عشق با مغز چه می کند؟
عشق با مغز، به معنای دوست داشتن و احساس عشق و علاقه به شخصی است که به صورت عاطفی و فردی رخ میدهد. با این حال، مغز نقش مهمی در شکل گیری این احساس عشق دارد. به طور کلی، عشق با مغز به معنای تأثیر گذاری روی تمامی عملکردهای شناختی و رفتاری ماست.
در زمان عشق، مغز بهطور ناخودآگاه درگیر فعالیتهایی مانند تفکر، تصمیمگیری و احساسات شده و این فعالیتها به صورت اتوماتیک و بدون توجه به ارادهی فردی اتفاق میافتد. این فعالیتها به دلیل ترکیبی از هورمونهای عشق و علاقه، نوروترانسمیترها و سایر ترکیبات شیمیایی در مغز اتفاق میافتد.
عشق با مغز، با افزایش سطح هورمونهای عشق و علاقه، باعث ایجاد جذابیت بین دو نفر و احساس تعلق و ارتباط عمیق به همدیگر میشود. همچنین، مغز همزمان با این فعالیتهای عاطفی، بهطور همزمان تلاش میکند تا تصمیمهای درست و بهینهیی برای رابطهی عاطفی گرفته شود.
در نتیجه، عشق با مغز میتواند به عنوان یک روند پیچیده و پویا در ارتباطات انسانها در نظر گرفته شود. این روند، به صورت تلفیقی از فعالیتهای شناختی، احساسی و شیمیایی در مغز اتفاق میافتد و باعث تشکیل رابطههای عاطفی عمیق و مستحکم میشود.
همه ی ما براین باور هستیم که عشق مربوط به قلب ما خواهد بود، اما به راستی عشق با مغز چه می کند؟ بله دلبستگی شدید به یک نفر، نوعی احساس قلبی است اما مغز بیشتر از همه ی ارگان های بدن تحت تاثیر این موضوع قرار می گیرد.
در این مطلب می خواهیم درباره ی رابطه ی عشق و مغز و اتفاقاتی که بین این دو می افتد بیشتر بدانیم، پس تا پایان با ما همراه باشید.
عاشق شدن سرشار از رمز و راز است، زمانی که این احساس به سراغ ما می آید تمایل داریم که طرف مقابل مان را بیشتر ملاقات کنیم و در هنگام روبه رو شدن با او، قلب ما نیز تندتر می زند.
این ها همه از معجزات دوست داشتن شدید است، اما دلیل عاشق شدن چیست؟ دانشمندان همواره در تلاش بوده اند که جواب این سوال را پیدا کنند و دلیل علاقه مند شدن افراد به یکدیگر را مورد بررسی خودشان قرار دهند.
برسی جایگاه عشق در مغز
جایگاه عشق در مغز دقیقا کجاست؟
یکی از بزرگترین ابهاماتی که دانشمندان با آن روبه رو هستند، جایگاه عشق در مغز است و در همین راستا، در سال ۲۰۰۰ پروفسور بارلتز و زکی تصمیم گرفتند که روی افرادی که عمیقا عاشق هستند، مطالعاتی انجام دهند و در همین جهت آزمایشی را روی ۱۷ نفر (متشکل از مرد و زن) انجام دادند.
در این آزمایش در حالی که داوطلبان در حال تماشای تصویری از فرد مورد علاقه شان بودند، اسکن مغزی روی آن ها انجام شد.
این دو پروفسور به دنبال پاسخ این سوال بوند که عشق با مغز چه می کند؟ وقتی افراد در حال تماشای معشوق خود بودند، بخش هایی در مغز آن ها شامل استریاتوم، قشر اینسولا و قشر سینگولیت قدامی فعال شدند؛ اما در مقابل بخش های تمپورال، قشر راست جلویی مغز و پاریتال هیچ واکنشی نشان ندادند.
..
در سال ۲۰۰۷ تحقیقات بیشتری انجام گرفت و طی آنها، تصویر عشق در مغز پیچیده و پیچیده تر می شد و به گفته ی دکتر زکی: بخش هایی از هسته ی مغز، استریاتوم، هیپوکامپ و قشر اینسولا به همراه پوسته و سینگولیت قدامی درگیر عشق می شدند.”
مطالعات دیگر نیز نشان می دهد که این احساس، نواحی مختلف مغز از جمله منتقل کننده های عصبی و هورمون ها را درگیر خودش می کند و برخی از نقاط دیگر مغز در حین تماشای معشوق فعالیت بیشتری دارند.
