جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

چگونه به همسرم اعتماد کنم؟

چگونه به همسرم اعتماد کنم؟

اعتماد به همسر بسیار مهم است و برای حفظ رابطه دائمی و پایدار می‌تواند از اهمیت بسیاری برخوردار باشد. اما برای بسیاری افراد، اعتماد به همسر، چیزی است که به راحتی تحت تاثیر قرار نمی‌گیرد و نیاز به کار بر روی آن دارند. در اینجا به برخی از راهکارهای کمک کننده برای بهبود اعتماد به همسر خود می‌پردازیم.

۱. صادق باشید:
اگر شما واقعاً می‌خواهید به همسرتان اعتماد کنید، باید صادق باشید. اگر او احساس می‌کند که شما دروغ می‌گویید یا چیزی را پنهان می‌کنید، به طور قطع اعتماد به شما کاهش پیدا خواهد کرد.

۲. همیشه به وعده‌های خود عمل کنید:
اگر به همسرتان وعده داده‌اید، باید آن را به اجرا درآورید. اگر به این تعهدات عمل نکنید، دیگران اعتماد به شما را از دست خواهند داد.

۳. گذشته را پشت سر بگذارید:
شما نمی‌توانید گذشته را تغییر دهید، اما می‌توانید از آن بیاموزید. اگر شما یا همسرتان در گذشته خطایی کرده‌اید، باید سعی کنید از آن بیاموزید و بهترین تلاش خود را برای بهبود کردن رابطه انجام دهید.

۴. به همسرتان اعتماد کنید:
اگر شما به همسرتان اعتماد کنید، او نیز به شما اعتماد خواهد کرد. به همراه اعتماد، باید برای ارتباطات خود نیز شفافیت و صراحت را رعایت کنید.

۵. به همسرتان فرصت دهید:
شما نمی‌توانید همیشه همه چیز را کنترل کنید. به همسرتان فرصت دهید تا به نحو احسن به امور رسیدگی کند و به او فرصت بدهید تا به شما اعتماد کند.

۶. به همسرتان حمایت کنید:
حمایت از همسرتان به اعتماد به همسر کمک می‌کند. اگر او احساس کند که شما در کنار او هستید و او را پشتیبانی می‌کنید، به شما اعتماد خواهد کرد.

۷. مشکلات را مطرح کنید:
اگر مشکلی در رابطه با همسرتان دارید، باید آن را با او مطرح کنید. به شما اجازه می‌دهد که بهترین راه حل را پیدا کنید و رابطه‌ی خود را از صمیم قلب نگه دارید.

اعتماد به همسر یک فرایند تدریجی است، اما با تلاش و صبر می‌توانید رابطه خود را با همسرتان به عنوان یک همکار موفق و پایدار تر کنید.

یک خاطره از یک مشاوره مسعود در حالی‎که سرش را پایین گرفته بود و انگار به سختی آب دهانش را قورت می‎داد با ناراحتی گفت: ببین جناب مشاور، این خانم من از اول هم همین بوده و از اول زندگی‎مون کلی سعی کردم با ادا و اطوارهای مختلف دست از این اخلاق و رفتارش برداره […]

 

