رابطه با زن شوهردار، لذت یا پشیمانی؟!!
رابطه با زن شوهر دار یکی از روابط فوق العاده پیچیده و محبوب در جامعه ما شده است. بسیاری از مردان جامعه بی پروا راجع به انواع روابط خود با زنان شوهردار از قبیل روابط با همسایه ها، بین فامیل، بین دوستان و کارمندان و… با افتخار تمام داستان سرایی می کنند و آنرا نشانه قدرت و جذابیت خود تلقی می کنند. مردان با این ضرب المثل که “قفلی که با چند کلید باز بشه خراب هست و اصطلاحا هرزه ولی کلیدی که چند تا قفل رو باز کنه شاه کلیده” خود را تبرئه می کنند و زنان هم به لج مردان عمل خود را توجیه می کنند.
ارتباط با زن شوهردار دلایل گوناگونی دارد که می توان به سردی روابط بین زن و شوهر و عدم رضایت عاطفی در زندگی زناشویی، مشکلات اقتصادی و اعتیاد مردان، تربیت غلط و شخصیت زن و مرد، تنوع و بی بندو باری در روابط زنان و مردان در قبل از ازدواج، عدم رضایت زن و شوهر از رابطه جنسی و ارضا نشدن آنها در طول رابطه جنسی(بخصوص نارضایتی جنسی خانمها)، تنوع طلبی مردان و زنان و شکستن تابوها(رفتارهای ممنوعه) و عبور از خط قرمز که برای برخی مردان و زنان لذت بخش است.
بسیاری از مردان از اینکه به ناموس دیگران دست درازی کنند و وارد منطقه ممنوعه و قلمروی دیگران شوند احساس قدرت و لذت می کنند. این که می بینند مرزهای دیگران می شکنند و همسر دیگران را در چنگال خود به زیر کشیده اند در نهایت شهوت، خشونت و لذت، اقدام به ارضای غرایز درونی خود می کنند. و زنان از اینکه نتوانسته اند در خانواده خود به امیال درونی و آرزوی های خود برسند، این فرصت را غنیمت شمرده و به خیال خود راهی برای تسکین دردهای نهفته خود یافته اند.
ولی یکی از انگیزه های درونی برای ارتباط با زن شوهر دار، احساس بی خطر بودن آن از لحاظ وابستگی است که مردان آنرا امتیاز می دانند. یعنی امروزه اکثر افراد دوست دارند دنبال رابطه ای باشند که تعهدی به آن نداشته ولی نیازهای جنسی آنها را برطرف کند. مردان می دانند که یک زن شوهر دار بسیار محتاط است و سعی می کند روابط کنترل شده ای داشته باشد. خیلی از مردان از این وضعیت به نفع خودشان استفاده کرده و بدون هیچ قید و بندی دلخوش به روابط هر از گاهی خود دارند. آنها می دانند که زن شوهردار نمی تواند مدام از او بخواهد که دم دست باشد و آزادیش را محدود کند و در یک کلام زن شوهر دار “آویزونی” نیست.
شبکه های ماهواره ای و رسانه ها نیز در از بین بردن قبح این کار نقش موثری داشته اند و این نوع رابطه ها را به شدت عادی جلوه می دهند. شاید شما بگویید که اینگونه برنامه ها هیچ تاثیری در خانواده شما نمی گذارد ولی مطمئن باشید به تدریج و در طول زمان استاندارد های اخلاقی خانواده ها را تغییر می دهد.
