جستجو
Close this search box.

بهترین روانشناس زن حال حاضر ایران با شهرت بین المللی

نام بهترین روانشناس خوب زن

نام بهترین روانشناس خوب زن حال حاضر ایران با شهرت بین المللی در مقاله جامع علم روان

نام بهترین روانشناس خوب زن حال حاضر در ایران، شخصی است که به عنوان یکی از برترین روانشناسان کشور، شهرت بین المللی بسیاری را به دست آورده است. او با تلاش و تحقیقات خود، نه تنها در حوزه روانشناسی افراد، بلکه در حوزه های دیگر نیز مانند علم روانپزشکی و روانشناسی اجتماعی به موفقیت های بسیاری دست یافته است.

این روانشناس خوب زن، در مقاله جامعی درباره علم روان نوشته است که با تحلیل و بررسی علمی، به نتایج بسیار حائز اهمیتی رسیده است. در این مقاله، او به صورت جامع و دقیق، به تبیین علم روان و تاثیر آن در زندگی انسان می پردازد. همچنین، بررسی مسائل مهم روانشناسی از جمله انواع اختلالات روانی، اهمیت تحلیل رویه ها و روانشناسی روابط اجتماعی و خانوادگی نیز از جمله مباحثی است که در این مقاله مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

نام بهترین روانشناس حاضر ایران با شهرت بین المللی، به همراه دانش و تجربه ای که دارد، توانسته است تا مسائل پیچیده روانشناسی را در مقاله خود به طور شفاف و روشن بیان کند و چارچوبی را برای درک بهتر این حوزه علمی ارائه دهد. او به عنوان نماینده ایران و همچنین به عنوان یک روانشناس برتر، در جامعه بین المللی شناخته شده و توانسته است به مردم این کشور از طریق ارائه راهکارها و نکات مفید در حوزه روانشناسی، کمک کند تا زندگی بهتری برای خود و دیگران داشته باشند.

با تلاش و تحقیقات مداوم خود، این روانشناس برتر توانسته است تا بهترین مشاور و مربی روانشناختی باشد و به خلق نیرویی برای پیشبرد علم روان در ایران کمک کند. همچنین، با تجربیات و دانسته هایش، بهترین ابزارها و تکنیک های آموزشی و درمانی را به کار بگیرد تا به افراد کمک کند تا مشکلات روانی خود را بهبود دهند و زندگی بهتری برای خود رقم بزنند.

با پیشرفت و توسعه علم روانشناسی، نام بهترین روانشناس حاضر ایران با شهرت بین المللی، همچنان به عنوان یکی از برترین نیروهای این حوزه علمی شناخته می شود و تلاش و تحقیقاتش برای بهبود روان انسان ها ادامه دارد. او نماد امید و پیشرفت در این حوزه است و همواره در صحنه های مختلف مشاوره و درمان، بهترین همراه و راهنمایی برای افراد می باشد.

معرفی روانشناس خوب زن در تهران با شهرت بین المللی در مقاله جامع علم روانشناسی

رسیدن به آرامش و دوری از افسردگی را به عنوان اصلی ترین شاخص سلامت روان میتوان نام برد . بهداشت و سلامت روان به عنوان یکی از نیازهای اساسی در جهان امروز خودنمایی میکند . به نحوی که نقش یک روانشناس خوب در سالیان پیش به عنوان نقشی فرعی در سلامت جامعه به شمار می آمد . اما درزمان حال در مقامی حتی بالاتر از یک پزشک قلب یا جراح مغز و اعصاب مورد توجه قرار میگیرد .

روانشناس خوب کیست ؟ روانشناسی چیست ؟ روانشناس خوب در تهران سراغ داری ؟ و سوالاتی از این دست که هرچه پیش میرویم در جامعه پر رنگ تر میشود .

در این مقاله شما را با همه تعاریف و جنبه های مختلف علم روانشناسی به شکلی ساده آشنا در پنج گام آشنا خواهم کرد :

در گام اول واژه ی (( روانشناسی  )) را مورد بررسی قرار میدهیم  :

  • واژه شناسی روانشناسی به فارسی : روانشناسی = روان + شناس ی
  1. روان : هم آمیختگی شخصیت در یک انسان
  2. شناس ی : پسوند معناساز برای کسب آگاهی از یک موضوع
  • واژه شناسی  روانشناسی به انگلیسی : PSYCHOLOGY = PSY + CHOLOGY
  1. PSYCHO : از واژه ی PSYCHE برگرفته شده از واژه ای یونانی ψυχή است که درست آن در زبان یونانی به معنی روح است . اما در انگلیسی به اشتباه در طول دوران به معنی ذهن و روح رواج پیدا کرده است و به تبع آن در تمام جهان با این لغت گسترش یافته است .
  2. LOGY : پسوند برای رشته ای که در آن نسبت به یک موضوع به طور تخصصی اطلاعاتی را کسب میکنند.

در گام دوم تعاریف مختلف روانشناسی را به شکلی ساده را برای شما ذکر میکنم :

  • علمی است که روانشناسان را برای شناخت ابعاد مختلف روان ما به سوی خود میکشاند .
  • علمی که با مورد استفاده قرار دادن  یک سری از روش های علمی تعریف شده به مطالعه و بررسی سه مورد زیر در بین موجودات زنده میپردازد :
  1. روان  : هم آمیختگی موجود در شخصیت یک انسان .
  2. فرآیند روانی : ادراکات و احساسات و توانایی های مربوط به ذهنی
  3. رفتار : همه حرکات شکل گرفته توسط یک موجود زنده در بین موجودات زنده میپردازد .
  • مطالعه و بررسی و شناخت علمی در رابطه ی با چگونگی ایجاد وشکل گیری یک رفتار در موجودی زنده و پاسخ به چرایی ابعاد مختلف آن رفتار در آن موجود .
  • علمی که با هدف توصیف رفتارهای یک موجود زنده به قصد فهم و درک و برای پیش بینی و کنترل رفتاری خاص در آن  موجود زنده شکل یافته است تا توان تغییر در یک رفتار را ایجاد کند .

در گام سوم درباره سال پیدایش روانشناسی و شخصی که آن را ابداع کرد صحبت میکنیم :

نقل قولی از (( هرمن ابینگهوس )) وجود دارد که میگوید :

” روانشناسی پیشینه ای دراز ولی عمری کوتاه دارد “

ابتدایی ترین نشانه ها از این علم را در رگه هایی از سخنان ارسطو و افلاطون میتوان مشاهده کرد .

یک فیلسون آلمانی به نام (( رادولف گوسلنیوس )) ابداع کننده واژه ای PSYCHOLOGY یا همان روانشناسی است . تا اواخر سده نوزدهم میلادی این علم را به عنوان شاخه ای از علوم فلسفه میدانستند .

در سال ۱۹۸۷ میلادی ، آقای (( ویلهلم وونت )) که از او به نام (( پدر علم روانشناسی آزمایشی )) یاد میکنند نخستین مطالعات روانشناسی را در آزمایشگاهی که در دانشگاه شهر لایپزیک آلمان تاسیس کرده بود انجام داد .

در گام چهارم به سراغ دوره های مختلف این علم و شرح مختصر آن ها میپردازیم :

  1. دوره ی ساختارگرایی :ساختارگرایی در این علم به مفهوم آن است که تعدادی ساختار ناپیدا و نا ملموس وجود دارند که چهارچوب های اصلی پدیده های علم روانشناسی را تشکیل میدهند .

شاید (( ویلهلم وونت )) را نتوان در این علم یک ساختارگرا دانست . اما یکی از شاگردانش به نام (( ادوارد بردفورد تیچنر )) را که به عنوان یکی از اولین پیشگامان این علم در امریکا است را یک ساختار گرا در برابر رویکردگرایی این علم میتوان دانست .

  1. دوره کارکردگرایی :روانشناسی کارکردگرا ( کارکردی ) از رویکردهای نظری این علم است . در این رویکرد زندگی  روانی و رفتاری یک فرد را با توجه به سازگاری او با محیط اطراف و پیرامونش مورد بررسی قرار میدهند .
    روانشناس امریکایی (( ویلیام جیمز )) را میتوان پیشگام این عرصه دانست که معتقد بود این علم باید ارزش کاربردی داشته باشد و توسط این علم دریافت که چگونه ذهن میتواند در جهت منفعت انسان عمل کند .
  2. دوره رفتارگرایی :دوره رفتارگرایی را به منزله ی یک واکنش نسبت به طبیعت فرد میتوان تعریف کرد . همچنین این روش به عنوان (( روش راهنمای تئوری روانشناسی )) نیز مطرح میشود . پیروان این مکتب معتقد هستند این علم باید بجای ذهن به علم رفتار شناسی تبدیل گردد .

    از پیشتازان این مکتب میتوان از (( جان بی واتسون )) و (( ادوارد لی ثورندایک )) نام برد .

این مکتب تا جایی پیش رفته بود که در سال ۱۹۱۳ میلادی ، (( واتسون )) در مقاله ای با نام (( انسان از دیدگاه رفتارگرا )) قائل بر این امر شد که این علم رشته ای کاملا تجربی از علوم طبیحی محسوب میشود !

در گام پنجم به سراغ سوالات مربوط به این حوزه میرویم که شناختی عمیق تر از این علم برای ما به ارمغان می آورد :

  • (( درمان شناختی رفتاری  ))  چه تعریفی دارد و چگونه انجام میشود ؟

درمان شناختی رفتاری را روش های درمانی در این علم باید دانست که محبوبیت فراوانی در بین روانشناسان دارد . اگر بخواهیم تعریفی خلاصه از آن داشته باشیم باید بگوییم که درمان شناختی – رفتاری بر این اصل استوار است که شما همانطور که فکر میکنید ، همین طرز تفکر به احساس شما منتقل میشود و آنگونه احساس میکنید . و در نهایت این طرز فکر و احساس منجر به رفتار شما خواهد شد . پس  رفتار شما حاصل احساس شما و احساس شما حاصل فکر شماست .  اگر فکر شما تغییر کند احساس و رفتار شما نیز تغییر خواهد کرد .

  • تعریف و رابطه بین (( ذهن )) و (( مغز )) چیست ؟

این یکی از پر چالش ترین مواردی است که توسط دانشمندان علوم مختلف علی الخصوص روانشناسان ، عصب شناسان و فلاسفه مورد پرسش قرار گرفته است . علاوه بر این از معدود موضوعاتی است که با این همه پیشرفت در علوم هنوز به نتیجه و جواب روشنی در این رابطه نرسیده ایم . در اینجا به روز ترین تعاریف را در این رابطه مورد بررسی قرار میدهیم .

بسیاری از دانشمندان معتقدند (( ذهن )) و (( مغز )) جدا از هم نیستند و در آمیخته اند و شما تنها یک چیز را با دو نام مختلف صدا میزنید .

عده ی زیادی از دانشمندان بر این باورند ((  مغز )) و ((  ذهن )) کاملا از یکدیگر جدا هستند . این استدلال بر این پایه استوار است که (( مغز )) به دلیل اینکه به طور کامل خاصیت فیزیکی دارد و از ماده  و ذرات فیزیکی ساخته شده است نمیتواند در بر دارنده آگاهی باشد . در این دیدگاه ((  مغز )) که حدودا از یکصد میلیارد سلول عصبی تشکیل شده است نمیتواند درکی از اینکه ما که هستیم به ما ارائه کند .

اما خود (( مغز )) هم به عنوان یک وتحد کنترلی عمل نمیکند . هریک از بخش های مغز وظیفه ای خاص بر عهده دارند و این وظیفه را با ایجاد ارتباط با آن عضو بدن به انجام میرسانند . پس اینکه عده ای از دانش آموختگان علوم مرتبط با ((  مغز )) آن را به عنوان مرکز اصلی کنترل بدن میدانند ، به اصطلاح تنها یک کری خوانی برای رشته های دیگر پزشکی محسوب میشود و واقعیت ندارد . اساسا ((  مغز )) یک سیستم پردازش موازی است نه یک واحد کنترلی مجزا . گواه این امر این است که اجزای مختلف (( مغز )) تنها در موارد خاصی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و عموما جدای از یکدیگر عمل میکنند . به طور مثال اگر مشاهده کرده باشید عده ای از افراد که دچار آسیب مغزی ( سکته مغزی ) میشوند تنها کنترل بخشی از ارگان های بدنشان را ار دست میدهند .

اما نظر عموم روانشناسان درباره خاستگاه و منشاء آگاهی در انسان این است که منشاء آگاهی در انسان (( مغز )) است . استدلال این دسته از دانشمندان بر این استوار است که با تغییر در ((  مغز )) شاهد تغییر در آگاهی و به تبع آن رفتار خواهیم بود .

  • وزن (( مغز انسان ))  چقدر است ؟

وزن مغز در موجودات مختلف متفارت است . انسان ها دارای مغزی یک و نیم کیلوگرمی هستند .  اما اگر الان به این موضوع فکر میکنید که مغز انسان بسیار بزرگ است بهتر است بدانید که وال ها دارای مغزی ۹ کیلویی هستند . اما بزرگی و کوچکی اندازه و وزن مغز یک موجود ملاکی برای توانایی در یادگیری و هوش نیست .

” توانایی شناختی که در انسان وجود دارد حاصل وجود نورون هایی است که قشر خاکستری مغز انسان وجود دارد “

نظریه های زیادی در این رابطه که چرا مغز انسان در طول سالیان دراز کوچکتر شده وجود دارد . از مشهور ترین آنها میتوان از (( سوزانا هرکولانو )) نام برد که اهل کشور برزیل و از معروف ترین عصب شناسان شناخته شده در سطح جهان است . او معتقد است که :

” ما مییزیم ! ولی هیچ موجود دیگری غذای خود را نمیپزند و تنها انسان است که خوراک پخته میخورد و همین امر موجب کوچک شدن مغز انسان است “

  • (( روانشناسی بالینی )) چیست و یک روانشناس بالینی چه کار میکند ؟

شاخه ای از علم روان شناسی است که به فرآیند سه گانه  : ((   ۱. درک   ۲. پیش بینی   ۳. درمان  ))  در بیماری های مرتبط با روان کمک میکند .

درمان نابهنجاری ها و ناتوانی و آشفتگی ها در حوزه های زیر از مواردی هستند توسط شاخه ی بالینی مورد درمان قرار میگیرند :

  1. شناهتی
  2. هیجانی
  3. زیست شناختی
  4. اجتماعی
  5. رفتاری

این شاخه مورد علاقه بسیاری از روانشناسان است .  در شاخه ی بالینی سر و کار یک  روانشناس خوب با اصول روانشناختی در امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و علاوه بر آن مشکلات رفتاری است .

شاخه ی بالینی از سال ۱۹۱۴ آغاز شد و جزو اولین شاخه های علم روانشناسی بود که از آن نشات گرفت . از آن سال تا به امروز رو به پیشرفت و گسترش بوده . امروزه نیز به دلیل اینکه در مراحل مختلف آن مانند (( مصاحبه بالینی )) نیازی به وسیله ای خاص نیست همواره مورد استفاده قرار میگیرد .

نقش هایی شش گانه ی شاخه بالینی را اینگونه میتوان نام برد :

  1. ارزیابی و تشخیص
  2. مداخله و درمان
  3. مشاوره
  4. آموزش
  5. نظارت بر روان درمانگران
  6. پژوهش و مدیریت

 شاخه ی روانشناسی بالینی درایران از سال های ابتدایی ۱۳۵۰ خورشیدی شروع شد . یک روانشناس بالینی کار خود را با مصاحبه ی بالینی انجام میدهد . در یک مصاحبه سوالات مختلفی پرسیده میشود تا نقاط برجسته در پاسخ های مراجعه کننده استخراج شود . سپس این سوالات جهت خود را مشخص میکنند و به صورت هدفمند سوالاتی از مراجعه کننده پرسیده میشود . دراین جلسه علاوه پاسخ هایی که مراجعه کننده میدهد ، نحوه ی پاسخ دادن او نیز مهم است . مهمترین بخش مصاحبه را (( تجزیه و تحلیل سوالات ، پاسخ ها و نحه پاسخ گویی )) تشکیل میدهد .