یک خاطره از یک مشاوره

مسعود در حالی‎که سرش را پایین گرفته بود و انگار به سختی آب دهانش را قورت می‎داد با ناراحتی گفت: ببین جناب مشاور، این خانم من از اول هم همین بوده و از اول زندگی‎مون کلی سعی کردم با ادا و اطوارهای مختلف دست از این اخلاق و رفتارش برداره ولی انگار نه انگار؛ باور کنید بعضی وقت‎ها دیگه واقعاً احساس می‎کنم سحر هیچ علاقه‎ای به زندگی‎مون نداره!!! چون وقتی بهش می‎گم من از این بدبینی‎ و سوء‎ظن‎های الکی تو سر در نمیارم بهم می‎خنده و میگه: همه‎تون مثل هم هستید! سحر که انگار گوشش از این حرفها پُر بود با بی‎توجهی مشغول خواندن و چک کردن پیامک‎های تلفن همراهش بود. مسعود ادامه داد: همیشه همین قدر بی‎توجه است. اصلاً این عادت رفتاری‎اش است. بارها به او گفته‎ام و از او خواهش کرده‎ام ناراحتی‎اش را به شکل قهر و چهره در هم کشیدن به من نشان ندهد.خدا نکنه یک شب من دیر بیایم و یا جلسه‎ای شرکت داشته باشم که یک کم طولانی بشه، تا در شرکت بسته بشه و من سوار ماشین بشم و در طول راه و خلاصه تا دم خونه برسم چندبار زنگ میزنه! چرا دیر اومدی؟ کجایی تا این موقع؟! این چه جلسه‎ای بوده که اینقدر طولانی شده؟! یا خدا نکنه بین راهم یه سر به خونه‎ی مادرم بزنم، تلافی این‎ها رو گاهی به این شکل که تا چند روز خبری از شام نیست، سرم درمیاره! تازه کاش فقط همین باشه، تا چند هفته باید توضیح بدم که بابا به همون خدایی که تو می‎پرستی تنها زنی که توی زندگی منه تویی و من غیر از تو به کسی فکر نمی‎کنم. خسته شدم بس که بابت هر پیامی که به گوشیم میرسه باید نگاه‎های پرمعنای سحر رو تحمل کنم. بدبینی و سوء‎ظن اون به محل کارم هم رسیده. وقتایی که جلسه‎های کاری بیرون از دفتر دارم گاهی به منشی شرکت زنگ می‎زنه و آمار رفت و آمدم رو از اون می‎پرسه و خلاصه آمار همه‎ی پرسنل و همه‎ی کارمندای شرکت رو باید از خانم بنده بگیرین! اصلاً یه بار سر همین که چرا منشی شرکت‎تون ازدواج نکرده و اینطور حرفا باهام یک دعوای حسابی راه انداخت. بابا آخه به من چه که دختره ازدواج نمی‎کنه. اون فقط اونجا یک کارمنده. ولی سحر این حرفا توی کَتش نمیره. هنوز بهتون نگفتم اگر هفته‎ای من دوست داشته باشم با همکارانم یا دوستانم به یک اردو و یا یک مسابقه‎ی فوتبال بریم، دنیا روی سرم خراب میشه! چرا؟! چون سحرخانم مخالف تفریح منه! میگه حق نداری بدون من جایی بری. در تمام این مدت نگاه‎م متوجه سحر بود. اما انگار او در این جلسه حضور نداشت و فکرش جای دیگری بود! مسعود که حرف‎هایش تمامی نداشت بالاخره انگار از گفتن این همه حرف نفسش بند آمده باشد دیگر ادامه نداد.

سوء‎ظن، سم مهلک زندگی مشترک

شاید تاکنون به رشد و تکثیر قارچ‎ها دقت کرده‎اید. می‎دانید که سرعت رشد و تکثیر آنها بسیار زیاد است. بیماری خطرناک بدگمانی نیز به همین سرعت در ذهن و فکر شما رشد می‎کند. اگر به محض ورود اولین فکر منفی و اولین بدگمانی جلوی آن را نگیرید به تدریج بعد از مدتی خواهید دید که این بیماری تمام ذهن شما را آلوده کرده است و دیگر رهایی از این بیماری خطرناک کار آسانی نیست. شاید آنچه که بیش از همه باعث آزار و اذیت روانی مردان می‎شود سوء‎ظن و بدگمانی نسبت به آنان باشد. خطای بزرگتر آنجاست که گاهی بعضی از خانم‎ها این بدگمانی خود را به صورت مسکوت نگه نداشته و تمام ذهنیت منفی خود را به شکل انتقادی تلخ به همسر خود بیان می‎کنند. مثلاً اگر او شب دیرتر به خانه بیاید تا رسیدن او به منزل چندبار زنگ زده و دائماً نگران این هستند که نکند همسرشان دروغ گفته و یا قصد خیانت داشته باشد. اینجاست که این سوءظن به شکل‎های مختلفی مانند چک کردن پیام‎ها و تماس‎های موبایل، آمار گرفتن رفت و آمد او از محل کارش و بیان کلامی انتقادها و بددلی‎های خود به اوست. این بی‎اعتمادی و بیان آن به این شکل چه در رفتار و چه در گفتار، در واقع تخریب بنیان عاطفی روابط زن و مرد است.

