تفاوت تحصیلات در ازدواج چقدر اهمیت دارد؟
ازدواج یکی از مهمترین رویدادهای زندگی انسان است که در آن دو نفر در کنار هم برای زندگی با هم انتخاب میشوند. در این رویداد، به علاوه عشق و علاقه، فاکتورهای مختلفی مانند مالی، اجتماعی، فرهنگی و تحصیلات نیز در انتخاب شریک زندگی تأثیر میگذارند. در اینجا پرسشی که ایجاد میشود این است که تحصیلات در ازدواج چقدر اهمیت دارد و آیا فرقی در زندگی زوجین ایجاد میکند؟
تحصیلات به عنوان یکی از فاکتورهای مهم در ازدواج میتواند تأثیر بسزایی در زندگی زوجین داشته باشد. به طور کلی، تحصیلات میتواند بر روابط، شغل، درآمد، سلامتی و حتی خانواده تأثیرگذار باشد. همچنین، تحصیلات میتواند نشاندهنده انگیزه ها، اهداف و مقاصد فردی باشد که میتواند در طول زندگی زناشویی تأثیرگذار باشد.
یکی از تأثیرات مهم تحصیلات در زندگی زوجین، شغل و درآمد آنهاست. افرادی که دارای تحصیلات بالاتر هستند، به طور کلی در شغلهای پردرآمدتر و با بیشترین فرصتهای شغلی قرار میگیرند. این در نتیجه میتواند به آنها کمک کند تا زندگی بهتری برای خود و خانواده خود داشته باشند و بیشتر در امور مالی و اقتصادی موفق باشند.
تحصیلات همچنین میتواند بر روابط زوجین تأثیرگذار باشد. افرادی که دارای تحصیلات بالاتر هستند، به طور کلی درک بهتری از جهان دارند و میتوانند در بحثهای مختلف با هم صحبت کنند و به خوبی با هم ارتباط برقرار کنند. همچنین، تحصیلات میتواند به آنها کمک کند تا در مسائل خانوادگی و تربیت فرزندان بهتر عمل کنند.
به علاوه، تحصیلات میتواند نشاندهنده همت و انگیزه شخصی باشد که میتواند در زندگی زناشویی و حتی در زندگی عمومی موفقیت را به دنبال داشته باشد.
به طور خلاصه، تحصیلات میتواند در زندگی زناشویی تأثیرگذار باشد. اگرچه تحصیلات تنها یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب شریک زندگی است، اما ممکن است بر روی زندگی زوجین تأثیر بسزایی داشته باشد. این موضوع میتواند به طور ویژه برای افرادی که به دنبال شغلهای پردرآمد هستند و یا به دنبال رسیدن به اهداف بیشتر در زندگی خود هستند، مهم باشد. در نهایت، همیشه بهتر است که در انتخاب شریک زندگی به تمامی فاکتورهای مختلف توجه کرد و با هوشیاری و شفافیت به این موضوع نگریست.
آیا تفاوت تحصیلات در ازدواج مهم است یا تاثیر چندانی در زندگی زناشویی ندارد؟ آیا زن و شوهر حتما باید سطح تحصیلاتشون نزدیک به هم باشه؟ اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج چقدر می تواند در رابطه و نگاه افراد تاثیر داشته باشد؟ همفکری زن و شوهر مهم است یا هم مدرکی؟
عوامل زیادی در شکل گیری یک ازدواج موفق نقش دارد که یکی از آنها هم سطح بودن یا نزدیک بودن سطح تحصیلات زن و مرد است. بعضی روانشناسان عقیده دارند افراد به طور معمول تمایل دارند با کسانی ازدواج کنند که از نظر تحصیلی تقریباً شبیه هم هستند و اگر این کار را انجام نمی دهند، به دلیل وجود بعضی محدودیتهاست. مثل بالا رفتن سن، ترس او از نداشتن خواستگار مناسب و … .
تفاوت تحصیلات در ازدواج ، به معنای تفاوت در نحوه فکر کردن، بینش و شیوه استدلال کردن است.
