7 نشانه در مورد نیمه گمشده که باید بدانید
چگونه نیمه گمشده خود را پیدا کنیم؟
برخی فکر میکنند نیمه گمشده وجود دارد. برخی هم این را خزعبلات عاشقانه میدانند. اما واقعیت چیست؟
واقعیت این است که این فرد گمشده از لحاظ معنایی وجود ندارد. چراکه تمام انسان های روی زمین خاص آفریده شده اند. اما افرادی هستند که بسیار باهم مطابقت دارند. اینها انتخاب مناسبی برای ازدواج باهم هستند. یعنی برای هر فردی نیمه گمشده در دنیا وجود دارد. این نیمه، یک نفر هم نیست و میتواند چندین نفر باشد. تنها کاری که باید کرد این است که یکی از آنها را پیدا کرد.
حتماً همه فکر میکنند که پیدا کردن نیمه گمشده کار سختی است و حتی نشدنی. همچنین کسی نمیداند که چطور میتواند تشخیص دهد که نیمه گمشده او کیست. در این مقاله و چند مقاله دیگر، کمک میکنیم تا بتوانید نیمه گمشده را تشخیص دهید.
نیمه گمشده کیست؟
منظور از این مفهوم، آن شخص خیالی نیست که تمام معیار ها و خواسته های ما را دارد. او کسی نیست که با ما مطابقت کامل داشته باشد. همانطور که گفته شد هیچ فردی نیست که دقیقاً چیزی که ما میخواهیم باشد. اما افردی هستند که بسیار به ما نزدیک هستند.
همه در زندگی خود دوستان زیادی دارند و با افراد زیادی در ارتباط هستند. اما فقط با یک یا دو نفر از آنها ارتباط بیشتری دارد. یعنی فقط چند نفر دوست صمیمی دارد. حتماً شماهم این تجربه را در زندگی دارید. این به این معنی است که آنها با شما ارتباط روحی عمیق تری برقرار کرده اند و به معیار های فکری شما نزدیک تر هستند. فرد مد نظر برای رابطه عاطفی هم دقیقاً چنین شخصی است.
مواردی که اینجا مطرح میکنیم، اگر در طرفین رابطه همزمان وجود داشته باشد میتوان گفت که همان رابطه رویایی است که هردو دنبال آن هستند.
موقعیت شناسی در پیدا کردن نیمه گمشده
ابتدا اگر لازم دانستید میتوانید مقاله موقعیت شناسی را بخوانید. با خواندن این مقاله متوجه میشوید که موقعیت شناسی چیست. حال برمیگردیم به سراغ موقعیت شناسی در پیدا کردن نیمه گمشده. نیمه گمشده کسی است که بتواند موقعیت هایی که پیش می آید را به خوبی شناسایی کند و رفتار متناسب با آن را داشته باشد.
البته توضیح خلاصه مهارت موقعیت شناسی هم همین است. یعنی فرد بداند که در چه موقعیتی است و رفتار متناسب آن داشته باشد. اما در مورد مسئله نیمه گمشده این موضوع کمی عمیق تر است. یعنی او بداند که در آن موقعیت خاص شما دوست دارید او چه کار کند. و قبل از اینکه شما به حرف بیایید آن کار را انجام دهد.
مثال های موقعیت شناسی
فرض کنید همسرتان به سرکار خود رفته و در یک جلسه کاری است. او نمی تواند به هیچ عنوان با کسی در ارتباط باشد و باید کاملاً متمرکز به جلسه باشد.
در این حالت اگر شما با او تماس بگیرید و او نتواند پاسخگوی شما باشد چه رفتاری از خود نشان می دهید؟
معمولاً دو حالت پیش میاید. حالت اول این است که فرد ناراحت میشود از اینکه همسرش پاسخ او را نداد. در واقع او درک نمیکند که جلسه کاری مهمتر از صحبت های روزانه استو چراکه این صحبت را میتوان بعد از جلسه نیز انجام داد. اما جلسه را نمیتوان برای بعد موکول کرد. و اینکه جلسه مربوط به کار و شغل همسر اوست و چیزیست که به درآمد او بستگی دارد. در نتیجه او فردی موقعیت شناس نیست و رفتاری متناسب با موقعیت پیش آمده نشان نداده است.
