آیا تا به حال درگیر افکار و رفتار وسواسی شده‌اید یا کسی را می‌شناسید که اطرافیانش او را وسواسی می‌دانند؟ اختلال وسواسی جبری یا وسواس فکری عملی یکی از اختلالات روانشناختی در دسته روان‌رنجوری‌هاست که می‌تواند زندگی فرد و اطرافیان او را تحت تأثیر قرار دهد. در نسخه چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، این اختلال یکی از انواع اختلالات اضطرابی محسوب می‌شد. اما در نسخه پنجم، این اختلال در دسته جدیدی تحت عنوان وسواس فکری عملی و اختلالات مرتبط قرار می‌گیرد. این اختلال با شخصیت وسواسی جبری، که در دسته اختلالات شخصیت قرار دارد، متفاوت است. اما چگونه تشخیص دهیم که درگیر این اختلال شده‌ایم؟

اکثر ما به صورت طبیعی درگیر افکار یا اعمالی می‌شویم که برایمان آزاردهنده است اما این افکار و اعمال، همیشگی نیست، برایمان غیر قابل کنترل نیست و ما را مختل نمی‌کند. در نتیجه نمی‌توانیم بگوییم که مبتلا به اختلال وسواسی جبری هستیم. اختلال وسواسی جبری (obsessive compulsive disorder) یا OCD یک اختلال روانشناختی است که در همه سنین می‌تواند اتفاق بیفتد. در این اختلال فرد درگیر افکار و اعمال آزاردهنده‌ی تکراری می‌شود. اما بر خلاف افراد عادی، این افکار و اعمال، مدام تکرار می‌شوند، غیر قابل کنترل هستند و زندگی فرد را مختل می‌کنند.

افکار وسواسی

افکار وسواسی در اختلال وسواسی جبری شامل افکار، تصاویر ذهنی یا تمایلات آزار دهنده‌ای می‌شود که به دلیل آن، فرد احساس پریشانی می‌کند. مثلاً ممکن است فرد دائماً با خودش کلماتی را در حین وضو گرفتن در ذهنش تکرار ‌کند: “نکنه وضویی که گرفتم درست نباشه، یعنی به آرنجم آب رسیده؟” در این حالت، افکار وسواس مذهبی فرد به صورت کلماتی در ذهنش تکرار می‌شوند. در حالت دیگر، فکر وسواسی می‌تواند به صورت تصاویری در ذهن فرد، تکرار شود. مثلاً فردی که مدام صحنه‌هایی از رابطه جنسی با دیگری را در ذهنش تصور می‌کند و نمی‌تواند از فکر کردن به آن تصاویر جلوگیری کند.

در اثر افکار وسواسی فرد ممکن است دچار ترس، نفرت، احساس گناه و یا شک شود. همچنین فرد مدت زمان زیادی را صرف افکار وسواسی‌اش می‌کند.

اعمال وسواسی

فرد نمی‌تواند افکار وسواسی‌اش را کنترل کند. در نتیجه برای راحت شدن از آن، دست به اعمالی تکراری می‌زند. وی برای اجرایی کردن این اعمال، آداب و تشریفات خاصی دارد و عمل وسواسی‌اش راهی ناکارآمد است که وی برای پاسخ به افکار وسواسی، آن را به کار می‌برد. مثلاً فرد مبتلا به اختلال وسواسی جبری در پاسخ به فکر وسواسی حالت اول، چندین بار وضو می‌گیرد تا مطمئن شود که آن را به طور صحیح انجام داده است. فرد از این طریق می‌خواهد ابهامی که برایش غیر قابل تحمل است را از بین ببرد و به اطمینان برسد. در این صورت است که موقتاً اضطراب فرد، کاهش می‌یابد و احساس آرامش می‌کند. اما این اعمال باعث می‌شوند که فرد، زمان زیادی را صرف پرداختن به آن کند. در نتیجه زندگیش دچار اختلال می‌شود.