معمولاً تناسب تحصیلات دختر و پسر در ازدواج یکسان نیست. اگر هر دو بی سواد باشند هیچ یک بر دیگری فخر نمی فروشد و از این بابت کمتر مشکل پیش می آید. اگر هر دو از تحصیلات بالایی برخوردار باشند باز هم اختلاف چندانی بین آنها پیش نمی آید زیرا غرق در کارهای خودشان هستند زیرا غرق در کارهایشان هستند گرچه رابطه عاطفی بین آنها گرم نیست اما بگومگویی هم ندارند. دسته سوم کسانی هستند که سطح تحصیلاتشان به هم نزدیک است معمولاً این ها هم از بابت تفاوت تحصیلات در ازدواج دچار اختلاف نمی شوند. بنابراین سخن من با کسانی است که با اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج رو به رو هستند؛ یعنی یکی دانشگاه رفته و اهل مطالعه است اما دومی تحصیلات کمی دارد و از مطالعه عادی هم سر باز می زند. هر چه از ازدواج چنین زوجی می گذرد بیشتر از هم فاصله می گیرند و از میزان مراوده و گفتگوی آنها کم می شود و اگر زندگی زناشویی شان از هم نپاشد تقریباً هیچ حرفی جز مسائل روزمره خانوادگی با یکدیگر ندارند.
تفاوت تحصیلات در ازدواج
الف- هنگامی که تفاوت تحصیلات در ازدواج به گونه ای است که زن تحصیلات کمتری دارد.
تورج خان اهل مطالعه است. ماهی نیست که چند کتاب را با دقت نخواند هر وقت فرصتی پیدا می کند مجله ای می خواند یا روزنامه ای را ورق می زند. او می گفت: «وقتی من و مینا ازدواج کردیم او ۱۰ کلاس سواد داشت و من فوق دیپلم بودم. اما من ادامه دادم و مدرک فوق لیسانس گرفتم. حالا هم خود را آماده امتحان ورودی مقطع دکترا می کنم. از همان ابتدا به همسرم گفتم حالا که من سرم به درس خواندن گرم است و بچه ای نداریم تو هم ادامه تحصیل بده.
اما همسرم در جوابم گفت که من نمی خواهم مثل تو کار کنم نمی دانم ادامه تحصیل چه ربطی به کار کردن دارد. دیدم علاقه ندارد اصرار نکردم. ولی بارها از او خواهش می کردم حالا که ادامه تحصیل نداده در مواقع بیکاری کتاب بخواند تا سطح معلوماتش بالا برود. اما او به جای این کار دائم نوار موسیقی مبتذل گوش می دهد. وقتی با مینا ازدواج کردم اصلاً چنین روزهایی را پیش بینی نمی کردم. نه می توانستم از ادامه تحصیل چشم بپوشم نه اینکه حداقل او را وادار به مطالعه کنم. حال به روزی رسیده ام که همه چیز به هم ریخته است.»
پرسیدم: «مشکلات امروز شما چیست؟» پاسخ داد: «همه دوستان مرا اهل منطق و نظم می دانند و می گویند کارهایم از روی عقل است. گرچه این تعارف دوستان را جدی نمی گیرم ولی اعتقاد دارم اگر انسان تابع عقل باشد کار بدی نکرده است. اما متاسفانه نگاه همسرم به مسائل بسیار ابتدایی و سطحی است.»
گفتم: «می توانید مثالی بزنید؟» گفت: «مثلاً چند روز پیش با هم حرف می زدیم صحبت بر سر این بود که امروزه بعضی ها نسبت به دیگران خیلی بی اعتنا شده اند همسرم گفت هیچ کس به فکر هیچ کس نیست. گفتم این طور نیست. هنوز هم کسانی هستند که حاضرند برای حل مشکلات دیگران پیشقدم شوند. کلمه هیچ کس حاکی از مطلق بودن قضیه است. اما وقتی مطمئن نیستیم و در واقع امر چنین نیست نباید از آن استفاده کنیم. باید بگویم بعضی ها به فکر دیگران نیستند. مینا پرسید مگر هیچ کس با بعضی ها چه فرقی دارد. گفتم حتی ظاهر این دو کلمه با هم فرق دارد چه برسد به معنی شان. در جوابم پوزخندی زد و گفت خیلی ملا لغتی هستی.
یا مثلاً این مورد که اگر در خیابان یا تاکسی خبر بی اساسی را بشنود بلافاصله با آب و تاب تحویلم می دهد وقتی می پرسم مگر ممکن است چنین چیزی صحت داشته باشد فوراً می گوید من چه می دانم آن خانم می گفت.
یا در خصوص تربیت بچه ها از روش هایی ابتدایی استفاده می کند که از مادرش آموخته است. مثلاً به پسرمان می گوید اگر ظهر بخوابی ۵۰ تومان به تو می دهم، اگر درست را بخوانی ۱۰۰ تومان پیش من داری، اگر شب دیر بخوابی شیطون سراغت می آید و … . یا بیشتر اوقات برای آنکه بچه ها غذا بخورند به آنها وعده و وعید می دهد. بچه ها هم که دستش را خوانده اند مرتب سر کیسه اش می کنند.