حالت دوم این است که فرد کاملاً درک میکند که همسرش در جلسه است. حتی شاید اصلا به او زنگ نزند تا وقتی که خودش از جلسه تمام شود و زنگ بزند. در نتیجه او این موقعیت را درک میکند و رفتار مناسب با آن را نشان میدهد. همسر او نیز کاملاً خوشحال است که همسرش فردی موقعیت شناس است. یعنی این در پیدا کردن نیمه گمشده خود موفق بوده است.
در این قسمت مقاله به بررسی نشانههای افرادی که میتوانند یا نمیتوانند نیمه گمشده شما باشند صحبت میکنیم.
در ابتدا لازم است بدانید اینطور نیست که شما به دنبال پیدا کردن نیمه گمشده خود باشید بلکه باید بتوانید آن را تشخیص دهید.
نشانه های نیمه گمشده
با این نشانه ها راحت تر میتوانید نیمه گمشده خود را پیدا کنید:
همدیگر را انتخاب می کنند
وقتی قرار است کاری را انجام دهید، اولین کسی که دوست دارید در کنار شما باشد کیست؟ کسی که میخواهید با هم آن کار را انجام دهید. او کسی است که نیمه گمشده شماست.
البته اینطور نیست که در همه کار ها او باید کنار شما باشد. اما شما دوست دارید که اگر قرار باشد کسی در کنار شما باشد تا کارتان را انجام دهید، او همسرتان باشد. پس او نیمه گمشده شماست. فرض کنید می خواهید یک پروژه ای را شروع به طراحی کنید. در این حالت علاقه دارید که همسرتان کنارتان باشد و از او نظر بخواهید و ایده های او را در این زمینه نیز بشنوید.
داشتن علایق یکسان از نشانه های نیمه گمشده است
در مقاله چگونگی پیدا کردن نیمه گمشده، درمورد نیمه گمشده توضیح دادیم. همچنین در این سری مقالات، به نشانه های نیمه گمشده اشاره میکنیم. در این مقاله نیز یکی از این نشانه ها یعنی داشتن علایق یکسان را توضیح میدهیم. همانطور که قبلاً گفتیم، نیمه گمشده آن شخص خیالی نیست که در ذهن همه نقش بسته و هرچیزی که فرد میخواهد را دارد. نیمه گمشده کسی است که بیشترین مطابقت را با علایق، باورها، رفتارها و اخلاق فرد دارد. داشتن علایق یکسان نیز یکی از این موارد است. اگر دو نفر علایق یکسان داشته باشند، یعنی یک قدم بیشتر به باهم بودن نزدیک هستند.
داشتن علایق یکسان
دو نفر که از نظر روحی با هم ارتباط عمیق تری دارند، معمولاً علایق یکسان دارند و علایقشان به هم به هم نزدیک تر است. در این حالت اگر یکی از این ها به برخی مسائل علاقه ای نداشته باشد، بخاطر همسرش به آنها علاقه پیدا خواهد کرد. با یک مثال بیشتر توضیح میدهیم.
به عنوان مثال، فرض کنید شما به مسائل سیاسی علاقمند هستید و اخبار و اطلاعات مربوط به آن را دنبال می کنید. همسرتان هم ناخوادآگاه به این مسائل علاقمند می شود. تنها به این خاطر که شما به آن علاقه دارید و مسائل مربوط به آن را پیگری می کنید.
داشتن علایق یکسان به این معنی نیست که دقیقاً به جزییات و ویژگی های خاص آن علاقمند باشند. بدین معناست که اگر فرد به چیزی علاقه وافر دارد، همسرش نیز به آن موضوع علاقه دارد اما شاید نه در آن حد. در واقع ممکن است فرد به کلیت آن موضوع علاقه مند باشد اما لزوماً قرار نیست حتماً به جزئیات هم علاقه مند باشد. یعنی قرار نیست حتماً اندازه علاقه هر دو به یک حد باشد.
در مثال قبلی که فردی به مسائل سیاسی علاقمند بود، شاید تنها به همین خاطر همسرش هم به مسائل سیاسی علاقه مند شود. اما لزوماً به جزییات آن و این که هر کسی به چه جناح و حزبی مربوط است اطلاعاتی نداشته باشد.
