روانشناس، مشاور، روانپزشک، روانکاو، کوچ و منتور!
روانشناس، مشاور، روانپزشک، روانکاو، کوچ و منتور همگی متخصصانی هستند که به صورت مستقل یا در چارچوب یک سازمان، به افراد کمک میکنند تا مشکلات خود را حل کنند، روابط بهتری برقرار کنند، به خود شناخت بیشتری دست پیدا کنند و به بهبود کیفیت زندگی خود بپردازند.
روانشناسان به عنوان متخصصانی که در حوزه روانشناسی فعالیت میکنند، به افراد کمک میکنند تا با مشکلات روانی و رفتاری خود مبارزه کنند و در نهایت به رشد و توسعه شخصی خود برسند. این متخصصان با استفاده از روشهای مختلف، مانند رواندرمانی، روانکاوی، روانشناسی مثبت و … به افراد کمک میکنند تا بهترین نسخه خود شوند.
مشاوران نیز به عنوان متخصصانی که در حوزه روانشناسی فعالیت میکنند، به افراد کمک میکنند تا با مشکلات خود مبارزه کنند. این متخصصان به صورت یک به یک با افراد مشورت میکنند و با استفاده از روشهای مختلف، مانند شنوندهگری فعال، راهحلهای مبتنی بر مشاهده و … به افراد کمک میکنند تا به رشد و توسعه شخصی خود برسند.
روانپزشکان به عنوان متخصصانی که در حوزه روانپزشکی فعالیت میکنند، به افراد کمک میکنند تا با مشکلات روانی و رفتاری خود مبارزه کنند. این متخصصان با استفاده از داروها و روشهای پزشکی، مانند درمان شیمیایی، الکتروشوکها و … به افراد کمک میکنند تا به رشد و توسعه شخصی خود برسند.
روانکاوان به عنوان متخصصانی که در حوزه روانکاوی فعالیت میکنند، به افراد کمک میکنند تا با مشکلات و تناقضات ناخودآگاه خود مبارزه کنند. این متخصصان با استفاده از روشهای مختلف، مانند روانکاوی فردی، روانکاوی گروهی و … به افراد کمک میکنند تا به رشد و توسعه شخصی خود برسند.
کوچینگ و منتورینگ نیز به عنوان متخصصانی که در حوزه توسعه شخصی فعالیت میکنند، به افراد کمک میکنند تا بهترین نسخه خود شوند و به هدفهای خود برسند. این متخصصان با استفاده از روشهای مختلف، مانند کوچینگ فردی، کوچینگ گروهی، منتورینگ و … به افراد کمک میکنند تا به رشد و توسعه شخصی خود برسند.
اینا با هم چه فرقی دارن؟
و کی پیش کدومشون برم؟
روانشناس
مشاور
روانپزشک
روانکاو
کوچ[1]
منتور
اگر کسی سرما بخورد، دستش بشکند، یا تپش قلب بگیرد میداند که برای درمان شدن به پیش پزشک با چه تخصصی مراجعه کند. اما اگر کسی درگیر مشکلات روحی روانی شود، معمولا نمیداند باید به چه کسی با چه تخصصی مراجعه کند و نمیداند چه انتظاری باید از هر تخصص داشته باشد.
خیلی از افراد در درجه اول سعی میکند این مسائل روانشناختی خود را مخفی نگه دارند. زیرا در جامعه ما معمولا افراد از اینکه به یک روانشناس مراجعه کنند اکراه دارند. متأسفانه به اشتباه تصور میشود هر کس به روانشناس مراجعه کند، یک فرد غیرطبیعی و غیر عادی از نظر دیگران است که یک مشکل خاص در خود دارد. در صورتی که مسائل روانشناختی مانند سرماخوردگی هستند که برای مدتی یک فرد دچارش میشود و با روش درست درمان میشود و فرد به وضعیت طبیعی خود بر میگردد.
از طرفی هزینههای خدمات مشاوره و روانشناسی معمولا برای عموم جامعه بالاست و خیلی اوقات به خاطر این هزینه یا از ابتدا به جایی مراجعه نمیکنند. گاهی این هزینه زیاد در کنار نتیجه نگرفتن به خاطر مراجعه به فرد یا متخصص اشتباه یا انتظار غلط مراجع از نیتجه گرفتن در چند جلسه، ذهنیت بدی برای مراجع نسبت به همه تخصصهای روانشناسی میسازد و باعث میشود دیگر برای حل مسائل روانشناختی خود به جایی مراجعه نکند.
همه اینها باعث شد که این مقاله را بنویسیم و به طور کامل توضیح دهیم که تفاوت تخصصهای مختلف که در زمینه مسائل روانشناختی فعال هستند چیست و در چه زمانی به کدام تخصص مراجعه کنیم و افراد بتوانند زودتر مسائل خود را رفع کنند و در زمان و پول خود صرفهجویی کنند.
