راهنمایی برای انتخاب همسر مناسب و پایدار
انتخاب همسر مناسب
انتخاب همسر مناسب یکی از مهمترین تصمیمات زندگی است که ممکن است برای شخصیت شما تأثیر بسیار زیادی داشته باشد. همسری که با شما همراهی میکند، شخصی است که باید بتوانید به او اعتماد کنید، او را دوست داشته باشید و با او به اشتراک گذاری زندگی خود بپردازید. در ادامه به بررسی چندین نکته مهم در این زمینه میپردازیم.
۱. تعریف از همسر مناسب
در ابتدا باید تعریفی از همسر مناسب داشته باشید. برای هر شخصی این تعریف ممکن است متفاوت باشد؛ زیرا هر فردی نیازهای و انتظارات متفاوتی را دارد. برای بعضی از افراد، همسری با شخصیت مطلوب، آموزش و تحصیلات بالا و یا دارای درآمد خوب است، در حالی که برای دیگران، همسری با اخلاقیات بالا، فردی خوشرویی و دوستداشتنی، و یا همسری با سلایق و علایق مشابه مهم است.
۲. نکات مهم برای انتخاب همسر مناسب
– تجربه زندگی قبلی شخص شما: اگر شخصی قبلاً ازدواج کرده است، باید به تجربه زندگی قبلی او توجه کنید و بفهمید چگونه با همسر قبلیش رفتار کرده است. همچنین، باید به دلایل جدایی او توجه کنید و بررسی کنید آیا این دلایل مهم و قابل قبول هستند یا نه؟
– تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی: در انتخاب همسر، تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی بسیار مهم هستند. باید مطمئن شوید که شما و همسرتان در خصوص مسائل اجتماعی و فرهنگی مشترکی دارید و این تفاوتها باعث اختلافات بیشتری نمیشوند.
– تفاوت در سلایق و علایق: آیا شما و همسرتان سلایق و علایقی مشترک دارید؟ آیا این تفاوتها باعث اختلافات بیشتری نمیشوند؟
– اهمیت دین و مذهب: برای برخی از افراد، اهمیت دین و مذهب در انتخاب همسر زیاد است. بنابراین، باید به دین و مذهب همسرتان توجه کنید و بررسی کنید آیا این تفاوتها باعث اختلافات بیشتری نمیشوند؟
– شخصیت و اخلاق: شخصیت و اخلاق همسرتان بسیار مهم است. باید بررسی کنید که همسرتان چگونه با مردم رفتار میکند، آیا اخلاقیات بالایی دارد و یا نه؟
۳. نکات کلیدی برای انتخاب همسر مناسب
– توجه به دلایل اصلی ازدواج: باید به دلایل اصلی ازدواج خود توجه کنید و بررسی کنید آیا همسری که انتخاب میکنید، با این دلایل مطابقت دارد یا نه؟
– توجه به تجربه زندگی آینده: باید به تجربه زندگی آینده خود و همسرتان توجه کنید و بررسی کنید آیا مشترک هستید یا نه؟
– توجه به توانایی اطلاعاتی و عاطفی: باید به توانایی اطلاعاتی و عاطفی همسرتان توجه کنید و بررسی کنید آیا او میتواند با شما در مواقع مختلف بهترین تصمیمها را بگیرد و با شما همراهی کند یا نه؟
در نهایت، انتخاب همسر مناسب یک روند پیچیده و تحقیقاتی است که نیاز به توجه به جزئیات دارد. باید به دقت به همه جنبههای مختلف این موضوع توجه کنید و تصمیمی بگیرید که بهترین برای شماست.
در قدیم، ضرب المثلی بود که میگفتند: «خدا نجار نیست، اما در و تخته را خوب به هم جور میکند»! هرمثلی که ماندنی میشود حتماً حکمتی دارد. اگر ضرب المثلی واقعیت نداشته باشد خیلی زود از سر زبانها میافتد. بله، درست است؛ بیشتر زن و شوهرها خیلی شبیه به هم هستند و این همان انتخاب همسر مناسب است!
شباهت اخلاقی زن و شوهرها، دو علت عمده دارد: اول این که زن و مرد پس از مدتی که با هم زندگی میکنند بر روی یکدیگر تأثیر میگذارند؛ در نتیجه اگر تفاهم داشته باشند دارای اخلاقی شبیه به هم میشوند. دوم این که به خاطر نزدیکیهای خُلق و خو، رفتار و شباهتهایی که در ابتدای آشنایی داشتهاند با هم ازدواج کردهاند، پس مهمترین معیار انتخاب همسر برای آنها شباهت اخلاقی بوده است.
انتخاب همسر مناسب
وقتی با کسی که شباهت زیادی به ما دارد دوست میشویم، احساس لذت میکنیم؛ زیرا کسی را یافتهایم که مثل خودمان فکر میکند، و این یکسان اندیشی، مُهر تأییدی است بر ما که نیاز داریم افکار و رفتارمان توسط دیگران تأیید و تصویب شود. یکسان بودن اخلاق و رفتار ما با فرد دیگری، باعث میشود که از اخلاق و رفتار خودمان خوشمان بیاید؛ به همین دلیل است که گاهی با خوشحالی و افتخار، از کسی تعریف میکنیم که شباهت زیادی به خود ما دارد، و این شباهت را به عنوان حُسن تصادف، به تمجید میکشیم.
