خواستگاریم بهم خورد هم ناراحتم هم خوشحال

خواستگاریم بهم خورد هم ناراحتم هم خوشحال

خواستگاریم بهم خورد و این وضعیت باعث شده که همزمان احساس ناراحتی و خوشحالی را تجربه کنم. از یک سو، احساس ناراحتی برایم ایجاد می‌کند زیرا این ممکن است به معنای عدم قبولی و عدم توجه به خواسته‌ها و آرزوهایم باشد. از سوی دیگر، احساس خوشحالی را نیز در خود حس می‌کنم، زیرا این نشان می‌دهد که فردی در نظر دارد مرا برای زندگی مشترک خود انتخاب کند و این یک امر بسیار شیرین و قابل قدردانی است. در نتیجه، حالت دوگانه این وضعیت باعث شده تا همچنان در مورد آینده و اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد، به تردید و ترس بیشتری برخورد کنم، اما در عین حال، شادمانی و امید به این که این خواستگاری به یک رابطه موفق و خوشبختی منجر شود، درونم حکمفرماست.

جواب منفی از دختر

جواب منفی از دختر

جواب منفی از دختر:

سلام، خانمای عزیز. وقتتون بخیر. من آقا هستم، ۲۳ ساله و مجرد. خواهشم اینه که لطفا بهم خرده نگیرید که چرا اومدی داخل سایت زنانه. داخل دانشگاه با یک دختر خانم ۱۹ ساله که هم رشته ای نبودیم آشنا شدم و پیشنهاد ازدواج کردم (بدون اینکه حرفی از ازدواج بزنم). او به من گرم برخورد کرد و به هر سوالی که ازش میپرسیدم، با دقت پاسخ می‌داد. مثلا به او میگفتم “اسم شما چیه و کجایی هستی” و او نیز همان سوال را از من میپرسید. من از او پرسیدم که آیا با هم آشنا بشیم، وی با تردیدی، اما بلافاصله پذیرفت. اما در اینجا یک اشتباه کردم، زیرا شماره او را نگرفتم. این اشتباه به دلیل کمبود تجربه‌ام بود و فکر می‌کردم با اینکار حریم او را محافظت کرده‌ام. اما بعدا متوجه شدم که باید قرار بود دوباره با هم ملاقات کنیم. پس از سه روز، او را در دانشگاه دیدم و به سمتش رفتم و خواستم با او صحبت کنم. او باز هم بدون هیچ مقاومتی پذیرفت و گفت که با تاخیر به کلاس می‌رود. سپس به یک کلاس خالی رفتیم و صحبت کردیم. من از دست خودم ناراحت بودم، چون تجربه صحبت کردن با دختر را نداشتم ولی خوشحال بودم که با دختری صحبت میکردم که واقعا به دلم نشسته بود. با دیدن چهره اش، حس خوشایندی عمیقی به من دست داد. منتها به دلیل کمبود تجربه در ارتباط با دختران، نتوانستم نظرش را جلب کنم و به طور ناخواسته بیش از حد حرف زدم و عجله کردم. وقتی صحبت تمام شد و از او شماره تلفن خواستم، او گفت که بدون شماره پیش برویم. من فهمیدم که نپسندیده. روزهای بعد، او ناراحتی خود را نشان داد و تحویل نگرفت. در نهایت، با خشم به من پاسخ منفی داد. من سعی کردم با استفاده از ترفندهایی شماره تلفن او را از دوستان مشترکم به دست بیاورم، اما نتوانستم و او غر زد. همچنین باید بگویم که این دختر زیبا ترین دختری بود که تا به حال دیده بودم و به دلم نشسته بود. در مدت کوتاهی، به او علاقه و دلبستگی پیدا کردم. حالا از شما که خانم هستید، میخواهم به این سوالاتم پاسخ بدهید:

۱) آیا دختری که به راحتی باهاش صحبت کنی و پذیرای تمام سوالات تو باشه، حتما به خاطر ظاهر پسر در نگاه اول خوشش اومده و اون پذیرش ابتدایی رو نسبت به پسر داشته یا ممکنه به دلش ننشسته باشه؟