یکی از نشانه های جذابیت در مردان مسئولیت پذیری و تعهد است. وقتی شما در رفتار خود بی پروا باشید، به مرور زمان از چشم می افتید. فکر نکنید که با بی قید و بند بودن قابل ستایش می شوید. برعکس هر کجای این عالم که نگاه کنید هر شخصی که چارچوب اخلاقی دقیقی برای خود دارد و در همه امور ترمزهایی برای خود تعریف کرده است، مورد احترام و جذابیتش چند برابر است. شاید رابطه با زن شوهر دار برای شما در مقاطعی از زندگی بسیار وسوسه کننده و لذت آور باشد و در نگاه نزدیک یک فانتزی تمام عیار برای شهوت رانی بشمار رود، ولی در نگاه دورتر وعمیق به این مقوله، شما رفتاری را در پیش گرفته اید که قوانین بازی طبیعت را برهم زده اید. شما به مردی که با این زن پیمان بسته و یک قرارداد اخلاقی و قانونی امضا کرده خیانت کرده اید. هرچند زن از رابطه با شوهرش نا راضی باشد، هرچند زن در زندگی زناشویی خود رنج می برد و از شما درخواست کمک می کند، این شما نیستید که قرار باشد مشکل یک زن شوهر دار را حل کنید. خودتان بهتر می دانید شما به فکر حل مشکل آن زن شوهر دار نیستید و بیشتر بدنبال شهوترانی و ارضای غرایز خود می گردید.
در میان این همه خانم، شما تنها می توانید با ۳۰ درصد خانم هایی که جذبشان می شوید ارتباط برقرار کنید چرا که ۷۰ درصد بقیه، یا آن خانمی نیستند که شما انتظارش را دارید، یا متأهل و متعهدند و یا اصلاً تمایلی به ورود به رابطه ی جدید ندارند. یک نکته ی بسیار حیاتی این است که به هیچ عنوان در پی رابطه با خانم های متأهل و زنان شوهر دار نباشید . من نمی دانم شما دقیقاً به چه چیزی اعتقاد دارید یا شاید به طور کلی بی اعتقاد باشید، اما از این کار شوم که نوعی خیانت اخلاقی است حتماً دوری کنید. چرا که این کار هم به لحاظ دینی- تاریخی، هم به لحاظ عقلی و هم از نظر انسانیت کاری ناپسند و نکوهیده و خطرناک است.
بنده شخصا با افراد با تجربه در این زمینه صحبت کرده ام و همه آن ها این کار را نهی کرده اند. شاید رابطه با یک زن شوهر دار برای شما وسوسه انگیز و جذاب به نظر برسد، ولی همیشه برای خود خط قرمزهایی قائل شوید. چون به هیچ وجه ارزش ندارد که وارد این داستان شوید. در واقع به دردسر و عذاب وجدانش به هیچ عنوان نمی ارزد. مطمئن باشد در بین آن ۳۰ درصدی که می توانید با آن ها ارتباط برقرار کنید خانم هایی پیدا خواهید کرد که شریک آرمانی شما هستند.
از همان ابتدا حواستان به ارتباطات اجتماعی و مرزهای خود مخصوصا با زنان شوهردار باشید. فکر نکنید یک چت ساده یا تلفنهای الکی و شوخیهای سطحی، خطرناک نیستند. چرا که همین روابط سطحی تمایل شما را به رابطه، بیشتر کرده و در دامی خواهید افتاد که بیرون آمدن از آن کار بسیار دشواریست.
شاید شما اعتقادی به گناه رابطه با زن شوهر دار و یا حکم دادگاه که اعدام است (برای رابطه با زن شوهر دار ) نداشته باشید ولی عذاب وجدان یکی از دردهایی است که اکثر افرادی که با زنان شوهردار ارتباط داشته اند، دچار آن شده اند. در واقع عذاب وجدان درمان ندارد و شاید برای سالیان سال مثل ابری سیاه روی سر شما حضور داشته باشد و زندگی را به کام شما تلخ کند. شاید بعضی به خیال خود بگویند این حرفها همه اش کشک و بی خود است. ولی مطمئن باشید یک روزی ممکن است این بلا سراغ شما هم بیاید. حتی اگر ازدواج هم نکنید بالاخره فرصتی در زندگی شما پیش خواهد آمد که از این مصیبت رنج ببرید و بالاخره طعم تلخ خیانت را بچشید. قانون کارما همین را می گوید که از هر دستی بدهید از همان دست پس خواهید گرفت.