 در گوشی از شیک اندیش: به همسرت بگو همیشه به تو اعتماد دارم؛

اهالی خانومانه؛ به یاد داشته باشید آنچه که در بنیان روانی مردان به صورت یک اصل مهم تعریف می‎شود اعتماد است. به این معنا که شما باید به شدت مراقب باشید که رفتاری حاکی از بی‎اعتمادی به همسر خود نشان ندهید. بدگمانی و افکار آلوده‎ی شما زندگی معنوی‎تان را نابود می‎کند. زنی که به شوهرش بدبین است باید به سرعت به فکر درمان این بیماری خود باشد. شنیدن خبرهای حاکی از خیانت مردان برای این دسته از افراد بسیار خطرناک است. چرا که دائماً نگران این هستند که نکند همسر آنها روزی خیانت کند. مجاورت و معاشرت با افرادی که دچار این تنش روحی بیمارگونه هستند به شدت این بیماری را تحریک می‎کند و از آن طرف دوستی با افرادی که ذهنیت و نگرش مثبتی به زندگی مشترک خود دارند در تحکیم روابط آنها بسیار مؤثر است. باید به همسر خود اثبات کنید که او همواره مورد اعتماد شماست. یادتان باشد مسایل کاری او به هیچ عنوان به زندگی مشترک شما مربوط نمی‎شود و شما تمام تلاش خود را بر حفظ آرامش خانه داشته باشید. حتی اگر زمانی دچار تردید و سوءظن نسبت به او شدید در نگاه اول باید به افکار شیطانی خود بهایی نداده و در مرحله‎ی بعدی حمایت عاطفی و احساس خود را به شکل مثبتی به او ابراز کنید. مثلاً در کلام به او بگویید از اینکه خداوند همسر وفادار و متعهدی به من داده او را شکر می‎کنم و یا گاهی بگویید که او تکیه‎گاه مورد اعتمادی برای شماست و خدا را بابت این نعمت شکر می‎کنید. با بیان واژه‎های مثبت و انگیزه بخش حمایت او را نسبت به خود جلب کنید.
یادمان باشد تعهد و وفاداری یک جاده‎‎ی دوطرفه است. به همان میزان که دوست دارید همسرتان نسبت به پیمان زندگی زناشویی‎تان وفادار باشد خودتان نیز به شدت مراقب افکار و رفتارهای کاری یا فامیلی‎تان با دیگر مردان باشید. چرا که مردان نیز دوست دارند زن امین و مورد اعتمادی داشته باشند.