چطور بفهمیم که علایق یکسان داریم؟
برای اینکه متوجه شد علایق یکسان وجود دارد یا خیر، می توان به اشتیاق فرد مقابل در زمانی که این موضوعات بیان میشود توجه کرد. کافیست درمورد موضوعی که به آن خیلی علاقه دارید حرف بزنید. اگر طرف مقابل شماهم به آن علاقه داشته باشد حتماً متوجه خواهید شد. اما اگر بخاطر شما تظاهر به داشتن علایق یکسان کند، حتماً مشخص میشود.
البته در این مورد هم باید کمی دقت داشت. داشتن علایق یکسان به این معنی نیست که تمام لیست علایق ما در فرد مقابل هم وجود داشته باشد. بلکه کافیست اکثر علایق یکسان باشند. مثلاً درمورد غذا، لباس، سفر، تفریح و موارد کلی چند علاقه یکسان داشت. اما لازم نیست تمام غذاهای مورد علاقه و یا لباس های مورد علاقه یکسان باشند. چراکه چنین چیزی کمتر ممکن است و شاید حتی خوب نیست.
درمورد اینکه چگونه میتوان داشتن علایق یکسان را فهمید، میتوان به این روش عمل کرد:
درمورد آن موضوع حرف بزنید. اگر او درحال گوش دادن به حرفهای شما، حرف را قطع کرد و چند نکته جالب درمورد آن موضوع گفت، طبیعیست که اوهم علاقه مند است. اما اگر شوق خاصی نشان نداد، به احتمال زیاد علاقه ای ندارد. البته نشان ندادن شوق به معنای تنفر از آن موضوع نیست. برخی به موضوعی علاقه ندارند اما بدشان هم نمیاید.
نشانه های نیمه گمشده: درک کردن
در ادامه سری مقالات نیمه گمشده به یکی دیگر از نشانه ها میرسیم. قدرت درک کردن بسیار موضوع مهمی است و در موضوع ازدواج و روابط عاطفی اهمیتش دوچندان میشود. دو نفر که قرار است سالها کنار همدیگر باشند، بدون درک کردن همدیگر شاید یکسال هم نتوانند به این کار ادامه دهند. در ادامه موقعیت های مختلفی مثال میزنیم تا ببینید تنها قدر درک کردن است که در این مواقع به کمک رابطه میاید.
مثال هایی از قدرت درک کردن
گاهاً ممکن است برایتان پیش آمده باشد که بی حوصله شده باشید. یا از چیزی ناراحت باشید و مایل به صحبت کردن با هیچکس نباشید. در این مواقع همسرتان چه رفتاری نشان می دهد؟
یا برعکس این موضوع، همسرتان به دلایلی بی حوصله است و یا از چیزی ناراحت است. هنگامی که او تمایلی به صحبت با هیچکس حتی شما را ندارد، شما چه برخوردی با او می کنید؟
اکثر زوج ها قدر درک کردن چنین شرایطی را ندارند. در واقع زوج ها فکر می کنند که چون آنها زوج هستند، باید همیشه با هم باشند و همیشه حالشان در کنار هم خوب باشد. اما این کاملاً اشتباه است.
فرض کنید پدر یا مادر طرف مقابل فوت میکند. یا یکی از والدین به مریضی سختی دچار میشود. شاید مشکلاتی برای خود فرد به وجود بیایند. مثلاً فرض کنید از کار اخراج میشود. یا جواب آزمایشی را دریافت میکند که در آن نوشته او مشکل باروری دارد و نمیتواند بچه دار شود.
تمام مثال های بالا خبرهای بدی هستند که فرد تا آخر عمر باید با آنها زندگی کند. یا اگر برای برخی از آنها راه حلی پیدا شود، حداقل در لحظه شنیدن خبر اتفاق نخواهد افتاد و زمان میبرد. در نتیجه کافیست هنگامی که طرف مقابل در این وضعیت است کمی فکرد کرد. با فکر کردن میتوان متوجه شد که هرکسی در این شرایط حال خوبی نخواهد داشت و شاید بخواهد تنها باشد. این حال میتواند برای چندساعت یا چند روز طول بکشد. اما به هر حال ربطی به دوست داشتن او ندارد و فقط حالش خوب نیست. درک کردن این موارد به فرد مقابل به شدت کمک میکند.