برای انجامه مصاحبه بالینی دو روش وجود دارد :

  1. روش مستقیم : در روش مصاحبه بالینی مستقیم روانشناس سوالاتی را از مراجعه کننده میپرسد که از پیش تعیین شده اند . در این روش پاسخ ها در طول جلسه گرایش خاصی را پیدا نمیکنند و جهت نمیگیرند . در این حالت پس از سوالات مکرر مراجعه کننده به پاسخ های کوتاه تر روی می آورد و از حواشی پاسخ ها میکاهد . علاوه بر این در حالت مصاحبه شونده با حالتی تدافعی و با حس جایگاه بازجو و متهم مواجه میشود که این مورد با هم از اثر بخشی این بخش می کاهد .
  2. روش غیر مستقیم : در این روش بیمار خود متوجه پاسخ به سوالات نیست و در یک روند گفتگو مانند قرار میگیرد . در این روش بیمار با صمیمیت بیشتر و با اشتیاق بیشتری نسبت به جلسه به گفتگو میپردازد و مصاحبه کننده قادر به جهت دادن بحث و بیرون کشیدن اطلاعات بیشتری از ذهن بیمار است . اطلاعات بیشتر از ذهن بیمار به مصاحبه کننده توانایی بیشتری برای تجزیه و تحلیل خواهد داد .

یک جلسه مصاحبه بالینی اگرچه از دید شما شاید تنها یک جلسه برای شروع صحبت باشد ، از این جهت با اهمیت است که روند درمانی آینده بیمار را تجزیه و تحلیل همین جلسه مشخص میکند . به واقع بسته به تجربه ی  یک روانشناس خوب است که چگونه سوالات را جهت دهد تا به نقطه ی موورد نظر برسد و تجزیه تحلیل حرفه ای از آن داشته باشد .

  • چگونه میتوان (( روانشناسی مشاوره )) را در زندگی روزمره تعریف کرد ؟

در جوامع امروزی همه ما با استفاده از تکنیک هایی سعی بهبود روند زندگی خود در تعامل با دیگران داریم . علاوه بر این مشکلاتی در مسیر زندگی همه ما شکل میگیرد و از آن ها اجتنابی نیست . حتی اگر در زندگی خود با مشکلی مواجه نشوید در مراحل زندگی خود به دوره هایی برخورد خواهید کرد که ناخواسته شما را در شایطی خاص قرار میدهند . مانند : تولد نوزاد ، مرگ یک عزیز ، قصد ازدواج ، بارداری و … . نیاز به مشاوره با فردی آگاه در همه زمینه های روان و ذهن را احساس میشود ولی در این مقاطح حساس بیشتر احساس نیاز به یک راهنما میکنیم . نیاز به یک مشاور خوب برای آمادگی مواجه با مسائل زندگی سبب شکل گیری شاخه ی روانشناسی مشاوره ( counseling psychology ) شد .

این شاخه به دلیل تمرکز بر روی مشاوره موثر ، بیشتر با طیف زیر در رابطه است :

  1. دانشجویان : در مقاطع مختلف تحصیلی علی الخصوص انتخاب رشته برای ورود به دانشگاه و در مورد نحوه مطالعه موثر و درمان موانع بر سر راه آن مانند پراکندگی ذهنی و … یک مشاوره تحصیلی راه گشا خواهد بود .
  2. دختران و پسران در دوره شیدایی : در این دوره تمایلات مختلف و گاها متضاد در یک دختر یا پسر موجب شکل گیری اختلال احساسات در روند طبیعی زندگی و تصمیمات زندگی او میشود . در این دوره او نمیداند که آیا ایجاد ، ادامه یا اتمام رابطه ای صحیح است یا نه و تبعات این اقدامات چه خواهد بود . مشاور در اینجا میتواند با نگاه از بیرون به قضیه نقش موثری در مسیر یابی صحیح زندگی فرد ایجاد کند .
  3. زوجین : لزوما پس از ازدواج  همه چیز تمام نمیشود . بلکه بسیاری از شرایط جدید که زوجین در دوران مجردی تجربه ای از آن نداشتند تازه شروع میشود و به تبع آن مشکلات و اختلافات زیادی هم روی خواهد داد . از اختلاف زن با خانواده شوهر گرفته تا اختلافات بین زوجین مانند خیانت ، سردی در رابطه و … . در بسیاری از این موارد زوجین با مشاوره نزد یک مشاور خوب خواهند توانست مشکلات خود را حل کنند .

برای هریک از مراحل تصمیم گیری یا رخداد هایی که در زندگی انسان رخ میدهد ، مشاوره با فردی آگاه میتواند موثر و راهگشا باشد . زمینه روان هم از این قاعده مستثنی نیست . البته یکی از مهمترین نقش های مشاوره این است که مشاور در صورت نیاز ، مراجعه کننده را به روانشناسی با تخصص مربوط به مشکل او رهنمون کند تا برای مشکل خود تحت یک دوره درمانی تخصصی قرار یگیرد .

علاوه بر مشاوره فردی ، نوع دیگری از مشاوره به نام گروهی ( Group Counseling ) وجود دارد که جمعی از افراد که در موقعیتی مشابه هستند یا دچار مشکلی مشابه شده اند با حضور در جلسه به راه حل های مرتبط با آن مورد دست پیدا خواهند کرد .

از نمونه مشاوره های گروهی میتوان استفاده از در زمینه ترک اعتیاد برای معتادان ، تغییرات روحی و جسمی برای افراد در سن بلوغ ، امید به زندگی برای افراد ناتوان جسمی حرکتی ، رفع افسردگی برای سالمندان و … اشاره کرد .

  • مبحث اصلی در (( روان شناسی تربیتی )) چیست ؟

یادگیری در انسان به عنوان کارکردی است که توسط آن توانمندی های موجود خود را گسترش و یا توانایی های بالقوه خود را بالفعل میکنیم . یادگیری و آموزش را میتوان مبحث اصلی در شاخه تربیتی  ( Educational Psychology ) ، علم روانشناسی دانست .

در این شاخه روانشناسان به طور تخصصی به نحوه آموزش و یادگیری میپردازند . شاخه تربیتی بیشتر در مدارس نمود پیدا میکند . علاوه بر دانش آموزان ، معلمان نیز تحت آموزش قرار میگیرند تا نسبت به نحوه تعلیم و تربیت دانش آموزان آگاه تر شوند .

از مهمترین مواردی که شاخه تربیتی علم روانشناسی درباره دانش آموزان به آنها میپردازد میتوان موارد زیر را ذکر کرد :

  1. آموزش نحوه مطالعه و درس خواندن .
  2. طریقه صحیح یادگیری موثر .
  3. تحلیل رفتار با استفاده از گزارش عملکرد تحصیلی دانش آموزان .
  4. صحبت با والدین دانش آموزان برای ایجاد محیطی مناسب برای تحصیل دانش آموزان .

شاخص ترین مسائل در حوزه ی تربیت را که در آن شاخه تربیتی به معلمان میپردازد شامل موارد زیر هستند :

  1. شناساندن روش های مختلف در رابطه با (( نحوه آموزش )) به معلمان .
  2. آموزش تحلیل رفتار دانش آموزان توسط مربیان تربیتی برای کشف مشکلات تربیتی دانش آموز .
  3. اموزش نحوه برخورد مربی با دانش آموز در صورتی که اختلالی در نحوه عملکرد تربیتی او مشاهده شد .
  • (( روانشناسی سلامت  ))  چگونه به انسان و جامعه کمک میکند ؟

این شاخه از روانشناسی به دلیل رابطه مستقیم با سلامت انسان به نام روانشناسی سلامت شناخته میشود . در حقیقت وظیفه آن مطالعه و بررسی روند نگهداری سلامت ، بیماری و در نهایت بازیابی سلامت است . در این علم به بررسی عوامل فرهنگی و رفتاری در شکل گیری و گسترش سلامت و همچنین بیماری میپردازد . نمود بیماری میتواند جسمی یا روانی باشد . به عنوان مثال در محیط های استرس زای شهری که صدای بوق خودرو ، ترافیک ، آلودگی و… مشاهده میشود میتواند تاثیرات مخربی بر روی روان داشته باشد . یا در خصوص رفتار های منجر به بیماری که فردی معتاد به ماده مخدر با این رفتار به صورت تدریجی به سلامت جسمی خود آسیب وارد میکند .

در این علم با درک عوامل شناختی اثر گذار بر سلامت انسان سعی در بالا بردن عمر مفید انسان از لحاظ روانی و جسمی دارند . در این راستا سلامت بالینی ، سلامت عمومی ، سلامت جامعه ، سلامت انتقادی به عنوان چهار گرایش مختلف مطرح میشوند .

هریک از گرایشها بالا به طور تخصصی اهداف ذیل را دنبال میکنند :

  1. گسترش سلامت .
  2. جلوگیری از وقوع بیماری .
  3. بهبود و تسریع روند درمانی تا بازیابی سلامت کامل .
  •  روانشناسی تجربی چه اهدافی را دنبال میکرده ؟

در نوع تجربی که به نام آزمایشی ( Experimental Psychology ) هم خوانده میشود به مطالعه یک رفتار خاص در شرایط مختلف میپردازند .  روانشناس تجربی ، مطالعه شونده را تحت شرایط گوناگونی در موقعیت های مختلف قرار میدهد تا واکنش های مختلف رفتاری او را بررسی کند .

یکی از مهمترین ویژگی های استفاده ازروش تجربی این روش نتیاج حاصل از تحقیق به صورت عینی ملموس است و توسط مطالعه کننده قابل مشاهده میباشد . علاوه بر این متغیر ها و میزان اثر گذاری آنها تحت کنرل مطالعه کننده قرار دارد و میتواند در دفعات متعدد آزمایش خود را تکرار کند تا نسبت به نتیجه اطمینان حاصل نماید .

از معایب این روش عدم توانایی در مشابه سازی کلیه جزییات محیط طبیعی با محیط آزمایشگاهی است . علاوه بر این ، این روش روشی هزینه بر محسوب میشود .

روند یک آزمایش تجربی در چهار مرحله شکل میگیرد :

  1. مشاهده : در این مرحله توسط بینایی ، چشایی ، بویایی ، لامسه ، بینایی و علاوه بر آن کلیه ابزار و ادواتی که این حواس را تقویت میکند آزمایشگر به مشاهده سوژه میپردازد .
  1. شکل گیری فرضیه : روانشناس تجربی بر اساس مشاهدات  ، نتایجی درباره ارتباط بین متغیرهای آزمایش و آزمایش شونده استخراج میشود که بر اساس این نتایج فرضیه شکل میگیرد .
  2. آزمایش و راستی آزمایی : در مرحله ی آزمایش مطالعه گر فرضیه خود را مورد راستی آزمایی قرار میدهد تا  رد یا قبول آن را اثبات نماید .
  3. تنظیم و طبقه بندی نتایج : این مرحله بر اساس روش های مختلف آمارگیری ، مطالعه کننده سعی در بررسی و تنظیم و ارائه طبقه بندی شده نتایج به شکل داده های آماری دارد  .
  • روانشناسی تطبیقی چیست و  کتاب های معتبر آن کدام است ؟

روش تطبیقی را مقایسه ای یا هم سنجی ( Comparative Psychology ) نیز مینامند . در این روش همه موجودات زنده غیر از انسان میتوانند مورد مطالعه قرار بگیرند .  در این روش رفتار حیوانات با روش تطبیقی مورد آزمایش قرار میگیرد .

روش تطبیقی با مقایسه تفاوت ها و تشابهات در زفتار بین موجودات زنده غیر از انسان سعی در درک بیشتر مسائل تکاملی آنها دارد . وراثت و تکامل در این روش بسیار مورد توجه قرار میگیرد

نتایج این مطالعات میتوانند موجب درک بهتر محققان از رفتار انسان شود . به عنوان مثال میتوان به مسئله شرطی سازی که میمون ها در آن مورد آزمایش قرار گرفته بودند اشاره کرد . در این آزمایش تطبیقی رفتار میمون ها ، باعث درک بهتر از رفتار انسان در شرایطی مشابه شد . از نمونه های این روش میتوان از موضوع سگ پاولوف که در این تحقیق (( ایوان پاولوف )) نام برد که با روش تطبیقی ثابت کرد بزاغ دهان سگ با دیدن فردی که او را قبلا مشاهده کرده ترشح میشود .

بزرگترین و مشهور ترین دانشمند در روش تطبیقی که همه با نام او آشنا هستند (( چارلز داروین )) است .

از جمله کتابهای روانشناسی تطبیقی میتوان به کتاب (( روانشناسی تطبیقی : مطالعه رفتار انسان و حیوان : روش زیست شناسی اجتماعی )) اثر تونی مالیم  اشاره کرد .

  • درباره روانشناسی شخصیت چه میدانید ؟

هر فردی در زندگی سبک خاصی در برقراری ارتباط با محیط پیرامونی خود دارد . اندیشه و احساسات و علاوه بر آن رفتارهایی انسان بر برقراری ارتباط با دیگران و محیط پیرامونش تاثر گذار است .

این شاخه به عنوان یکی از شاخه های علم روانشناسی ، کلیه عوامل و روش های انحصاری که هر فرد برای ارتباط  به کار میگیرد مورد مطالعه و بررسی قرار خواهد گرفت . هدف از این بررسی به دست آوردن الگویی عمومی برای هر نوع از رفتار است .

امروزه (( تست شخصیت شناسی آقایان )) و (( تست شخصیت شناسی بانوان )) که در مطب های تهران و دیگر شهرها انجام میشود به عنوان آزمونی ابتدایی از این امر به شمار میرود  .

اصولا انسانها علاقه بسیار زیادی به شناخت شخصیت خود و دیگران دارند . شناخت شخصیت خود سبب میشود سوال (( من کیستم ؟ )) را در ذهن خود بهتر پاسخ دهیم . علاوه بر این شناخت شخصیت دیگران سبب میشود ارتباطات موثرتری با دیگران در زندگی خود ایجاد کنیم . از این رو از روش های بسیار پیش پا افتاده که توسط افراد عادی هم قابل انجام هست تا روش های پیشرفته شخصیت شناسی که تنها از یک روانشناس خوب مورد انتظار است برای این کار استفاده میشود .

استفاده از ماه تولد ، مشاهده راه رفتن ، فرم بدن ، فرم لب، چانه ، بینی ، مشاهده عکس ، نوع پوشش ، رنگ مورد علاقه ، فرم پا ، فرم خوابیدن ، فرم نشستن ، فرم دست ، گروه خونی ، نوع امضا و … بیشمار مواردی است که افراد با استفاده از مشاهده  کردن آنها سعی در شخصیت شناسی دارند ! اما اینها تا چه اندازه مورد تایید محققان هستند و اعتبار هستند ؟

در اینجاست که افراد غیر متخصص با اختلاط خرافات و علم ، مردم را گمراه میکنند و قصد سودجویی از آنها را دارند . بدون حداقل یک جلسه مشاوره اساسی توسط یک مشاور خوب در این زمینه امکان درک شخصیت یک فرد وجود ندارد و چه بسا برای درک کامل همه ی زوایای شخصیتی یک فرد نیازی به تعداد جلسات مشاوره متعدد باشد . چون انسان گاها خود نیز به زوایای شخصیتی پنهان خود آگاه نیست . پس به صرف نگاه کردن به چیزی یا بخشی یا حرکتی از یک انسان نمیتوان ادعا کرد که از شخصیت او مطلع شده ایم . ضمنا تفاوت های بسیاری بین شخصیت مردان و شخصیت زنان وجود دارد که به سبب آن یک ویژگی یکسان در مرد و زن موجب شکل گیری رفتاری متفاوت در ویژگی های شخصیتی او خواهد شد .

