تاثیر هیپنوتیزم در کنترل درد
یکی از کاربردهای هیپنوتیزم که برای برای افراد عادی شناخته شدهتر است قابلیت آن در کنترل درد است. از جمله کارهای انجام شده در این زمینه میتوان به جراحیهای دندانپزشکی، سزارین بدون بیهوشی و سایر جراحیهای دیگر اشاره نمود.
با نگاهی به تاریخچهی پزشکی، در نقطهی پیوند آن با تاریخچهی هیپنوتیزم به فردی به نام دکتر اسدیل میرسیم. او یک جراح انگلیسی بود که در طول اقامتش در هند، در حدود سالهای ۱۸۴۵، بیش از ۳۰۰ جراحی عمیق شکمی را با استفاده از تکنیکهای خاصی روی بیماران انجام داد. در آن زمان مرگ و میر ناشی از جراحی بیش از ۵۰ درصد بود اما وی با استفاده از این روش، آمار تلفات را به ۸ درصد تقلیل داد. علاوه بر این بیماران او سریعتر و آسانتر از بیماران دیگر بهبود پیدا میکردند. اسدیل پیش از شروع جراحی با بیمارانش صحبت میکرد. این صحبتها گاهی تا بیش از یک ساعت و نیم به طول میانجامید و در نهایت حالت خارقالعادهای در بیمار ایجاد میکرد که باعث میشد بتواند مراحل جراحی را پشت سر بگذارد. با توجه به اینکه در آن سالها چیزی به عنوان داروی بیهوشی وجود نداشت دستاورد دکتر اسدیل بسیار حائز اهمیت بود. هر چند که او نتوانست این موفقیت را محافل علمی آن دوران به ثبت برساند و در نهایت کشف داروی بیهوشی نیاز به این شیوه را کاملا مرتفع نمود، اما همچنان ایجاد چنین پدیدهی شگفتانگیزی در دیگران تنها با استفاده از کلمات برای هر فردی جالب توجه است. حالا میدانیم که موفقیت دکتر اسدیل به استفادهی هوشمندانهی او از علم هیپنوتیزم و اصول تلقین مربوط بوده است و امروزه نیز یکی از کاربردهای اصلی هیپنوتیزم کنترل درد و ایجاد بیحسی است.
درد چیست؟
درد معمولاً ناشی از آسیبهای جسمی است. در این مواقع بدن به مغز پیام میدهد که مشکلی پیش آمده است و سپس مغز بر این اساس تصمیم گرفته و به بدن میگوید که چه کاری انجام دهد. بنابراین درد به خودی خود علامتی ارزنده برای فرد است تا از خودش در برابر آسیبها محفاظت نموده و برای درمان اقدام کند.
درد را میتوان از دو جنبهی فیزیکی و روانی آن بررسی نمود. جنبهی فیزیکی درد به شدت آن مربوط است اما جنبهی روانی آن به میزان تحمل فرد در برابر درد برمیگردد. حتماً عکسالعمل افراد مختلف در مورد تزریق آمپول را دیدهاید. با اینکه شدت فیزیکی درد یکسان است، میزان تحمل افراد مختلف در برابر آن متفاوت است.
تجربهی درد در شرایط مختلف میتواند کاملا متفاوت باشد. برای مثال در یک مسابقهی مهم فوتبال، ورزشکار ممکن است درد آسیبدیدگی را حتی تا پایان مسابقه احساس نکند و پس از پایان یافتن هیجانها متوجه درد و کبودیهای بدنش شود. در واقع در حالت عادی فرد پس از زمین خوردن انتظار درد را دارد و آن را به خوبی احساس میکند اما در شرایط خاص (نظیر مسابقات یا تلاش برای نجات دادن یک عزیز یا …) تجربهی این درد بنا به صلاحدید مغز به تعویق میافتد.
عکس این قضیه نیز صدق میکند. برای مثال گاهی افرادی که عضوی از بدنشان را از دست دادهاند، تا سالها پس از آن، در عضو از دست رفته احساس درد میکنند. یعنی ذهن قادر است درد موجود را درک نکند یا دردی که نمیتواند وجود داشته باشد را با شدت زیاد دریافت کند. بنابراین چیزی که اهمیت دارد جنبهی فیزیکی درد نیست بلکه برداشتی است که ذهن از علامت فرستاده شده به مغز دارد. اگر به طریقی روی این برداشت ذهنی تاثیر بگذاریم میتوانیم کنترل درد را در دست بگیریم.