گاهی برعکس، تضاد در اخلاق و رفتار، موجب کشش یکی نسبت به دیگری میشود. این در شرایطی است که شخص به دنبال کسی میگردد که کمبودهایش را در او پیدا کند، تا با حضور او احساس کامل شدن کند. در این شرایط، اولی خود را بدون دومی کامل نمیداند؛ او میخواهد به صورت غیرمستقیم، نقص خود و طبیعت خودش را به وسیلۀ دیگری رفع کند.
در این حالت است که کشش آدمهای متضاد به سمت یکدیگر آغاز میشود؛ یعنی آدم بدبین به سراغ آدم خوش بین میرود؛ آدم غمگین به سمت آدم سرزنده و با نشاط متمایل میشود؛ آدم عصبی به طرف آدم خونسرد و آرام، آدم گوشهگیر و درونگرا به طرف آدم اجتماعی، آدم کم حرف و خجالتی به سوی آدم سروزباندار، آدم مهر طلب به طرف آدم برتری طلب، آدم وابسته و متکی به دیگران، به طرف آدم مستقل و دارای اعتماد به نفس، و خلاصه حتی آدم نازیبا به سمت آدم زیبا میرود! اینها همانطور که در بالا گفته شد، تصور میکنند که انتخاب و همنشینی فردی با خصوصیات متفاوت، زندگیشان را کامل خواهد کرد.
زن میاندیشد که شوهر سروزباندار و با اراده میتواند در گیرودار زندگی از او دفاع کند و در فراز و نشیبها دستش را بگیرد. مرد برتری طلب، نگران آن است که اگر همسری سلطهجو داشته باشد، ممکن است با او اختلاف پیدا کند؛ پس بهتر است با زنی مطیع و تسلیم، ازدواج کند که در آینده بر روی حرفش حرف نزند. زن کم نشاط در این فکر است که شوهر فعال و سرزنده، شادی و نشاط برایش به ارمغان میآورد.
مرد خلاق و مبتکر، در این خیال است که همسر کم حرف و خجالتی خود را غرق لذت و خوشی خواهد کرد. زن مهر طلب که از ترس تنهایی قدرت «نه» گفتن نداشته و ناگزیر به خواستههای اطرافیان تن میداده، در این تصور است که در کنار شوهری مقتدر، دیگر احساس تحمیل و اجحاف نخواهد کرد. مرد متکی به خود، خیالش راحت است که همسرِ وابسته و متکی، همواره به او پناه میآورد و از او کمک خواهد خواست.
پس میبینیم که به ظاهر، همهچیز حساب شده و درست برنامهریزی شده است و به نظر میرسد این زوجها میتوانند مکمل یکدیگر باشند و در تنگناها و گرفتاریها یار و مونس هم باشند. اما این تصورات، زمانی مشکل آفرین میشوند که برتریطلبیها و سرزبانداریهای مرد، علیه خود زن به کار رود. زنی که تا چندی پیش فکر میکرد با یافتن همسری با اراده، به همهچیز میرسد، ناگهان احساس میکند در چنگال مردی مستبد و خودخواه اسیر شد و حق نفس کشیدن ندارد!
در پیشامدها مرد، همهکاره و تعیین کنندۀ تکلیف است و زن تسلیم، خاموش و محروم از حق اظهارنظر. زن در پی شوهری بود که کمبودهایش را جبران کند؛ مرد نیز به خواستههای زن پاسخ میدهد، ولی به طوری او را بردۀ خود میبیند که حتی به جای او تصمیم میگیرد. در نتیجه، به جای این که مدافع زن باشد، همچون بختَکی بر سینۀ او سنگینی میکند و زندگیاش را تیره و تار میسازد.
زنی که فکر میکرد خودش به اندازۀ کافی اعتماد به نفس دارد و نیازی ندارد که شوهرش آدم با ارادهای باشد، به تدریج از اینکه با مردی که فاقد اراده است زندگی میکند و همیشه باید به جای او تصمیم بگیرد، خسته میشود و نوعی بیزاری نسبت به مرد پیدا میکند؛ زیرا مجبور است که در همۀ موارد او را به جلو «هول» بدهد! دختر نازیبا که از ظاهر خود رنج می برد، وقتی با مردی بسیار زیبا ازدواج میکند، دچار دردسر میشود؛ زیرا اطرافیان فضول، او را رها نمیکنند و دائماً این تفاوت را به رخش میکشند.
مرد بانشاط از ا ین که دائماً باید در فکر روحیۀ زن باشد، تدریجاً احساس خستگی و دلزدگی میکند؛ اینجاست که اختلافات زناشویی شروع، و وضع، غیرقابل تحمل میشود. اگر زن و شوهر به فکر چارۀ اساسی نباشند، ناگزیر از جدایی خواهند بود. شرط تداوم زندگی زناشویی برای چنین زوجی پیش از هرچیز، آگاهی به نقاط قوت و ضعف، شناخت روحیههای یکدیگر و سپس آگاهی به نقاط قوت و ضعف، شناخت روحیههای یکدیگر و سپس «خودکاوی و خودشناسی» است.
زوجین باید در پی کشف انگیزههای واقعی ازدواج یکدیگر باشند و بدانند به چه علت به هم روی آوردهاند. آنها نباید از نقاط ضعف یکدیگر سوء استفاده کنند و آن را علیه هم به کار برند. در زندگی زناشویی کامل، هیچ یک از دو طرف نباید بر دیگری تسلط داشته باشد. زن و شوهر باید سعی کنند بر مسئولیتها و تعهدات زندگی مشترک خود، احاطۀ کامل داشته باشند و بواقع، با اطلاع از واکنش طرف مقابل، راهی انتخاب کنند که پیامد آن، همدلی و همیاری باشد.
هیچ نظری وجود ندارد
Or use one of these social networks