در نتیجه باید شرایطی که پیش می آید و مهم هستند را هر دو نفر درک کنند. اگر درک کردن درست انجام شود در ادامه رفتار مناسب با آن شرایط را نیز میتوان از خود نشان داد. البته افراد باید شناخت کافی از هم داشته باشند تا در شرایط متفاوت رفتار های متفاوت و درست را داشته باشند.
پس طبیعیست که گاه گاهی یکی از زوجین در پی اتفاقی ناراحت کننده به تنهایی و تفکر نیاز داشته باشد. در هیچ قانونی نوشته نشده است که زوجین باید در هر ساعت از روز تا آخر عمر کنار هم باشند. تمام انسان به تنهایی و تفکر در شرایط مختلف نیاز دارند. اینکه بتوان این زمان ها را تشخیص داد، قدرت درک کردن انسان را نشان میدهد. البته کسی که قدرت درک دارد، به احتمال زیاد مهارت موقعیت شناسی خوبی نیز دارد. برای مطالعه در این مورد به مقاله موقعیت شناسی مراجعه کنید.
بنابراین فردی را پیدا کنید که شرایط شما در مواقع نیاز درک کرده و رفتار مناسب حال شما را نشان دهد. اگر فردی چنین شرایطی را دارد و قدرت درک کردن او بالاست، احتمالاً می تواند نیمه گمشده شما باشد.
احترام به حریم خصوصی از نشانه های نیمه گمشده است
در سری مقالات نیمه گمشده، نوبت به یکی دیگر از نشانه های فرد مد نظر یا نیمه گمشده میرسد. بطور خلاصه هدف از این مقالات این است که با تشخیص این نشانه ها در افراد، بتوان بهترین فرد برای ازدواج را که به آن نیمه گمشده هم میگویند، پیدا کرد. احترام به حریم خصوصی موضوعی است که در اکثر روابط و مخصوصاً روابط عاطفی بیشتر مورد بحث است. اگر فردی موضوع احترام به حریم خصوصی را جدی بگیرد، حتماً میتواند گزینه ای برای ازدواج باشد.
ابتدا بهتر است تعریفی از حریم خصوصی داشته باشیم:
حریم شخصی محدوده ای است که فرد به کسی اجازه ورود به آن نمیدهد. به طور خلاصه، میتوان حریم شخصی را به صورت زیر تعریف کرد:
احترام به حریم خصوصی در رابطه عاطفی
همه انسان ها در هر رابطه ای که باشند و هر چقدر در آن با فرد مقابل نزدیک و صمیمی باشند، باز برای خودشان یک حریم شخصی دارند. در نتیجه خواستار احترام به حریم خصوصی هستند. وقتی افراد با هم ازدواج می کنند و یک رابطه عاطفی شروع می کنند، این حریم شخصی به شدت کم رنگ می شود. یعنی خیلی از مواردی که تا دیروز به عنوان حریم شخصی برای فرد بوده است، حال به همسر او نیز مربوط می شود و دیگر شخصی نیست.
اما با این وجود، باز هم هر کسی یک حریم شخصی دارد. حتی اگر ازدواج کرده باشد. در نتیجه احترام به حریم شخصی همواره یک نیاز است. با اینکه یک زوج با خیلی از مسائل همدیگر در ارتباط هستند، اما بازهم احترام به حریم خصوصی همدیگر الزامی است. این موضوعی است که زوجین باید به آن احترام بگذارند و در اکثر مواقع مشکلات دقیقاً بر روی موضوع احترام به حریم خصوصی ایجاد میشود.
منظور از احترام این است که با وجود تمامی صمیمیت و عاطفه موجود، بازهم باید این حریم خصوصی طرف مقابل را پذیرفت. باید دانست که دخالت در حریم خصوصی نوعی خط قرمز است. کافیست این نکته را متوجه شد:
البته شناخت حریم شخصی و احترام به حریم خصوصی کمی دقت نیاز دارد.بهترین راه این است که طرفین باهم صحبت کنند و قرار بگذارند. یعنی هرکسی قوانین احترام به حریم خصوصی خود را تعیین کند و بگوید چه مواقعی نیاز به حریم شخصی دارد و میخواهد که کسی دخالت نکند. در این صورت به راحتی طرفین میتوانند حریم شخصی یکدیگر را بشناسند و در مواقع لزوم قوانین احترام به حریم خصوصی یکدیگر را به جا بیاورند.