  • تحقیق روانشناسی اجتماعی چگونه تهیه میشود ؟

در  شاخه ی اجتماعی ( Social Psychology ) ، جامعه و روانشناسی در ارتباط با یکدیگر مورد بررسی قرار میگیرند . همانطور که میدانید افراد مختلف موجب شکل گیری جامعه میشوند . این افراد در واکنش به موقعیت ها و افراد دیگر رفتار های مختلفی از یکدیگر نشان میدهند . در اینجا عوامل و رفتار هایی که گاها متاثر از عملکرد دیگران هستند و به واسطه خود موجب  شکل گیری رفتاری در گروه یا فرد دیگری میشود را مورد بررسی قرار میگیرند .

معروف ترین تحقیقات روانشناسی اجتماعی این علم را به صورت ” علم مطالعه ی رفتارهای متقابل مابین انسانها ” تعریف میکنند .

محققان بر این باورند که تفاوت این علم با علم جامعه شناسی در این است که جامعه شناسان بیشتر از طریق آمار و مطالعات آماری سعی در تحلیل و مطالعه جامعه دارند و در پی پاسخ به چرایی اتفاقاتی که برای یک جامعه رخ میدهد هستند . مانند تحقیق درباره مهاجرت یا چرایی گرایش جامعه به سوی مسائلی خاص، که از روی داده های آماری مانند تعداد ، جنسیت ، تعداد نیروی فعال ، میزان اشتغال و … انجام میپذیرد . اما یک روانشناس اجتماعی سعی در (( تحلیل رفتار )) هایی میکند که به واسطه ی آن جامعه تحت تاثیر قرار میگیرد .

برای یک تحقیق خوب حوزه ی اجتماعی حتما باید به جنبه های مختلف جامعه ی مورد تحقیق و همچنین ویژگی های خاص آن جامعه اشراف کامل داشت . به عنوان مثال تمامی حرکات و اعمال و رفتارهایی که فردی در یک جامعه برای برطرف کردن و رفع نیاز جنسی خود انجام میدهد باید به طور دقیق مورد بررسی قرار گیرند تا  رفتار این فرد در جامعه تحلیل شود تا بتوان به نتیجه یک تحقیق کامل در این رابطه دست پیدا کرد . در این حالت میتوان پاسخ این سوال را که افراد و جامعه ، در رابطه با رفع نیاز جنسی چه تاثیری بر روی یکدیگر دارند را درک کرد .

هرجا که انسان باشد ، جامعه شکل میگیرد و هرجا که جامعه شکل بگیرد روابط متقابلی بین جامعه و فرد بوجود خواهد آمد و اینجاست که روانشناسی اجتماعی به تحلیل رفتار های متقابل این دو میپردازد .

  • روانشناسی تفاوت های فردی چیست ؟ کتاب ها و نمونه سوالاتش چگونه اند ؟

شاخه ای از روانشناسی را که در آن اختلافات فردی در افراد به عنوان پایه و اساس مطالعه قرار میگیرد . در این بررسی ها مشخص خواهد شد که چگونه افراد مختلف در موقعیت های مشابه ، رفتاری مشابه را از خود بروز میدهند . هدف از این علم تنها کشف تفاوتهای بین انسانها نیست . حوزه ی مطالعات و بررسی فردی به همه جنبه های زندگی انسان میتواند تسری پیدا کند . اصل اینکه انسانها با یکدیگر تفاوت دارند مورد قبول همگان است . اگر افرادی دارای  مهارت یا استعداد خاصی هستند که به سبب این شباهت آن ها را میتوانیم یک گروه بنامیم  ( مثلا گروه روانشناسان خوب تهران ) ، این امر دلیل بر آن نمیشود که آنها در موقعیتی مشابه ، رفتاری مشابه از خود بروز دهند . در اینجاست که بحث تفاوت های فردی به میان می آیند .  با تحقیق از تک تک این افراد متوجه آن خواهید شد که هریک از آنها در خانواده هایی مختلف متولد شدند ، در شرایط مکانی مختلف آموزش دیدند ، در دوره ی آموزشی مختلف شرکت کردند ، با تربیت پدر و مادری مختلف رشد کردند و … . در نتیجه وجود این افراد در شرایطی یکسان ، واکنش ها و نتایج رفتاری مختلفی را نشان خواهد داد . تفاوت های فردی بیشمارند مانند تفاوتهای جسمی ، تفاوت در میزان یادگیری افراد با آی کیو های مختلف ، تفاوت جنسیتی ( مونت ، مذکر ، دوجنسیتی یا دگرباش ) ، تفاوت در توانایی مدیریت بحران و … .

از جمله کتب منتشر شده در این حوزه  که عموما به عنوان کتاب مرجع برای این درس در دانشگاه ها مورد استفاده قرار میگیرد میتوان به دو کتاب زیر اشاره کرد :

  1. کتاب روانشناسی تفاوتهای فردی – نوشته دکتر حسن شمس آباد
  2. کتاب روانشناسی تفاوت های فردی – اثر دکتر حمزه گنجی
  • روانشناسی مرضی کودک چیست ؟

در شاخه مرضی (  Abnormal Psychology ) از دانش روان شناسی ، رفتار نابهنجار انسان درمفهوم بالینی مورد مطالعه قرار میگیرد . در این علم الگوهای غیر متعارف رفتاری و ذهنی مراجعه کننده که میتواند عاملی برای بروز ناگهانی انواع  یا یک نوع خاص از بیماری های روانی شود مورد بررسی میشود . در شاخه ی مرضی  تمرکز در تعریف و تبیین شاخصه های رفتار بهنجار و رفتار نابهنجار است .

از معروف ترین کتاب ها برای دانشجویان این رشته میتوان از (( کتاب روانشناسی مرضی – مشکل رفتار غیر انطباقی – اثر اروین جی ساراسون و باربارا سااسون  – ترجمه ی بهمن نجاریان و محمد علی اصغری مقدم و محسن دهقان )) نام برد .

در شاخه (( روانشناسی مرضی کودکان  ))  تمرکز بر روی رفتار کودکان و نوجوانان است . یک روانشناس کودک خوب که مسلط به این حوزه است با استفاده از روش های آماری و بررسی نحوه سازگاری کودک و دیگر عوامل پیرامونی سعی در شناخت رفتارهای نابهنجار و بهنجار یک کودک یا نوجوان میکند .

روانشناس کودکی که به بررسی رفتار های مرضی کودک یا نوجوان میپردازد حتما باید به (( روانشناسی دوران رشد )) تسلط کاملا داشته باشد . دلیل این امر آن است که در سنین کودکی تا نوجوانی تغییر و تحولات رفتاری بیشماری در انسان رخ میدهد . این تغییرات گاها طبیعی و مربوط به طی فرایند رشد است و گاها مربوط به نابهنجاری و رفتارهای مرضی کودک . تجربه  و دانش و شناخت کامل دوره ی رشد و علاوه بر آن احاطه و تسلط کامل بر اختلالات مرضی حاصل از رفتار های نابهنجار سبب تشخیصی بی نقص خواهد شد .

در رابطه با تشخیص اختلالات مرضی همواره باید به این نکته توجه داشت که کودک در چه سنی است . در واقع سنین مختلف کودک یا نوجوان هستند که سبب میشود ما بروز رفتاری را در او بهنجار یا نابهنجار تلقی کنیم . اینکه رفتاری در سنی مشخص بهنجار و همان رفتار در سن دیگر نابهنجار شناخته میشود توسط متخصص این رشته تشخیص داده میشود . حتی در روند درمان متخصص میتواند تصمیم بگیرد که رفتاری خاص نیازی به درمان ندارد و مختص به سنی میشود که کودک یا نوجوان در آن قرار دارد و در آینده با رشد او این رفتار از بین خواهد رفت . برای بررسی این امر باید به این فروانی و شدت و تداوم یک رفتار مورد بررسی قرار گیرد تا از معلوم شود که آن رفتار ، رفتاری طبیعی است یا نه .

  • روانشناسی فرهنگی چیست ؟

در بین روانشناسان غربی عموما این دیدگاه جاری بود که در تمامی جوامع مختلف میتوان الگوها و رفتار و فرآیندهای روانشناختی یکسانی در بین انسان ها مشاهده نمود . بعدها این نظریه مطرح شد که شاید جهان بینی و نگرش انسان ها و سنت های هر جامعه در در فرآیند شناختی آنها بی تاثیر نیست . در اینجا بود که شاخه فرهنگی ( Cultural Psycology )  شکل گرفت و این به منزله  جنبشی در این حرفه به شمار میرفت . زیرا هنوز هستند افرادی که انسان ها را فارغ از جهان و بینی و سنت ها مورد مطالعه قرار میدهند و آنها را موجوداتی یکسان میپندارند و فرآیندهای شناختی ثابتی برای آنها قائلند .

شاخه فرهنگی ظهور خود را مدیون (( ویلهلم وونت )) است . پس از او (( ای . بی . تیچنر )) مطالعات فراوانی با اتکاء بر نظریات او در این رابطه انجام داد .

در این علم همواره از دو موضوع اصلی نام برده میشد : ۱. فرهنگ  ۲. ذهن

پیروان این رشته معتقدند که این دو عامل هیچگاه از یکدیگرر جدا نمیشوند و نظریات شناختی خود را با توجه به هر دو عامل ذهن و فرهنگ تبیین میکنند و کمتر به یکپارچگی در اصول روانی انسانها تاکید دارند .

  • روانشناسی سیاسی چیست ؟

این علم یکی از علوم میان رشته ای برای دانشجویان علوم سیاسی و دانشجویان روانشناسی ، روز به روز جایگاه خود را در دانشگاه های معتبر جهان مستحکم تر میکند . پژوهشگران سیاسی در این علم با کمک از دانش اموختگان روانشناسی به تحلیل سیاست های رهبران جهان یا صاحب منسبان سیاسی میپردازند . هدف آن این است که آنان سعی در تحلیل و پیش بینی رفتار سیاسیون دارند . این امر به سیاسون و وزارت خارجه ی هر کشور کمک میکند تا در تصمیمات و اقدامات آینده ی خود با دید واضح تری عمل کند .

از کتب دانشگاهی در این زمینه میتوان به : (( درآمدی بر روانشناسی سیاسی رهبران )) اثر احمد بنی جمالی نام برد .

  • روانشناسی محیطی چیست و در کدام رشته ها مورد بررسی قرار میگیرد ؟

طراحی و نظریه های مربوط به آن همواره در رشته هنر مورد بررسی قرار میگرد . اما طراحی در محیط پیرامون ما بی اثر بر روان ما نیست . این وجه اشتراک سبب شده تا روانشناسی محیطی به عنوان یکی از مباحث میان رشته ای در بین محققان معماری و شهر شناسی و روانشناسی مورد توجه قرار گیرد تا این علوم هریک وجهی از طراحی را که در حیطه آنهاست پوشش دهند و با یکدیگر در این مبحث به اشتراک بگذارند .

در اینجا تاثیرات متقابلی که محیط پیرامونی ما ( بیشتر از جنبه ی طراحی ) ، در ذهن و رفتار انسان میگذارد موضوع بحث است .

اما روان انسان چه تاثیری بر محیط گذاشته و محیط چه تاثیری بر روان او ؟ اینجاست که پژوهشگران شاخه ی محیطی پا به میان میگذارند

تغییر و تحولات محیطی که طی سده ی اخیر مشاهده میشود مانند آسمانخراش های عظیم ، جاده ها ، تونل ها ، دست اندازی به طبیعت و تغییر شکل در آن و به طور کلی هرچه پیش تر رفتن انسان به سوی زندگی ماشینی موجب شده تا روان او نیز تحت تاثیر این عوامل قرار گیرد و تغییر کند .

امروزه طراحی شهری به طور عمده در دست معماران است . معمارانی که عموما تنها از بعد هنری و اقتصادی این آموخته اند و بیشتر به جنبه های مادی در طراحی یک پروژه احاطه دارند تا جنبه های روانی که این تغییرات در محیط پیرامون ما ایجاد میکند .

یک طراحی محیطی میتواند نکات مثبت و منفی زیادی را در روان انسان حادث شود . یک طراحی میتواند برای مشاهده کنندگان آن الگوهای مختلف رفتاری را به دنبال داشته باشد .

  • روانشناسی ورزشی  چیست ؟

روانشناسی ورزشی دانشی است که از رشته های (( روانشناسی و حرکت شناسی )) انشقاق یافته  . عملکرد آدمی تنها متاثر از جسم او نیست . روان و عوامل روانشناختی متعددی بر نحوه عملکرد حرکتی انسان تاثیر گذارند . دونده ای را در نظر بگیرید که قهرمان جهان است و تنها چند دقیقه قبل از شروع مسابقه خبر فوت فرزندش را به او میدهند . آیا عملکرد حرکتی او میتواند حالت عادی را داشته باشد ؟ آیا دویدنش مانند گذشته است ؟ البته که نه . در اینجاست که روانشناسی ورزشی سعی در بهبود بخشیدن آن بخش از عوامل شناختی دارد که بر توان حرکتی فرد تاثیر گذارند . این کار توسط متخصص این رشته و توسط گفتگو ، نظم بخشیدن برنامه ها برای رسیدن به هدف ها ، مدیریت انرژی در طول دوره و بالا بردن توانایی ذهنی برای مدیریت بحران و … اشاره کرد .

این علم همانطور که از نامش پیداست مرتبط با ورزشکاران است . اما برای آمادگی نیروهای نظامی و انتظامی برای بالابردن توان حرکتی نیز مورد استفاده قرار میگیرد .

(( کتاب ذهن و بدن اثر شولته )) را میتوان از نخستین کتب این رشته دانست که در سال ۱۹۲۱ نتایجی حاصل از محاسبات آزمایشگاهی مرتبط با وزشکاران را منتشر کرد . این کتاب داده های مربوط به توانایی ذهنی و جسمی ورزشکاران را در بر میگیرد .

در ایران اما دانشجویان برای آگاهی از این رشته بیشتر به کتاب (( روانشناسی ورزش – اثر دکتر افشین طباطبایی )) مراجعه میکنند . یکی از جالب ترین مباحث این کتاب صحبت های تحریک آمیز قبل از مسابقه است .

  • روانشناسی صنعتی و سازمانی چیست ؟

این علم را در دانشکده های اروپایی با نام (( روانشناسی کار )) و در دانشکده های ایالت متحده امریکا با نام  (( روانشناسی صنعتی و سازمانی ))  مینامند . این علم عموما بین شرکتها و سازمانها در جهت مدیریت منابع انسانی آنها نقش ایفا میکند . در اینجا رابطه بین انسان و محیط کارش را مورد بررسی قرار میگیرد . با استفاده از این دانش میتوان بهبود قابل توجهی در راندمان کاری کارکنان ایجاد کرد .

در دنیای پر رقابت امروزی  که همه شرکتها سعی در پیشی گرفتن از رقبای خود دارند ، این علم بیشتر مورد توجه قرار گرفته است . یکی از کشورهایی که در زمینه ی بکارگیری و گسترش این شاخه بسیار پر تلاش بوده است کشور چین است . در صورت پیاده سازی این روش های علمی سازمان ها و شرکتها میتوانند توان بیشتری از کارکنان خود را در اختیار خود بگیرند . این امر به صورت یکجانبه و تنها به سود شرکتها نیست . این علم علاوه بر منتفع کردن شرکتها به بالابردن سطح رضایت کارکنان نیز اهمیت ویژه ای میدهد و آن ا یکی از اهداف خود عنوان میکند .

