چرا عاشق میشویم؟ چرا عشق میورزیم؟ بررسی مهمترین علت از دیدگاه روانشناسی تکاملی
عشق و عاشقی از موضوعاتی هستند که از گذشته تا به امروز بسیاری را به خود جلب کردهاند. این احساسات گاهی در شکلهای مختلفی رخ میدهند، مانند عشق مادری، عشق به دوست، عشق به شریک زندگی و غیره. از دیدگاه روانشناسی تکاملی، عشق و عاشقی همانند بسیاری از احساساتی هستند که برای ادامهی ژنهای خود مفید هستند.
یکی از مهمترین علل عاشقی، تکامل انسان است. برای بقا و ادامه نسل، انسان نیاز به فرزندان خود دارد. بنابراین، عشق و عاشقی به عنوان یکی از شیوههای برقراری ارتباط بین زن و مرد، برای تثبیت رابطه و تولید فرزندان، بسیار مهم است.
یکی دیگر از علل عشق و عاشقی، انتخابهای هوشمندانه است. انسان برای انتخاب شریک زندگی، به دنبال ویژگیهایی هست که با تکامل بیشتر سازگاری دارند. برای مثال، یک مرد بیشتر به دنبال زنی با شکلی جذاب و نشانههای جنسیتی قوی است که اشاره به سلامتی و اصالت بیشتری دارند. همچنین، یک زن تمایل دارد که با مردی شریک شود که دارای شغل پایدار و منابع مالی قابل قبولی باشد. این ویژگیها نشانههایی از سلامت و قابلیت پایداری هستند که با تکامل زندگی، برای بقا و رشد نسل بسیار مهم هستند.
همچنین، عشق و عاشقی به عنوان یکی از مصادیقی از همکاری در انسانها، برای بقا و رشد جامعه بسیار مهم هستند. همکاری در بین انسانها، باعث میشود که افراد بتوانند با یکدیگر همکاری کنند و بهترین نتیجه را برای خودشان و جامعه بیشتری بگیرند.
بنابراین، عشق و عاشقی به عنوان یکی از شیوههای برقراری ارتباط در انسانها، برای تکامل نسل و بقای جامعه بسیار مهم است. این احساسات به عنوان یکی از ویژگیهای اساسی انسان، برای پایداری و رشد جامعه بسیار حیاتی هستند.
از دیدگاه تکاملی، هر آن چیزی که بهطور گستردهای در بخش بزرگی از یک گروه جانداران به اشتراک گذاشته شده است، باید توضیح داشته باشد. دلیل شکل و شمایل منقار فنچ را باید در تاریخ تکامل فنچها به بحث گذاشته شود. پرهای زینتی طاووس باید چیزی در مورد نحوه جفتگیری و تولیدمثل طاووسها بیان کند. طول گردن زرافه باید چیزی در مورد انواع پوشش گیاهی موجود در محیط اجداد زرافه را بیان کند. سوال مورد بحث این مقاله هر چند به ظاهر سرراست، اما از مباحث عمیق روانشناسی تکاملی و فلسفی است: اصولا چرا عشق میورزیم؟
انسانها نیز متمایز از بقیه نیستند. ما انسانها به عنوان یک گونه، ویژگیهایی مشترک فراوانی در سراسر دنیا داریم. این خصوصیات مشترک جوابهایی در رابطه با اینکه ما که هستیم و از کجا آمدهایم به ما میدهد.
احساس عشق نیز از این امر مستثنی نیست. عشق یک احساس انسانی است که در گروههای مختلف انسانی در سراسر جهان ثبت شده است. علاوه بر این طبق گفته عصب شناسان، در آزمایشهای پایش فعالیت مغزی افراد بر روی زوجهایی که خود را عمیقا عاشق میدانند، نتایج مشابه عصبشناختی به دست آمده است. ماهیت عشق در انسان پنجرهای به گذشته اجدادی ما است.
نظریههای روانشناسی تکاملی عشق، یک مثال جالب از چگونگی استفاده از اصول تکاملی برای روشن کردن جنبههای اساسی هویت ما را فراهم میکند.
مهمترین عامل تکامل عشق از دیدگاه روانشناسی
سرعت رشد فرزند انسان
گونههای مختلف جانوری برحسب اینکه چقدر فرزندانشان هنگام زایمان رشد کرده باشند، باهم دیگر تفاوت دارد. به عبارت دیگر گونههای جانوری برحسب اینکه چقدر هنگام تولد قادر به مراقبت از خودشان باشند، با دیگری فرق دارند. برای مثال برخی از گونهها «پریکوشل» هستند، به این معنی که فرزندان آنها مستقل بوده و نسبتا سریع رشد میکنند. بهعنوانمثال، زنبورها در روز تولدشان بلند میشوند و راه میروند.