۲) اگر نظرش از ابتدا نسبت به پسر خوب نبوده، آیا با اصرار و صحبت دوباره ممکنه نظرش تغییر کنه؟ چون شنیدم اگه دختر از اول ظاهر پسر رو دوست نداشته باشه، هیچ وقت نمیتونه بپذیرش کنه، اما اگر پذیرش اولیه رو داشته باشه، ممکنه در نتیجه صحبت‌های دوباره نظرش عوض بشه، حتی اگر از پسر بدش هم بیاد؟

۳) به نظرتون چرا دختری که ابتدا گرم برخورد میکنه و تحویل میگیره، بعداً رفتارش رو تغییر میده تا این حد؟

۴) آیا دخترها ممکنه پسری رو در نگاه اول نپسندن و به دلشون نشینه، اما باز هم حاضر بشن باهاش صحبت کنن؟

عاشق دامادمون شدم

عاشق دامادمون شدم

عشق و علاقه به کسی که به عنوان داماد به خانواده اضافه میشود، اتفاقی کاملاً طبیعی است. این احساس معمولاً بر اثر تماس های مکرر و نزدیکی های بین داماد و خانواده عروس بوجود می آید. این اتفاق می تواند در هر دو جنسیت رخ دهد و نشان از تعامل های مثبت و صمیمی بین داماد و خانواده آینده همسر است.

عشق به داماد می تواند به دلایل مختلفی اتفاق بیفتد. از جمله این دلایل می توان به شخصیت و ویژگی های داماد اشاره کرد. شاید داماد با ارزش های مشترک شما و خانواده شما همخوانی داشته باشد و یا این که با اعضای خانواده شما به خوبی رفتار کرده و بر خلاف انتظار، گردآوری پذیرفته شده است. همچنین شاید داماد به عنوان یک فرد واقعی، دارای صفات جذابیت فیزیکی و جسمی است که به شما می پسندد. هر چه دلایل عشق به داماد باشد، این احساس می تواند قوی و معتبر باشد و اگر با احتیاط و مسئولیت مورد بررسی قرار گیرد، می تواند به یک رابطه مثبت و پایدار تبدیل شود.

با این حال، عشق به داماد نیز با چالش های خود همراه است. اولین چالش برای شخص عاشق، پذیرش این احساس است. شاید این احساس باور نکردنی به نظر برسد و در نتیجه، فرد عاشق به دلیل وابستگی خانوادگی، این عشق را رد کند یا سعی کند آن را نادیده بگیرد. اما این روشن نیست که آیا این احساس به واقعیت نزدیک است یا نه.

چالش دوم، اداره احساس عشق به داماد است. این احساس می تواند ناشی از تعامل های روزمره و پیوسته با داماد باشد، اما در عین حال، نیاز به کنترل و مدیریت دارد. عشق به داماد نباید به عنوان موضوعی تکیه برای پیشبرد اقدامات عاطفی در نظر گرفته شود. در عوض، باید با همه وجود به این احساس پاسخ داده شود و در صورت نیاز، به یک مشاوره عاطفی مراجعه کرد.

چالش سوم، تعامل با خانواده و دیگر اعضای خانواده است. عشق به داماد می تواند به وجود آمده و در دل خانواده پنهان ماند، اما ممکن است باعث تغییر در روابط خانوادگی شود. این تغییر ممکن است به دلیل استقبال خانواده از داماد یا عدم قبولی آن، بروز کند. در هر صورت، ارتباط با خانواده در این موقعیت بسیار مهم است و نیاز به احترام و تعامل متقابل دارد. همچنین، اطلاع رسانی به خانواده درباره این احساس نیز بهتر است تا مشکلات و سوالات ناشی از آن به داماد و خانواده عروس توضیح داده شود.

در نهایت، عشق به داماد می تواند چیزی بیشتر از یک احساس معمولی باشد. این احساس می تواند نشان دهنده یک رابطه صمیمی و مهم میان داماد و خانواده عروس باشد. با این حال، برای حفظ این رابطه و جلوگیری از هرگونه مشکل ممکن، نیاز به مدیریت و ارزیابی مستمر این احساس وجود دارد. این ارزیابی می تواند با مشاوره و تعامل با اعضای خانواده و داماد انجام شود تا روش های مناسب برای برخورد با این عشق و روابط خانوادگی سالمتر تشخیص داده شود.