البته برخی افراد با کل موضوع حریم شخصی مشکل دارند. یعنی قبول نمیکنند که همسرشان دارای حریم شخصی باشد و آنها از جزئیات این حریم خبری نداشته باشند. اما همین افراد خود دارای حریم شخصی بوده و همواره به شدت خواستار احترام به حریم خصوصی خود هستند. در نتیجه با کمی تفکر میبینند که به همان اندازه، همسرشان نیز به این حریم نیاز دارد.
نیمه گمشده کسی است که توانایی شاد کردن فرد را داشته باشد
یکی دیگر از نشانه های فردی که میتواند نیمه گمشده انسان باشد، این است که توانایی شاد کردن فرد را داشته باشد. یعنی اگر با فرد مورد نظر خود شاد هستید و توانایی شاد کردن شما را دارد، پس میتواند گزینه ای برای ازدواج هم باشد. طبیعتاً یکی از دلایل ازدواج این است که بتوان در کنار همسر خود زندگی شادی داشت. پس اگر زوجین نتوانند همدیگر را شاد کنند، نمیتوان گفت که اینها نیمه گمشده هم هستند.
چرا شاد کردن مهم است؟
تمام تلاش انسانها در جهان برای شاد زیستن است. هدف نهایی کارهایی که افراد می کنند برای ساخت زندگی شاد و آرام است. از طرفی ازدواج که یکی از روابط طولانی مدت و همیشگی انسان است، حتماً باید دارای این خصیصه باشد. همسری که توانایی شاد کردن انسان را داشته باشد میتواند زندگی فوق العاده ای بسازد. در واقع اگر توانایی شاد کردن در فرد مقابل وجود نداشته باشد، دلیلی برای ازدواج نمیماند.
معمولاً ابتدای آشنایی دو نفر لحظات بسیار شادی را باهم دارند. آنها همیشه دلشان می خواهد که باهم باشند و این خوشی را برای تمام عمر داشته باشند. یکی از دلایل ازدواج حفظ همین شادی در ادامه عمر است.
اما این طبیعی است که همیشه اتفاقاتی بیفتد که باعث ناراحتی هر دو شود. این اتفاقات ممکن است بخاطر یک اختلاف سلیقه بین آنها باشد. یا میتواند بخاطر اتفاقات بیرونی و خیلی مسائل دیگر رخ دهد. هنر زوج باید این باشد که بتوانند ناراحتی ها را برطرف کرده و سختی های پیش رو را برای هم آسان کنند. توانایی شاد کردن در این مواقع به درد میخورد تا بتوان از این ناراحتی ها گذشت.
همانطور که در مقاله توانایی درک کردن توضیح دادیم، ممکن است در هر نقطه ای از زندگی اتفاقات بد بزرگ و کوچک برای هرکدام از دو نفر پیش آید. این به طرف مقابل بستگی دارد که بتواند همسر خود را درک کند و پس از دادن فضای کافی به او، سعی در شاد کردن او داشته باشد. همسر نزدیک ترین فرد در زندگی است و در تمام شخصی ترین لحظات در کنار انسان است. پس اگر بتواند در شاد کردن همسرش موفق باشد، میتوان گفت که نیمه گمشده اوست.
نیاز به شاد شدن از سوی همسر
همانطور که در مقالات قبلی گفتیم، اتفاقات زیادی میتواند باعث ایجاد ناراحتی شود. این ناراحتی ها ممکن است کوچک و یا بزرگ باشند. ممکن است فرد دوستان صمیمی داشته باشد که بتوانند در این لحظات در شاد کردن او و از بین بردن ناراحتی کمک کنند. اما حتماً او این انتظار را از همسر خود نیز دارد. چه این افراد در کنارش باشند و چه نباشند. فرد به این دلیل ازدواج کرده و همسری انتخاب کرده است که در تمام لحظات زندگی کنارش باشد. مخصوصاً در شرایط سخت.
در واقع بهتر است اینطور بگوییم که اکثر انسان ها همواره حس تنهایی دارند. مخصوصاً در شرایط سخت کسی را ندارند که از ته قلب سعی در شاد کردن و همدلی با آنها کند. اما همه امید دارند که روزی ازدواج میکنند و چنین فردی پیدا میکنند. بنابراین همه چنین انتظاری از ازدواج و همسر خود دارند.