شاخه ی صنعتی و سازمانی در زمینه مواد زیر میتوانند راهگشای حرکت رو به پیشرفت شرکتها باشند :

  1. کارمندیابی و گزینش آنها
  2. بهبود و بالابردن شرایط محیطی
  3. بالا بردن کیفیت روابط بین کارکنان
  4. بالا بردن اعتماد به نفس و افزایش میزان انگیزه

از کتب مرتبط با این حوزه برای دانشجویان باید به کتاب استاد محمود ساعتچی اشاره کرد .

  • روانشناسی نظامی چیست ؟

بکارگیری روانشناسی در امور نظامی برای شکل دادن تئوری هایی برای اهداف دوستانه یا خصمانه نظامی را روانشناسی نظامی میگویند .

در حوزه ی نظامی عکس العمل هایی که در میدان نبرد شکل میگیرد نیز دارای یک جنبه ی روانی هستند و با استفاده از این علم میتوان به پیش بینی رفتار طر مقابل در یک رویارویی نظامی پرداخت .

این علم امروزه برای در میدان نبرد کاربرد زیادی دارد ، به شکلی که میتوانند با استفاده از معادلات میدان را تغییر دهند . علاوه بر این با انجام تکنیک هایی از بار فشار روانی موجود بر روی سپاه خودی بکاهند و فشار روانی بر روی دشمن را افزایش دهند .

جنبه جالبی از این علم را میتوان به کاهش اثرات مخرب ذهنی و روحی روانی موجود در کهنه سربازان یا سربازانی که از میدان نبرد بازمیگردند دانست . اگرچه در این بعد سربازان فکر میکنند که آثار روانی بجا مانده در آنها همگی متعلق به دوره نبرد آنهاست ، اما در واقعیت اینگونه نیست . سربازانی که به جبهه هایی بسیار دورتر از مرزهای خود فرستاده میشوند در خودآگاه و ناخودآگاه خود دارای مشکلاتی هستند که دوری از خاک و خانواده و علاوه بر آن تنش های موجود در میدان نبرد باعث شکل گیری ، بروز و تشدید این مشکلات روانی در آنها میشود . این علم با بکارگیری شیوه های روانشناسی و مشاوره باعث  بهبودی آثار بجامانده بر روان این افراد میشود .

در ایران انجمن علمی روانشناسی نظامی ایران در سال ۱۳۹۸ تشکیل شد و تحت نظر وزارت بهداشت فعالیت خود را شروع کرد .

روانشناسی جنسی  چیست ؟

(( سکسولوژی )) یا (( سکس شناسی )) یا (( روانشناسی جنسی )) علمی است که به مشاهده و تحلیل رفتار جنسی انسان میپردازد . هدف این علم برطرف کردن مشکلات جنسی در انسان است . غرایز جنسی بخش یزرگی از زندگی مردان و زنان را تشکیل میدهد . تفاوت های زیادی هم در نیاز های جنسی زن و مرد وجود دارد .

مردان با ولع بیشتری به دنبال برقراری رابطه جنسی هستند و در مواردی که این نیاز آنها به شکل بیماری روانی در می آید دست به روابط فرازناشویی یا تجاوز میزنند .

زنان در برطرف کردن نیاز جنسی خود در رابطه با مردان دچار سردرگمی هستند و خودشان هم نمیدانند دقیقا چه چیزی سبب به ارگاسم رسیدن آنان میشود . در صورتی که آقایان دقیقا میدانند چگونه به بالاترین مرتبه در لذت جنسی خود دست پیدا کنند .  به همین دلیل پتانسیل خانم ها برای همجنسگرایی بیشتر از آقایان است . شکل گیری رابطه جنسی میان خانم ها و اشتباهات فکری که پس حتما من همجنس گرا هستم هم بیش از آقایان است .

با توجه به مطالعاتی که در کشورهای اروپایی در رابطه با تاثیر محیط بر نیاز جنسی آقایان و خانم ها انجام شد متوجه شدند زنان از محیط تاثیر بیشتری میگیرند .  بر اساس این آزمایش عده ای از زنان که به کلیسا میرفتند را مورد بررسی رفتار های جنسی قرار دادن و متوجه شدند زنانی که که به کلیسا میروند کمتر به رابطه جنسی تمایل دارند . اما این آزمایش در رابطه با آقایان نتیجه متفاوتی داشت و هیچ رابطه ای بین رفتن به کلیسا و گرایش به رابطه جنسی در آقایان پیدا نشد . از این آزمایش نتیجه گرفتند که خانم ها تحت تاثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی در رابطه های جنسی خود تاثیر پذیرترند . علاوه بر این یکی از عوامل تاثیر گذار دیگر بر روی زنان ، دوستان آنها هستند که در شکل گیری روابط  آنها تاثیر میگذارند .

مردها در ایجاد رابطه جنسی نیازی به ایجاد رابطه عاطفی ندارند . مردها میتوانند بدون در نظر گرفتن حس دوست داشتن یا دوست نداشتن ، رابطه جنسی برقرار کنند و از لحاظ جنسی خود را ارضا کنند . اما در خانم ها این مسئله به این شکل نیست . در واقع گرایش عاطفی و در اصطلاح دوست داشتن به عنوان پیش نیازی برای برقراری رابطه جنسی بانوان مطرح میشود . این یکی از مهمترین مباحثی است که توسط یک روانشناس جنسی خوب مورد توجه قرار میگیرد .

تمایلات جنسی که در مردها شکل میگیرد به میزان زیادی فیزیولوژیکی است یعنی میزان ارتباط کمتری با ابعاد روانی در او دارد . اما در زن ها همانطور که ذکر شد پیش نیازی عاطفی دارد . به همین دلیل یک درمانگر در ارتباط با مشکل جنسی آقایان راحت تر میتواند به درمان های دارویی روی آورد . اما در درمان مشکل جنسی زنان کمتر از درمان های مبتنی بر دارو استفاده میشود و بیشتر بر روی ذهن و ابعاد روانی زن ها بررسی صورت میگیرد .

تصورات و یا تخیلات در ارتباط با به اصطلاح فانتزی های و رویاهای جنسی در خانم ها کمتر از آقایان است . البته  به طور طبیعی هرچه سن از سنین بلوغ فاصله میگیرد این تصورات وخیال پردازی ها کاهش می یابد . مطالعات و بررسی ها در این زمینه نشان داده که مردان تقریبا دو برابر بیشتر از زنان به تخیلات جنسی روی می آوردند . خیال پردازی های جنسی عموما در سنین بلوغ بیشتر رخ میدهد .

یکی از مهترین مسائلی که در رابطه با مسائل زناشویی زوجین از طرف زن ها مطرح میشود این است که

”  شوهرم من رو فقط برای سکس میخواد . اصلا براش مهم نیست که تو چه موقعیت روانی ای هستم  ”
چیزی که زوجین در مراجعه ی به یک مشاور خوب در این رابطه میشنود این خواهد بود که مردها فشار روانی ای که در آن قرار دارند را با رابطه جنسی فرو مینشانند . اما زنان در شرایطی که تحت تاثیر فشار روانی قرار میگیرند از ایجاد رابطه جنسی با شوهر خود اجتناب میکنند . این تفاوت روانی در رابطه جنسی زن و شوهر این سوء تفاهم را در ذهن زن ایجاد میکند که میگوید : ” شوهرم من را دوست ندارد و فقط برای برطرف کردن نیاز جنسی اش با من مانده و در شرایطی که میداند هردو تحت فشار روانی قرار داریم فقط میداد سکس داشته باشه  ”  و در طرف مقابل مردان در این گونه موقعیت ها به مشاور زوجین اظهار میکنند که : ” فکر میکنم زنم  از من سیر شده ، مثل گذشته تمایلی به سکس نشون نمیده ”  .

در واقع هر دوی زن و مرد در شرایطی با فشار روانی یکسان که برای خانواده آنها اتفاق افتاده قرار گرفته اند . اما زن با گریز از برقراری رابطه و مرد با تمایل در برقراری رابطه سعی در کاهش فشار روانی موجود بر خود را دارند که همین امر موجب اختلاف و تصورات غلط آنها نسبت به یکدیگر میشود .

مردان میتوانند بدون نیاز به هیچ پیش زمینه ای وارد رابطه جنسی شوند اما زنان نه . زنان نیاز به فراهم سازی بستری عاطفی برای ورود به رابطه جنسی دارند . این بستر را شوهر میتواند با استفاده از جملات عاشقانه و تحریک آمیز و علاوه بر آن نوازش زن ایجاد کند .بسیاری از مشکلات زناشویی مربوط به سکس کردن که در روانشناسی جنسی به عنوان اختلالات جنسی مطرح میشود از همین مسئله فراهم نکردن پیش زمینه ی ورود به رابطه جنسی نشات میگیرد .

پس از طی شدن رابطه جنسی برای مردان و ارضا شدن آنها به دلیل شرایط فیزیوژیکی دستگاه تناسلی مرد ، نعوظ و تحریک پذیری مرد غیر فعال میشود . اما زنان میتواندد پس از یک بار رسیدن به ارگاسم ، دوباره سریعا به این حس دست پیدا کنند و به دفعات متوالی این کار را در طول رابطه تکرار کنند . یکی از دلایلی زنان تمایل دارند بعد از اتمام رابطه جنسی با همسرانشان همواره در آغوش گرفته شوند این است که میل جنسی هنوز در آنها تمام نشده و دوباره توان تحریک پذیری را دارند . در این مرحله مرد باید با درک احساسات همسر خود به او احترام بگذارد و از پس زدن او خودداری کند .

بررسی ها در این علم نشان داده که زنان از لحاظ سن اوج لذت جنسی و همچنین از لحاظ زمان یائسگی با مردان تفاوت دارند . برای یک زن اوج لذت جنسی او حدودا در سنین ۳۶ ، ۳۷ و ۳۸ سالگی بنا به شرایط میتوان اتفاق بیفتد و یائسگی در آنان تدریجی نیست و به یک مرتبه هنگامی که به حدود سنین یائسگی میرسند اتفاق می افتد . اما از آنطرف مردان تنها چند سال پس از بلوغ یعنی حدودا در سنین ۲۰ سالگی به بالاترین پتانسیل در رسیدن به اوج لذت جنسی میرسند . علاوه بر این مردان یائسگی و بی میلی جنسی را به شکل تدریجی تجربه میکنند و این امر تا حدود ۶۰ سالگی میتواند ادامه داشته باشد .

مواردی که در بالا ذکر شد تنها بخشی از میلیون ها مواردی است که توسط علم روانشناسی جنسی  مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته است .

  • روانشناسی رشد چیست ؟ چرا رشد کودک در این میان اهمیت بیشتری دارد ؟

زندگی انسان از سنین نوزادی تا بزرگسالی همواره در حال تغییر است . رشدی که در انسان به تبع سن او اتفاق می افتد عاملی برای شناخت رفتار اوست . در توصیف مشکلات روانی و یا مشاوره درمانی علم روانشناسی رشد ( Developemental Psychology ) با نگاه به شاخصه ی سن ، سعی در تبیین و توصیف چگونگی رفتار انسان در طول سنین مختلف زندگی اش دارد و در این راستا از علوم زیستی و علوم اجتماعی نیز کمک میگیرد .

تاکید بر رشد کودک در این علم بسیار زیاد است . دلیل این امر آن است که در دوران کودکی و نوجوانی افراد تاثر پیری بیشتری دارند تا دوره های دیگر سنی .  مطالعه و بررسی رشد دوران کودکی و نوجوانی توسط روانشناسان رشد منجر به دستیابی به نتایج مهمی شده است که با تکیه بر این نتایج میتوان به کودکانی که به نارسایی در رشد مبتلا هستند کمک شایانی کرد .

مراحل رشد در انسان به یکدیگر وابسته هستند و هر مرحله ای از رشد میتواند متاثر از مراحل قبلی باشد . اگر مشکلی در یکی از مراحل قبلی علی الخصوص مراحل ابتدایی رشد انسان شکل بگیرد میتواند اثرات مخربی در مراحل رشد بعدی علی الخصوص بزرگسالی او داشته باشد . به طور کلی هرگونه اختلال در جریان رشد میتواند بر رفتار انسان در سنین بعد تاثیر بگذارد .

بازه ی مورد مطالعه در این علم از لحظه تولد تا لحظه مرگ است . و بررسی ها از هر دو لحاظ جسم و روان صورت میگیرند . اگر در رابطه با این علم و به طور کلی رشد اطلاعاتی داشته باشید ، نام (( پیاژه )) و ((  اریکسون )) به گوشتان خورده است .

(( پیاژه )) رشد انسان را دارای چهار مرحله میداند . او شروع رشد را از لحظه تولد و پایان آن را تا سن ۱۶ سالگی تعریف میکند .

(( اریکسون )) برای رشد فرد بازه ای از تولد تا مرگ میداند و برای آن ۸ مرحله را قائل است .

بر اساس تئوری رشد ، رشد انسان دارای الگوهای خاصی است . رشد انسان از سر شروع میشود و به پا ختم میشود . فرآیند رشد جسمی برای تولد را اینگونه طبقه بندی میکنند . ابتدا سر انسان شکل میگیرد . پس از آن گردن . سپس دست ها و بدن . و در نهایت پا .

در اینکه هر فرد دارای ویژگی خاصی از لحاظ ژنتیکی است شکی نیست . به همین دلیل از الگوهای عمومی برای تبیین رفتارها در مبحث رشد استفاده میشود . این امر سبب میشود تا متخصصان حوزه ی رشد در تعمیم این الگوها دچار خطا نشوند .

محققان حوزه ی رشد از گذشته برای رشد انسان دو جنبه قائل بودند :

  1. رشد ذهنی ( روانی )
  2. رشد جسمی  ( فیزیولوژیکی )

همواره از محیط به عنوان یکی از تاثیرگذارترین عوامل موثر در رشد یاد میشود . معمولا رشد دارای سرعتی ثابت است . معمولا مشاهده شده کودکانی که از کودکی با تاخیر در راه رفتن و تاخیر در صحبت کردن مواجه بوده اند در بزرگسالی از ضریب هوشی پایین تری نسبت به افراد عادی برخوردار بودند .

محققان حوزه ی رشد علاوه بر محیط ، عامل وراثت را نیز تاثیر گذار بر رشد میدانند . انتقال ژنتیک از پدر و مادر به فرزند میتواند آمادگی های ارثی ای برای رشد فرد در طول دوره های مختلف ایجاد کند .

از معتبر ترین کتابهای این حوزه که مطالعه ی آن همواره برای دانشجویان علاقه مند به این حوزه توصیه شده است از (( کتاب نظریه های رشد : مفاهیم و کاربردها  – اثر ویلیام  کریستوفر کرین – ترجمه ی غلامرضا خویی نژاد و علیرضا رجایی )) میتوان نام برد .

  • روانشناسی زبان چیست ؟

در این علم به مطالعه و بررسی چگونگی درک و تولید زبان در انسان پرداخته میشود .  روانشناسی زبان ( Language Psychology ) علمی است به به مباحث زیر میپردازد :

  1. چگونگی یادگیری زبان نخست
  2. مطالعه محوه تولید گفتار و درک گفتار
  3. نقش تمرکز
  4. نقش حافظه
  5. پردازش محتوای ذهن

این شاخه از علم زبان شناسی اگرچه به تازگی به سرعت رو به گسترش نهاده است ولی در گذشته های دور نیز به زبان توجه خاصی میشده است . آنچنان که از افلاطون نقل شده :

”   تفکر حرف زدن روح است   “

آنجایی پای روانشناسان به مباحث زبانشناسی باز میشود که صحبت از رابطه زبان و ذهن  به میان می آید .  یکی از مهمترین سوالاتی که در این زمینه برای بشر وجود دارد این است که ما چگونه به چیزی می اندیشیم و در این راستا زبان ما چه نقشی در انیشیدن ما دارد .