همچنین عشق باعث فعال شدن استریاتوم پشتی مغز می شود و بی توجهی یا محبت از جانب فرد مورد علاقه، بیشتر مغز را درگیر می کند تا بی توجهی یا محبت دیگران!
به گفته ی کارشناسان با وجود تمامی مطالعات و تحقیقات صورت گرفته، باز هم با اطمینان کامل نمی توان گفت که عشق با مغز چه می کند؟
به عبارت ساده تر هنوز معلوم نیست دقیقا چه جاهایی از مغز بیشتر درگیر عشق می شوند، این نکته را نیز فراموش نکنید که درست است علاقه مند شدن به یک فرد خاص باعث فعالیت منتقل کننده های عصبی و هورمون ها می شود؛ اما نمی توان منشاء ضایعات خاص مغزی را عشق و علاقه دانست.
عشق چه تاثیری روی ذهن دارد؟
همواره فرضیه هایی در رابطه ی با فعال یا غیرفعال شدن برخی از نواحی مغز بر اثر عاشق شدن وجود دارد.
به عنوان نمونه پروفسور زکی می گوید: علاقه مند شدن به فردی خاص باعث فعال شدن دوپامین می شود که با حالت سرخوشی، تمایل و رضایت همراه است.
در واقع، این دوپامین است که ما را به برقراری ارتباط با دیگران متمایل می کند و در مقابل، یک ماده که آن را تحت عنوان سروتونین می شناسند با افزایش دوپامین کاهش پیدا می کند؛ سروتونین مربوط به خلق و خو و اشتها می شود.
پروفسور زکی در ادامه به این نکته نیز اشاره کرد که در ابتدای یک رابطه ی عاشقانه، پیام رسان شیمیایی سروتونین به میزان چشمگیری کاهش پیدا می کند و زمینه ی ابتلا به وسواس فکری را فراهم خواهد کرد.
..
دو ماده ی دیگر به نام های وازوپرسین و اکسی توسین در صورت عاشق شدن ما، در مغز افزایش پیدا می کنند که این دو ماده رابطه ی زیادی با سیستم پاداش دهی مغز دارند و برقراری ارتباط را برای ما آسانتر می کنند.
همچنین آمیگدال مغز که به امنیت دهی افراد در شرایط خطرناک و حساس کمک می کند، کاهش پیدا خواهد کرد.
ممکن است شما در پاسخ به این سوال که عشق با مغز چه می کند؟ بگویید که عشق انسان را کور و کر خواهد کرد! شاید برای شما جالب باشد که این مسئله نیز دلیلی علمی دارد.
در واقع وقتی که انسان عشق و علاقه را تجربه می کند، فعالیت قشر جلویی مغز کاهش پیدا کرده و همین موضوع باعث می شود که فرد معایب طرف مقابلش را نبیند.
به گفته ی پروفسور زکی: عدم فعالیت قشر جلویی مغز باعث می شود که معیارهایی که با آن ها افراد دیگر را می سنجیدیم، برای سنجش معشوق ما بی معنی شوند.
عشق چه رابطه ای با تمایل دارد؟
برای بسیاری از زوج ها عشق و رابطه به صورت موازی جلو می روند و ما هم اغلب در کنار عشق، به فکر رابطه جنسی نیز هستیم.
اما سوال اینجا است که آیا میل جنسی نیز مانند دلبستگی شدید مغز ما را درگیر خودش می کند؟ به گفته ی کارشناسان میل جنسی همانند عشق بخش های خاصی از مغز را درگیر خواهد کرد.
بر اساس آزمایشی که در سال ۲۰۱۲ انجام شد، افراد با دیدن شخصی که باعث برانگیخته شدن میل جنسی شان می شود، همان بخش هایی از مغزشان فعال می شود که به واسطه ی دیدن معشوقشان تحت تاثیر قرار می گرفت؛ این بخش ها شامل قشر سینگولیت قدامی و اینسولا می شوند.
..
در همان سال در دانشگاه کنکوردیای کانادا نیز یک آزمایش برای بررسی اینکه عشق با مغز چه می کند؟ و چه نقاطی به واسطه ی عشق و برانگیختگی جنسی فعال می شوند، انجام شد.
در این آزمایش به این نتیجه رسیدند که هرچند که عشق و میل جنسی، یک ناحیه از مغز که استریاتوم نام دارد را فعال خواهند کرد اما در همان ناحیه در دو نقطه نیز متفاوت عمل می کنند.
در یک نگاه کلی در آزمایش فوق این نتیجه حاصل شد که برانگیختگی جنسی، بخش هایی از استریاتوم را فعال می کند که با سیستم پاداش دهی خودکار مغز در ارتباط هستند.