طبیعتاً این خواسته ها و حس ها متقابل است. یعنی هر نشانه ای که درمورد نیمه گمشده میگوییم، مانند شاد کردن باید در هردو طرف باشد. هر دو طرف به میزان برابر از ادواج انتظار دارند و این کاملاً طبیعی است که همه چیز متقابل باشد.
نیمه گمشده باید قادر به پذیرفتن اشتباهات باشد
اولین قدم در اصلاح و جبران اشتباهات، پذیرفتن اشتباهات است. این گفته در تمام جنبه ها و روابط صادق است و در مقوله ازدواج از همه بیشتر. اشتباه ممکن است کوچک یا بزرگ باشد. برخی اشتباهات مانند خیانت بسیار جدی هستند. بعضی هم مثل گفتن یک دروغ مصلحتی کوچک، بی اهمیت به نظر میرسد. از انجایی که زندگی زناشویی همیشه برمبنای اعتماد ساخته می شود، زوجین باید بتوانند تا حدی احساس امنیت و صداقت داشته باشند که در پذیرفتن اشتباهاتشان پیشقدم شوند.
پذیرفتن اشتباهات در رابطه عاطفی
دو نفری که باهم وارد یک رابطه عاشقانه و عاطفی می شوند، ممکن است گاهی دچار اشتباه شوند و کاری را انجام دهند که درست نباشد. اما مهم پذیرفتن اشتباهات است. همچنین اینکه فرد برای بهبود و جبران آن تلاش کند. و سعی کند آن را به اتفاقی خوب و درست تبدیل کند.
برای مثال فرض کنید یکی از زوجین دیر بر سر قرار برسد. پس از رسیدن هم شروع به دلیل تراشی و عدم پذیرفتن اشتباهات بکند. فردی که به همسرش علاقه داشته باشد و به اصطلاح نیمه گمشده اش باشد، ابتدا اقدام به پذیرفتن اشتباهات میکند و سپس سعی در جبران آن. البته ممکن است فردی متوجه اشتباه خود نشود. اما وقتی اشتباهاش به او گفته شود، حتماً می پذیرد و تلاش می کند تا آن را حل کند.
اکثر افراد عذرخواهی میکنند اما پذیرفتن اشتباهات را گردن نمیگیرند. این تنها بخاطر این است که فرد مقابل متوجه کار آنها شده و دیگر نمیتوانند انکار کنند. اما بازهم قبول ندارند که کارشان اشتباه است. به همین دلیل، بسیار اهمیت دارد که هر دو طرف باید مطئن باشند که پذیرفتن اشتباهات عواقب بدی برایشان نخواهد داشت. یعنی نباید ترس از عواقب پذیرفتن اشتباهات مانع پذیرفتن اشتباهات شود.
روش برخورد با اشتباهات
افراد در زندگی مشترک حتماً اشتباه خواهند کرد. در واقع گاهی اشتباه یکی شروع کننده اشتباه دیگری است. هنگام مرتکب شدن اشتباه از سوی همسر، لحنی که برای گفتن آن اشتباه استفاده میشود می تواند تشدید کننده شرایط باشد. اما به هرحال مسئله ای است که باید گفته شود.
متاسفانه وقتی فرد اشتباه طرف مقابل را به رویش می آورد و آن را فراموش نمیکند، مجوز انجام دوباره آن اشتباه را میدهد. برای مثال، همسری اشتباه میکند و در عوض پذیرفتن اشتباهات، آن را مقابله به مثل با اشتباه قبلی همسرش عنوان می کند. این یک روش اشتباه و نوعی لجبازی است.
راه حل چیست؟
همانطور که گفتیم پذیرفتن اشتباهات یک مسئله عمومی است و تنها به ازدواج محدود نمیشود. اما در رابطه ازدواج این موضوع اهمیت بالایی دارد. چراکه تکرار اشتباهات میتواند برای فرد مقابل بسیار آزاردهنده باشد. در این حالت واکنش ها بسیار متفاوت است.