(( فرضیه وورف )) یکی از معروفترین مباحث این علم است و از آن گاها با نام (( نظریه نسبیت زبان )) نام برده میشود . وورف بر این عقیده بود که زبان فراتر از یک ابزار برای انتقال مفاهیم و ادراکات بشر است . وورف اعتقاد داشت نگرش و جهان بینی انسان که بر نوع رفتارهای او تاثیر میگذارد از زبان او بی تاثیر نیستند .

به عنوان مثال زبان چینی و زبان فارسی در تلفط بین او ( مذکر ) و او ( مونث ) یکسان هستند . اما زبان عربی و فرانسوی در تلفظ  او برای مونث و مذکر دو تلفظ مختلف دارند . بر اساس نظریه وورف این تلفظ زبانی میتواند بر روی نحوه نگرش افراد آن جامعه به زنان و مردان تاثیرگذار باشد .

در حقیقت زبان انسان دارای ماهیت ذهنی است . نمود یا تجلی این ماهیت در دنیای بیرون به شکل گفتارر ظاهر میشود .

  • درباره روانشناسی خواب فروید چه میدانید ؟

خواب به عنوان یکی از مهمترین حالات استراحت ذهن و بدن به شمار میرود . بدن انسان مدت زمان زیادی از طول عمر خود را در خواب است . روانشناسی خواب علمی است که در آن به بررسی عملکرد بدن در طول خواب میپردازند .

(( زیگموند فروید )) روانکاو بزرگ اتریشی به عنوان یکی از پیشگامان این عرصه به شمار میرود . از معروف ترین کتابهای او در زمینه میتوان به (( کتاب روانشناسی خواب – اثر زیگموند فروید – ترجمه احسان لامع )) اشاره کرد .

اختلالات خواب ، بخش مهمی از این علم را به خود اختصاص میدهد . اختلال خواب به موارد گفته میشود که کیفیت خواب را در موارد متناوبی تحت تاثیر خود قرار میدهد . استرس و فشارهای روانی بیرونی از مهمترین عوامل شکل گیری این اختلال ها به شمار میروند .

علائم اختلال خواب موارد زیادی میتوانند باشند اما مهمترین آنها عبارتند از :

  1. مشکل در بخواب رفتن : افراد مبتلا به این اختلال نمیتوانند پی از رفتن به رختخواب در مدت زمان معینی به خواب بروند . این افراد حتی اگر خسته باشند هم دیر بخواب میروند .
  2. احساس خستگی دائمی : افراد دچار اختلال خواب به دلیل مشکل در خواب ، در طول روز احساس خستگی دائمی میکنند .  این افراد عموما با این حس در طول روز مواجه اند که به دلیل حستگی زیاد حوصله ی کار انجام کاری را ندارند .
  3. خلق و خوی بد : مطالعات نشان داده که افرادی که خواب خوبی نداشته باشند ، خلق خوی خوبی هم ندارند . اختلال در خواب باعث پایین آمدن خلق افراد میشود .
  4. عدم تمرکز : عدم تمرکز افرادی که به اختلال خواب دچارند را میتوان یکی از اذیت کننده ترین پیامدهای اختلال خواب دانست . در این حالت فرد نمیتواند تمام حواس جسمس و ذهنی خود را برای انجام کاری با هم هماهنگ کند .
  5. مشکلات سلامتی جسمانی : علت برخی بیماری های جسمی در افراد میتواند ریشه ی روانی از جمله اختلالات خواب باشد .

تشخیص اینکه این علائم مربوط به اختلال خواب است یا عوامل دیگر بیرونی یا اختلالات دیگر روانی ، باید توسط یک روانشناس خوب صورت پذیرد . معمولا درمان های اختلال های مربوط به خواب را با استفاده از تغییر سبک زندگی و در صورت پیشرفته تر بودن با درمان دارویی همراه میکنند .

پنج مورد از اختلال های خواب را میتوان به شرح زیر نام برد :

  1. عدم توانایی فرد در بخواب رفتن در صورت نیاز به خواب : در این حالت فرد با بخوابی مواجه است که میتواند عوامل مختلفی مانند استرس ، استفاده از داروهای خاص و مشکلات هورمونی و …داشته باشد . این بیخوابی در شب باعث افت رادندمان در فعالیت روزانه فرد و به تبع آن افسردگی و حس خستگی در طول روز میشود .
  2. وقفه ی تنفسی در خواب که باعث بیداری فرد از خواب میشود :  نام دیگر این اختلال آپنه ی خواب ( Sleep Apnea ) است که سبب میشود فرد دارای این اختلال به دفعات در خواب احساس نفس تنگی کند و به دلیل کاهش یا قطع اکسیژن از خواب بپرد . این از خواب پریدن مانند خواب بد دیدن نیست . بلکه در آن فرد با (( احساس خفگی )) از خواب میپرد . توجه داشته باشید که آپنه ی خواب در طول یک شب امکان دارد صدها بار اتفاق بیفتد . اما لزوما هربار شما از خواب بیدار نخواهید شد . اما این اختلال سبب میشود تا کیفیت خواب فرد دارای این اختلال بسیار کاهش یابد . به نحوی که افراد دارای آپنه دارای ریسکی هفت برابری در تصادفات رانندگی هستند . دلیل این اتفاق احساس خستگی و عدم تمرکز به دلیل خواب بی کیفیت آنها در شب است .
  3. خواب پریشی که باعث حرکات غیر معمول در خواب فرد مبتلا میشود : این اختلال را با نام انگلیسی پاراسامنیا ( Parasomnia ) نیز میشناسند . در این اختلال فرد در یکی از مراحل خواب خود که میتواند مرحله بخواب رفتن ، خوابیدن یا از خواب بیدار شدن باشد دچار رفتارهایی غیر معمول میشود . این رفتار ها معمولا از رویاهای فرد نشئت میگیرند و میتوانند شامل را رفتن در خواب و صحبت کردن در خواب  و ایجاد صدا بر اثر فشار دندان ها روی هم و … باشد .
  4.  سندروم پای بیقرار که فرد را مجبور به حرکت پاهای خود میکند : این بیماری را آر ال ای که مختصر شده انگلیسی آن یعنی Restless Leg Syndrome است نیز میشناشند . در بیماری RLS ، فرد همواره پس از مدتی که پایش بی حرکت بماند با احساس بدی در پاهایش مواجه میشود . این احساس میتواند گزگز ، سوزش وخوارش و … باشد که فرد را وادار خواهد کرد پای خود را تکان دهد . عموما مکان آن در اطراف ساق پا میباشد ولی مواردی هم مشاهده شده که در بالای پا هم فرد این احساس را داشته است . مالش میتواند به عنوان مسکنی مقطعی باعث کاهش علائم سندروم پای بیقرار شود اما دائمی نخواهد بود . با بیحرکت ماندن پا علائم دوباره ظهور خواهد کرد . افراد مبتلا به این سندروم در مراجعات خود به روانشناس برای شروع درمان عموما اظهار میدارند که بهترین ساعات خواب برای آنها ساعات پایانی شب و قبل از شروع صبح است . این بیماران در طول روز دائما احساس خواب آلودگی میکنند .احتمال ابتلا و یا تشید سندروم پای بیقرار با بالا رفتن سن افراد بیشتر میشود . این سندروم در بین زنان شایع تر است . حدود یک سوم از اختلالات خواب در افراد بالای شصت سال را سندروم پای بیقرار تشکیل میدهد .
  5. حملات خواب که باعث بخواب رفتن آنی در طول روز میشود : این حملات را خواب تازش به انگلیسی نارکولپسی Narcolepsy نیز مینامند ومیتواند منجر به فلج خواب در افراد مبتلا به این بیماری شود . نارکولپسی باعث میشود فرد مبتلا به این اختلال خواب ، یک مرتبه به شکل ناگهانی دچار خواب آلودگی شود . در این حالت او نسبت به جلوگیری از به خواب رفتن خود ناتوان است .

علوم مربوط به حوزه ی خواب همواره با نام زیگموند فروید پیوند خورده و مدیون مطالعات این فرد میباشد . زیگموند فروید یکی از کاربردهای رویا را رساندن انسان به آرزو میدانست . به اعتقاد فروید رویاها به دو شکل در خواب انسان نمود پیدا میکنند . یا به شکل مستقیم ، که فرد به طور مستقیم با مفهوم رویایی که میبیند در ارتباط است و میتواند از آن مطلع باشد . یا به شکل غیر مستقیم ، که در آن فرد با نماد ها و سمبل ها و نشانه هایی از سوی ناخودآگاهش مواجه میشود که شاید خود او نتواند از این نمادها مفهمومی را استخراج کند . در این رابطه فرد میتواند با مراجعه به روانشناس به تفسیر نماد هایی بپردازد که در خواب به شکل رویا مشاهده کرده است .

از جمله شاگردان زیگموند فروید میتوان به نام های زیر اشاره کرد :

  1. ساندرو فرنزی
  2. هانس ساچز
  3. اوتو رنک
  4. کارل آبراهام
  5. ماکس ایتینگون
  6. ارنست جونز
  • روانشناسی فیزیولوژیک  چیست ؟

این علم شاخه ای از علوم روانشناسی است که به تاثیر عوامل فیزیولوژیکی و عوامل زیست شناختی در رفتار انسان میپردازد . بر خلاف روانشناسانی که رفتار و احساسات انسان را فقط متاثر از عوامل ذهنی میدانند ، در این علم نقش عوامل زیستی به عنوان عواملی مهم و تاثیرگذار در رفتار فرد شناخته میشوند . بررسی سیستم عصبی و نقش غدد درون ریز در شکل گیری افکار و احساسات انسان از مواردی است که در این علم مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد .

تاثیر این موارد بر روی بسیاری از بیماری ها مانند اسکیزوفرنی ، رفتارهای جنسی ، افسردگی و … نشان میدهد تغییرات غیر عادی در میزان انتقال دهنده های عصبی در مغز و علاوه بر آن ترشح هورمون ها در شکل گیری و درمان این بیماری ها نقش دارند . این علم نشان داده با تحریک برقی مغز انسان میتوانند به درمان رفتارهای بیماران مبتلا به پرخوری و … در کنار درمان های عادی کمک کنند .

از نویسندگان کتاب های روانشناسی فیزیولوژیک  میتوان افراد زیر را نام برد :

  1. جیمز کالات – ترجمه یحیی سید محمدی
  2. دکتر مرتضی پیری – نشر پوران پژوهش
  3. محمد کریم خداپناهی – نشر سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها ( سمت )
  • در این بخش از مقاله روانشناسی کار به انگلیسی Industrial and Organiational Psychology و سوالات مربوط به  آن را هم مورد بررسی قرار میدهیم :خیلی از دانشجویان با این سوال مواجه هستند که روانشناسی کار به انگلیسی معادل چه لغتی است ؟

روانشناسی کار به انگلیسی را میتوان با (( روانشناسی شغلی  Occupational Psychology )) مترادف دانست .

روانشاسی کار در واقع در حیطه ای وسیع تر با مفاهیم گسترده تر همان روانشناسی صنعتی و سازمانی است که ((  اینداستریال اند ارگانیزیشن سایکالوژی Industrial and Organiational Psychology )) نامیده میشود .

در این علم رفتار انسان و فرایندهای ذهنی فرد در رابطه با کار و تاثیرات آن بر روی فرد مورد مطالعه و تحقیق قرار میگیرد . و در این راستا سعی در ارتباط و ایجاد اصول علمی برای ایجاد ارتباط هرچه موثر تر بین انسان  کار او دارد .

  • روانشناسی هنر  :

 

وسعت رشته ی هنر بر هیچکس پوشیده نیست . کتابهای زیادی در این رابطه چاپ و منتشر شده است . روانشناسی هنر  (  Art Psychology ) به عنوان یکی از جنبه های علم روانشناسی و هنر به عنوان یک شاخه ی میان رشته ای توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است . در این شاخه ی میان رشته ای به چگونگی ادراک و فهم هنر در ذهن انسان پرداخته میشود .

 

این شاخه برای هنر دو نوع قائل است :

 

  1. روانشناسی ساختاری هنر : در این نوع ویژگی های ذهن را در رابطه با نحوه تولید یک اثر هنری یا درک آن مورد بررسی و مطالعه قرار میدهند . در نوع ساختاری به طور کلی عملکرد ذهن به عنوان موضوع بحث واقع میشود .
  2. روانشناسی محیطی هنر : در رابطه با نوع محیطی ، محقق به مطالعه رابطه بین فرد و محیط به هنگام ساخت یا درک یک اثر هنری میپردازد . در این رابطه اثراتی که فرد بر روی محیط می گذارد و اثراتی که محیط بر روی فرد میگذارد مورد مطالعه قرار میگیرد .

 

اشکال مختلف هنر مانند تئاتر ، سینما ، موسیقی ، معماری ، مجسمه سازی و … هریک به نوعی مفاهیم روانشناسی را درخود جای داده اند . از این رو بحث در رابطه با ابعاد روانشناسی هریک این موضوعات می تواند به بالا رفتن جایگاه و تاثیر بیشتر این هنر ها بر مخاطب مفید واقع شود .

 

اصولا هنر امری قابل درک است . پس از لحاظ ادراکات میتواند مورد بررسی علوم روان قرار گیرد . علاوه بر این هنر منجر به انجام پروسه ای معنادار میشود که نحوه ی تولید و انتقال مفاهیم در این شاخه نیز مورد توجه روانشناسان است .

 

از چهره های اثر گذار در توسعه این شاخه میتوان به اسامی زیر اشاره کرد :

 

  1. هنریش ولفلین
  2. ویلهلم ورینگر
  3. جان دیویی
  4. مانوئل بارکان
  5. رودولف ارنهیم
  6. یونگ

 

  • روانشناسی دین :

 

این شاخه که با نام روانشناسی مذهب (( Religion Psychology  )) نیز شناخته میشود به بررسی علمی چگونگی و نحوه پیدایش ، گسترش و نابودی ادیان و عوامل وابسته به آنها می پردازد . اگر چه با روش های مختلف اما باید قبول کنیم که دین و روانشناسی هردو سعی در بالابردن سطح کیفی زندگی بشر داشته و دارند . در بررسی این دو متوجه خواهید شد که بسیاری از روش های این دو با هم همپوشانی دارند . دین مفهومی بسیار قدیمی و تقریبا هم سن و سال با پیدایش بشر است . اما بالعکس روانشناسی علمی معاصر است . در واقع شاید بتوان به تعبیری دین را روانشناسی مردم کهن با یک درک ماوراء الطبیعه دانست .

 

بسیاری از عوامل این دو حوزه با یکدیگر همپوشانی دارند چون یک هدف را دنبال میکنند . درباره ی اینکه کدام یک جلوتر از دیگری گام بر میدارد نظرات مختلفی وجود دارد . اما به نظر من دین مفهومی بسیار گسترده تر علوم قابل درک بشر است و مفاهیمی عمیق را به انسان عرضه میکند که شاید انسان معاصر به دلیل محدودیت در ابزار ها ی آزمایش و محدودیت در علم خود هنوز قادر به درک همه ی آنها نیست . البته این فقط نظر شخصی من است به عنوان یک انسان و نه به عنوان یک روانشناس خوب .

