چگونه با کودکان ارتباط برقرار کنیم؟
با کودکان ارتباط برقرار کردن یکی از مهارتهای مهم و ضروری برای والدین و مربیان است. ارتباط موثر با کودکان میتواند رشد و توسعه شخصیتی آنها را تسریع کند و به شکل مثبتی بر روابط خانوادگی تأثیر بگذارد.
یکی از راههای برقراری ارتباط با کودکان، به ایجاد یک فضای صمیمی و دوستانه بین والدین و کودکان برمیگردد. در این فضا، کودکان با آسایش بیشتری میتوانند به اطلاعات و تجربیات خود با والدین بپردازند و برای یادگیری و توسعه مهارتهای اجتماعی و روابطی خود از این ارتباط بهره ببرند.
همچنین، به دوشادوش با کودکان صحبت کردن و از این راه با آنها ارتباط برقرار کردن یکی از روشهای مهم در برقراری ارتباط با کودکان است. بنابراین، والدین و مربیان باید به گفتگوهای معنادار و جذاب با کودکان بپردازند تا آنها را به ارتباط بیشتر با خود ترغیب کنند.
همچنین، شنیدن نظرات کودکان و احترام به آنها و به موضوعاتی که برای آنها مهم است، نیز میتواند به برقراری ارتباط موثر با کودکان کمک کند. والدین باید به نظرات کودکان خود گوش دهند و به آنها احترام بگذارند تا باعث تقویت روابط خانوادگی شود.
به طور کلی، برقراری ارتباط با کودکان به مهارت و تجربه والدین و مربیان بستگی دارد. با توجه به این مهم، والدین باید زمان و تلاش لازم را در برقراری ارتباط با کودکان خود بگذارند تا بتوانند با آنها به شکل موثری ارتباط برقرار کنند و به آنها کمک کنند تا به بهترین شکل ممکن رشد کنند.
مهارت های ارتباطی در مواجهه با کودکان
ایجاد و تمرین این مهارت ها باعث بروز تفاوت های مثبت و عظیم می شود.
«اگر فانوسی برای دیگری روشن کنید، مسیر شما نیز روشن خواهد شد». نیکرن
گرچه اکثر ما با توانایی شنیدن متولد می شویم، گوش دادن فرآیندی است که نیاز به توجه آگاهانه و مشارکت فعال دارد و با در نظرگرفتن پیش شرط هایی آغاز می شود. پیش شرط های گوش دادن شامل قصد کردن برای انجام این کار، ایجاد الزام برای خود، آماده بودن از لحاظ ذهنی و جسمی برای این کار و تمایل به دادن اجازه به کودک برای تکمیل پیام است. توجه به افکار و احساساتتان کمک می کند پایه و اساسی برای گوش دادن فعال ایجاد کنید.
مواد لازم برای گوش دادن فعال
گوش دادن فعال دارای چند بخش است که از تعهد به گوش دادن آغاز می شود. تعهد به گوش دادن شامل در دسترس قرار دادن خود به لحاظ احساسی و همچنین فیزیکی، به همراه سرمایه گذاری زمان و انرژی مورد نیاز برای گوش دادن به همراه توجه است.
با تشویق فرزندانتان برای ادامه صحبت، علاقه خود را به آنچه می خواهید بگویند (و ادامه علاقه تان به آنها) نشان می دهید. این امر باعث تقویت روند ارتباط و پیوند میان شما می شود.
این تعهد با اقداماتی مانند چرخش به سمت کودک و برقراری تماس چشمی، خاموش کردن تلویزیون، پایین-آوردن گوشی تلفن همراه، ارسال تماسهای ورودی به پست صوتی، دور شدن از کامپیوتر، توقف موقت هر آنچه توجه شما را جلب می کند و دور نگاه داشتن موارد دیگر حواس پرتی همراه می شود.
• حضور آگاهانه- از لحاظ جسمی و احساسی. راه های متعددی برای نشان دادن حضور وجود دارند: به لحاظ جسمی چرخش به سمت کودکان و اعطاء توجه کامل به آنها به شیوه ای فاقد قضاوت گری، نگاه-داشتن دست آنها و یا قرار دادن دست خود به آرامی بر روی شانه یا زانویشان زمانی که تجربه دردناکی را بیان می کنند -بدون غرق شدن در و ترسیدن از درد آنها- و با تمام قلب خود گوش دادن، زمانی که کودک روز خود را در مدرسه یا فعالیت های فوق برنامه توصیف می کند.