چه موجوداتی آلتریشل (رشد خیلی کند فرزند) هستند؟
از سوی دیگر، برخی از گونهها «آلتریشل» (موجود بینوا، لخت و کوری که از سر از تخم درمیآورد) هستند، به این معنی که فرزندانشان در هنگام تولد رشد زیاد ندارند و بهمنظور رشد مناسب به زمان و مراقبت زیادی نیاز دارند. به انسانها بیاندیشید: ما مثل گوزنها نیستیم! فرزندان ما در روز اول خود راه نمیروند. درواقع اگر که فرزندانمان در سال اول راه بروند بسیار خوششانس هستیم؛ هرکسی که تابهحال یک نوزاد یکساله را دیده باشد، میداند که حتی پس از یک سال نیز شما نباید یک آن چشم از آنها بردارید و مدام باید کنار آنها باشید. انسانها یکگونه کلاسیک در بین آلتریشلها هستند: ما یکگونه نخستین (شامپانیزه) هستیم که بهکندی رشد میکند – و البته دلایل تکاملی خوبی برای این موضوع وجود دارد.
چرا انسان برای تک همسر بودن و عاشقی تکامل پیدا کرده است؟
دکتر رابرت تریورز تئوری کلاسیک سرمایهگذاری والدین را توسعه داد. طبق این نظریه، میزان سرمایهگذاری مورد نیاز والدین در یک گونه باید با رفتارهای اجتماعی و جفتگیری متناسب آنگونه باشد.
اگر یک گونه در گروه جانوران پریکوشل قرار بگیرد، ما انتظار دیدن رفتارهای جفتگیری بلندمدت از سوی آن گونه را نخواهیم داشت. نظریه تریورز در طیف گستردهای از گونهها صحت دارد. هنگامیکه یکگونه با خصوصیت پریکوشل را در تحت نظر بگیرید که فرزندانش در بدو تولد پیشرفت چشمگیری دارند، مسلما شاهد رفتار جفتگیری طولانیمدت، تکهمسری و یا چیزهای ازایندست نخواهید بود. بهعنوانمثال، گوزن نر و ماده صرفا مدت زمان بسیار کمی را به عنوان جفت در کنار هم سپری میکنند.
از آن سو گونههای جانوری با فرزندان نسبتا آلتریشل (مثال از پرندگان مانند پنگوئن امپراتور یا سینهسرخ آمریکای شمالی)، ممکن است سیستمهای جفتگیری طولانیمدت داشته باشند. این بدان دلیل است که در گونههای آلتریشل، داشتن والدین متعدد به جهت کمک در تامین منابع و افزایش فرزندان میتواند حیاتی باشد.
این الگو که به نام «مراقبت دو-والدی» شناخته میشود از ویژگیهای گونههای جانوری با فرزندان آلتریشل است. احتمالا میتوانید ببینید که این داستان به کجا دارد کشیده میشود: بله انسانها دارای فرزندان آلتریشلی هستند و بنابراین انسانها دارای سیستمهایی از قبیل همسرداری درازمدت و تکهمسری هشتند.
عشق در یک پیوند جفتی، مسلما محصول تکاملیافتهای از سطوح بالای سرمایهگذاری والدین در گونه انسان است.
تعریف علمی و روانشناسی عشق
عشق با فرآیندهای روانشناختی مثل اشتیاق و صمیمیت نسبت به یک جفت مشخص شناخته میشود.
عشق با فرآیندهای فیزیولوژیکی مانند افزایش سطح اکسیتوسین و نیز برانگیختگی خاص سیستم عصبی در مجاورت شریک موردنظر، شناسایی میشود.
عشق به شما انگیزه میدهد کنار جفت خود بمانید. با شریکتان باشید. به شریکتان کمک کنید. با شریکتان مهربان باشید.
تمام این چیزها وقتی آنها را از دریچه تکاملی مربوط به مراقبت از فرزند دو-والده نگاه کنید کاملا باعقل جور درمیآید. فرزندانی که در اطراف خود دو بالغ متعهد (و همدل) برای کمک به خود دارند، مسلما برتری بیشتری نسبت به فرزندانی دارند که صرفا یک والد متعهد به پرورش آنها است. عشق به این جهت تکامل یافته تا ساختاری عاطفی برای محافظت از پیوند زناشویی به وجود آورد، چراکه ما گونههای آلتریشلی هستیم که نوزادان نسبتا درمانده و عاجزی داریم.
(آیا میدانید هورمون اکسیتوسین چه نقشهای عجیب و خاصی در بدن انسان ایفا میکند؟ مقاله «اکسیتوسین هومورن چند کاره عشق» پاسخ تمام سوالات شما رو میدهد.)
چرا عاشق میشویم؟
در نهایت عشق از یک دیدگاه تکاملی به این دلیل وجود دارد که به اجداد ما در ساختن پیوندهای عمیق زناشویی کمک میکرد تا بتوانند فرزندان خود را در کنار هم و با موفقیت پرورش دهند.
آیا از دیدگاه روانشناسی عشق حقیقت دارد؟
بنابراین هنگامیکه در یک بحث به این سوال میرسید که آیا عشق حقیقت دارد، باید بگویم از دیدگاه روانشناسی تکاملی جواب این است که: ۱۰۰ درصد حقیقت دارد! عشق یک ویژگی اساسی در رفتار جفتگیری انسان است که برای حل مشکلات خاص انطباقی در گونههای آلتریشل تکامل یافته است.
اگر چه سوال در مورد رمانتیک بودن عشق مورد مناقشه باشد اما از نظر تکاملی وجود و لزوم آن اثبات شده است.