نمونه‌های رایج وسواس فکری در اختلال وسواسی جبری

  • افکار آزار دهنده در مورد آلودگی (مثل ادرار و مدفوع، کثافت، خاک و بیماری)
  • افکار مربوط به از دست دادن کنترل (مثل ترس از آسیب تکانشی به خود یا دیگران و ترس از دزدی)
  • افکار مربوط به آسیب دیدن (مثل ترس از اینکه برای حوادثی مثل آتش سوزی و دزدی، مقصر دانسته شود)
  • افکار مربوط به کمال گرایی (مثل درگیری ذهنی دائمی در مورد کامل و دقیق انجام دادن امور)
  • افکار ناخواسته جنسی ( مثلاً افکار ناخواسته مربوط به رابطه جنسی با دیگران، افکار ممنوع جنسی مثل زنای با محارم، افکار مربوط به پرخاشگری جنسی به دیگران)
  • افکار ناخواسته در مورد مسائل مذهبی (مثل افکار ناخواسته توهین به خدا و مقدسات، افکار مربوط به پیروی صحیح از احکام دینی)

نمونه‌های رایج وسواس عملی

  • شستو و تمیزی (مثل شستن دست‌ها به صورت افراطی، حمام یا دستشویی رفتن‌های طولانی مدت، تمیز کردن افراطی اشیاء و محیط)
  • چک کردن (مثل چک کردن خاموشی گاز و چک کردن قفل بودن درها، و چک کردن اینکه به خودش، دیگری یا چیزی آسیبی نرسانده. مثلاً فرد مبتلا به اختلال وسواسی جبری از این نوع می‌ترسد با ماشینش گربه‌ای را زده باشد و چندبار محل مورد نظر را چک می‌کند)
  • تکرار ( مثل حرکات بدنی تکراری مثلاً لمس کردن چند باره اشیا، چند بار انجام دادن کارها مثلاً هر کاری را سه بار انجام می‌دهد)
  • اعمال ذهنی (مثل مرور رویدادها در ذهنش برای مطمئن شدن از اینکه به دیگری آسیبی نرسانده، شمارش اعداد در ذهن تا به عددی که به نظرش مبارک است برسد، به این منظور که احتمال آسیب به خودش را کم کند).

تأثیر وسواس فکری عملی بر زندگی روزمره

وسواس‌های فکری و عملی می‌توانند باعث شوند که فرد زمان خیلی زیادی را صرف این افکار و اعمال کند. مثلاً فردی را در نظر بگیرید که حمام کردنش، چهار ساعت طول می‌کشد. این می‌تواند بر عملکردش تأثیر زیادی بگذارد و به جای اینکه فرد وقتش را صرف انجام تکالیف تحصیلی، شغلی یا امور روزمره خود کند، به افکار و اعمال وسواسی مشغول باشد.

همچنین به مرور زمان، فرد مبتلا به اختلال وسواسی جبری ممکن است از موقعیت‌هایی که باعث فکر یا عمل وسواسی در او می‌شوند اجتناب کند. مثلاً در همین مثال، فرد به مرور از تفریح رفتن اجتناب می‌کند، به این دلیل که می‌داند افکار وسواسی مربوط به آلودگی او را درگیر می‌کنند. این اجتناب باعث می‌شود که دیرتر هم به حمام رفتن طولانی نیاز پیدا کند. حتی اگر با اکراه به تفریح‌هایی که احتمال آلودگی است برود، دچار اضطراب می‌شود و لذتی نخواهد برد.

علل احتمالی و عوامل خطر در اختلال وسواسی جبری

این اختلال می‌تواند دلایل ژنتیکی و ارثی داشته باشد. به همین دلیل زمانی که یکی از بستگان درجه یک مثل پدر، مادر، خواهر و برادر مبتلا به این اختلال است، احتمال ابتلای فرد به آن بیشتر می‌شود. همچنین محیطی که رفتارهای وسواس را به فرد نمایش می‌دهد، می‌تواند در شکل‌گیری اختلال وسواسی جبری، نقش داشته باشد. همچنین معمولاً تفاوت‌هایی در مغز افراد وسواسی جبری با افرادی که این اختلال را ندارند وجود دارد.  مثلاً یک ماده شیمیایی به نام سروتونین در مغز این افراد، پایین‌تر از میزان آن در افراد نرمال ترشح می‌شود.

درمان‌

برای درمان وسواس فکری عملی ، روش‌های مختلفی استفاده می‌شود. یکی از این روش‌ها دارو درمانی است. معمولاً از داروهایی مثل فلوکستین، که ترشح سروتونین را در مغز این افراد افزایش می‌دهد، استفاده می‌شود. روش‌های روانشناختی مثل درمان‌های روانکاوانه و درمان‌های رفتاری مثل مواجهه و جلوگیری از پاسخ نیز می‌توانند مفید باشند. در سایر نوشته‌ها مفصل‌تر به بحث درمان این اختلال می‌پردازیم.