• آرام کردن ذهن. بخشی از حضور آگاهانه، آرام کردن ذهن شامل استفاده از تمرین ذهنی اولیه برای صرفاً توجه کردن و مشاهده افکار و احساسات خود و اذعانشان بدون تلاش برای اجتناب از آنهاست. هنگامی که ما ذهن خود را آرام می سازیم، عمل گوش دادن دقیق تر، عمیق تر و نکته بین تر می شود. این امر توانایی گوش دادن با قلب و همچنین گوش ها را تسهیل می کند.
• تأیید. ارائه بازخورد در قالب کلمات (کلامی) و/یا ژست ها (غیرکلامی)، دریافت دقیق پیامهای ارسالی از سوی کودکان را نشان می دهد.
• تشویق. استفاده از نشانه های کلامی و غیرکلامی، کودکان شما را به ادامه صحبت دعوت می کند.
• شفاف سازی. استفاده از سؤالات برای درخواست اطلاعات بیشتر باعث کاهش سردرگمی احتمالی می-شود.
مهارتهای ارتباطی زیر در واقع مهارت های مشاوره پایه هستند. با این حال هر فردی می تواند آنها را یاد بگیرد و تمرین کند و در نهایت توانایی خود را جهت برقراری ارتباط با دیگران، از جمله کودکانش بهبود بخشد.
تشویق
در بافت گوش دادن فعال، تشویق هیچ ارتباطی با ارائه نطقهای امیدبخش یا نوازش کودکان ندارد، بلکه باعث می شود آنها همچنان به حرف زدن ادامه دهند. تشویق، به چند شکل کلامی و غیرکلامی انجام می شود:
• پاسخ های غیرکلامی کمینه، از جمله تکان دادن سر یا عکس العمل نشان دادن از طریق حالات چهره؛
• پاسخ های کلامی کمینه، مانند «آها» و «که اینطور»؛
• تکرار دو یا سه کلمه آخری که کودکتان بیان می کند؛
• دعوت های کوتاه برای ادامه، مانند «ادامه بده» و «بیشتر بگو».
با تشویق فرزندانتان برای ادامه صحبت، علاقه خود را به آنچه می خواهید بگویند (و ادامه علاقه تان به آنها) نشان می دهید. این امر باعث تقویت روند ارتباط و پیوند میان شما می شود.
پرسیدن سؤالات با قصد و نیت
پرسیدن سؤالات در پاسخ به آنچه فرزندانتان به شما می گویند نشان می دهد که شما توجه می کنید و علاقه-مند هستید. علاوه بر این، استفاده استراتژیک از سؤالات (و پاسخهایی که بیرون می کشند) به ارائه شفاف-سازی مهم و فهم بیشتر برای شما و فرزندانتان کمک می کند. با این حال توجه داشته باشید با سؤالات به کودکان خود حمله نکنید؛ این یک گفتگوی است، نه بازجویی.
از سؤالات برای موارد زیر استفاده کنید:
• حرکت از کل به جزء: «بازدید شما از موزه خوب بود؟ چه چیز آن خوب بود؟»؛
• جمع آوری اطلاعات اضافی و جداسازی حقایق و احساسات ضروری از مسائل جانبی: «در مورد چه چیزی بود؟ رفتار دوستت چطور بود که شما ناراحت شدید؟»؛
• پرسش برای شفاف سازی هنگامی که در مورد آنچه فرزندتان گفته است، دچار ابهام شده اید: «مطمئن نیستم که فهمیده باشم. می شود لطفاً بیشتر توضیح دهی که معلمت چه گفت؟».