کنترل هیپنوتیزمی درد
اولین قدم برای ایجاد بیحسی هیپنوتیزمی القای هیپنوتیزم است. تکنیکهای مختلفی برای این منظور وجود دارد و درمانگر میتواند بر اساس شرایط و نیاز بیمار، روش مناسبتر را برای او انتخاب کند. مثلاً بیماری که دچار درد حاد ناشی از شکستگی استخوان است شاید به القای هیپنوتیزم همراه با ریلکسیشن پاسخ ندهد و یک شیوه القای آنی و سریع، روش مناسبتری برای او باشد. پس از القای هیپنوتیزم لازم است عمیقسازی صورت گیرد. برای این کار نیز شیوههای گوناگونی وجود دارد که درمانگر بنا به نیاز درمانی و خصوصیات فردی بیمار، از یک یا چند شیوه برای این منظور استفاده خواهد نمود. پس از آنکه بیمار به عمق هیپنوتیزمی مناسبی رسید درمانگر میتواند با استفاده از تلقینهای مختلف برای کنترل درد اقدام نماید.
تلقیناتی که درمانگر برای کنترل درد بیان میکند بسیار متنوع هستند. میتوان از تلقینات مستقیم با مضمون کاهش یا برطرف شدن کامل درد استفاده نمود. برای مثال «با هر نفسی که میکشی آسایش و آرامش بیشتری را در سرت احساس میکنی.» (بهتر است درمانگر حین دادن تلقین، از عبارات منفی و کلماتی مانند درد که تداعیکننده چیزهای ناخوشایند هستند اجتناب کند). تلقینات میتوانند اهداف مختلفی داشته باشند، از جمله ایجاد احساس آرامش عمومی، کاهش شدت درد، کاهش محل درد، تغییر کیفیت درد، تغییر جنبههای حسی درد (مثلا تبدیل حس درد به حس گرما یا سرما)، تغییر معنای درد (مثلاً به عنوان علامتی از طی کردن مراحل بهبودی و موثر واقع شدن درمان)، پسروی ذهنی و تجربه مجدد خاطرات خوش گذشته یا پیشروی ذهنی و رفتن به زمانی که بیماری به طور کامل درمان شده است، تجربهی دور بودن از بدن و … . درمانگر میتواند در پایان کار با استفاده از تلقینات پسهیپنوتیزمی این حس بیدردی را برای زمان پس از خروج از هیپنوتیزم نیز تثبیت کند.
فرد میتواند با تمرین و تکرار و یا با شرطیشدن توسط درمانگر، مراحل قرار گرفتن در عمق هیپنوتیزمی مناسب را به صورت آنی طی نموده و به سرعت در حالت موردنظر قرار بگیرد. به این ترتیب او قادر خواهد بود در هر مکان و شرایطی و بدون حضور درمانگر، درد را به آسانی کنترل کند.
سوالی که مطرح میشود این است که آیا با وجود انواع داروهای بیحسی، داروهای بیهوشی و مسکّنها نیازی به استفاده از هیپنوتیزم برای کنترل درد وجود دارد؟
درست است که داروهای بیحسی، بیهوشی و مسکّنها تا حد زیادی در کنترل درد بیماران موفق عمل کردهآند اما مواردی وجود دارد که این محصولات جوابگوی نیازهای بیمار نیست. برای مثال در مواردی که بیهوشی جراحی برای فرد خطرناک است یا فرد به دارو حساسیت دارد امکانات پزشکی برای درمان بیمار محدود میشود.
بهعلاوه همانطور که میدانید استفاده مکرر از مسکّنها باعث میشود که بدن به مرور در مقابل تاثیرات آن مقاوم شده و دارو نتواند درد را کنترل نماید. در نتیجه میزان مصرف به منظور اثربخشی مداوم افزایش مییابد و این مسلماً عوارضی جانبی بسیاری روی بدن خواهد داشت.
بیماران مبتلا به دردهای مزمن نظیر بیماران مبتلا به سرطان، آرتریت و … بیمارانی هستند که میتوانند بهترین استفاده را از تکنیکهای هیپنوتیزمی کنترل درد ببرند. درد بخشی جدانشدنی از این بیماریهاست و مسلماً استفاده از تکنیکی که به کنترل و کاهش درد کمک کند میتواند تاثیر بسزایی روی روحیه فرد و بهبود کیفیت زندگی او داشته باشد. وقتی بیمار بتواند با یادگیری خودهیپنوتیزم و بدون نیاز به پزشک، در مواقع ضروری برای کنترل و تسکین درد اقدام کند، انرژیای که صرف تحمل درد میشد را برای غلبه بر بیماری حفظ میکند. بهعلاوه، اینکه میتواند روی پدیدههایی که در بدنش اتفاق میافتند کنترل داشته باشد باعث میشود اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده و از حالت مغلوب در برابر بیماری، به حالت مقاوم و مبارز تغییر موضع دهد.
سخن پایانی
در پایان ذکر این نکته ضروری است که با وجود فواید فراوان کنترل درد توسط هیپنوتیزم، درمانگر اجازه ندارد دردی که علل پزشکی آن به طور کامل معلوم نشده است را برطرف نموده و به این ترتیب کارکرد اصلی درد که اطلاعرسانی مشکل جسمی است را از بین ببرد و درمان پزشکی را دچار اختلال نموده یا به تعویق اندازد.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.