یا هر وقت می خواهد از خانه بیرون برود سعی می کند از غفلت های بچه کوچکمان استفاده کند و یواشکی از در خارج شود. بارها به او گفته ام اگر نمی خواهد بچه را با خودش ببرد، برایش توضیح دهد جایی که می رود او نمی تواند بیاید. از دستش فرار نکند چون اگر بچه متوجه نبودن او شود، می ترسد. اما می گوید تو هم مثل اینکه می خواهی ساختن موشک را یادم بدهی که این قدر توضیح می دهی. چه کار به من و بچه ها داری؟»
دیدم خیلی تلاش می کند حرفش را بزند و مدام نگران است مبادا مثل مینا خانم درکش نکنم گفتم: «اجازه بدهید درد دل و شکایت شما را در داستانی خلاصه کنم. مردی که به همسر کم سواد خود هشدار داد وقتی دزد به خانه می آید برای اینکه صاحبخانه صدای پایش را نشنود نمد به پایش می بندد. زن ظاهراً فهمید موضوع از چه قرار است اما نیمه شب شوهر را از خواب بیدار کرد و هراسان گفت دزد آمده شوهر گفت زن، بخواب من که صدایی نمی شنوم زن گفت چون سروصدا نمی آید پس دزد آمده. مگر خودت نگفتی وقتی دزد آید از ترس ایجاد سروصدا نمد به پایش می بندد.»
تورج خان با اندوه خنده ای کرد و گفت: «بالاخره یک نفر درد دل مرا فهمید. بله! این داستان تقرباً شبیه زندگی من است اما دیگر از این وضع خسته شده ام. مشکل وقتی بیشتر می شود که دوستانم با همسران خود به دیدن ما می آیند. وقتی سر موضوعی گرم بحث می شویم یا حوصله اش سر می رود و خمیازه می کشد یا برای اینکه از قافله عقب نماند اظهار نظری بسیار سطحی می کند که هیچ ربطی به اصل بحث ندارد. با این کارش همگی نگاهی به می کنند و پوزخندی می زنند و نمی دانید این مواقع چقدر شرمسار می شوم. تا به حال چند بار این وضعیت پیش آمده باور کنید گر چه تحمل کرده ام اما همیشه از دستش عصبانی بوده ام. ممکن است زنی به ادامه تحصیل علاقه نداشته باشد ولی وقتی می بیند شوهرش اهل مطالعه است و شبها تا کتاب نخواند نمی خوابد چرا تن به مطالعه نمی دهد؟
هر وقت به خاطر من کتابی دست می گیرد بعد از چند دقیقه کنار می گذارد و می گوید چشمش خسته شده است فقط مواقعی که با من قهر است به خاطر آشتی کتابی بر می دارد و چند صفحه ای می خواند. من او را خیلی دوست دارم زنی بسیار کدبانو و خوش اخلاق است اما متاسفانه به خاطر تفاوت در تحصیلات خیلی با هم فاصله فکری داریم.»
گفتم: «به شما حق می دهد از این کارهای همسرتان ناراحت باشید. اجازه بدهید با ایشان هم گفتگویی داشته باشم آن وقت نتیجه اش را به شما خواهم گفت. اما پیش از رفتن می خواستم سوالی بکنم عده ای از خانم می گویند علت بیزاری آنها از مطالعه رفتار شوهر آنها است. به این ترتیب که وقتی شوهر در نقش آقا معلم ظاهر می شود و دائم امر می کند باید مطالعه کنی، نوعی مقاومت در زن به وجود می آید آن وقت است اگر به ظاهر هم مطالعه کند از ترس این است که مبادا شوهر دوستش نداشته باشد یا احیاناً زندگی مشترک آنها از هم بپاشد.
آیا شما خواسته تان را به صورت امر به مینا خانم می ویید یا در قالب توصیه؟ تورج خان گفت: «به نکته ظریفی اشاره کردید حقیقتش را بخواهید گاهی به او دستور داده ام کتاب بخواند.» در حالی که شهامتش را برای این اعتراف تحسین می کردم گفتم: «قول دهید روش خود را تغییر دهید و مدتی در این مورد پافشاری نکنید بقیه کارها با من.»
– هنگامی که تفاوت تحصیلات در ازدواج به گونه ای است که مرد تحصیلات کمتری دارد.