سه نوع اصلی پرسش وجود دارد:
۱. سؤالات بسته معمولاً پاسخهای کوتاه مانند «بله» یا «خیر» و حداقل سودمندی را دارند: «روز شما در مدرسه خوب بود یا بد بود؟»؛
۲. سؤالات جهت دار به طور ضمنی دارای جهت و به سوی یک پاسخ یا نتیجه خاص هستند: «آیا روز خوبی در مدرسه داشتی؟»؛
۳. سؤالات باز، یک پاسخ کاملتر و دقیقتر را فرا می خوانند، سخنگو را تشویق می کنند تا به صحبت ادامه دهد و مفیدترین هستند: «روز شما در مدرسه چطور بود؟».
سؤالات چه می شود اگر، نوعی سؤال باز هستند که می توانند به کودکان کمک کنند به احتمالات، از جمله نتایج بالقوه اقدامات جایگزین نگاه کنند. «فکر می کنی چه اتفاقی می افتد اگر دفعه بعد که بسکتبال بازی می کنی به جای کفش های کوهنوردی که امروز پوشیدی کفش ورزشی بپوشی؟» یا «فکر می کنی چه می شود، اگر به جای ادامه بحث با پسر عمویت میگفتی بیا فقط موافق یا مخالف باشیم؟».
همیشه مفیدتر است سؤالاتی را مطرح کنید که با چطور/چگونه یا چه چیزی شروع می شوند تا با چرا. چگونه و چه چیزی، بر فرایند مربوط به تجربه فرد دیگر متمرکز هستند، در حالیکه چرا، اغلب احساس اتهام را به همراه دارد و منجر به دفاع می شود. مطرح کردن این سؤال که «چرا آشپزخانه را بعد از انجام کارت تمیز نکردی؟» طفره رفتن، عذر و بهانه ها، دفاع، و جمله مشهور (و برای والدین، طاقت فرسای) «من نمی دانم» را فرا می خواند. این امر اکثراً ایجاد خصومت می کند.
سؤالات مفیدتر برای این وضعیت می توانند «چه چیزی مانع از تمیز کردن آشپزخانه پس از انجام کارت شد؟» یا «چگونه می توانیم مطمئن شویم که این کار انجام می شود؟» یا «چه کاری می توانم برای کمک انجام دهم؟» باشند. این سؤالات به احتمال بسیار زیاد ایجاد پیوند می کنند و منجر به رفتار مطلوب می شوند.
گوش دادن فعال، تجربه «شنیده شدن» واقعی را تسهیل می سازد. هنگامی که شما به شخص دیگری با توجه متمرکز به زمان حال و بدون قضاوت کردن گوش می دهید، موضوع پذیرش را نیز منتقل ساخته اید. این امر در میان یکی از معتبرترین تجربیاتی است که فرد می تواند داشته باشد و همچنین سبب افزایش اعتمادبه نفس نیز می شود. از دیدگاه ارتقاء پذیرش خود و عزت نفس در کودکان، گوش دادن فعال -به همان اندازه که ساده به نظر می رسد- یکی از مفیدترین مواردی است که می توانید با آنها و برای آنها انجام دهید.
شیوه برقراری ارتباط صحیح با کودک چیست؟
هر کسی که با کودکان در ارتباط است، میداند برقراری ارتباط صحیح با کودک ساده نیست. ارتباط بین بزرگسال و کودک سختی های خاص خود را دارد. به طور مثال ارتباط بین والدین و کودک، معلمان و کودکان و… همواره دچار مشکلاتی بوده است. با این حال استفاده از یک سری استراتژی های ساده میتواند بسیاری از مشکلات ارتباط با کودک را حذف کند.
گوش دادن به حرف های کودکان
اختصاص زمان خاصی برای برقراری ارتباط با کودک ضروری است. زمانی برای گفتگو و حتی بحث های غیرجدی، تأثیر بسیاری در شکوفایی روابط بین والدین و کودک دارد. برای اینکار بهتر است هر گونه مسائلی که موجب حواسپرتی میشود را کنار گذاشت.
استفاده از موبایل، تلویزیون، تبلت و… باید کمرنگتر شود، بحث های حاشیهای باید حذف شود. به طور مثال برای برقراری ارتباط صحیح با کودک و در هنگام صحبت با آنها بهتر است موبایل، تبلت، لپتاپ و… را خاموش کرد.
