۵ سوال احمقانه ای که ابتدای رابطه می پرسیم
آدم های باهوشی هستیم. به همین خاطر سعی می کنیم همان ابتدای رابطه یک سری سوال خیلی خفن بپرسیم تا تکلیف رابطه جدید مان از همان روز اول مشخص شود.
شعار ما در رابطه صداقت است و می خواهیم از صداقت طرف مقابل نیز اطمینان پیدا کنیم.
اگر آدم معمولی هستی و می خواهی مانند ما خردمند و باهوش باشی این ۵ سوال را حتما ابتدای رابطه از پارتنرت بپرس.
سوال اول: از چی من خوشت اومد؟
سوال خیلی مهمی هست. چون پارتنر مان باید در همان نگاه اول متوجه یک سری ویژگی های شخصیتی و استعداد های نهفته ما می شد که هنوز خودمان نتوانستیم کشفش کنیم.
عین یک مربی کشف استعداد باید عمل کند. باید بتواند ما را کشف کند چون خودمان که نمی توانیم خودمان را کشف کنیم. اینها کار بقیه آدم هاست.
اما آدم های صادق بیشعور می گویند در نگاه اول از ظاهرت خوش مان آمد.
سوال دوم: با چند نفر قبل از من بودی؟
نپرسیدن این سوال بطور کامل هوش و ذکاوتت را زیر سوال می برد و پاسخ دادن به این سوال کلا زندگی ات را زیر سوال می برد.
ما آدم های روشن فکری هستیم. برای ما گذشته ات اهمیتی ندارد. از الان به بعدت برای ما مهم است.
اما به شرطی که عکس نفر های قبلی را نشان بدهی تا بتوانیم یک عیب و گوری رویشان بگذاریم و کل گذشته ات را زیر سوال ببریم.
آدم های صادق بیشعور حقیقت را می گویند.
البته کارشان ساخته است. اگر بیشتر از دو نفر باشد که تکلیف مشخص است. خراب هستی عزیزم!
اگر هم با هیچکس دوست نشده باشی احتمالا کوته فکر امل هستی که هیچکس حاضر نشده تو را دوست داشته باشد.
آدم های صادق بیشعور حتما باید بگویند فقط با یک نفر قبل از تو دوست بودم. البته من دوستش نداشتم و او یک طرفه من را دوست داشت. منم برای رضای خدا با او دوست بودم.
سوال سوم: از کجا معلوم دوست داشتنت واقعی باشه؟
به من ثابت کن دوستم داری البته نپرس چطوری چون واقعا خودم هم جوابش را نمی دانم.
ما پارانویید نیستیم اما به همه چیز شک داریم. آخر چرا باید من را دوست داشته باشی مگه عقلت کم شده؟
البته اگر این جواب را بدهد درجا بلاکش می کنیم.
سوال چهارم: هدفت از زندگی چی هست؟
معلوم هست که برای ما خیلی مهم هست ببینیم هدف از زندگی طرف مقابل مان چی هست؟
هدف باید یک چیز معنادار و فیلسوفانه باشد. مثل اینکه بمون هست یا نه؟
اگر هدف از زندگی اش چیزی غیر از من باشد احتمالا آدم تهی مغز و پوچ گرایی هست.
البته اگر هدف خیلی با کلاس هم بگوید بد نیست می توانیم ایده اش را برای نفر بعدی بدزدیم.
سوال پنجم: چرا من؟
این یک سوال حرفه ای هست چرا که بعدش می توانیم خودمان را به موش مردگی بزنیم که اه من آسیب دیده ام…من آماده یک بازی دیگر نیستم…من از دنیا بردیم.
البته باید طرف باهوش باشد و تا می تواند از سر تا پای ما تعریف کند. یک طوری که مامان بابامون تا حالا از ما تعریف نکرده باشند.
اما این تعریف ها نباید چیزهایی باشند که قبلی ها به گفته باشند یا خودمان از خودمان بدانیم. کلا باید خاص و جدید باشد.
اساسا ما دنبال این هستیم که یکی بیاد ما را کشف کند چون تا به امروز موفق به کشف خودمان نشدیم. به همین خاطر هست که به همه چیز مشکوک هستیم.
می گوییم صداقت خط قرمز ماست اما اگر صداقت بخرج بدهد از او متنفر می شویم.
می گوییم رابطه یک موضوع دو طرفه است اما دوست داریم یک طرفه عاشق ما باشد و خودش را وقف ما کند چون تا به حال فرصت نکردیم برای خودمان وقت بگذاریم.
راستی چرا یکی باید بیاید و ما گمشده را پیدا کند و خوشبخت کند؟ ما چه فرقی با بقیه داریم؟