 

سخن هنری جیمز در اینجا واقعا مغتنم است که پس از تحقیقات فراوان در این رابطه گفته بود :

 

”  مهمترین عامل زندگی انسان دین است  “

 

امروزه میتوان دعا درمانی را به عنوان یکی از تجلی های دین در درمانهای روانشناسی به شمار آورد .

 

اما در این میان بودند افرادی که با استفاده از روش های علمی خودشان به نتایجی رسیدند که شاید به مذاق برخی از دینداران خوش نیاید . به عنوان مثال دورکهایم که دین را به منزله ی یک واقعیت اجتماعی دانست . یا فروید که دین را به منزله ی یک واقعیت روانشناسی قلمداد کرد . فروید معتقد بود پیدایش یک دین به سرکوب بخشی از انگیزه های غریزی مربوط است و در واقع حاصل یک نوروز وسواس گونه میباشد .

 

روانشناسی خانواده : خانواده یکی از اصلی ترین واحدها در شکل گیری جامعه است . در واقع خانواده واحدی کوچک شده از اجتماع است ‌ روابطی مانند روابط زوجین ، فرزندان با پدر و مادر ، والدین با فرزندان و روابط فامیلی و … که در داخل خانواده ها و یا بین خانواده ها شکل می گیرد اثر گذار بر جنبه های مختلف یک جامعه هستند .

 

روانشناس خانواد به بررسی عوامل تاثیر گذار بر روابط بین افراد خانواده می پردازد و در این راه سعی در بهبود شرایط خانواده بنابر هنجار های اجتماع دارد ‌. علوم رشد ، تربیتی و یادگیری رابطه ای تنگاتنگ با این شاخه علمی دارند .

در هر خانواده ای بر اساس هنجارهای موجود در آن جامعه قوانینی وجود دارد . این قوانین گاهی به شکل قوانین نانوشته ای هستند که توسط افراد خانواده رعایت میشوند . گاهی هم نیاز به آموزش این قوانین به خانواده ها وجود دارد . مراجعه به یک مشاور خوب میتواند از این جنبه کمک زیادی به خانواده بکند .

شیوه های فرزند پروری در علوم مربوط به خانواده از اهمیت بالایی برخوردار است . چون همین فرزندان هستند که در آینده جامه را شکل خواهند داد و علاوه بر این والدین فردای آن جامعه خواهند بود .

کتاب روانشناسی خانواده اثر اثر دکتر کیانوش زهراکار ، کتابی است که با توجه به آن میتواند اطلاعات زیادی از روانشناسی خانواده کسب کنید .

  • روانشناسی تکاملی چیست ؟

تکامل به عنوان یکی از جنجالی ترین نظیریه ها ، تحولی در علوم مختلف بوجود آورد . این شاخه از علم روانشناسی  به این موضوع میپردازد که کدام صفات انسان متاثر از تکامل اوست .  این شاخه علمی ، شاخه ای تفریبا جدید از علم روانشناسی محسوب میشود .  اندیشه ی اساسی که این پایه را تشکیل میدهد آن است که روان انسان هم مانند جسم او در طول زمان تکامل داشته است . در واقع این علم سعی در بکارگیری روش های علمی دارد تا ثابت کند ساز و کار های ذهنی انسان متاثر از فرگشت است .

به عنوان مثال یکی از مواردی که در این مبحث مطرح میشود این است که مردان یک جامعه به این دلیل علاقه به کسب جایگاه شغلی و منابع مالی و … دارند که با استفاده از آنها میتوانند زنان را به خود جذب کنند . درگذشته نیروی انسانی میتوانست به مثابه ی توان فرد برای نگهداری و حفاظت از خانواده ی خود باشد .

اما امروزه این نیروی انسانی به پول تغییر پیدا کرده است . به این معنی که دیگر نیروی انسانی به تنهایی نمیتواند باعث تامین خانواده شود ، بلکه پول و ثروت است که به خانواده یا بهتر بگوییم زن ، میتواند این احساس را ببخشد که در امنیت کامل به سر میبرد . درواقع این غریزه عوض شده . بلکه جای خود را از نوعی به نوع دیگر داده است

 دلیل اینکه این حس روز به روز رو به گسترش است و عده ای فکر میکنند که دختران روز به روز پولکی تر میشوند ، این است که جنس مونث به دنبال امنیت و محافظت از خود است که در روزگار حاضر پول میتواند این نقش را به خوبی ایفا کند . روندی که فرد به طور غریزی از سالیان دور تا به امروز طی کرده را روانشناسان تکاملی مورد بررسی قرار میدهند .

روانشناسانی مانند (( دیوید باس )) ، (( لدا کاسمیدس )) و (( جان توبای )) کسانی بودند که رفتار انسان را بر اساس نظریه تکامل تشریح کردند . این افراد سعی کردند درکی زیستی از رفتار انسان پیدا کنند .

به طور کلی نکته ای که باید در روانشناسی تکاملی به آن توجه داشته باشید این است که :

”  در این علم هیچ تلاشی وجود ندارد که ثابت شود انسان در طول زمان از لحاظ رفتاری رو به تکامل است . بلکه در این علم تلاش میشود تا اثبات شود هر رفتاری که به بقای موجودی زنده کمک میکند با گذشت زمان تبدیل به یکی از غرایض او میشود .  “

  • روانشناسی تحلیلی و نظریات یونگ درباره چه بودند ؟

یونگ برای اینکه روش خود را از فروید و آدلر جدا سازد به روشی جدید روی آورد که آن را روانشناسی تحلیلی نامید . نام (( روانشناسی تحلیلی Analytical Psychology )) با نام یکی از بزرگترین روانشناسان جهان به نام (( کارل گوستاو یونگ )) که آن را ابداع کرد گره خورده است . در این روش با استفاده از نمادها و ارزشهای فلسفی فرد سعی در مطالعه رفتار و تفسیر ذهن او دارند .

در باب شخصیت علمی (( کارل گوستاو یونگ Carl Gustav Jung )) همین بس که (( زیگموند شلمو فروید Sigmund Schimo Freud )) او را ولیعهد خود دانست !

مفاهیمی که باید پیش از ورود به این شاخه بشناسید به شرح زیر است :

  1. خودآگاه شخصی : خودآگاه شخصی مفهومی است که شامل احساسات آگاهانه فرد در تعامل با محرک های بیرونی و درونی میشود . محرک هایی که بدون واسطه تجربه و یا بر فرد تحمیل شده اند .
  2. خودآگاه جمعی : خودآگاه جمعی را میتوان به شکل باورهای جمعی هرجامعه تعریف کرد
  3. ناخودآگاه فردی : ناخودآگاه فردی را به عنوان یکی از مهمترین مباحث این حوزه تلقی میکنند . در تعریف ناخودآگاه فردی باید گفت که این بخش شامل تجربه های از یاد رفته و یا سرکوب شده ی ذهن انسان است که در تعامل با محرک های بیرونی و درونی در وجود او رخنه کرده و فرد به طور مستقیم از آن آگاه نیست .در ناخودآگاه فردی ، فرد نمیتواند دسترسی مستقیم به این بخش از ذهن خود داشته باشد . اما بخش ناخودآگاه ذهن او خود را به شکل نمادها و رفتارهایی از جمله (( رویا )) بروز میدهند .

    محققان این حوزه (( رویا )) را به عنوان پل ارتباطی بین ناخودآگاه فردی و خودآگاه او میدانند . آنها معتقدند بخش ناخودآگاه ذهن انسان با استفاده از (( رویا )) سعی در انتفال پیام به خودآگاه انسان دارد تا او را از مشکلات موجود در ناخودآگاه آگاه کند .

  4. ناخودآگاه جمعی : خود آگاه جمعی را میتوان روح حاکم بر جمع ( جامعه ) دانست . روحی که منجر به شکل گیری رفتار هایی جمعی میشود .بهترین مثال برای درک مفهوم ناخودآگاه جمعی را میتوان رفتار آلمان ها در جنگ جهانی و توحش پنهان در زیر رفتار متمدنانه ی آنها را دانست . در آن زمان هیچ ملتی فکر نمیکرد که این رفتار وحشیانه از ملتی مانند آلمان ها سر بزند . اما ناخودآگاه جمعی آنها بود که در زیر این خودآگاه جمعی متمدنانه ی آنها خفته بود .

    با شروع جنگ جهانی ناخودآگاه جمعی آلمان ها به خودآگاه جمعی آنها تبدیل شد و باعث بروز کشتارهایی وسیع و باورنکردنی توسط نازی ها شد .

موارد زیر از جمله اصطلاحاتی است که یونگ در روانشناسی شناختی توضیح میدهد :

  1. آرکی تایپ = کهن الگوها = Archetype
  2. آنیما = Anima
  3. آنیموس = Animus
  4. پرسونا = Persona
  5. سایه = Shadow
  6. فرد گرایی = Individuation
  7. ضمیر ناخودآگاه = Unconscious
  8. من = Ego
  9. خویشتن = Self
  10. همزمانی = Synchronicity
  11. درون گرا = Introversion
  12. برون گرا = Extraversion
  • روانشناسی موفقیت چیست ؟

روانشناسی موفقیت در ورزش و کنکور و نام هایی همواره در این زمینه به گوش میرسد مانند (( برایان تریسی )) و همچنین مقالاتی که در این حوزه منتشر میشود همه و همه بر اهمیت این شاخه ی علمی در زندگی انسان دلالت دارد .

ابتدا لازم است به تعریفی از موفقیت بپردازیم و پس از آن به تاثیر روان در رسیدن به آن خواهیم پرداخت .

” از دیدگاه علم روانشناسی روند رسیدن انسان به اهدافش را موفقیت می گویند “

انسان برای رسیدن به اهدافش دو ابزار در دست دارد : ابزار جسمی – ابزار روانی و ذهنی

مجموعه تلاش ها از بعد روانی که انسان را برای رسیدن به اهدافش رهنمون میکند (( روانشناسی موفقیت Psychology of Success )) مینامند .

موفقیت به دو نوع دسته بندی میشود :

  1. موفقیت فردی : هر فردی در زندگی خود اهدافی بنا بر علایق شخصی خود دارد که با توجه به ابزار های موجود و در دسترسش خود را به سمت رسیدن به آنها نیل میدهد . رسیدن به این اهداف را موفقیت فردی میگویند .
  2. موفقیت گروهی : هنگامی که گروهی برای رسیدن به منافع جمعی خود هدفی را دنبال میکنند و مانند تکه های پازل سعی در شکل دهی یک تصویر واحد برای رسیدن به هدفی مشترک  را دارند . این گروه میتواند یک گروه کوچک باشد یا یک سازمان بزرگ .  رسیدن به اهداف گروه را موفقیت جمعی میگویند .

یکی از مهمترین اهدف روانشناسی موفقیت این است که این احساس را در انسان نهادینه کند که زندگی او تنها به مفهومی به نام شانس او بستگی ندارد . بلکه افکار و احساسات او هستند که در ذهن او مانند یک موتور محرک سبب میشوند این انگیزه برای رسیدن به هدف در او زنده شود و رشد پیدا کند .

قدرت ذهن به عنوان حقیقتی نهفته در وجود انسان است . حرکت به سوی خود شکوفایی و بالفعل کردن پتانسیل های بالقوه ی فرد یکی دیگر از اهدافی است که در این شاخه دنبال میشود .

علاوه بر موارد مطرح شده در بالا این شاخه ی موفقیت ، سعی بسیاری در از میان برداشتن موانع ذهنی رسیدن به موفقیت دارد . موانع ذهنی که میتواند نشات گرفته از باورها و رفتار غلط دانسته و ندانسته در زندگی انسان باشد .

  • روانشناسی فردی چیست ؟ (( نظریه روانشناسی فردی آدلر )) چه تعریفی از این شاخه ی علمی دارد ؟

زندگی شخصی هر انسانی بخش اعظمی از زندگی او را شامل میشود . بخشی که فرد گاها تنها به مواجه با مسائل و مشکلاتش در آن می رود . دلیل این امر این است که بسیاری افراد دوست ندارند مسائل مربوط به زندگی شخصی خود را بازگو و دررابطه با آنها مشورت کنند .

شاخه ای از روانشناسی که زوایای شخصی زندگی فرد را از حیث روان مورد بررسی و مطالعه قرار میدهد (( روانشناسی فردی )) میگویند  .

البته افراد مشهوری مانند فروید هیچ رابطه ای برای شاخه ی فردی و علم روانکاوی قائل نبودند . او د اینباره میگوید :

”  روانشناسی فردی هیچ ربطی به روانکاروی ندارد . وجود حیات انگل گونه ی آن در کنار روانکاوری تنها به سبب برخی رخدادهای تاریخی ممکن شده است  ”

نظریه آلفرد آدلر Alfred Adler در رابطه ی با شاخه ی فردی از معروف ترین نظریات این حوزه است .  او رفتار انسان را متاثر از کشش های اجتماعی میدانست .  او انسان را موجودی خودآگاه میدانست که هویت خویش را آگاهانه میشناسد . در نظریه آدلر انسان را نمیتوان جدا از دیگران و اجتماع مورد مطالعه قرار داد . او هیچگونه تقسیم بندی مانند خودآگاه و ناخودآگاه را قبول ندارد و کلی نگری را شاخصه قرار داده است .

در نظریه آدلر موارد زیر در رابطه با شخصیت مطرح میشود :

  1. غایت گرایی تخیلی Fictional Finalism :

بر این اساس زندگی هر فرد بر اساس افکار و عقایدی تخیلی شکل میگیرد و راه شناخت و توصیف رفتار فرد بدون شناخت هدف نهایی او غیر ممکن است .

آدلر همچنین معتقد بود که زندگی انسان با توجه به دوران کودکی او شکل خواهد گرفت و دلیلش تاثیر محیط بر شکل گیری اهداف انسان در دوران کودکی است  . او همچنین تحلیل شخصیت را بدون در نظر گرفتن اهداف و علی الخصوص هدف غایی که فرد برای زندگی خودش قائل بود را غیر ممکن میدانست .

  1. تلاش برای برتری :آدلر تلاش برای برتری را در نظریه اش به عنوان میل به حکمرانی و فرمانبری دیگران از خود نمیدانست . او از این واژه برای توصیف حس انسان نسبت به خود شکوفایی استفاده میکرد .

    در نظریه او ضعف به شکل مونث و قدرت به شکل مذکر نمود پیدا میکردند . او معتقد بود زنان و مردان هردو هنگام عدم توانایی در هنگام احساس حقارت ناشی از ناتوانی از واکنشی به نام (( تعرض مردانه )) استفاده میکنند .

    تعرض مردانه به عقیده او شکلی افراطی در جبران عدم کفایت مرد یا زن است که با این روش بر این حس خود سرپوش میگذارند .

  2. احساس حقارت و مکانیزم جبران :آدلر دلیل پافشاری معلولان بر روی عضو دارای معلولیت را ((  احساس حقارت ))  آنها میدانست . در نظریه او حقارت نه تنها نشان از غیر عادی بودن فرد نسبت به دیگر افراد نیست بلکه علت تمام موفقیت ها بهبودی های فرد است .

    پس از شکل گیری حس حقارت در فرد ، نوبت به مکانیزم جبران است که در او شکل میگیرد . درواقع فرد به سوی جبران کمبود خود میرود . اما نه به شکل عادی  بلکه به شکلی افراطی . آدلر در رابطه با مکانیزم جبران این نکته را بیان میکند که به دلیل برخورد افراطی فرد ، امکان شکل گیری رفتاری غلط به شکل بیمارگونه در او وجود دارد .