 

دخترایی ک میگن قصد ازدواج نداریم ؟؟

دخترایی ک میگن قصد ازدواج نداریم ؟؟

دخترایی که می‌گویند قصد ازدواج نداریم، به معنایی گاهی اوقات ممکن است به دستیابی به مراحل بعدی و تعهد برای رابطه عاطفی و زناشویی اشاره کنند. برخی از دلایلی که ممکن است این دختران برای عدم تمایل به ازدواج نام ببرند عبارتند از:

1- تمرکز بر خود: برخی از دختران ممکن است در این مرحله از زندگی خود را به تلاش برای رسیدن به اهداف شخصی و حرفه‌ای اختصاص دهند و فکر کنند که ازدواج می‌تواند این تمرکز را از بین ببرد.

2- تجربه‌های ناموفق: برخی از دختران ممکن است تجربه‌های ناموفق در روابط عاطفی داشته باشند و از این رو باور داشته باشند که ازدواج نمی‌تواند به آنها خوشبختی و رضایتمندی بیشتری بدهد.

3- عدم آمادگی: در بعضی مواقع، دختران ممکن است احساس نکردن آمادگی برای تعهد طولانی‌مدت و رابطه زناشویی را تجربه کنند و از این رو ترجیح دهند تا در این مرحله از زندگی به استقلال و آزادی خود ادامه دهند.

4- ترس از مسئولیت: برخی از دختران ممکن است ترس از مسئولیت و بار زندگی مشترک را داشته باشند و از این رو صرفنظر از ازدواج کنند.

به هر حال، مهم است به نظر دختران احترام گذاشته و تصمیمات آنها را قبول کنیم، زیرا هر فردی حق دارد تا زندگی خود را بر اساس تمایلات و ارزش‌های شخصی خود بسازد.

قصه عاشق شدنم و شکستنم و عشق مامان و بابام

قصه عاشق شدنم و شکستنم و عشق مامان و بابام

سلام دوستان عزیز، میخواهم قصه عشق و زندگی خودم را برای شما بنویسم. مقداری از آن را تایپ کردم و امشب می‌گذارم. بقیه آن را فردا بعد از ساعت ۱۱ الی ۱۲ منتشر خواهم کرد. اگر سوالی دارید، بپرسید، اما قبل از اینکه بگویم که نمی‌توانم هویت خود را فاش کنم و در روزنامه‌ها منتشر کنم. فقط می‌توانم خلاصه‌ای از سرنوشتم را بنویسم. با این حال، اگر سوالی دارید، بپرسید و من پاسخ خواهم داد. الان برای اینکه بدانم کسانی هستید، لطفا چندتا بز بز بگویید. متشکرم.

سلام دوستان عزیز، قصه عاشق شدن و شکستنم و عشق مامان و بابام را برای شما می‌نویسم. قسمتی از آن را تایپ کردم و امشب به اشتراک می‌گذارم. بخش دیگری از داستان را فردا بعد از ساعت ۱۱ الی ۱۲ منتشر خواهم کرد. اگر سوالی دارید، بپرسید، اما قبل از آن باید بگویم که نمی‌توانم هویت خود را فاش کنم و در روزنامه‌ها منتشر کنم. تنها می‌توانم خلاصه‌ای از سرنوشتم را بنویسم. با این حال، اگر سوالی دارید، می‌توانید بپرسید و من پاسخ خواهم داد. الان برای اینکه بدانم که شما کی هستید، لطفا چندتا بز بز بگویید. از شما سپاسگزارم.

شما حاضرید فرزندخوانده داشته باشید؟

شما حاضرید فرزندخوانده داشته باشید؟

آیا شما تمایل دارید فرزندخوانده داشته باشید؟ روز جهانی فرزندخواندگی در پنجشنبه برگزار می‌شود. در سال‌های اخیر، نگرش به فرزندخواندگی بهبود یافته و بسیاری از خانواده‌ها، بدون توجه به اینکه آیا فرزند دارند یا نه، علاقه بیشتری به فرزندخوانده دارند. با این حال، بسیاری از افراد معتقدند که قوانین فرزندخواندگی در ایران بسیار سخت است و بسیاری از خانواده‌ها نتوانسته‌اند از این راه فرزند به دنیا بیاورند. اگر می‌خواهید درباره قوانین جدید فرزندخواندگی مطلع شوید، می‌توانید به اینجا مراجعه کنید، به خصوص به قانون جدیدی که به زنان مجرد اجازه می‌دهد دختربچه‌ای را به عنوان فرزند قبول کنند. حتماً در طول سال گذشته شنیده‌اید که ۱۳۴ خانم مجرد مادر شده‌اند. آیا شما تجربه‌ای در این زمینه دارید؟ اگر مجرد هستید، آیا تمایلی به داشتن فرزندخوانده دارید؟ اگر خانواده هستید، نظر شما در مورد داشتن فرزندخوانده چیست؟