گیرم که خلق را بطریقی فریفتی ***** با دست انتقام طبیعت چه می کنی؟!
5
/5از مجموع 01 امتیاز
قابل فهم بودن
ساده گویی
بار علمی
مفید بودن
کاربردی بودن
توسط 01 کاربر
مرتبسازی بر اساس
ناشناس
سال۷۹ در یکی از روستاهای تربت حیدریه مشغول معلمی شدم. جوانی بودم جذاب، شیک پوش و خوش تیپ. بی تجربه و تازه کار بودم. . داخل کلاسهای درسم آواز و ترانه هم می خواندم. خبر به گوش اهالی روستا رسید که معلمی خوش تیپ و خوش چهره اومده که در کلاسهای درس، ترانه هم می خواند. متاسفانه از انتشار این خبر خوشم آمد، چرا که دختران و زنان شوهردار زیادی در پی طرح دوستی باهام بودند. بالاخره شیطان کار خودش را کرد و در سال هفتم خدمتم که هنوز هم در آن روستا تدریس داشتم، زنی تازه ازدواج کرده که خواهر یکی از دانش آموزانم بود ، بهم زنگ زد و گفت ازت خوشم اومده و دوستت دارم. من هم اون ایام در شهر تربت حیدریه خانه ای اجاره کرده بودم و مکان داشتم و متاسفانه وارد رابطه شدم . یادمه که بعداز ارتباط جنسی ام آنچنان دچار عذاب وجدان شدم که داشتم دیوانه می شدم. از کارم پشیمان بودم. عواقب ارتباط با زن شوهردار را می دانستم ولی گرفتارش شدم. در اوخر سال هفتم خدمتم بودم که مادرم دختری از مشهد برام در نظر گرفت.باهام تماس گرفت که برم ببینمش. یه روز دم غروب راهی مشهد شدم و شب با خانواده به خواستگاری دختر مورد نظر رفتیم. در همان ابتدای جلسه ،هر دو نفرمون از همدیگه خوشمان آمد. تحقیقات صورت گرفت و بعد از چند روزی مجلس عقد و نامزدی برگزار شد. بعداز گذشت ۵ ماه، مجلس عروسیمان برگزار شد و زندگی عاشقانه مان شروع شد. یک سال بعد خداوند فرزند پسری بهم داد که متاسفانه کم توان ذهنی بود. یادمه در دوران بارداری خانمم خیلی دعا می کردم که خدا اون خطای بزرگمو سرِ بچم تلافی نکنه، ولی شد آنچه نباید می شد. خانمم بعداز تولد فرزند مریضم رفتارش مثل اوایل ازدواجمون گرم و عاشقانه نبود. پسرم حدودا ۴ساله بود که سال۹۱ سکته مغزی کردم و مشکلات حادم شروع شد. زنم رفتارش بدتر و سردتر شد و با بهانه های مختلف آزارم می داد.شد سال۹۴ و پدر مرحومم به رحمت خدا رفت و دعا و گریه هایم زیاد شد. هنوز چهلم آن مرحوم نشده بود که همسرم به بهانه واهی دعوا را شروع کرد. در حین بگو مگوها متوجه شدم قبلا نامزد داشته و مطلقه بوده. یه روز که از جلو خونه یکی از همسایه های پدرخانمم رد می شدم، همسایه صدایم کرد و گفت: به این قرآنِ روی میز قسم بخور که چیزایی که بهت میگم از جانب من بهشون نگی ! قسم خوردم، گفت: خانمت قبلا فاسد بوده و خراب. پسردائیش ،نامزد سابقش هم وقتی متوجه شد، طلاقش داد.
دوستان ! از هر دست که بدی، با همون دست می گیری. مراقب باشید که ارتباط با زن شوهردار، تاوان داره. به سر من که اومد و هنوزم درگیرشم.😔
اشتراکگذاری در