برقراری ارتباط چشمی نیز اهمیت دارد و توجه والدین به کودک را نشان میدهد. ارتباط چشمی به معنای خیره شدن به کودک نیست؛ فقط به اندازهای که او متوجه اهمیت دادن والدین به حرفهایش شود کافی است.
همچنین در واکنش نشان دادن به حرف های کودک نباید عجله کرد. در برخی مواقع والدین سریعاً در میان حرف های کودک وارد میشوند و نسبت به برخی حرف های او واکنش نشان میدهند. این کار بسیار اشتباه است. در عوض باید صبر کرد و پس از کمی تفکر، پاسخی مناسب ارائه داد.
اهمیت نشان دادن علاقه در برقراری ارتباط صحیح با کودک
عادت دادن کودک به بازگویی اتفاقات روزانه، یک روش مناسب برای برقراری ارتباط با اوست. هر چند ممکن است کودک علاقه ای به این کار نداشته باشد؛ اما اگر از سنین کم این عادت در او ایجاد شود، کودک احساس توجه از جانب والدین میکند. این سؤال را بهتر است در آرامش پرسیده و جواب کودک با حوصله گوش داده شود.
شرکت در سرگرمی های کودک او را علاقهمند به بودن در کنار والدین و ایجاد ارتباط با آنها میکند. به طور مثال اگر کودک علاقهمند به پروانه ها باشد، میتوان به همراه او به کتابخانه رفت و اطلاعاتی در مورد پروانه در اختیارش گذاشت. یا اگر کودکی به موزیک علاقه دارد، میتوان در خواندن آواز او را همراهی کرد.
والدین برای اثبات اشتیاق خود و در نتیجه برقراری ارتباط صحیح با کودک بهتر است در مورد صحبت های او سؤالاتی بپرسند. سؤالاتی که منجر به توضیح بیشتر موضوع شود و شوق کودک را برانگیخته کند. مانند «واقعاً» یا «من درست متوجه شدم که…» و… علاقه کودک به توضیح بیشتر موضوع را افزایش میدهد.
حد و مرزها در برقراری ارتباط صحیح با کودک
رابطه بین والدین و فرزندان باید کاملاً راحت و صمیمی باشد؛ اما وجود یک سری بایدها و نبایدها نیز لازم است. والدین بهتر است محدودیت هایی برای کودکان مشخص کنند و کاملاً واضح به آنها بگویند چه کارهایی را میتوانند و چه کارهایی را نمیتوانند انجام دهند.
مهارت نه گفتن در عین آرامش و مهربانی باعث میشود کودک از حرف زدن با والدین و یا درخواست چیزی، نترسد. به طور مثال وقتی کودک میخواهد در هوای سرد زمستان در خیابان دوچرخه سواری کند، باید با یک «نه» جدی کودک را متقاعد کرد که رفتارش اشتباه است.
توضیح علت محدودیت ها در برقراری ارتباط صحیح با کودک مؤثر است. توضیح علت باعث میشود کودک تا حدودی درک کند که محدودیت ها به نفع خودش هستند. در نتیجه یک ارتباط دوطرفه و راحت بین والدین و کودک ایجاد میشود و او با تمایل بیشتری محدودیت ها را میپذیرد.
کمک به یکدیگر در جهت برقراری ارتباط صحیح با کودک
گاهی کودک در انجام کاری دچار مشکل میشود یا قصد انجام کاری را دارد که والدین مخالف آن هستند. پدر و مادر در چنین مواقعی بهتر است با کودک صحبت کنند و از او بپرسند که چه کمکی برای حل مشکل میتوانند انجام دهند.
همچنین در هنگام تنظیم مرزها و قوانین، باید برای کودکان نیز مسئولیت هایی در نظر گرفت. به طور مثال میتوان چند بار در هفته مسئولیت شستن ظرف های شام را به عهده کودک گذاشت و مثال های مشابه که میتواند چگونگی کمک به والدین را به کودک آموزش دهد.
در نهایت، نتیجه باید به نفع همه اعضای خانواده باشد. والدین نباید فقط به نفع خود تصمیمگیری کنند. این نوع تصمیمگیری به کودکان مهارت همدلی را آموزش میدهد، موجب برقراری ارتباط صحیح با کودک میشود و نقش خانواده را در تفکر او پررنگتر میکند.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.