امیرطه نوروزی شما در این مقاله با زندگینامه امیرطه نوروزی آشنا می شوید کارآفرین موفقی که شکست را باور نکرد و زندگی خود را آنگونه که آرزویش را داشت ساخت
و از موانع پلی ساخت برای رسیدن به آرزوهایش
امیرطه نوروزی
امیرطه نوروزی،مهندس عمران،کارافرین ،مدرس دوره های اموزشی پاراسویل وموسس گروه پاراسیویل.
مهندس امیرطه نوروزی یکی از مهندسین موفق کشور راز موفقیت خود را اینگونه بیان می کند که هیچوقت متوقف نشد و دست از تلاش برنداشت.
داستان این کارآفرین موفق خواندنی است:
مهندس امیرطه نوروزی
توی یک شرکت مهندسی به عنوان طراح سازه مشغول کار بودم.
صبح ها سرکار میرفتم و عصرها سرساعت مشخصی به خانه برمی گشتم ،
مبلغ حقوقم مبلغ چندان زیادی نبود،اما بقدری بود که خرج زندگیم را بدهم من آن زمان تازه ازدواج کرده بودم.
توی همین روز ها بود که رئیسم من را صدا زد وگفت:
آقای امیرطه نوروزی شما کارمند خوبی بودی اما متاسفانه به دلایلی باید همکاری مان را قطع کنیم.
من ان روز محترمانه اخراج شدم.اما از اخراج شدنم پیش کسی صحبت نکردم حتی همسرم هم از این موضوع بی اطلاع بود.
ماه اول بیکاری
ازفردای ان روز شروع کردم به فرستادن روزمه برای شرکت های مختلف چندین جا برای مصاحبه رفتم ،
تمام اگهی های روزنامه را برای استخدام می خواندم وهمه بهم میگفتن آقای امیر طه نوروزی باهات تماس خواهیم گرفت
ومن هرروز منتظر بودم که یکی از ان شرکت ها با من تماس بگیرد وبگویند از فردا میتوانی بیایی اما این اتفاق نیفتاد!
ومن هرروز صبح سرساعتی که قبلا سرکار میرفتم لباس می پوشیدم و عصرها برمیگشتم که همسرم فکر کند من سرکار میروم.
یک ماه گذشت ومن همچنان بیکار بودم و فشار عصبی که من آن روزها تحمل میکردم کاملا من را مریض کرده بود.
ذخیره مالیم در حال تمام شدن بود،اجاره خانه،قسط،هزینه های زندگی همه وهمه روی هم تلنبار شده بود.
ماه دوم و تصمیم جدید
ماه اول تمام شد و من امیر طه نوروزی بعد از۵۲مصاحبه به ته خط رسیده بودم وتنها کاری که انجام میدادم این بود که صبح ها از خانه بیرون میرفتم وعصرها برمیگشتم.
توی ماه دوم تصمیم گرفتم کاری بکنم که هیچوقت نکردم.
من آن روز فهمیدم تمام مطالبی که در دانشگاه یاد گرفته بودم تنها ده درصد چیزی بود که در بازار شغلی به ان احتیاج داشتم
ومن امیرطه نوروزی شروع کردم به تجربه کردن اموختن ومطالعه کردن ،
شروع کردم به روابط جدید ودوستان جدید وامیرطه نوروزی جدید
وتوانستم راهی را پیداکنم وازاینکه ان روز کارفرما من را اخراج کرد خداروشکر کنم.
ماه سوم
من ماه سوم توانستم به جایی برسم که برای همسرم بلیط سفر خارج را هدیه بدهم،
من تا قبل از این همسرم را حتی یک بار هم به سفر داخلی هم نبرده بودم ،
شروع لحظات زیبای زندگی
شب اول سفر توی رستوران همسرم به چشم هام نگاه کرد وبهم گفت دوستت دارم!
ان لحظه برایم خیلی قشنگ بود چون هنوز همسرم نمی دانست که من از کار اخراج شده بودم و چه مسیری رو طی کرده بودم!
امروز من امیرطه نوروزی سوار ماشینی هستم که یک روزی عکس زمینه لپ تاپم بود ومن حتی فکرش را نمیکردم یک روز این ماشین را بخرم!
امروز من جایی زندگی میکنم وخانه دارم که حتی از نزدیک انجا را ندیده بودم و فقط اسمش را شنیده بودم!
امروز ادرس دفترم همان جاییست حوالی جایی که روزی کارمندش بودم!
امیر طه نوروزی
امروز میان سیل ایمیل ها وروزمه هایی که برام ارسال می شود
من امیرطه نوروزی را می بینم وفقط به این فکر میکنم هر کدام از این رزومه ها وافراد ممکن است همان امیر طه نوروزی ۴سال پیش باشد
به این فکر می کنم که ممکن است این همان ادمی باشد که از کار اخراج شده و خجالت می کشد بگوید!
وناراحتم از اینکه این ادم نمیداند راه چیست ودر حال رنج است ومن نمی خواهم این اتفاقات برای شما تکرارشوند.