در یک نگاه
تخصص | روانشناس | روانکاو | روانپزشک | مشاور | کوچ | منتور |
---|---|---|---|---|---|---|
زمان مراجعه | اختلالات روانی عمیق، مشکلات ریشه ای، وقوع رفتارهای ناسالم، کاهش کارآیی و سازگاری فردی، تغییرات منفی کاملا واضح | روانکاوی فرآیندی بسیار طولانی و زمانبر است و برای افرادی مناسب میباشد که نیاز به دریافت درمان یا پاسخ سریع ندارند. برای مشکلاتی که ریشه در گذشته و کودکی دارند. |
اختلالات روانی حاد و شدید، شروع آسیب رساندن بیمار به خود و دیگران، تبعات سنگین اختلال روانی مانند توهم و هذیان مواقعی که راه حل باید سریع اثر کند مانند جنون خودکشی | مشکلات سطحی، نیاز به راهنمایی و مشاوره درمورد یک موضوع مشخص بدون وجود مشکلات جدی و مهم در حال و گذشته، مشکل در انتخاب و تصمیمگیری | نیازمند افزایش خلاقیت و بازدهی فردی، شفافسازی ذهنی، کسب اهداف حل مشکلات سطحی، کوچینگ به منظور رسیدن به اهداف است نه برای درمان | زمانی که هدف و مسیر خود را تا حدی مشخص کرده اید و تنها نیازمند آن هستید که شخصی مجرب، در شفافسازی آن به شما کمک کند و گام به گام همراهتان باشد و تجارب خود را در اختیارتان بگذارد. |
روانشناس
مشاور
روانپزشک
روانکاو
کوچ[2]
منتور
روانشناس
روانشناس کسی است که به بررسی حالات روانی طبیعی و غیرطبیعی فرد، روندهای ادراکی، عاطفی، شناختی و اجتماعی و نهایتاً رفتار وی میپردازد.
به تعریفی سادهتر، روانشناس، یک متخصص حوزه سلامت به شمار میرود که در زمینه درمان مشکلات روان و نابهنجاریهای رفتاری افراد فعالیت دارد. او رفتار، شخصیت، تعاملات با افراد و محیط و یادگیری را در انسان به شکل تخصصی مورد بررسی قرار میدهد.
ابزار روانشناس برای بررسی این موضوعات شامل : مشاهده، آزمایش، تفسیر و ضبط نحوه تعامل فرد با دیگران و با محیط میشود.
روانشناس وظیفه دارد تا با کمک متدهای درمانی خود، فرد را از نشانههای اختلالش رهایی بخشد، رفتار او را تنظیم کند و وی را به بالاترین سازگاری با محیط خود برساند.
در واقع به عنوان مهمترین وظیفه یک روانشناس، باید به بهبود کارایی و سازگاری فردی اشاره کنیم. هرگونه مشکل در سلامت روان فرد، میتواند کیفیت عملکرد او در زندگی روزانهاش را مختل کند. و همچنین با کاهش کارایی، سازگاری فرد با محیط نیز کاهش مییابد. این محیط میتواند جامعه، گروه دوستان، محل کار و … باشد. یک روانشناس در اولین قدم موظف است تا سطح کارایی و سازگاری فرد را به حالت طبیعی بازگرداند.
کیفیت عملکرد روزمره و کارایی [3]، به کیفیت طبیعی زندگی شما اشاره دارد. از نحوه روابط شما با دیگران، تا عملکردتان در محیط درسی و کاری یا حالات درونی و ذهنیتان. برای مثال اگر میزان احساسات منفیتان به حدی برسد که موجب شود کمتر از گذشته میل به دیدن و تعامل با دوستانتان داشته باشید، یا باعث افت کیفیت کارتان یا نمرات درسیتان شود یا آرامش معمول ذهنیتان را برهم بزند، باید علیه آنها اقدامی جدی انجام دهید.
سازگاری [4]Adaptability نیز در واقع تابعی از کیفیت عملکرد روزانه به شمار میرود. برای مثال مسلماً اگر کیفیت عملکرد کاری یا تحصیلی شما دچار افت فاحشی شود، سازگاریتان با محیط کاری و درسی، همکاران و همکلاسیها و اساتید و مدیران کاهش پیدا میکند و این موضوع میتواند برای شما باعث تنش و برای دیگران باعث نارضایتی شود.
هر روانشناس، پس از پایان یا در حین دوران تحصیلش، به یک رویکرد بیشتر از سایر رویکردها علاقمند شده و آن را برای باقی زمان حرفهای خود انتخاب میکند.
از مهمترین رویکردها میتوان به رویکرد رفتاری-شناختی، شناختی، مثبتگرا، روانکاوی، اگزیستانسیالیستی، رفتاری، رفتار متقابل و … اشاره کرد.
روانشناسی، بینشی گذشتهنگر دارد و بر علل شکلگیری اختلال، کودکی فرد و گذشته او تمرکز میکند. غالب روشهای درمانی در روانشناسی نیز از طریق بررسی گذشته و حل گرههای آن به درمان اختلال بیمار میپردازند.
چه زمانی به روانشناس مراجعه کنیم؟
گاهی اوقات تشخیص اینکه چه زمانی باید از کمک تخصصی یک روانشناس استفاده کنیم، دشوار میشود.
به طور کلی در زمان احساس علائم اضطراب و استرس در طولانی مدت، استرس آسیبزننده به عملکرد و روابط فردی، تجربه هراس یا فوبیا [5]، علائم افسردگی، فقدان و از دست دادن عزیزان، مشکلات خانوادگی و چالشهایی در روابط اجتماعی و رفتارهای ناسالم و یا اعتیاد باید از کمک یک روانشناس استفاده کرد.
اما گاهی تشخیص این نیازها هم دشوار است. ملاکهای زیر میتوانند به شما کمک کنند تا به تشخیص ناسالم یا سالم بودن رفتار خود برسید:
- ایجاد آشفتگی و استرس قابل توجه در زندگی روزمرهتان
رفتار، عادت و یا احساسی که به مدت طولانی باعث آشفتگی شما شده است، نمیتواند موضوعی طبیعی و یا بیاهمیت باشد. فراموش نکنید که مهمترین شاخصه نابهنجاری و مشکلات روانی، آسیب آنها به عملکرد و میزان سازگاری شماست.
گاهی اوقات،در بازههایی از زندگی، میزان کمی از استرس، خلق افسرده یا غمگین، خشم و اضطراب و یا پریشانی میتواند بازخورد طبیعی شما به شرایط ملتهب اطرافتان باشد.
تا زمانی که این احساسات منفی و رفتارهای نابهنجار، سازگاری و عملکرد روزانه شما را دچار اختلال نکنند، نمیتوان آنها را مرضی خطاب کرد. چه بسا میزان کمی از استرس و یا خشم بتواند به عبور بهتر شما از آن شرایط چالش برانگیز کمک کند. اما زمانی که عملکرد روزانه شما دچار افت چشمگیری شد، زمان آن است که به روانشناس مراجعه کنید. - استیصال در برابر حل مشکلات
گاهی خودتان برای حل و برطرف کردن احساسات منفی خود اقدام میکنید. ممکن است به روشهای شخصیتان پناه ببرید، از دیگران کمک بگیرید و یا درمورد احساسات و رفتارهای نابهنجارتان تحقیق کنید. اما با همه اینها، نتوانید کاری از پیش ببرید.
اگر تجربه استرس، خلق افسرده، غم، خشم و … در شما طبیعی و گذرا باشد، باید بتوانید با کمک گرفتن از دیگران، خودمراقبتی و … از آنها بگذرید و به روال طبیعی زندگی روزمرهتان برگردید. اما استیصال در حل چنین چالشهایی، میتواند نشانه غیرطبیعی بودن آنها باشد و لزومی برای مراجعه به یک فرد متخصص.
برای مثال یکی از نشانههای مرضی بودن این تجارب، استیصال و خستگی دیگران است.
گاهی برای حل احساسات منفی خود و عبور از آنها، از نزدیکانمان کمک میگیریم. این عمل، راهکاری سالم و درست برای عبور از شرایط پرتنش زندگی است. اما در پارهای از مواقع، مشکلات ما به قدری جدی هستند که ساعتها مشورت و همدلی با دوستان و آشنایان، نمیتواند راهگشا باشد و با اصرار و ادامه دادن به صحبت، فقط دیگران را خسته و خودمان را کلافهتر میکنیم. - آگاهی دیگران از تغییرات شما
احساسات و افکار منفی، رفتار شما را تحت تاثیر خود قرار میدهد. و هرچقدر این احساسات و افکار قویتر باشند، تغییرات رفتاری شما، محسوستر خواهند شد.
زمانی که اطرافیان و نزدیکان شما، متوجه تغییرات رفتاری شما شوند و آنها را به شما گوشزد کنند، باید درمورد مراجعه به روانشناس مصممتر شوید. - آغاز سواستفاده، برای کاهش رنج روانی
ممکن است همزمان با ناامیدشدنتان از راههای دیگر، برای کاهش رنج روانیتان، به رفتارهای ناسالم و اعتیاردآور رو بیاورید.
این سواستفاده، لزوماً در حوزه مواد مخدر و الکل نیست. آسیب زدن به خود، گذراندن زمان زیادی در بستر اینترنت و شبکههای اجتماعی، رفتارهای پرخطر و پرهیجان و … نیز میتوانند مثالهایی برای استفاده سواستفادهگرانه از محیط برای کاهش دردهای روانی باشد.
برای روانشناس شدن، باید چه مسیری را طی کرد؟
برای ورود به حرفه روانشناسی لازم است حداقل دو مقطع از مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری، در رشتهی روانشناسی و زیرشاخههای آن، گذرانده شود. و هیچیک از این دو مقطع نباید پژوهشمحور باشند.
ویژگیهای روش پژوهش محور در مقطع کارشناسی ارشد:
این روش دورهای با محوریت پژوهش است .
دستاورد این روش ارائه فناوری ، نظریه و ایده جدید و تولید دانش فنی ، ثبت اختراع و غیره است.
این روش شامل اخذ واحدهای درسی محدود و الزام ارائه پایاننامه است .
تعداد واحدهای درسی در این شیوه ۶ تا ۱۰ واحد است .
دانشجو میتواند همزمان با واحدهای آموزشی ، واحدهای پژوهشی خود را انتخاب کند .
ویژگیهای دوره پژوهشمحور در مقطع دکتری:
اساس کار در این روش، حل مسائل موجود در کشور و نیازهای مربوط به حال، آینده نزدیک یا آینده دور است.
در دورههای پژوهش محور خود دانشجو باید هزینه دوره را بپردازد.
دوره پژوهش محور به صورت مسئله یعنی همان پژوهش آغاز و پروژه متناسب با آن تعیین و بررسی و مطالعه میشود.
دوره پژوهش محور در مقطع دکتری ۸ واحد داشته اما دورههای آموزش محور ۲۴ واحد دارند.
در پایان دوره پژوهش محور دانشجو به دفاع از پروژه میپردازد ولی در دوره های آموزش محور امتحان جامع ملاک ارزیابی است.
تعداد مقالات در دوره پژوهش محور بیشتر از دوره آموزش محور است.
برای شرکت در هریک از مقاطع روانشناسی، میتوان از طریق آزمونهای ورودی دانشگاههای دولتی، آزاد، غیرانتفاعی، پیام نور و … اقدام کرد.
آیا کتابهای خودیاری روانشناسی میتواند مانند یک روانشناس عمل کند؟
کتابهای خودیاری، غالباً به عنوان مکمل رواندرمانی توصیه میشوند. به این شکل که در کنار روند درمانی و همراه با مراجعه به روانشناس، کتاب های خودیاری به صورت یک مکمل، روند درمان را تسریع میکنند.
اما این به آن معنا نیست که نمیتوان از این کتابها به تنهایی استفاده کرد. درصورت ارزیابی دقیق شرایط و وخامت وضعیت نامطلوب و همچنین انتخاب آگاهانه و دقیق کتاب، میتوان از این روش برای بهبود شرایط روانی خود کمک گرفت.
حال سوال اصلی این است که کتابهای خودیاری روانشناسی در چه شرایطی میتوانند به تنهایی مفید واقع شوند؟
شرایط و مشکلات زیر، نمونهای از حالاتی هستند که کتاب مناسب تا حد زیادی میتواند به عبور از آنها کمک کند:
خودشناسی، آگاهی از مشکلات و بیماری خود، ایجاد یا افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس، بهبود مهارتهای اجتماعی، تغییر و بهبود نگرشها، افزایش توانایی روبهرویی با مشکلات، افزایش مهارت تابآوری و انعطافپذیری در برابر شرایط پرتنش، افزایش توانایی پذیرش شرایط غیرقابل تغییر و کنترل، مهارت کنترل استرس و خشم، نحوه سالم و اصولی ابراز خود، ایجاد تعادل بین جنبههای مختلف زندگی، خودشکوفایی، پرورش استعدادها و … .
اما درصورتی که مشکلات شما، عمیق و ریشهای باشند و مطالعه کتاب نتواند آن را حل کند، لازم است تا از کمک یک فرد متخصص بهره بگیرید.
کتابهای خودیاری با وجود بینیاز کردن ما در حل مشکلات سطحی و جلوگیری از هزینههای غیرضروری،معایبی نیز دارند؛ از جمله:
- این کتابها غالباً در خارج از ایران نگارش میشوند و ممکن است نگاهشان به علت یک مشکل، بررسی تبعات آن و نحوه رویارویی و حل آن، نگاهی متناسب با فرهنگ نویسنده باشد. چنین تعارض فرهنگی و اجتماعیای میتواند گاهاً خواننده را دچار مشکل کند.
- امروزه غالب کتابهای منتشر شده در حوزه روانشناسی، کتب زردی هستند که صرفاً با مقاصد تجاری نگارش شده و به فروش میرسند. کتبی که معمولاً توسط افرادی نوشته میشوند که تخصصی در زمینه روانشناسی ندارند. بنابراین انتخاب درست و آگاهانه کتاب خودیاری، میتواند سخت و چالش برانگیز باشد. کتابی که هم بر مبنای علمی و توسط فردی متخصص نگارش شده باشد و هم با زبانی ساده مشکل را عنوان و راه حل را ارائه دهد.
- کتب خودیاری بر خلاف عملکرد مثبت و موثری که در حل مسائل سطحی و روزمره دارند، در حل مشکلات عمیق و شخصیتی ناتوان هستند. بنابراین برای غلبه بر مسائلی مانند اختلالات شخصیتی، افسردگی، اضطرابهای اساسی، مشکلات بنیادین اجتماعی و غیره نمیتوان فقط بر کتاب متکی بود. در چنین مواقعی، کتاب میتواند تنها مکملی برای روند درمان و تسریعکننده آن باشد.
مشاور
مشاور یک متخصص سلامت روان است که در حوزه راهنمایی و مشاوره فعالیت میکند. مشاور کسی است که با گوش دادن فعالانه و همدلی بالا، به سخنان شما گوش داده و به شما کمک میکند تا مشکلات خود را حل کنید و یا به خودشناسی بالاتری دست یابید.
در طی یک روند مشاوره، مراجع نسبت به تواناییها، استعدادها و زوایای پنهان شخصیت خود آگاهی پیدا میکند.
غالب مردم فقط بعد روانشناختی مشاوره را میشناسند، در حالیکه مشاوره در تمامی زمینهها میتواند به فرد نیازمند، یاری برساند. مشاورههای شغلی، تحصیلی، خانوادگی، جنسی، مهارت شناسی و توانبخشی، بخشی از حوزه کاری مشاوران به شمار میرود.
مشاور وظیفه دارد تا زندگی فرد سالم را بهبود ببخشد، به او در تصمیمگیریها، انتخابها و برنامهریزیهایش کمک کند و خودشناسی وی را بهبود ببخشد.
درواقع یکی از وظایف مهم مشاوره، پیشگیری نوع اول است.
برای درک بهتر این موضوع، باید ابتدا انواع پیشگیری را بشناسیم:
پیشگیری نوع اول: پیشگیری از بروز مشکل توسط کنترل علل و عوامل خطرساز و زمینهای. در این نوع از پیشگیری، هنوز مشکل رخ نداده است.
پیشگیری نوع دوم: پیشگیری از افزایش شدت مشکل و بروز علائم آن و آسیب به بیمار. در این نوع از پیشگیری، مشکل رخ داده اما هنوز شدت نگرفته است.
پیشگیری نوع سوم: پیشگیری از طریق تلاش برای غیرقابل جبران نشدن عوارض مشکل و حل آنها.
برای مثال، آموزش لزوم واکسیناسیون فلج اطفال و انجام این عمل، پیشگیری نوع اول، تلاش برای توقف بیماری و رساندن آسیب به حداقل، پیشگیری نوع دوم، و تلاش برای توانبخشی به اعضای آسیبدیده، پیشگیری نوع سوم به شمار میرود.
چه زمانی به مشاور مراجعه کنیم؟
هنگام بروز مشکلات سطحی، زمانیکه به راهنمایی و مشاوره درمورد یک موضوع خاص نیازمندید و درگیر مشکلات جدی و مهم در حال و یا گذشته نیستید، زمانیکه برای انتخاب و تصمیمگیری دچار تردید شدهاید.
مشاور میتواند با راهنمایی و توصیههای خود، کنار شما باشد، کیفیت زندگیتان را بهبود ببخشد و به خودشناسی بیشتر شما کمک کند.
سوالی که غالباً در ذهن افراد مطرح میشود این است که تفاوت میان روانشناس و مشاور چیست و چه زمانی باید به روانشناس مراجعه کرد و چه زمانی به مشاور؟
روانشناس زمانی میتواند به شما کمک کند که از لحاظ روانی درگیر یک اختلال شدهاید و یا به اصطلاح بیمار هستید. وظایف حوزه روانشناسی، حل مشکلاتیست که فرد را از روند عادی زندگی خود دور کرده و از کیفیت زندگی روزمره او و سازگاریاش با محیط کاسته است.
اما مشاور به فرد سالم کمک میکند تا زندگی بهتری داشته باشد. زمانی باید به مشاور مراجعه کنید که از ناراحتیها و مشکلات سطحی رنج میبرید، دچار تردید شدهاید و یا مایلید خودتان را بهتر بشناسید. در چنین مواقعی، توصیهها و راهنمایی مشاور میتواند یاریتان کند.
رویکرد مشاور، آیندهنگر است و بر انتخابهای شما تاکید دارد و به دنبال آن است که تصمیمات شما به نحوی گرفته شوند که به آینده روشن و موفقیتآمیزی دست پیدا کنید.
اما رویکرد روانشناس گذشتهنگر است. او در گذشته شما به دنبال علل مشکلات و اختلالات کنونیتان میگردد و سعی در حل و برطرف کردن آنها دارد.
و آخرین تفاوت مهم مشاور و روانشناس، در نوع پیشگیریای است که از آن یاری میجویند. مشاوران از پیشگیری نوع اول و روانشناسان از پیشگیری نوع دوم و سوم استفاده میکنند.
برای مشاور شدن، باید چه مسیری را طی کرد؟
برای ورود به حوزه مشاوره، باید از فارغ التحصیلان رشتههای مشاوره و راهنمایی و روانشناسی (به شرط گذراندن دو مقطع تحصیلی که آخرین آن غیر پژوهش محور باشد) باشید.
مشاوران می توانند در بخش های مختلف دولتی و خصوصی مانند مراکز مشاوره، مراکز بهداشتی و درمانی، مدارس و دانشگاهها و… فعالیت کند. علاوه بر آن میتوانند مرکز مشاوره مستقل خود را تاسیس کنند.
روانپزشک
روانپزشکی حوزه ای از پزشکی است که شامل مطالعه، تشخیص و درمان اختلالات سلامت روانی است.
یک روانپزشک موظف است تا از طریق تجویز دارو و سایر روشهای پزشکی مانند شوک درمانی، به تشخیص، ارزیابی، درمان و پیش گیری از اختلالات روانی بپردازد.
چه زمانی به روانپزشک مراجعه کنیم؟
نکته قابل توجه آن است که معمولاً نیازی به مراجعه مستقیم به روانپزشک نیست. بهتر است ابتدا به روانشناس یا مشاور مراجعه کنید و آنها در صورت نیاز شما را به یک روانپزشک ارجاع میدهند تا فرآیند دارودرمانی همزمان با رواندرمانی پیش برود و داروهای روانپزشکی، روند درمانیِ تحت نظرِ روانشناس را تسهیل کند.
اما به طور کل، زمانی باید به یک روانپزشک مراجعه کرد که:
- شدت اختلال روانی بسیار زیاد است
- بیمار شروع به آسیب رساندن به خود و دیگران میکند
- زمانی که تبعات و عوارض اختلال شدت پیدا کنند مانند هذیان و توهم
- زمانی که بیمار به خدمات و درمان فوری نیاز دارد مانند جنون خودکشی
برای روانپزشک شدن، باید چه مسیری را طی کرد؟
برای ورود به رشته روانپزشکی، باید پس از اخذ مدرک پزشکی و گذراندن آزمون تخصص، وارد دوره تخصصی روانپزشکی شد. طی این دوره تخصصی چهارساله، فرد دست کم با ۱۰هزار بیمار مواجه شده، با درمانهای دارویی، انواع رواندرمانی و درمان به وسیله تشنجزایی برقی، الکتروانسفالوگرافی (ثبت امواج مغزی) و اصول تصویرنگاری مغزی و نیز آزمونهای روانشناسی آشنا میشود.
پس از گذراندن این دورهی ۴ سال، و امتحانهای دشوار نظری و علمی از جمله تشخیص و درمان بیماران واقعی، روانپزشک در دو مرحله موفق به اخذ گواهینامه تخصصی و دانشنامه تخصصی میشود (امتحانات این دو مرحله مجزاست و کسانی که متقاضی ورود به هیات علمی روانپزشکی هستند حتما باید دارای دانشنامه تخصصی علاوه بر گواهینامه تخصصی باشند).
روانکاو
روانکاوی، یکی از رویکردهای روانشناسی به شمار میرود و درواقع روانکاو، یک روانشناس است که با رویکرد روانکاوی به مراجعان خود خدمات ارائه میدهد.
برای شفافسازی بهتر این موضوع، لازم است رویکردهایی را که در بخش مربوط به روانشناس مطرح شد، به خاطر بیاورید.
بنابراین، روانکاو، یک متخصص حوزه سلامت روان است که در جهت کاهش علائم آزاردهنده و رنج روحی و افزایش سازگاری و کارآیی فرد فعالیت میکند.
روانکاوی رویکردی گذشتهنگر و عمیق است و طی جلسات نسبتاً زیاد و طولانیمدت، از طریق تکنیکهای اصلی خود مانند تداعی آزاد، تحلیل رویا، تفسیر و خنثیسازی، به بررسی گذشته و خصوصاً کودکی فرد و ناخودآگاه او میپردازد و سعی در حل ریشهای و ریزبینانه مشکلات و تعارضات سرکوب شدهی او دارد.
چه زمانی به روانکاو مراجعه کنیم؟
همانطور که گفته شد، روانکاوی زیرمجموعهای از روانشناسی است و پاسخ این سوال، مشابه پاسخ حوزه روانشناسی است. اما نکته قابل توجه آن است که روانکاوی فرآیندی طولانیمدت و زمانبر اما عمیق است. غالباً در جلسات اولیه روانکاوی، مراجع با چالشها و غم عمیقی مواجه میشود و این موضوع گاهاً فرد را از ادامه درمان منصرف میکند.
اما باید توجه داشت که هر پاکسازی عمیق و ریشهای، از برونریزی و مواجهه با مشکلات شروع میشود.
روانکاوی برای افرادی مناسب است که به دنبال درمان سریع و کوتاه مدت نیستند، میتوانند با رنج ابتدایی این فرآیند کنار بیایند و خواهان حل عمیق و ریشهای مشکلات طولانیمدتشان هستند.
برای روانکاو شدن، باید چه مسیری را طی کرد؟
برای روانکاوی باید علاوه بر مدرک معتبر روانشناسی، دورههای تخصصی روانکاوی را تحت نظر مراکز و انستیتوهای معتبر بگذرانید. این دورهها به صورت آزاد برگزار میشود و رشتهی آکادمیکی تحت عنوان روانکاوی در دانشگاهها وجود ندارد.
گذراندن دورههای روانکاوی به طور میانگین چهارسال زمان میبرد.
کوچ[6]
کوچ، تسهیلگری است که به مراجع خود کمک میکند تا پیچیدگیها و گرههای ذهنی خود را برطرف کرده، اهدافش را بشناسد و برای رسیدن به آنها برنامهای طراحی کند.
تفاوت کوچ با روانشناس در آن است که در فرآیند کوچینگ، درمان رخ نمیدهد. کوچینگ در جهت بهبود عملکرد فرد در ابعاد مختلف زندگیاش (اجتماعی، شغلی، عاطفی، …) قدم بر میدارد و تلاش بر پیشرفت و ارتقاء عملکرد مراجع خود دارد. در صورتی که در فرآیند کوچینگ، کوچ متوجه شود که مراجع درگیر یک بیماری روانی است باید او را به یک روانشناس ارجاع دهد.
تفاوت کوچ با مشاور در آن است که کوچ هرگز به شما توصیه یا راهکار ارائه نمیدهد. در روند کوچینگ، کوچ با استفاده از ابزارهای خود مانند گوش دادن فعال، پرسشهای هدفمند و بازخورد، به مراجع کمک میکند تا قطعات پازل ذهنی خود را بهتر کنار یکدیگر بچیند و به راه منحصر به خودش دست یابد. در چنین حالتی، راه حل مشکل یا برنامهریزی برای کسب هدف، توسط خود مراجع کشف و طراحی میشود و این موضوع، تعهد فرد به اجرای آن برنامه را بالاتر میبرد. اما در فرآیند مشاوره، غالباً راه حلهایی مشخص برای مشکلاتی مشخص با کمی تغییر و شخصیسازی ارائه میشود.
چه زمانی به کوچ مراجعه کنیم؟
کوچینگ برای افرادی مناسب است که نیازمند افزایش خلاقیت و کارایی خود هستند، در پی آن هستند که ذهنشان را سازمان دهند و اهدافشان را شفافسازی کنند، برای رسیدن به خواستههایشان برنامهریزی و یا مشکلات سطحی خود را حل کنند.
فراموش نکنید که در فرآیند کوچینگ، درمان اتفاق نمیافتد و راه حل ارائه نمیشود. کوچ صرفاً تسهیلگری است که در مسیر شما به سمت جایی که مد نظرتان است، همراهیتان میکند.
برای کوچ شدن، باید چه مسیری را طی کرد؟
کوچینگ نیز مانند روانکاوی، رشته دانشگاهی ندارد و توسط مراکز و مؤسسات به صورتهای مختلفی تدریس می شود. فدارسیون بینالمللی کوچینگ یا ICF [7] به عنوان مرجع جهانی کوچینگ و بنیانگذار این حوزه به شمار میرود. طبق قوانین و رویکرد این سازمان، شخص داوطلب باید پس از تکمیل یکی از دورههای مورد تأیید این فدراسیون، از امتحان ارزیابی کوچینگ، نمره قابل قبولی کسب کند تا مدرک اولیه کوچینگ [8] به وی اهدا شود. این مدرک با گذراندن دورههای سطح بالاتر، افزایش تعداد ساعتهای کوچینگ و پاس کردن آزمونهای مرحلههای بالاتر، قابل ارتقا است. البته سازمانها و مراجع دیگری نیز هستند که به برگزاری دورههای آموزشی کوچینگ میپردازند اما در مجموع، معتبرترین و شناخته شدهترین مرجع کوچینگ جهان، ICF میباشد.
در ایران، آکادمی کوچینگ فارسی یا FCA، تحت نظارت ICF دورههای حرفهای و رسمی کوچینگ را برگزار میکند.
منتور
منتور، فردی مجرب است که در یک یا چند زمینه خاص، حاضر میشود تا تجربیات شخصی خود را در اختیار افراد تازه وارد و آماتور قرار دهد.
منتور، مربی در دسترس و صمیمی شماست که در تمام طول مسیر در کنارتان قرار میگیرد و در رابطهای دوستانه، شما را به سمت اهدافتان سوق میدهد.
چه زمانی به منتور مراجعه کنیم؟
منتور میتواند در مسیر رسدین به اهدافتان، در کنار شما باشد و تجربیات خود را در یک زمینه خاص اختیارتان قرار دهد. او در راه و زمینهای که شما آماتور آن محسوب میشوید، مجرب و موفق است و تجربیات و راهکارهایی که خود در جهت موفق شدن استفاده کرده است را به شما منتقل میکند.
در واقع زمانی باید به یک منتور مراجعه کنید که اهدافتان را مشخص و برای رسیدن به آن برنامهریزی کردهاید، و تنها نیازمند آن هستید که فردی کارکشته مسیر را برایتان شفافسازی کند و همراهتان باشد.
یا زمانی که ایدهای در ذهنتان دارید اما نمیدانید از چه راهی برای عملی کردن آن اقدام کنید. در چنین مواقعی، منتور میتواند کنار شما باشد و تا انتهای مسیر همراهیتان کند.
دقت داشته باشید که تفاوت اصلی کوچینگ و منتورینگ، در شکل رابطه، نوع نگاه، زمان و هدف آن است.
کوچینگ معمولاً کوتاهمدت است اما منتورینگ تا زمان رسیدن به هدف نهایی ادامه پیدا میکند.
رابطه منتور و مراجع کمی صمیمانهتر از رابطه کوچ و مخاطبش است.
کوچینگ نگاهی حالنگر دارد و بر عملکرد و کارآیی کنونی فرد تمرکز میکند اما منتورینگ دیدگاهی آیندهنگر دارد و بر عملکرد فرد در آینده تمرکز میکند.
و مهمترین تفاوت آن است که یک کوچ، تحلیلگر و تسهیلگری است که به فرد در جهت شفافسازی ذهنی و برنامهریزی کمک میکند اما منتور، کسی است که قبلاً این مسیر را طی کرده است و تجربیات خود را به مخاطبش منتقل میکند. البته یک کوچ میتواند همزمان یک منتور هم باشد (درصورت مجرب بودن در زمینه موردنظر).
البته تفاوت میان منتور و مشاور نیز قابل تامل است.
منتور و مشاور هر دو به شما توصیه و راهکار ارائه میدهند. اما شیوه تعامل آنها با شما متفاوت است.
مشاور به صورت جلسه به جلسه شما را میبینید و به ازای هر جلسه از شما حق مشاوره یا دستمزد میگیرد. اما منتور در یک مسیر همراه شما میآید و تا زمان رسیدن به هدف نهایی کنار شما میماند.
رابطه منتور و مراجع، صمیمانهتر از رابطه مشاور و مراجع است.
بسیاری از اوقات منتور از مراجعش دستمزدی دریافت نمیکند . صرفا به عنوان یک کار خیر، به مراجعش کمک میکند. گاهی اوقات نیز افراد برای داشتن یک منتور خوب، زیر نظر افراد با تجربه به کارآموزی یا دستیاری میپردازند، دقیقا مانند روش اوستا شاگردی قدیم.
برای منتور شدن، باید چه مسیری را طی کرد؟
مهمترین ویژگی منتور که آن را از سایر حوزهها متمایز میکند، مجرب بودن اوست. پس تجربه، مهمترین اصل منتورینگ است و البته چیزیست که در هیچ دوره آموزشی یا دانشگاهی قابل کسب نیست. برای منتور شدن باید سالهای متمادی در یک حوزه فعالیت کرد و تجربه به دست آورد. البته در کنار تجربه، میتواند مهارتهای منتورشیپ را در دورههای آزاد کسب کند تا بتواند در منتورینگ خود مؤثرتر باشد.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.