در گذشته اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج کمتر باعث اختلافات زناشویی می شد ولی در نسل جدید تاثیر تحصیلات در ازدواج مسئله سازتر بوده است و دیگر این که وقتی سطح علمی و تحصیلات زنان بیشتر از همسرانشان باشد اختلافات زناشویی بیشتر به چشم می خورد که البته استثنائاتی هم وجود دارد.
از آنجایی که مرد رئیس خانواده است، بهتر است سطح تحصیلات او برابر یا بالاتر از همسرش باشد. به خصوص که بالاتر بودن سطح تحصیلات زن از مرد در کشور ما چندان مرسوم نیست و ممکن است مرد در مورد هر یک از رفتارهای همسرش تصور کند که همسرش قصد دارد ضعف های او را به رخش بکشد. این امر در درازمدت اعتماد به نفس مرد را کاهش داده و او دیگر قادر نیست نقش خود را به عنوان رئیس خانواده به خوبی ایفا کند.
از طرف دیگر ممکن است مرد خانواده برای پنهان کردن ضعف خود در این مورد و ثابت کردن این موضوع که او رئیس خانه است، حتی حرفهای صحیح و منطقی همسرش را هم نپذیرد و با او به لجبازی کند.
نمی توان انکار کرد که تحصیلات نوع نگرش افراد را نسبت به مسائل مهم زندگی تغییر می دهد. مثلا ممکن است مرد معتقد باشد انسان موفق کسی است که پول زیادی داشته باشد اما زن به همین اندازه روی علم تاکید داشته باشد. به همین ترتیب، تفریحات و علایق زن و شوهر از هم متفاوت است.
خانمی با مدرک فوق لیسانس مدیر گروه دانشکده ای بود که در آن تدریس هم می کرد. همسرش با تحصیلات حدود دیپلم کارخانه ای با سود دهی عالی داشت. حال اجازه دهید پای درددل خانم بنشینیم. آزاده خانم می گفت: «حقوقم نسبت به شوهرم خیلی ناچیز است. من و دو بچه ام به خاطر لیاقت و کاردانی او زندگی مرفهی داریم. سالی یکی دو بار به مسارفرت خارج از کشور می رویم. اما مشکلی با شوهرم دارم که درمانده ام کرده است. مشکل ما تفاوت تحصیلات در ازدواج است. شوهرم دائم اصرار می کند کارم را رها کنم و می گوید احتیاجی به پولش نداریم در ضمن فکر می کند اگر کارم را کنار بگذارم بهتر به بچه ها می رسم اما من کارم را دوست دارم. تا وقتی با هم هستیم رفتارش با من خیلی خوب و محترمانه است اما نزد دیگران با من خیلی آمرانه صحبت می کند و همه خواسته هایش به شکل دستور است.
به این ترتیب می خواهد غیر مستقیم به دیگران وانمود کند اگر چه همسرم استاد دانشگاه است اما ببینید چگونه در برابر من مطیع است. وای به وقتی که چند دوست به منزل ما باشند و یکی از آنها بخواهد کاری برایش در دانشگاه انجام دهم. آن وقت است که همه چیز به هم می ریزد و فرمان صادر کردن های آقا شروع می شود. گاهی داد هم می زند. چندی پیش یکی از دوستانم به شوهرم گفت ماشاالله همسرتان خیلی پیشرفت کرده اند. شوهرم جواب داد اگر مجبور نبود برای من آبگوشت بپزد حالا رئیس دانشگاه هم شده بود! آن وقت قهقه زد. با او چه کنم این رفتارهایش عذابم می دهد می ترسم عاقبت طاقتم طاق شود یا دست از کار کردن که به من رضایت خاطر می دهد بکشم یا راه جدایی در پیش بگیرم. اما مطمئن نیستم اگر کارم را رها کنم از تحقیرم دست بردارد.»
گفتم: «همه حرف هایتان را دربست قبول می کنم خیلی خوب آنها را با مثال بیان کردید از فردی تحصیلکرده مثل شما جز این انتظار نمی رفت. امیدوارم شوهرتان در صحبت با من انعطاف داشته باشد تصمیم دارم ضمن حفظ غرورش مطلب را به گونه مطرح کنم که قادر باشد رفتارش را اصلاح کند.» آزاده خانم با امیدواری خداحافظی کرد و رفت.