آیا شما حاضرید فرزندخوانده داشته باشید؟ آیا شما تمایل دارید فرزندخوانده داشته باشید؟ روز جهانی فرزندخواندگی در پنجشنبه برگزار می‌شود. در سال‌های اخیر، نگرش به فرزندخواندگی بهبود یافته و بسیاری از خانواده‌ها، بدون توجه به اینکه آیا فرزند دارند یا نه، علاقه بیشتری به فرزندخوانده دارند. با این حال، بسیاری از افراد معتقدند که قوانین فرزندخواندگی در ایران بسیار سخت است و بسیاری از خانواده‌ها نتوانسته‌اند از این راه فرزند به دنیا بیاورند.

اگر می‌خواهید درباره قوانین جدید فرزندخواندگی مطلع شوید، می‌توانید به اینجا مراجعه کنید، به خصوص به قانون جدیدی که به زنان مجرد اجازه می‌دهد دختربچه‌ای را به عنوان فرزند قبول کنند. در سال گذشته شنیده‌اید که ۱۳۴ خانم مجرد مادر شده‌اند. آیا شما تجربه‌ای در این زمینه دارید؟ آیا شما به عنوان یک مجرد تمایلی به داشتن فرزندخوانده دارید؟ اگر شما یک خانواده هستید، نظر شما در مورد داشتن فرزندخوانده چیست؟ آیا شما از این امکان استفاده کرده‌اید یا دارید برنامه‌ریزی می‌کنید که از این راه فرزندخوانده به خانواده خود اضافه کنید؟

بنظرتون شوهرم مشکوک میزنه؟؟

بنظرتون شوهرم مشکوک میزنه؟؟

به نظرتان شوهرم مشکوک به نظر می‌رسد؟ پیام قبض آب و گاز برای یک فرد دیگر به شوهرم می‌رسد. از او پرسیدم و عصبانی شد. گفت که این قبض مربوط به خانه قبلی ما است و ما مستأجر بودیم. اما به نظرم اسم شوهرم در این قبض نبود. آیا شما فکر می‌کنید که این موضوع مشکوک است؟

بنظرتون شوهرم مشکوک میزنه؟؟ به نظرتان شوهرم مشکوک به نظر می‌رسد؟ پیام قبض آب و گاز برای یک فرد دیگر به شوهرم می‌رسد. از او پرسیدم و عصبانی شد. گفت که این قبض مربوط به خانه قبلی ما است و ما مستأجر بودیم. اما به نظرم اسم شوهرم در این قبض نبود. آیا شما فکر می‌کنید که این موضوع مشکوک است؟

با توجه به این موضوع، می‌توان گفت که وجود این قبض آب و گاز برای فرد دیگری به شوهر شما، ممکن است نشان از وجود یک اتفاق مشکوک یا نقصی در توضیحات شوهرتان باشد. عصبانی شدن و عدم توجیه روشنی درباره این قبض، می‌تواند شک و تردیدی در ذهن شما ایجاد کند.

ضمناً، عدم وجود نام شوهرتان در این قبض، می‌تواند دلیل دیگری برای شک و تردید باشد. اگرچه او توضیح داد که این قبض مربوط به خانه قبلی آن‌هاست و آنها مستأجر بودند، اما هنوز هم با توجه به فاقدی نام شوهرتان در قبض، می‌توانید در این مورد مشکوک باشید.

به طور کلی، برای بررسی این موضوع و از بین بردن شک و تردیدهای خود، می‌توانید اقداماتی مانند بررسی صحت توضیحات شوهرتان با مالک خانه قبلی، یا چک کردن سابقه اقامت شوهرتان در آن خانه را انجام دهید. همچنین، می‌توانید با شوهرتان در مورد این موضوع صحبت کنید و خواسته‌ها و شبهات خود را با او به اشتراک بگذارید. نهایتاً، تصمیم نهایی درباره مشکوک بودن یا نبودن این موضوع، بستگی به شواهد و توضیحات ارائه شده دارد.