آیا شما به نیمه گمشده اعتقاد دارید؟
نیمه گمشده خودتان را پیدا کردید؟ هنوز هم به دنبال پیدا کردن نیمه گمشده خود هستید؟
در این قسمت مقاله به بررسی این موضوع میپردازیم که چه کسانی نمیتوانند نیمه گمشده شما باشند:
۱-شما نمیتوانید کاملاً به او اعتماد کنید:
همیشه بهترین رابطهها بر اساس صداقت شکل میگیرند.
اگر همیشه به دنبال پرسش و بازجویی از شریک عاطفیتان هستید و در مورد اصول اصلی رابطه شک دارید پس این شخص نمیتواند آن کسی باشد که شما می خواستید.
۲-هنگامیکه با او هستید احساس اضطراب و نگرانی دارید:
اگر واقعاً نیمه گمشده خود را پیداکرده باشید وقتی در کنارش هستید همه نگرانیها و اضطرابهای شما بهتدریج از بین میرود.
و قادر خواهید بود با حمایت نیمه گمشدهتان همه استرسها و نگرانیهایتان را به کنترل خود درآورید.
و این به دلیل توجه و محبت و عشق و علاقهای است که نیمه گمشدهتان به شما میدهد.
پس اگر زمانی که در کنار شریک عاطفیتان هستید احساس دلشوره و نگرانی دارید رابطه شما نیاز به بررسی و اصلاح دارد.
۳- اگر خود را در کنار اشخاص دیگر تصور میکنید:
همه ما انسان هستیم و بهطور ناخودآگاه ممکن است به افراد جذاب دیگری توجه کنیم و نتوانیم جلوی توجه خود را به افراد جذاب بگیریم حتی وقتی در کنار شریک عاطفیمان هستیم؛ اما این مسئله توجه به زیباییها و تصور اینکه ما با این افراد رابطه عاشقانه داریم تفاوت زیادی وجود دارد.
کسانی که عاشق یکدیگرند حتی تصور بودن در کنار کسی به ذهنشان نمیآید. چون آنها از بودن در کنارهم لذت می برند؛ و هیچوقت به انتخاب دیگری فکر نمیکنند.
اگر همیشه در تصورات و تخیلتان خود را در کنار شخص دیگر تصور میکنید نشانه این هست که هنوز نیمه گمشده خود را پیدا نکردید.
۴-نمیتوانید همدیگر را درک کنید:
افرادی که نیمه گمشده یکدیگر هستند عادتهای همدیگر را میشناسند. مثلاً اینکه چطور به چیزی واکنش نشان میدهند؛ و حتی از جزئیاتی هم که بهظاهر کماهمیت است باخبرند.
آنها میدانند که چه زمانی با یکدیگر باید حرف بزنند و چه زمانی تسکین و همدلی کردن را در رفتار خود نشان دهند.
اگر احساس میکنید نمیتوانید احساسات و اهداف همدیگر را درک کنید یعنی هنوز نیمه گمشدهتان را پیدا نکردید.
۵-نمیتوانید آینده روشنی را باهم تصور کنید:
وقتی تصور میکنید در کنار شریک عاطفیتان پیر میشوید چه احساسی به شما دست میدهد؟ وقتی تصور میکنید زیر یک سقف زندگی میکنید و بچهدار میشوید چطور؟
اگر این احساسها برایتان آشنا نیست پس هنوز نیمه گمشده تان خود را پیدا نکردید؛ زیرا نیمههای گمشده مانند تیمی هستند که به دنبال ساخت آیندهای روشن است.
۶- بهجای احساس رشد و پیشرفت احساس عقبماندگی میکنید:
در مورد نیمه گمشده یکی از مهمترین حقیقتها این است که از رشد روحی و روانی و حتی فیزیکی شما حمایت میکند.
او شمارا تشویق به پذیرش حقیقت در مورد خودتان میکند و همچنین کمک میکند با ترسهایتان روبهرو شوید؛ و ضعفهایتان را شناسایی و برطرف کنید.
۷- بهطور غریزی او را احساس میکنید
وقتی اون شخص خاص را پیدا کردید بهطور غریزی میفهمید که انگار همهچیز دستبهدست هم داده تا در کنار هم باشید و کنار هم خوشبخت باشید.
اگر این احساس را نسبت به شریک عاطفیتان ندارید احتمالاً هنوز نیمه گمشدهتان را پیدا نکردید.
شما همچنین می تواین مقاله چگونه یک پسر مغرور را عاشق خود کنیم را مطالعه کنید