اگر دیدید وضعیت شما با یکی از این دو موقعیت همخوان است به جای نگرانی و تشویش چاره ای بیندیشید. اگر سطح تحصیلات شما خیلی پایین تر از همسرتان است به مطالعه رو بیاورید. اتفاقاً کتاب خواندن یکی از آسان ترین راههایی است که فاصله معلوماتی شما را با همسرتان کم می کند. کافی است چند کتاب را با دقت بخوانید تا بر دانش خود بیفزایید و آگاهی تان را چند برابر شود. آنگاه به تدریج می توانید در هر بحث جمعی شرکت کنید به این ترتیب هم خود از حالت شنونده بودن و در نتیجه کسل شدن در می آیید هم از دانسته های خود به دیگران فیض می رسانید.
اگر شما مردی هستید که تحصیلات کمتری از همسرتان دارید باید به ارزش های واقعی خود توجه بیشتری بکنید باید موفقیت های خود را در نظر بگیرید و حتی به توانایی ها و ابتکارات خود افتخار کنید باید توجه داشته باشید گرچه همسرتان از مدرک تحصیلی بالاتری برخوردار است اما از تحصیلات پایین شما رنج نمی برد. او با آگاهی و از روی اختیار به همسری شما در آمده است. در واقع مثبت بودن رابطه عاطفی شما با همسرتان این قضیه را بی اهمیت می کند هنگامی که او راضی است از این بابت به شما سرکوفت نمی زند چرا به ناروا تحقیرش می کنید؟ اگر به زندگی با همسرتان علاقه مند هستید باید از این رویه نامعقول دست بردارید و گرنه باید منتطر عواقب باشید. طاقت همسرتان هم حدی دارد و بالاخره راهش را از شما جدا خواهد کرد.
هرچند میزان تحصیلات نمی تواند به تنهایی تضمین کننده روابط خوب زن و شوهر باشد و الزاما با رشد سطح فکر و شعور نسبت مستقیم ندارد، اما باید پذیرفت که بینش افراد تحصیل کرده می تواند شباهت بیشتری به هم داشته باشد و زن و مرد هم سطح، زبان یکدیگر را بهتر می فهمند و بهتر یکدیگر را درک می کنند.
اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج
پیشنهاداتی برای قبل از ازدواج:
افرادی که در آستانه ازدواج قرار دارند بهتر است در زمان انتخاب همسر چندین تناسب کلیدی را در نظر بگیرند که در صورت وجود نداشتن هر کدام از آنها، ممکن است ازدواج موفق و آرامش بخشی رقم نخورد: تناسب خانوادگی، تناسب فرهنگی، اقتصادی، شخصیتی و تناسب تحصیلی و … .
ملاکهای خود را به دو دسته تقسیم کنید: اصلی و فرعی. ملاکهای اصلی شما آنهایی باشند که نمی توانید از آنها صرف نظر کنید و ملاکهای فرعی آنهایی باشد که برایتان از اولویت کمتری برخوردار است. به این ترتیب می توانید معیارهای انتخاب همسر خود را دسته بندی کنید و آگاهانه در مورد انتخاب هایتان تصمیم بگیرید.
شاید در نگاهی گذرا تناسب تحصیلی و تاثیر تحصیلات در ازدواج از الویت کمتری برخوردار باشد و برای افراد سوال باشد که آیا تناسب تحصیلی نیز برای انتخاب همسر ملاکی قابل قبولی است؟ در پاسخ باید بگوییم بله. تناسب تحصیلی یکی مهمترین موارد سنجش گزینه مناسب برای انتخاب همسر است. در شرایط کنونی جامعه و با توجه به بالا رفتن سطح تحصیلات دختران و پسران و همینطور خانواده ها، تناسب تحصیلی یکی از مهم ترین ملاک های انتخاب همسر است. اگر به تناسب تحصیلی توجه نشود ممکن است که ناهنجاری ها و نارضایتی ها از زندگی، به قدری زیاد شوند که زوجین قادر به تحمل یکدیگر نباشند.
آنچه که مسلم است، ملاکهای زیادی در ازدواج است که باید طرفین آنها را بررسی کرده و با توجه به اهمیت هر کدام از آنها، برای انتخاب فرد شایسته اقدام کنند. در هر حال در مورد سطح تحصیلات نمی توان یک دستورالعمل کلی صادر کرد بلکه مانند سایر معیارهایی که در ازدواج باید مد قرار گیرد در اینجا نیز باید مسأله تحصیلات در کنار سایر عوامل و شرایطی که خواستگارتان دارد، مورد توجه قرار گیرد.
البته چون تحصیلات جزء مسائلی قرار خواهد گرفت که میگوییم اگر فردی که مورد انتخاب قرار گرفته است، همه شرایط را دارد و بالقوه میتواند ادامه تحصیل دهد، در ازدواج مشکلی پیش نخواهد آمد.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.