این سیستم پاداش دهی شامل غذا خورن، رابطه ی جنسی و مواردی از این قبیل می شود، در نقطه ی مقابل عشق باعث فعال شدن بخش هایی از استریاتوم خواهد شد که در گذر زمان و از طریق تجربه آموخته ایم.
برخی از محققان می گویند: عشق باعث ایجاد حالتی مانند اعتیاد در مغز می شود و می توان آن را یک عادت توصیف کرد که از میل جنسی نشات گرفته است؛ یعنی در واقع اتفاقی شبیه به اعتیاد به مواد مخدر در ذهن ما شکل می گیرد.
آیا عشق قابل کنترل است؟
تا اینجا متوجه شدیم که عشق با مغز انسان چه می کند؟ همه ی ما می دانیم که عشق احساس نسبتا عجیبی است که به سراغ انسان می آید، اما آیا می توان آن را کنترل کرد؟ در راستای پاسخ به همین سوال، در سال ۲۰۱۶ یک آزمایش بر روی افراد ۱۸ تا ۳۰ سال انجام شد.
طبق گفته ی محققان برخی از افراد تصور می کنند که عشق قابل کنترل نیست، زیرا یک فرایند طبیعی است که انسان در به وجود آمدن آن نقش زیادی ندارد.
اما می خواهیم بدانیم که آیا افراد قادر خواهند بود عشق و علاقه ی خودشان را نسبت به طرف مقابل شان کم یا زیاد کنند؟ پاسخ این سوال مثبت است.
می توان به معایب و خصوصیات ناپسند طرف مقابل بیشتر فکر کرد و با خود اندیشید که این ویژگی ها چه تاثیری بر روی روابط شما در آینده خواهند داشت؛ به عبارت ساده تر، داشتن افکار منفی نسبت به معشوق، باعث کمرنگ شدن علاقه می شود.
..
عکس این ماجرا نیز موثر خواهد بود یعنی با فکر کردن به خصوصیات خوب فرد مورد علاقه، می توان بیشتر از گذشته به او علاقه مند شد و با فکر کردن به تاثیر رفتار و خلقیات او بر روی روابط شما در آینده، قادر خواهید بود رابطه ی عاشقانه ی خودتان را تقویت کنید.
اما تاثیر این مسئله دائمی نیست و نمی توان گفت که علاقه ی شما را کاملا از بین می برد و حتی ممکن است در طولانی مدت تاثیر این افکار بسیار کمرنگ شود.
شاید با خود بگویید حال می دانیم که عشق با مغز چه می کند؟ اما چه لزومی دارد که شخصی بخواهد میزان علاقه ی خودش را به طرف مقابلش کمتر یا بیشتر کند؟
برخی از افراد تمایل دارند که محبت بیشتری نسبت به همسرشان داشته باشند، چراکه دچار روزمرگی شده اند و رابطه ی آن ها شور و حرارت گذشته اش را از دست داده است و یا اینکه شخصی بخواهد به خاطر سرد بودن طرف مقابلش، شدت احساساتش را کاهش دهد.
رابطه ی علم و عشق چگونه است؟
مطالعه درباره ی رابطه ی علم و عشق کار بسیار دشواری می باشد، به همین علت هنوز بیشتر جوانب علمی آن ناشناخته مانده است.
از همین رو محققان بر این باورند که چند نوع عشق وجود دارد و در هر یک میزان علاقه ی فرد و نوع دوست داشتن او متفاوت خواهد بود.
متنوع بودن احساسات و تجربه های مرتبط با آن باعث شده است که پاسخ کاملا دقیقی در رابطه با اینکه” عشق با مغز چه می کند؟ ” پیدا نشود.
پروفسور Langeslag می گوید:” از نظر من عشق به سه دسته ی دلبستگی، شیفتگی و میل جنسی تقسیم می شود، اما نمی توان پاسخ دقیقی درباره ی تاثیر آن روی مغز پیدا کرد، چراکه بیشتر تحقیقات و مطالعات روی حیوانات انجام شده است.
همین موضوع باعث می شود که پاسخ واضح و روشنی درباره ی تاثیر عشق روی مغز انسان وجود نداشته باشد؛ به همین خاطر برای پیدا کردن جواب این سوال باید تحقیقات بیشتری را انجام دهیم.”
در پایان از این که ما را تا پایان این مطلب همراهی کردید سپاس گزاریم، لطفا هر گونه نظری در مورد این مقاله دارید برای استفاده ی ما و سایر کاربران در زیر همین مقاله ارسال کنید با سپاس.