  3. علایق اجتماعی :آدلر انسان را موجودی اجتماعی میدانست و فراتر از آن همه انسانها را دارای یک حس اجتماعی در درون خود میدانست .  او این احساس اجتماعی بودن را عنوان پایه ی تمام پیشرفتها و بقای تمدن های بشری قبول داشت .
  4. سبک زندگی :لایف استایل یا همان سبک زندگی را میتوان شاخصه ی نظریه آدرلر دانست که در تمامی مقالات او به مراتب تکرار شده است . به عقیده ی او سبک زندگی هرفرد نشانگر عقاید و رفتارهای  منحصر به فرد اوست . علاوه بر این سبک زندگی اشخاص متاثر از زندگی اجتماعی آنها نیز میباشد . آدلر عقیده داشت با توجه به سبک زندگی اشخاص میتوان به خیلی از رفتارهای آنها و چگونگی شکل گیری این رفتار ها پی برد .
  • روانشناسی اگزیستانسیالیستی چیست ؟

همانطور که در طول مقاله اشاره کردیم عقاید فلسفی در شکل گیری نظریات علوم روان همواره تاثیر بسزایی داشته اند .  تا حدی که عده ای بر این باورند که این علم نشات گرفته از فلسفه است . بیشترین میزان بروز عقاید فلسفی در علم روانشناسی را میتوان در شاخه ی اگزیستانسیالیستی مشاهده کرده .

(( روانشناسی اگزیستانسیالیستی Existential Psychotherapy )) یعنی درمان بیماری های ذهنی انسان به کمک روش های فلسفی .

شاخه ی اگزیستانسیالیستی  را با نام‌های درمان وجودی یا درمان هستی گرایانه نیز مینامند .

اگر درباره شاخه ی اگزیستانسیالیستی  مقاله ای بخوانید امکان ندارد نام ((  اروین یالوم  )) در آن به مراتب تکرار نشود .

همه انسان ها از بدو تولد با مفروضات مسلمی روبرو هستند . یالوم با توجه به متون فلسفی این مفروضات را در این شاخه ی علمی وارد کرد عبارتند از :

  1. غیر قابل اجتناب بودن مرگ
  2. احساس آزادی و مسئولیت هایی که به همراه آن برای انسان بوجود می آید
  3. انزوای وجودی
  4. بی معنایی

این مفروضات همواره در طول تاریخ به عنوان مهمترین مسائل زندگی بشر مطرح بوده است و در این شاخه ی علمی به عنوان چهارچوبی برای فهم مشکلات یک مراجعه کننده توسط درمانگر بکار میرود . به طور کلی تمام تنش های درونی و بیرونی بشر را میتوان در این مفروضات خلاصه کرد .

 

در حقیقت در درمان هستی گرایانه با توسل به پیدا کردن پاسخ هایی در رابطه با دلواپسی های همیشگی بشر سعی میشود سردرگمی های ذهنی بیمار را درمان کن .

 

در درمان وجودی هم چهار بعد برای سلامت انسان قائل میشوند :

 

  1. فیزیکی : این بعد از لحاظ پارامترهای فیزیکی که انسان را با توجه به ویژگی های فیزیکی او اندازه گیری میکنند تعریف میکند .
  2. اجتماعی :  انسان پس از تولد همواره در محیط های مختلفی قرار میگیرد که این محیط ها هرکدام به نوبه ی خود در احوال ذهنی او اثر گذارند . این امر بیانگر این بعد انسان است .
  1. شخصی : هریک از ما ویژگی های شخصی منحصر به فردی داریم که این ویژگی های منحصر به فرد وجه تمایز ما با دیگران است . این بعد از انسان اغلب عمومی و بازگو نمیشود و در رفتارهای او نهادینه شده .
  2. معنوی : این بعد معنوی انسان مربوط به ارتباط بین انسان و مارای او است . این ماورا میتواند خدا یا کائنات یا موارد دیگری باشد که فرد آنها را با توجه به استدلال ها یا محیط پیرامونش پذیرفته است .

از نظر وجودنگرها شخصیت چیز ثابت و مشخصی نیست بلکه نمودی از (( بودن )) در این دنیاست . برای (( بودن )) سه مرتبه قائل اند :

  1. (( بودن با طبیعت )) : رابطه ی انسان با طبیعت رابطه ای دو سویه است که هردو بر هم اثر گذارند . برای داشتن وجودی سالم باید در طبیعت سالم بود . طبیعت در اینجا نه تنها به مفهموم جنگل و منابع طبیعی ، بلکه به معنی محیط پیرامون ما مطرح میشود . این شاخه احترام به محیط پیرامون را احترام به خود میشمرد و برای تاثیر این احترام در وجود فرد اهمیت بالایی قائل است .
  2. (( بودن با دیگران )) : اثر بودن با دیگران در این رابطه است که همه ما آگاهیم که دیگران هم موجوداتی هستند مانند ما . می اندیشند و گاها قضاوت میکنند ، صحبت میکنند و میشنوند و میبینند . پس در بودن با دیگران با این نگرانی ها و ترس ها مواجه خواهیم شد که آنها چگونه درباره ما فکر خواهند کرد یا مبادا در صحبت کردن با آنها چیزی بگوییم که انها به نکاتی درباره ما که ما نمیخواهیم دست پیدا کنند . همه این موارد سبب میشود تا در رفتار خود با دیگران تغییراتی بوجود بیاوریم و با گرایش به رفتاری خاص و تدافعی با انها ارتباط برقرار کنیم .
  3. (( بودن برای خویشتن )) : بودن با خویشتن یعنی درک حضور خود . وجودنگرها بر این عقیده اند که انسان اگر آگاه به وجود خود و اصطلاحا در محضر وجود خود باشد و آن را درست درک کند میتواند از بسیاری از مشکلات ذهنی در امان بماند .
  • روانشناسی رفتاری چیست ؟

علت رفتارهای انسان همواره یکی از پرسش های اساسی در شکل گیری علوم مختلف بوده است . در شاخه ی رفتاری به دنبال چرایی رفتارهای انسان که متاثر از ذهن اوست هستند .

در یکی از نظریات رفتارگرایی بسیاری از رفتارهای انسان با توجه به تاثیرات از محیط شکل میگیرد . علاوه بر این در این نظریه تمام رفتار های انسان قابلیت شرطی سازی را دارند .

کارشناسان این حوزه که به شدت با تعصب به رفتارگرایی اعتقاد دارند بر این اصل اصرار دارند که تمام رفتار های انسان اکتسابی هستند و بدون توجه به مسئله ی وراثت ، انسان میتواند هرکاری را که در توان فیزیکی و روحی اوست انجام دهد . در این نظریه تنها کافیست که انسان به شکل صحیح شرطی شود تا بتواند به هدف خود که در توان او هم باشد برسد .

پدر (( علم رفتارگرایی )) را (( دکتر جان بی واتسن John B. Watson )) میدانند .  او معتقد بود که اگر تعدادی کودک به او واگذار شوند تا او در محیط دلخواهش بتواند آنها را تربیت و بزرگ نماید میتواند هر کودکی را به خواسته خود دکتر ، وکیل یا … کند . این گفتار او این وجه از افکار او را نمایان میکند که او معتقد بود هیچ چیز غیر از محیط در شکل گیری رفتار ها و شرطی شدن انسان دخیل نیست .

یکی از مهمترین اصول رفتارگرایی (( اصل قابل مشاهده بودن )) است . این اصل بیانگر این مطلب است که تا زمانی که  رفتاری مشاهده نشود هیچ اتفاقی رخ نداده . در واقع این اصل از اثرات روانی و ذهنی یک رویداد را نادیده میگیرد . به طور مثال فرض کنید شما در یک (( سمینار موفقیت )) شرکت کرده اید . قاعدتا این سمینار تاثیر زیادی بر روی روح و روان شما خواهد گذاشت . اما در علم رفتارگرایی این تاثیرات تا زمانی که به شکل یک (( رفتار قابل مشاهده )) بروز نکند در واقع هیچ اتفاقی نیفتاده است .

در شاخه ی رفتاری یک روانشناس خوب به نام (( ادروارد ثورندایک )) قانونی به نام (( قانون اثر Law of Effect )) را تعریف کرد . این آزمایش ابتدا بر روی گربه او انجام شد . ثورندایک یک جعبه معما برای گبه اش درست کرد و در انتهای مسیر برای گربه غذا قرار داد . حیوان در ابتدا که وارد معما میشد طبیعتا آزمون و خطا انجام میداد تا به انتهای راه و پاداش برسد . اما نکته ی جالب اینجا بود که گربه هربار که مسیر را تکرارمیکرد خطاهای کمتری از خود نشان میداد تاحدی که پس از چند بار مسیر را بدون خطا طی کرده و به پاداش میرسید .

این آزمایش نشان داد که وجود پاداش میتواند رسیدن به پاسخ ( پاداش ) را تسریع کند . بر اساس قانون اثر هرگاه در موقعیت بخصوصی برای محرک و پاسخ ، پاداشی لذت بخش تعیین شود ، میل به انجام دوباره ی آن بیشتر میشود . و بالعکس این رابطه هم صدق میکند ، اگر میان محرک و پاسخ  ، پاداشی ناخوشایند تعیین شود ، میل به انجام دوباره ی آن کاهش می یابد .

نظریه ی قانون اثر در رفتار گرایی بسیار شبیه به نظریه تکامل است که در آن گفته میشود ار یک ویژگی خاص شامل ژن یا صفت یا رفتار، مزیتی برای بقا و تولید مثل در نسل های بعدی داشته باشد ، آن ویژگی در طول زمان باقی می ماند و تقویت هم میشود .

اگرچه کمی سازی برای جمع آوری اطلاعات یکی از نقاط قوت شاخه ی رفتارگرایی محسوب میشود اما این روش نقاط ضعفی هم دارد . یکی از مهمترین نقاط ضعف این روش را میتوان خشک بودن آن و عدم توجه به احساسات ، اندیشه ، ذهن و ناخودآگاه دانشت .

  • روانشناسی شناختی  چیست ؟

(( رابرت ج استرنبرگ آیزاک  Robert Sternberg )) نویسنده ی کتاب روانشناسی شناختی است . این کتاب ترجمه سید کمال خرازی و یکی از کتب معتبر برای دانشجویان این رشته محسوب میشود و دانشجویان علاوه بر فایل های PDF استادان دانشگاهی که مربوط به مبحث شناختی است ، میتوانند از این منبع هم استفاده کنند .

(( شناخت Cognition )) مفهومی پیچیده است که در علوم مربوط به روان انسان بسیار تکرار میشود . امکان ندارد شما سمینار معتبری از یک روانشناس خوب بین المللی را ببنید و به مراتب این واژه را نشنوید .

ذهن انسان برای دست یابی به شناخت یک موضوع نیاز به فرایندهای پردازش اطلاعات دارد . این فرآیندها را میتوان به ترتیب زیر نام برد :

  1. توجه : مکث ذهن برای پرداختن به موضوع یا رویدادی مهم .
  2. ادراک : برداشتی که از محیط خود به دست می آوریم .
  3. حافظه ( یادسپاری ) : قابلیت ذهن برای ذخیره ، حفظ و درنهایت به یاد آوردن اطلاعات ذهن .
  4. زبان : وسیله ای برای بیان آنچه در ذهن انسان میگذرد و همچنین انتقال اطلاعات  از آن طریق انجام میپذیرد .
  5. حل مسئله : پیچیده ترین بخش عملیات فکری است که یک موجود زنده ی ( یا هوش مصنوعی ) برای رفتن از موقعیتی به موقعیتی دیگر از آن استفاده میکند .
  6. خلاقیت : عبارت است از تغییر و تحولات در فکر انسان به شکلی که یک یا چند توانایی در ترکیب با یکدیگر موجب شکل گیری راهی جدید میشود .
  7. استدلال : فرآیندی که طی آن انسان با مورد بررسی قرار دادن دلایل به نتیجه گیری و استنباط دست پیدا میکند . در این مرحله ذهن سعی میکند بین چند قضیه  ارتباط برقرار کند .

شاخه ی (( روانشناسی شناختی Cognitive Psychology )) به مطالعه و بررسی این فرآیندها میپردازد و مثل روانکاوی به طور کامل متوجه فرآیندهای درونی انسان است .در این دیدگاه بیشتر بر این موضوع تاکید میشود که افراد چگونه و از چه راه هایی اطلاعات را کسب میکنند و نحوه تفسیر این اطلاعات توسط آنها به چه شکل است . همانطور که مستحضرید علوم شناختی دارای رویکرد پردازشی هستند .

  • روانشناسی رفتاردرمانی شناختی چیست ؟

یکی از درمان های رایج درمان رفتاری شناختی است . این درمان به انگلیسی CBT یا Cognitive Behavioral Therapy  نامیده میشود . در این نوع درمان از طریق رفتارهای برنامه ریزی شده و هدفمند سعی در ترمیم احساسات و رفتارهای شناختی ای میشود که ناسازگار و ناکارآمد هستند . تمرکز این روش بر حل مسئله است . در این روش روانشناس رفتاردرمانگر سعی میکند به شکلی عمل گرا به بیمار روش خاصی برای درمان رفتارهای مربوط به بیماری اش ارائه دهد .

(( کتاب رفتار درمانی شناختی )) اثر (( کیت هاوتون )) که ترجمه ی دکتر حبیب الله قاسم زاده است از کتب مورد مطالعه دانشجویان و علاقه مندان حوزه ی رفتاردرمانی شناختی است .

در این روش روان درمانگر با سوالات مختلف پیرامون موضوعاتی که از طرف بیمار مطرح میشود سعی میکند تا ابتدا با طرز فکر بیمار آشنا شود . پس از آن سعی میکند تا با جهت دهی به سوالات از اختلالات روانی درون فرد آگاهی کسب کند . پس از انجام این مراحل سعی میشود به بیمار درک بهتری از مسائلی داده شود که مسبب اختلالات روانی در او شده است .

در درمان افسردگی و اظطراب اولین بهترین و کم تهاجمی ترین روش درمان را شاید بتوان رفتاردرمانی شناختی دانست .  تاثیر این روش برای درمان افسردگی تا حدی است که با درمان  های دارویی برابری میکند . اما وجه تمایز روش رفتار درمانی شناختی این است که نباید از این روش توقع درمانی سریع را داشت . در یک روند رفتاردرمانی شناختی ، درمانگر در نقش مربی ظاهر میشود تا با ارائه تمرین های مکرر به بیمار بتواند به مرور زمان اختلال او را از طریق تغییر در رفتارش درمان کند .

اگر نگران تعداد جلسات مورد نیاز برای درمان افسردگی به این روش هستید بهتر است بدانید یک روانشناس خوب  با ارائه ی توضیحات به مراجعه کننده درباره ی شرایط او ، تعداد جلسات را با توافق او تعیین میکند . قطعا سرعت درمان در جلسات با تعداد کمتر با تعداد جلسات بیشتر متفاوت خواهد بود .

درباره درمان افسردگی با روش درمان رفتاری شناختی گاهی این سوال پیش می آید که امکان بازگشت افسردگی پس از درمان وجود دارد یا نه ؟ در پاسخ باید گفت که خطر بازگشت این بیماری محتمل است . اما با توجه به مهارت هایی که در جلسات مراجعه به روان درمانگر آموخته اید میتوانید افسردگی خود را کنترل کنید .

اصلی که در رفتاردرمانی شناختی مورد توجه قرار میگیرد و مبنای شروع درمان است این است که افکار و احساسات انسان نقش بسیار حیاتی در زندگی او دارند و باعث شکل گیری رفتار در فرد میشوند . اگر این رفتارها رفتارهایی باشند که باعث اختلالات روانی شوند با تغییر فکر و احساسات در فرد میتوان این رفتارها را نیز به حالت طبیعی برگرداند .