 بخشی از صحبت‌های یک بانوی بی‌اعتماد

می‎دونی راستش تازگی‎ها احساس می‎کنم شوهرم با کسی رابطه داره! تازگی‎ها رفتاراش خیلی بد شده، دائم ایراد می‎گیره. شبا دیرتر میاد خونه. تا چند ماه پیش هر هفته جمعه‎ها ناهار ظهر رو می‎رفتیم خونه‎ی مامانم. ولی الان چندماهیه که دیگه ظهر جمعه‎ها توی خونه‎ایم. بعضی روزها که زودتر خونه میاد همش در حال چک کردن پیام‎های موبایلشه و یا دائم داره پیامک می‎زنه. خیلی نگرانم. من زندگیم رو با کلی سختی به اینجا رسوندم. یادمه اون روزای اول زندگیمون وقتی رضا تازه سربازیش تموم شده بود و ما هم می‎خواستیم بریم خونه‎ی خودمون با کلی وام زندگی‎مون رو سر و سامون دادیم. تا چندسال رضا کار کرد تا تونست تمام بدهی‎ها رو راست و ریز کنه. حالا بعد از ۱۵ سال زندگی مشترک، دارم به این فکر می‎کنم با این سوءظنی که دائم مثله یه خوره به جونم افتاده و هر روز اعتمادم نسبت به اون کمتر میشه چکار کنم؟ این سوءظن من توی رفتارم هم تأثیر گذاشته. یعنی نسبت به اون سرد شدم و احساس اینکه فکر می‎کنم اون دیگه به من علاقه‎ای نداره، خیلی حالم رو بد می‎کنه. یه روزایی وقتی بهش نگاه می‎کردم عشق و لذت با هم بودن رو از توی نگاه‎اش می‎خوندم ولی الان دیگه اون حرارت نگاهش توی چشماش نیست. اون هم نسبت به من سرد شده. چند روز دیگه تولدشه، این بی اعتمادی اینقدر روم تأثیر گذاشته که دیگه حتی دوست ندارم مثل هر سال برم و براش یک کادوی قشنگ بگیرم و با کلی انرژی مثبت بهش هدیه بدم. یادش بخیر، پارسال یه جشن تولد مفصل براش گرفتم. اونقدر هیجان زده شده بود که همون روز کلی بهم ابراز محبت کرد. می‎گفت اگر دوباره برمی‎گشتم به موقعی که قرار بود ازدواج کنم باز هم با افتخار تو رو انتخاب می‎کردم. وقتی به این حرفا و به این کارا فکر می‎کنم تمام اشک‎هام جاری میشه. چرا اینطوری شد؟! دلم می‎خواد دوباره مثله قبل بشیم. پر از عشق و زندگی. احساس می‎کنم عشقم نسبت به رضا زیر این بی‎اعتمادی من و سردی اون مدفون شده.

یک اصل مهم: اعتماد کن؛

یکی از محورهای اصلی زندگی مشترک اعتماد و اطمینان به طرف مقابل است که اگر هریک از زوجین در این بین دچار این احساس مخرب شوند رابطه‎شان خدشه دار خواهد شد. اعتماد از آن دسته از فاکتورهای مهمی است که رعایت آن در عین حال که باعث گرمی و روابط دو طرف می‎شود به شکوه و ادامه‎ی این رابطه فرد را تشویق می‎کند. در نقطه‎ی مقابل اعتماد، شک و سوء‎ظن، بدترین شکل ممکن رفتار برای تخریب یک رابطه‎ی گرم و صمیمانه است. بی‎شک همه‎ی ما در طول زندگی، با این احساس و یا فکر برخورد کرده‎ایم و گاهی آنقدر این را در ذهن خود دامنه و گسترش داده‎ایم که زمانی که چشم خود را باز کرده‎ایم دیگر نسبت به زندگی خود دلسرد شده و عشق تنها عنصر گمشده در این معادله‎ی زندگی بوده است.

 

چگونه شک و بی‎اعتمادی را نابود کنم؟

اگر دوست دارید تا آخر عمر زندگی مشترک خود با عشق و دوستی در کنار یکدیگر زندگی کنید هر روز به خود این باور را تلقین کنید که مرد زندگی من همواره مورد اعتماد من است. هر روز به دنبال دلایل و اثبات این قضیه در ذهن خود باشید. همواره به این فکر کنید که او آنقدر به زندگی خود تعهد دارد که این کارها را به خاطر شما انجام داده است. شاید ما روزانه با صفحات روزنامه‎ها، مجلات، حرف‎های دوستان و اطرافیانی سر و کار داریم که حرف از خیانت مردان و خراب شدن وضع و اوضاع جامعه می‎زنند. توصیه‎ی خانومانه به خانم‎های عزیز این است که اعتماد خود را با این حرف‎ها نسبت به شوهر خود خراب نکنید. به  این حرف‎ها مانند یک ویروس آنفولانزا نگاه کنید که اگر بر روی فکر خود مراقبت نداشته باشید زندگی‎تان را سرد و اعتمادتان را نسبت به مردان کمرنگ می‎کند. درست است اینها واقعیت جامعه‎ی ماست و ما خودمان این بلا را سر خود آورده‎ایم. اما این حرفها به من و شما ارتباطی ندارد. پس سعی کنید هر روز اعتماد خود را به همسرتان تقویت و تقویت کنید.
احترام گذاشتن به خلوت‎های او، به این معناست که به او اعتماد دارید. در روایات ما به ما توصیه شده است که آنچه برای خود می‎پسندی برای دیگری نیز همان را بخواه. همان‎طور که شما دوست ندارید همسرتان دائماً رفت و آمد شما را کنترل کند، پیامک‎های موبایل‎تان را در حالی‎که استراحت می‎کنید بخواند، آمار رفتارها و آمد شدتان را از دیگران بگیرند، او نیز دوست دارد برای شما قابل اعتماد باشد.

چگونه به شوهرم اعتماد کنم؟

۱-محبت بی‎قید و شرط و بدون توقع؛

بعضی خانم‎ها زمانی که از همسر خود دلسرد و یا ناراحت می‎شوند اولین کاری که می‎کنند شمارش تعداد محبت‎هایی است که نسبت به همسر خود داشته‎اند و بعد از اینکه آنها را شمارش کردند خود را سرزنش می‎کنند که چرا این کارها را برای او کردند در حالی‎که او قدردان بوده است. از همین امروز سعی کنید همه‎ی محبت‎هایی که نسبت به همسر خود دارید را برای رضای خالق خود و خداوند انجام دهید و به خاطر داشته باشید حتی اگر زمانی او نسبت به محبت‎های شما کوتاهی کرد و یا نادیده گرفته شد، اگر محبت شما به خاطر خداوند بوده است او خودش آنها را جبران خواهد کرد و به یاد داشته باشید در مسابقه‎ی زندگی، هرکس نمره‎ی خودش را می‎گیرد. پس سعی کنید در زندگی مشترک خود بالاترین نمره و امتیاز را داشته باشید.

۲-به فکر تأمین امنیت روانی او و زندگی‎تان باشید؛

زمانی که دچار سوءظن می‎شوید اولین آسیب روانی را به خودتان وارد می‎کنید. انسان‎های خویشتن‎دوست از کارهایی که باعث آسیب وارد کردن به خود می‎شود دوری می‎کنند. به یاد داشته باشید که برای اینکه دیگری را دوست بدارید باید ابتدا خود را دوست داشته باشید. زمانی که دچار این احساس می‎شوید به این معناست که شما انسان خویشتن دوستی نیستید و حالا با قرار دادن این بی‎اعتمادی و پرورش آن در ذهن خود روز به روز به خویشتن دوستی خود لطمه می‎زنید. اگر به فکر سالم بودن زندگی مشترک خود هستید، هیچ‎گاه حاضر نخواهید شد بی‎اعتمادی را به زندگی‎تان وارد کنید. به محض ورود اولین فکر مبنی بر بی‎اعتمادی همان اول جلوی آن را بگیرید.

۳- هر روز بگویید: من به تو اعتماد دارم؛

شاید یکی از ارکان زندگی مشترک، زندگی کردن به نفع دیگری است. یعنی اینکه من هر روز به این فکر کنم امروز چگونه می‎توانم امنیت روانی و فکری مردم را تأمین کنم؟ من امروز چگونه می‎توانم محبت بیشتری نسبت به او داشته باشم؟ او با کدام رفتار من نسبت به خود احساس بهتری دارد؟ اعتماد، اعتماد، اعتماد. این اولین و آخرین حرف هفته‎ها و ماه‎ها و سال‎های زندگی‎تان باشد. هیچ چیز به اندازه‎ی اعتماد مرد زندگی‎تان را خوشحال نمی‎کند. اعتماد یعنی اینکه به خرید او، به انتخاب او، به نگاه او، به حرف‎های او، به قدرت او و… به همه چیز او اعتماد دارید.
توصیه‎ی آخرشیک اندیش به شما عزیزان این است که تلاش کنید روز به روز بر گرمی و صمیمیت زندگی مشترک خود بیافزایید و از خبرهای حاکی از خیانت مردان به زنان و حرف‎های این چنینی دوری کنید. چرا که جز ویران کردن اعتماد شما و وارد کردن افکار مسموم دیگران به زندگی شما هیچ نفعی برایتان نخواهد داشت.

 

Picture of شیک اندیش
شیک اندیش

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “چگونه به همسرم اعتماد کنم؟” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

قابل فهم بودن
ساده گویی
بار علمی
مفید بودن
کاربردی بودن

پیمایش به بالا