برادر شوهرم با مازندگی میکنه چه کاری باید بکنم؟

برادر شوهرم با مازندگی میکنه

برادر شوهرم در حال حاضر با ما زندگی می‌کند، اما یک سال دیگر طلاق می‌گیرد. به رغم وجود خواهران و برادران دیگر، او به سمت آنها نمی‌رود. این وضعیت برای من بسیار سخت است و نمی‌دانم چه کاری باید بکنم.

برادر شوهرم در حال حاضر با ما زندگی می‌کند، اما بر اساس برنامه‌ای که داریم، یک سال دیگر طلاق می‌گیرد. به طور عجیب و غریب، علی‌رغم وجود خواهران و برادران دیگر، او تمایلی به سمت آنها ندارد. این وضعیت برای من بسیار سخت است و نمی‌دانم که چه کاری باید انجام دهم.

من با برادر شوهرم در طول زندگی مشترکمان از مشکلات و تنش‌های بسیاری روبرو شده‌ام. او یک شخصیت بسیار مستقل و متفاوت است و در برخی اوقات به طور کامل از زندگی خانوادگیمان دور می‌شود. این باعث شده که من احساس تنهایی و ناراحتی عمیقی در دل خود کنم.

با وجود اینکه وی به سمت خانواده خود نمی‌رود، اما همچنان نیازهایی دارد که تنها من می‌توانم برآورده کنم. او برخی از مشکلات روحی و روانی دارد که نیاز به پشتیبانی و توجه دارد. این وضعیت باعث می‌شود که من به عنوان همسرش بیشترین مسئولیت را بر عهده بگیرم و در عین حال تلاش می‌کنم تا این مشکلات را بهبود ببخشم.

اما از طرفی، من نیز نیازهای خود را دارم. تنها بودن و عدم حمایت از سوی برادر شوهرم، باعث احساس سرخوردگی و ناامیدی در من می‌شود. به طور مداوم در دل خود می‌پرسم چرا او به جای کمک جستن از خانواده‌اش، انتخاب می‌کند که در کنار ما زندگی کند.

نمی‌دانم چه کاری باید بکنم. آیا باید به او فشار بیاورم تا به خانواده خود برگردد؟ آیا باید تلاش کنم تا او را برای تغییر عقیده متقاعد کنم؟ یا شاید باید خودم را بیشتر به این وضعیت عادت دهم و درک کنم که همسری که دارم، شخصیتی منحصر به فرد و متفاوت است.

مهمترین چیزی که باید بدانم، این است که همه افراد و روابط خانوادگی متفاوت هستند و همه نیازهای ما ممکن است متفاوت باشند. باید مشکلاتمان را با هم صحبت کنیم و به دنبال راه‌حل‌هایی بگردیم که هر دو طرف را راضی کند. من برای حل این مسئله به تلاش خواهم پرداخت و امیدوارم که بتوانم راه‌حل مناسبی برای این مشکل پیدا کنم.

برادرم موقع ازدواجشه اما نمیدونیم از کجا دختر پیدا کنیم واسش

برادرم موقع ازدواجشه اما نمیدونیم از کجا دختر پیدا کنیم واسش😂

برای پیدا کردن دختر مناسب برادرت، میتوانید از راه های مختلف استفاده کنید. اولاً، میتوانید به دوستان و آشنایان خود اطلاع دهید که شما در جستجوی شخصی برای ازدواج هستید و اگر آنها کسی را میشناسند که ممکن است مناسب باشد، به شما معرفی کنند. همچنین، میتوانید از سایت ها و برنامه های آنلاین مانند شاتل، آویسا و نیکیا استفاده کنید تا با دختران مختلفی آشنا شوید. همچنین، شرکت در مراسم ها و جشن های مختلف و عضویت در گروه های اجتماعی میتواند فرصت های بیشتری برای دیدار با دختران مناسب ارائه دهد. در نهایت، صبر و پشتکار در این مسیر بسیار مهم است، زیرا یافتن شریک زندگی مناسب ممکن است زمان بر باشد.

تاکید می‌شود که برادر باید در انتخاب همسر خود دقت و تحقیق کند و با توجه به ارزش‌ها و معیارهای خود، شخصی را انتخاب کند که با او سازگاری داشته باشد. همچنین، مهم است که برادر به دنبال افرادی باشد که همراهی و پشتیبانی مناسبی برای او در طول زندگی خواهند بود. در نهایت، باید توجه شود که ازدواج یک تعهد بلندمدت است و برادر باید آمادگی لازم را برای ورود به این تعهد داشته باشد.

من طلسم سنگینی داشتم که باطل کردم

بچها من طلسم سنگینی داشتم وقتی باطل کردم

من تجربه‌ای داشتم که در آن طلسمی سنگین بر روی من اثر گذاشت. . کسانی که اعتقادی به این موضوع نداشتند، به من حرت زدند. من هم در ابتدا همانند آنان بودم و تا وقتی که مشکلاتی برایم پیش آمد، اعتقادی نداشتم. اما اکنون که جدا شده‌ام از نامزدم، متوجه شدم که طلسمی که برایم نوشته شده بود، درباره جدایی، شیطان و مرگ بود. دعا نویس می‌گفت که اگر از رابطه ما جدا نمی‌شدم، در نهایت مرگ برایم رخ می‌دهد. سپس یک نفر به من گفت که زمانی که این طلسم را آزاد می‌کنم، فردی که آن را برایم نوشته بود، میمیرد. یکی از اعضای خانواده که به شدت با من دشمنی داشت، در این مدت درگذشت. گاهی احساس می‌کنم که او خودش بوده است، اما همچنان می‌گویم که پشت سر او حرف نزنم. واقعاً نمی‌دانم چه باید بگویم و چگونه این بدبختی را تحمل کنم.

اما اکنون که جدا شده‌ام از نامزدم، متوجه شدم که طلسمی که برایم نوشته شده بود، درباره جدایی، شیطان و مرگ بود. دعا نویس می‌گفت که اگر از رابطه ما جدا نمی‌شدم، در نهایت مرگ برایم رخ می‌دهد. سپس یک نفر به من گفت که زمانی که این طلسم را آزاد می‌کنم، فردی که آن را برایم نوشته بود، میمیرد. یکی از اعضای خانواده که به شدت با من دشمنی داشت، در این مدت درگذشت. گاهی احساس می‌کنم که او خودش بوده است، اما همچنان می‌گویم که پشت سر او حرف نزنم. واقعاً نمی‌دانم چه باید بگویم و چگونه این بدبختی را تحمل کنم.

در این مدت، زندگیم به خاطر این طلسم و اتفاقات ناگواری که رخ داده، بهم ریخته است. احساس می‌کنم که در گردابی از ترس و نگرانی گرفتار شده‌ام. هر روز، با دیدن کاهش تعداد بازدیدها و پست‌هایم در شبکه‌های اجتماعی، احساس ناامیدی و ناراحتی بیشتری می‌کنم.

اما در کنار این همه سختی، نمی‌توانم از واقعیت‌هایی که رخ داده عبور کنم. واضح است که طلسمی وجود داشته و تأثیر خود را بر روی من گذاشته است. از طرفی، مرگ فردی که طلسم را برایم نوشته بود، نیز نمی‌تواند به عنوان یک اتفاق تصادفی دیده شود.

در این حالت، من درگیر احساس گناه و تردید هستم. آیا من مسئول مرگ آن فرد هستم؟ آیا با انجام آزادسازی طلسم، من باعث مرگ او شدم؟ این سؤالات بی‌جواب برایم باقی مانده و این بار هم در دل تاریکی زندگیم گرفتار شده‌ام.

در این مدت، کسانی که به من حرت زده بودند، حالا به من احترام می‌گذارند و ترس و تردید در نگاه‌هایشان قابل مشاهده است. اما این نیز تسلی‌بخشی نیست. احساس تنهایی و اندوه همچنان درون من حکمفرماست.

به علت وقوع این اتفاقات، اعتقادم به قوانین طبیعت و قدرت‌های مافوق طبیعی نیز تغییر کرده است. حالا می‌دانم که هنوز جاودانگی و رازهایی در این جهان وجود دارد که ما قادر به درک و توجیه آن‌ها نیستیم.

چگونه باید این بدبختی را تحمل کنم و با آن زندگی کنم، همچنان یک سوال بزرگ برایم است. شاید زمان بهتری برای جستجوی پاسخ‌هایم بیاید، اما تا آن زمان، من باید تلاش کنم تا این بارها و مشکلاتی که به من سقوط کرده‌اند را به خوبی تحمل کنم و به راهم ادامه دهم.