از شما میخواهم اگر رویایی داری اجازه نده که بهت بگن نمیشه
اجازه نده رویاهات رو ازت بدزدن
شاید اطراف تو ادم های وجود دارن که به تو بگویند نمیشه تو نمیتوانی کار نیست وبازار کساده!
اماتو گوشت در برابر این حرفا کر باشد!
امروز برای من رزومه هایی ارسال میشود از همان کسانی که میگفتن نمیشه!
امروز همان ادم ها برای من درخواست کارمیفرستن!
از تو میخوام برای رویاهات بلند شی !
امروز تنها یک ارزو دارم وان این است یک روز برایم ایمیل بفرستی وبرایم نوشته باشی… آقای امیرطه نوروزی بالاخره شد!
همایش «زندگیت را مهندسی طراحی کن»اذر ماه۹۶
راز پنهان زندگی امیر طه نوروزی:
اگه امیرطه نوروزی توی زندگیش یه راز پنهان داشته به عنوان اخرین راز زندگیش امروز همون رازمو افشا میکنم،
راز من امیرطه نوروزی اینه:
که تو تا وقتی که به بقیه کمک کنی به تو از بقیه کمک میرسه،
تا وقتی که کنار ادم هایی وایمیستی و بهشون قول میدی ادمایی سرراهت قرار میگیرن که کنارت می ایستند وبه تو قول میدن!
توتنها نخواهی ماند،راز تنها شدن ادما اینه که حاضر نیستن رایگان به کسی خدمت کنن
حاضر نیستن درحد یک جمله برای کسی وقت بزارن!
راز من امیرطه نوروزی اینه که ازت میخوام رایگان به ادما کمک کنی.
تولید و تهیه پک های آموزشی
زمانیکه در حال تولید وتهیه پک های اموزشیم بودن قبل از انتشار اون پک ها رو برای اساتید فرستادن برای اینکه بازخورد انها را ببینم و اگه جایی کارم مشکل داشت برطرف کنم،
بازخوردی که من از همه اونها گرفتم این بود که مهندس امیرطه نوروزی واقعا میخوای اینارو بهشون بگی؟
من گفتم ایراد کارچیه مگه چه اشکالی داره؟
اونا میگفتن مهندس امیرطه نوروزی تو میدونی چقدر رقیب برای خودت درست میکنی میدونی که پروژه ها تموم میشه و کارنمیمونه؟!
باورهای اشتباه و محدود
باور عدم فراوانی
اما یه چیزی رو این ادما ندیده بودن اونم اینه که پول تو دنیا محدود نیست
منابع توی دنیا محدود نیست مگه فقط یک میلیارد تومنی توی دنیا وجود داره؟
افرادی مثل من امیرطه نوروزی توی دنیا زیاده
مگه توی دنیا فقط یک نفر میتونه پول دربیاره؟
مگه منابع خدا ته داره؟
توی دنیا میلیاردها میلیارد تومن وجود داره؟ایا امکان داره که خدا بگه پروژه ها محدوده و فقط یه مقدار کمی داریم
و چون کمه من به تو پول کمتری میدم؟این ادما یادشون میره،خودشونو توی معیارهای انسانی می بینن،
بله در معیار انسانی من نباید راحت علم خودمو در اختیار نفر دوم قراربدم.
اگه اینکارو بکنم باید درقبالش هزینه زیادی بگیرم چون که تعداد پروژه ها محدوده!!
نه !!دوست من مگه پروژه ته داره؟ما چندتا شهر توی ایران داریم؟
هرسال یه نگاه به امار نظام مهندسی بندازیم هرساله برای میلیاد ها متر مربع داره پروانه صادر میشه!
سهم تو از میلیارد ها مترمربع چقدر میتونه باشه؟تو اگه سالی ۵۰هزار مترمربع بگیری به همه کارمیرسه.
این میلیاردها مترمربع داره کجا میره ؟سهم چه کسایی میشه پس؟به همین خاطر میگم که رکود رو برای خودت معنی نکن!
من اسمشو میزارم «هوشیاری»!
هوشیاری به من یاد دادبه ادما کمک کنم،هوشیاری به من یاد دادمن تا وقتی پول در میارم که باعث پول دراوردن یه نفر شده باشم!
وامروز خدارو شکر میکنم که ده ها نفر هستند که دارن هرروز به این واسطه ها پول هایی درمیارن.
یه وقتایی یه کسایی به من پیام میدن که میگن مهندس امیرطه نوروزی یادته فلان روز فلان جمله رو گفتی ؟
میگم خب چطور؟میگه من رفتم سراغش وتونستم Nمیلیون تومان پول دربیارم.
واون موقع میگم خدایا شکرت وبعد میفهمم چی شد که من تونستم پروژه هفته بعد رو ببندم؟
چیشد که فلانی با امیرطه نوروزی قرارداد بست؟
چی شد که مثلا من تونستم پروژه۱۹۰۰۰متری ولنجک رو توی یک هفته ببندم!
این چی شد های از توی این پیام های ریز میاد ومن امروز این راز پنهان رو میگم:
ازتون خواهش می کنم بدون چشم داشت به آدم های اطرافت کمک کن وشک نکن برکتش به زندگیت میاد.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.