرانید. بسیاری از افراد به دلیل ترس از تنهایی، نداشتن استقلال مالی، گذراندن روزها با خود و دلایلی مانند این چیزها از رابطههای سمی خارج نمیشوند. هرگاه میخواهید علاقه خود را نسبت به شریک زندگیتان به چالش بکشید، به زمانی فکر کنید که او را در کنار خود ندارید. چه حس و حالی خواهید داشت؟
رابطه عاطفی زندگی شما را مختل نمیکند
برخلاف تصور، فردی که عاشق باشد قرار نیست همیشه در کنار معشوق خود باشد و زندگی خود را مختل کند. یکی از تفاوتهای مهم وابسته شدن با عشق واقعی در این است. عشق موجب میشود فرد زندگی و اهداف خود را بهتر دنبال کند. برنامه داشته باشد و رابطه دست و پای او را نبندد.عشق دست شما را میگیرد و بالا میکشد. برخلاف عشق واقعی، وابستگی شما را به فرد مقابلتان میچسباند و بیش از پیش منزوی خواهید شد.
همین مسئله موجب میشود در برنامهها و سایر روابط شما اختلال ایجاد شود. حوصله کسی را نداشته باشید و خود را ایزوله کنید. چنین رفتاری احساس در قفس بودن را نه تنها به شما بلکه به شریکتان هم منتقل میکند و او نیز کمکم خود را اسیر یک رابطه میبیند که حتی نمیتواند در آن آزادی داشته باشد.
ترس از دست دادن تایید وعلاقه دیگری
وقتی شما عاشق فردی باشید و روابط شما کاملاً عاشقانه و بر پایه احترام باشد، نگران تایید او برای رفتارهایتان نیستید. افرادی که دچار وابستگی عاطفی شدهاند مدام در این ترس زندگی میکنند که نکند این رفتارشان را شریکشان نپسندد. فردی که عشق واقعی را تجربه میکند نیاز نمیبیند تا نظرات و اعتقاداتش را پیش از بیان کردن در برابر شریکش در دهان مزه مزه کند. او میتواند خود واقعیاش را نشان دهد و آزادانه صحبت کند.
به عنوان مثال، وابسته شدن موجب میشود شما در رابطهای باشید که از سلایق خود خجالت بکشید، نتوانید حتی بگویید کتاب یا موسیقی موردعلاقهتان چیست؛ زیرا مدام از این میترسید که مورد تمسخر قرار بگیرید. این موارد موجب میشود همیشه به دنبال تغییر دادن خود باشید و در بسیاری از شرایط از خود واقعیتان فاصله بگیرید.
احترام متقابل
آن چه در یک رابطه سالم مهم است احترام متقابل دو فرد به یکدیگر است. در یک رابطه سالم قرار نیست کسی روی اعصاب دیگری برود و بخواهد او را عذاب دهد. در یک رابطه عاشقانه سلامت روان هر دو شخص حفظ میشود؛ اما در وابسته شدن احترام متقابل وجود ندارد. ممکن است دو شخص یکدیگر را به بهانه شوخی و… دست بیندازند. گاه این رفتار در جمع و در کنار دیگران هم انجام میشود. این گونه شخصیت فرد خرد میشود و ابهت خود را در برابر دیگران هم از دست میدهد.
اجبار و تحقیر
وقتی شما وابستگی عاطفی پیدا کنید مدام مجبور هستید دست به انجام کارهایی بزنید که علاقهای به آنها ندارید. این کارها نیز از جانب شریکتان به شما تحمیل میشود و شما مجبور هستید برای داشتن رابطهای آرام و بدون تنش آن چیزها را انجام دهید. گاهی افراد از این ماجرا سوءاستفاده میکنند. چون میدانند فردی به آنها علاقهمند است، سعی میکنند کارهایی را از آنها بخواهند. در صورتی که شریکشان آن کار را انجام ندهد، قهر میکنند، توهین میکنند و به گونهای عصبانیت خود را سر وی خالی میکنند.
در یک رابطه با عشق واقعی آن چه برای طرفین اهمیت دارد، آرامش است. تحقیر شدن معشوق فرد را هم آزار میدهد؛ بنابراین، هیچ وقت طرفین سعی نمیکنند یکدیگر را تحقیر کنند و با تحمیل کاری از فرد مقابل سوءاستفاده کنند.
احساس درماندگی
برخی از افراد به خاطر به خاطر عشق وارد یک رابطه نمیشوند. آنها در دورهای از زندگی خود دچار ترس و استیصال میشوند و احساس میکنند برای رفع چنین حالتی بهتر است فردی را به زندگی خود بیاورند. شما تنها به خاطر این که عاشق یکدیگر شدهاید باید وارد رابطه شوید. وابسته شدن دلیل معقولی برای ورود به یک رابطه عاطفی نیست. برخی از افراد وقتی به سن خاصی برسند احساس درماندگی میکنند. در نتیجه، به خاطر نداشتن رابطه عاطفی احساس خلا میکنند.
همین امر موجب میشود تا آنان وارد رابطهای سمی شوند. گاهی فرد نمیتوانند از لحاظ احساسی زندگی خود را مدیریت کند. بنابراین، اولین راهحل برای او ورود به یک رابطه به اصطلاح عاشقانه است. این رفتار نه تنها به شما بلکه به فرد مقابل نیز آسیبهای روانی زیادی وارد خواهد کرد.
تغییر دیگری
اگر وارد مرحلهای از رابطه شدهاید که فکر میکنید بهتر است رفتارها و ویژگیهایی را در شریکتان تغییر دهید، بدانید که یک جای کار میلنگد. وابسته شدن موجب میشود تا شما به مرور سعی کنید فرد را تبدیل به الگویی کنید که در ذهن دارید. زیرا در همان ابتدای کار عاشق شخص نشدهاید. یک فرد عاشق نیازی به تغییر در معشوق خود نمیبیند. البته این مسئله به معنای آن نیست که هر کسی به رفتار زشت یا زنندهای که دارد ادامه دهد.
رابطه باید برای هر دو فرد مانند یک مدرسه بماند و هر دو چیزهایی از یکدیگر یا بگیرند. دو فرد عاشق سعی میکنند به رشد یکدیگر کمک کنند اما هیچ گاه با یک ذرهبین نمینشینند تا ایرادی پیدا کنند و شریک خود را تغییر دهند. مسلما هیچ کس کامل نیست و در همه ایراداتی وجود دارد.
جمعبندی
در این مطلب به تفاوت وابسته شدن با عشق واقعی پرداختیم. بسیاری از افراد نشانههایی را مبنی بر وابستگی عاطفی میبینند اما آنان را نادیده میگیرند زیرا نمیتوانند بپذیرند که رابطهای که به آن عادت کردهاند تنها یک وابستگی است و نباید آن را «عشق» نامید. با این حال، بهتر است دست از آزار خود و دیگری بردارند و چشمانشان را به روی حقیقت باز کنند. زیرا عمر به راحتی میگذرد و ممکن است در آخر عمر این حقیقت را بپذیرند، زمانی که دیگر راه برگشتی نیست.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.