  • روانشناسی مثبت گرا چیست ؟

بسیاری از تجربیات انتزاعی هستند که موجب بهبود زندگی بشر میشوند . شادی و سعادت از جمله ی این موارد هستند که همه افراد به طرق مختلف به دنبال دستیابی به آن هستند . علم (( روانشناسی مثبت گرا  Positive Psychology )) در همین راستا به انسان کمک میکند تا به تجربیات انتزاعی مثبتی که در زندگی جستجو میکند دست یابد . از پیامدهای ذهنی آن برای انسان میتوان به رشد شخصیت مثبت اشاره کرد . نکته ی حائز اهمیت این است که این علم به طور کلی با مثبت ادیشی تفاوت دارد و نباید این دو را با هم اشتباه گرفت .

(( مارتین سلیگمن  Martin Seligman )) در سال ۱۹۹۰ میلادی پایه گذاری این شاخه را انجام داد .

سلیگمن اعتقاد داشت که علم روانشناسی به نقاط ضعف بیشتر توجه داشته و نقاط قوت انسان در این علم مورد غقلت واقع شده است . بنابراین او سعی کرد تا با وارد کردن ویژگی ها و توانایی های مثبت انسان به این علم ، جنبه جدیدی از این علم را در شاخه ای به نام مثبت گرایی نمایان کند . در روانشناسی مثبت گرا به نقاط قوت و توانایی های انسان توجه میشود و از نظر آن نقاط قوت به اندازه ی ضعف های انسان باید مرد توجه قرار گیرند .

علاوه بر این یک روانشناس خوب میتواند برای سازمان ها هم از این علم استفاده کند .  این امر موجب تقویت پویایی در سازمان میشود . همان گونه که در مبحث سازمانی صنعتی مطرح شد بالا بردن روحیه فرد موجب بهبود عملکرد او و در نتیجه سازمان خواهد شد . در این مورد موضوعات و مسائلی که مربوط به کسب و کار میشوند در مرکز توجه و مطالعه قرار میگیرند .

زندگی انسان مسیری پر از مشکل است . مشکلاتی که هریک ما را به رشد میرساند و به مرحله بالاتری از درک سوق میدهد . ما در برخود با مشکلات زندگی عکس العمل های مختلفی از خود بروز می دهیم . عدع ای خوشبین و شاد و امیدوار به آینده هستند . عده ای از افراد هم نا امید و ناراحت هستند که زندگی را باتلاقی میبینند که هرچه بیشتر در آن دست و پا میزنند بیشتر در آن فرو میروند . برخی افراد با ذهنی باز هستند مه با روحیه ای جنگنده به مصاف مشکلات خانوادگی و شخصی میروند . اما در مقابل افرادی  سردرگم که با روحیه ای ضعیف هستند و خود را همیشه از پیش بازنده میدانند .

در شاخه ی مثبت گرا توانایی های مثبت درونی بشر مانند امید و خوشبینی را مانند سپری میدانند که از انسان در مقابل بیماری های روانی مانند استرس و افسردگی حاد محافظت میکند .

از نظر متخصصان شاخه ی مثبت گرایی منابعی که توانایی های مثبت فرد را شامل می شوند عبارتند از خانواده ، رسانه ، آموزشگران و وراثت .

احساس رضایتی که ما در زندگی به دنبال آن هستیم یکی از اهدافی است که در این علم آن را مطالعه میکنند . این احساس رضایت یکی از پیش نیاز های کسب آرامش در زندگی است . آرامشی واقعی که در نهایت منجر به شادی واقعی در فرد میشود .

(( غرقگی Flow  )) یکی از نظریات مهم در شاخه مثبت گرایی است . این نظریه توسط (( میهالی چیک سنت میهای Mihaly Csikszentmihalyi ))  مطرح شد . غرقگی به معنای جذب شدنی خلسه گونه در انجام کار است . وقتی فردی با عشق و علاقه ای شدید دست یه انجام فعالیتی میزند حالت وی را غرقگی مینامند . فردی که با حالت روانی غرقگی کاری را انجام میدهد تمرکز بسیار زیادی بر روی کار خود دارد . به طوری که با غرق شدن در آن حالت خودش را از یاد میبرد و زمان برایش به سرعت میگذرد .

از عواملی که باید همراه با غرق شدگی وجود داشته باشند تا به عنوان عاملی مثبت در جهت رشد انسان مطرح شود عبارتند از :

  1. فرد در کاری آن را انجام میدهد و در آن احساس غرقگی برای او پیش می آید مهارت کافی داشته باشد .
  2. چالشی بودن کار مورد نظر برای فرد هیجان کافی برای ادامه را ایجاد کند .
  3. فرد بتواند تعادلی بین چالش ها و مهارت های حوزه کار خود ایجاد کند . به نحوی که هیچکدام غالب بر دیگری نشود .
  • روانشناسی رفتار متقابل چیست ؟

این شاخه از علم روان به مطالعه ی نحوه ارتباطات و تعامل افراد میپردازد . به همین دلیل است که زمینه های مختلف مانند مدیریت و آموزش و … نیز کاربردی است . تحلیل تراکنشی یا رفتار متقابل که در انگلیسی به آن Transactional Analysis میگویند با آشکار نمودن مشکلات تعاملی ما با پیرامون خود سعی در درمان آن دارد . این مشکلات رفتاری معمولا در لایه ی زیرین رفتار ما قرار دارند .

مطالعه و تاثیر پذیری دکتر (( اریک برن  Eric Berne )) از تئوری شخصیت فروید سبب شد تا او نظریه تحلیل رفتار متقابل را ارائه کند . برن هم برای حالات مختلف شخصیتی سه دسته بندی قائل بود :

۱.         والد

۲.         بالغ

۳.         کودک

اما برن نگاه مهمتری به نحوه روابط بین افراد داشت . او برای جزییات حالات چهره ، حالت بدن ، میزان و تن صدا و به طور کلی زبان بدن اهمیت زیادی قائل بود . او معتقد بود که حتی زبان بدن میتواند بیش از کلام در روابط افرد ، معنای خاصی را منتقل کند .

” برن در کتاب بازی ها بر این نکته تاکید دارد که افرادگاهی بر اساس یک سری انگیزه های پنهانی در ذهنشان ( بازی های ذهنی ) با یکدیگر ارتباط میگیرند . “

هنگامی که توسط تحلیل رفتار متقابل سعی در درمان اختلالی روانی داریم با استفاده از گسترش بخش بالغ در شخصیت فرد به او کمک میشود تا به شناخت و درک بهتری از خود دست پیدا کند . نحوه ی ارتباط صحیح و مثبت بین روانشناس و بیمار در این روش میتواند به تسریع در روند بهبودی کمک کند .

از کتابهای ترجمه شده به فارسی که به صورت فایل PDF   و فایل صوتی نیز در دسترس هستند (( کتاب تحلیل رفتار متقابل )) اثر اریک برن و ترجمه شده توسط اسماعیل فصیح میتوان نام برد .

  • روانشناسی کودکان استثنایی چیست و از چه منابعی میتوان درباره آن اطلاعات کسب کرد ؟

ابتدا باید به تعریفی درباره کودکان استثنایی بپردازیم . برخی هنگامی از این واژه استفاده میکنند که با کودکی با استعداد و ضریب هوشی بالا مواجه میشوند . اما در مقابل برخی از افراد این واژه را به کودکانی اطلاق میکنند که از نظر آنها غیر عادی هستند . با توجه به تعاریف طبیعی بودن کودک ، هردو دسته درست میگویند . در حقیقت هنگامی که کودکی از تعریف حالت طبیعی استاندارد خارج میشود میتوان از لفظ استثنایی برای او استفاده کرد . همانگونه که برای کودکان دارای معلولیت از واژه ی استثنایی استفاده میکنیم . قاعدتا این دسته از کودکان دارای ذهنیت های خاصی هستند که در شاخه ی (( روانشناسی کوکان استثنایی )) به آن میپردازند .

در شاخه ی کودکان استثنایی ، به کلیه مسائل کودکان این حوزه اعم از تیزهوش یا عقب مانده ذهنی و یا دارای مشکلات بینایی و یا ناتوان جسمی و … پرداخته میشود . این مسائل میتوانند از ابعاد ذهنی و جسمی مورد مطالعه قرار گیرند . نتایج این بررسی ها میتوانند نحوه آموزش به کودکان استثنایی را مشخص کنند . در آموزش به این کودکان و نوجوانان مجبور هستیم تا نوع آموزش را بنا بر شرایط فرد تغییر دهیم . این کودکان را هم میتوان به شکل انفرادی و هم گروهی مورد آموزش قرار داد . نحوه گروه بندی این نوع از کودکان به این شکل است که آنها را از لحاظ میزان هوش ، ارتباط گیری ، حواس ، معلولیت و نوع رفتار آنها در گروه های مختلف قرار میدهند .

از نویسندگان (( کتاب روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی )) که هم برای دانشجویان و هم برای والدین این دسته از کودکان مفید فایده هستند میتوان از کتب نوشته شده توسط چهار نویسنده زیر نام برد .

  1. مهدی گنجی
  2. بهروز میلانی فر
  3. عزت الله سیف و مریم نراقی
  4. دکتر علیرضا کاکاوند

 اختلالات روانی کودکان استثنایی طیف بسیار گسترده ای را شامل میشود که در اینجا به چند مورد اشاره میکنیم .

در اختلالات حسی کودکان هایپو Hypo ، حواس بدن مانند بویایی ، چشایی و … به میزان کمتری نسبت به یک کودک عادی توسط مغز پردازش و درک میشوند . این در حالی است که کودکانی که دچار اختلالات حسی هایپر Hyper هستند توانایی پردازش و درنتیجه درک حواس بیشتری نسبت به کودکان عادی دارند .

کودکان دچار اختلال بیش فعالی HD Hyper Disorder  نیز در این شاخه علم روان مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرند .

  • روانشناسی جنایی چیست ؟

(( روانشناسی جنایی که به انگیسی به آن Criminal Psychology میگویند ))  شاخه ای است که در آن به عوامل ذهنی و رفتاری مرتبط با ذهن میپردازند . این شاخه به مطالعه و بررسی شخصیت و رفتارهای افراد تبهکار میپردازد . در این را دلایل و انگیزه این افراد و همچنین نحوه ارتباطات اجتماعی آنها در جامعه و حتی دوران کودکی افراد تبهکار مورد بررسی قرار میگیرد . هریک از این موارد میتواند به میزانی در فرد موثر بوده و او را به ارتکاب جرم سوق داده باشد .

از منابع این شاخه (( کتاب روانشناسی جنایی دکتر مهدی کی نیا )) را میتوان معرفی کرد .

یکی از واژه هایی که در این شاخه به کار میرود (( نیم رخ جنایی )) است . در این مبحث جرم شناسان و روانشناسان درصدد آن بر می آیند تا بررسی تمامی جنبه های بزه و بزه کاران به شناسایی آنان دست یابند . کاربردی بودن این مبحث هنگامی روشن میشود که با کوچک کردن دایره متهمان ، ماموران قانون در مدت زمان کوتاه تری میتوانند مجرم را دستگیر کنند . امروزه به دلیل در هم تنیدگی دنیای واقعی و دنیای مجازی ، واژه جدیدی به نام (( نیم رخ جنایی سایبری )) نیز کاربرد زیادی پیدا کرده است . این مبحث سعی میکند به کمک متخصصان روان و جرم شناسان ابعاد مختلف مجرمان سایبری را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد .

  • فراروانشناسی چیست ؟

یکی از شاخه های جذاب در علوم روان مربوط میشود ببه فراروانشناسی که به انگیسی به آن پاراپسیکولوژی Parapsycology میگویند . در این علم استعداد ها و توانایی های خارق العاده انسان مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد . حتما تا به حال شما هم از فعالیت های غیر طبیعی که یک انسان توانایی انجام آن را دارد کم و بیش چیزهایی شنیده اید . جالب است که این توانایی ها که توانایی های فرا طبیعی Paranormal خوانده میشوند در تمام دنیا به شکلی شبیه به هم وجود دارد . وقایعی که یک انسان با توجه به توانایی خاص میتواند رقم بزند و علم از توضیح آن ناتوان است در فراروانشناسی مورد مطالعه قرار میدهند .

تحقیقات مختلفی برای درک مسائل مربوط به (( ادراک فرا حسی )) در آزمایشگاه های دنیا در حال انجام است . معتبرترین این تحقیقات عموما در نشریه (( جورنال آو سایکلالوژی Journal of Parapsychology )) منتشر میشود .عموما این تحقیقات به دلیل اینکه آزمایش های بر پایه ی مدل نظری استاندارد انجام میدهند زیاد مورد قبول و استناد متخصصان علوم مختلف قرار نمیگیرند . متخصصان متعصب دیگر علوم اعتباری برای این شاخه قائل نیستند . دلیلشان هم این است که این شاخه را نشات گرفته از ماوراءالطبیعه میدانند . آنها معتقدند به دلیل اینکه ماوراءالطبیعه تا به حال به شکل علمی اثبات نشده است پس شاخه فراروانشناسی نیز به عنوان یک علم قابل استناد و اعتبار نیست .

یکی از معروف ترین آزمایش های این حوزه (( آزمایش گازنفلد )) است . این آزمایش برای بررسی فعالیتی به نام تله پاتی که به آن دورآگاهی هم میگیند انجام میشود . طریقه ی انجام این آزمایش به این شکل است که دو فرد را انتخاب میکنند .  این افراد را در محیطی عایق قرار میدهند .  محیط عایق باید دو ویژگی داشته باشد :

  1.  هیچ صدایی به این محیط عایق وارد نشود تا حس شنوایی فرد تحریک نشود .
  2. هیچ نوری به فضای عایق وارد نشود تا حس بینایی فرد تحریک نشود .

علاوه بر محیط عایق که باعث به صفر رساندن تحریک حواس بینایی و شنوایی میشود ، فرد را در حالت خوابیده و راحت قرار میدهند تا حس لامسه او را نیز به پایین ترین سطح ممکن برسانند . در این آزمایش یک فرد به عنوان فرستنده ی پیام و فرد دیگر به عنوان گیرنده ی پیام درنظر گرفته میشود .

آزمایش به این شکل شروع میشود که به فرد فرستنده یک ویدئو کلیپ یا یک تصویر نشان میدهند و فرد تلاش میکند با تمرکز بر روی ایم داده ها و تمرکز با یادآوری فرد گیرنده این اطلاعات را به او منتقل کند . معمولا زمانی معادل با ۳۰ دقیقه برای تلاش در اختیار فرد فرستنده ی اطلاعات قرار میگیرد . پس از پایان زمان تعیین شده ، چهار ویدئو یا عکس به فرد  گیرنده نشان داده میشود . سپس از او خواسته میشود تا از بین چهار گزینه ، گزینه ای را که به فرستنده نشان داده شده است انتخاب کند .

بررسی نتیجه ی این آزمایش فراروانشناسی که بالغ بر ۳۰۰۰ بار در سطح جهان انجام شد جالب بود . بر اساس آمار و احتمالات هر فرد گیرنده ای میتوانست ۲۵ درصد شانس یا احتمال این را داشته باشد که پاسخ صحیح را از بین چهار گزینه انتخاب کند . اما جاب اینجا بود که نتایج آزمایش پس از شمارش عددی بسیار بالاتر از ۲۵ درصد را نشان میداد .همین نتایج شبب سر و صداها و جبهه گیری های زیادی در بین روانشناسان شد .

لازم به ذکر است که متخصصان این علم ، آن را به طور طور کامل از (( علوم غریبه Mystique Science ))  جدا میدانند .

Picture of شیک اندیش
شیک اندیش

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا