آیا واقعا زندگی بعد از طلاق بد است؟
طلاق یکی از شرایطی است که بسیاری از افراد به طور غیرمنتظره و بدون برنامهریزی قبلی با آن مواجه میشوند. زندگی بعد از طلاق در برخی موارد ممکن است به نظر بد و ناامید کننده بیاید، اما در واقعیت، زندگی بعد از طلاق میتواند فرصتی برای رشد و توسعه شخصی باشد. در این مقاله به بررسی چالشهایی که پس از طلاق برای افراد پیش میآید و نحوه مقابله با آنها میپردازیم.
چالشهای زندگی بعد از طلاق
تغییرات در سبک زندگی: یکی از چالشهای اصلی پس از طلاق تغییر در سبک زندگی است. شما ممکن است برای بسیاری از سالها با همسرتان زندگی کرده باشید و در اصل از زندگی شما به عنوان یک زوج، یک سبک زندگی مشخص بوده است. با این حال، پس از طلاق، شما باید به تنهایی برای خود یک سبک زندگی بسازید و تصمیماتی در مورد اموری مانند محل زندگی، کار، پول و دیگر مسائل بگیرید.
تغییر در وضعیت مالی: زندگی بعد از طلاق ممکن است با تغییر در وضعیت مالی همراه باشد. شما ممکن است با تقسیم داراییها و پرداخت هزینههای پر قدرت از جمله هزینههای وکیلی، هزینههای قضایی و هزینههای مربوط به تفکیک اموال روبرو شوید. این مسائل ممکن است باعث کاهش درآمد و افزایش هزینهها شوند.
تغییر در روابط اجتماعی: زندگی بعد از طلاق با تغییر در روابط اجتماعی همراه است. شاید شما با دوستان مشترکتان برخورد کنید و باید رابطه خود را با آنها بازبینی کنید. همچنین، شما ممکن است با دوستان جدید آشنا شوید و روابطی جدید برای خود ایجاد کنید.
امکانات محدودتر: پس از طلاق، شما ممکن است با محدودیت در منابع و امکانات خود مواجه شوید. برای مثال، شما ممکن است نتوانید برای خود یک خانه بزرگ تهیه کنید و باید با انتخاب یک مسکن کوچکتر یا اجاره خانه سازگار با بودجه خود روبرو شوید.
مقابله با چالشهای زندگی بعد از طلاق
شناسایی منابع داخلی: پس از طلاق، شما به دنبال پیدا کردن راههایی برای تطبیق با تغییرات هستید. با این حال، یکی از بهترین راهها برای مقابله با چالشهای زندگی بعد از طلاق، شناسایی منابع داخلی خود است. شما ممکن است دچار بیاعتمادی و ناامیدی شوید، اما باید به دنبال نقاط قوت خود بگردید و با استفاده از آنها به موفقیت دست یابید.
تعیین اهداف جدید: پس از طلاق، شما میتوانید برای خود اهداف جدیدی مانند کار جدید، تحصیلات جدید، یک شغل جدید و یا روابط جدید تعیین کنید. تعیین اهداف جدید میتواند به شما کمک کند تا به جای تمرکز بر روی چیزی که از دست رفته، به سمت آینده و رویاهای جدیدی که ممکن است برای خود داشته باشید، حرکت کنید.
تمرین خودشناسی: پس از طلاق، تمرین خودشناسی میتواند به شما کمک کند تا موقعیت خود را بهتر درک کنید. با مشاوره با مشاوران، دوستان و خانواده، شما میتوانید بهتر بفهمید که چه اتفاقی برای شما اتفاق افتاده است و چگونه میتوانید بهترین راهحلها را برای رسیدن به زندگی بعد از طلاق برای خود پیدا کنید.
نتیجهگیری
زندگی بعد از طلاق ممکن است با چالشهایی همراه باشد، اما این چالشها میتوانند فرصتی برای رشد و توسعه شخصی باشند. با شناسایی منابع داخلی، تعیین اهداف جدید و تمرین خودشناسی، شما میتوانید بهترین راهحلها را برای مقابله با چالشهای زندگی بعد از طلاق برای خود پیدا کنید. به همین دلیل، زندگی بعد از طلاق نه تنها بد نیست، بلکه میتواند فرصتی برای رشد و توسعه شخصی باشد.
طلاق در ایران یک تابو است و خیلی وقت ها بسیاری از مردم بخاطر ترس از زندگی بعد از طلاق هیچگاه حاضر به پایان دادن به انتخاب اشتباه گذشته شان نیستند.
ترس های اصلی درباره طلاق:
- هیچ خری پیدا نمی شود که با او زندگی کنم.(نکند تنها بمانم)
- شاید خر بعدی بدتر از خر قبلی باشد.( نکند بدتر از قبلی باشد)
- پول ندارم مثل خر در گل گیر کرده ام. (با بی پولی چی کار کنم)
- برای ادامه زندگی چه گلی باید به سرم بگیرم.
سوال اینجاست که تا چه حد این ترس ها واقعی هستند؟
ترس اول: نکند تنها بمانم؟
این ترس از یک توهم ذهنی می آید. ما تصور کنیم چون ازدواج کردیم یک کالای دست دوم هستیم. پس قرار نیست تا زمانی که کالای دست اول وجود دارد کسی پیدا شود و یک کالای دست دوم بخرد.
عزیز من تو که توپ نیستی که اگر سوراخ شده باشی بلااستفاده بمانی.
تفاوت اینکه ازدواج نکرده باشی اما پارتنر داشته باشی و ازش جدا شده باشی با اینکه ازدواج کرده باشی و طلاق گرفته باشی چی هست؟
در واقعیت هیچ چیز. اما چرا در ذهن مان این همه تفاوت بین جدا شدن از پارتنر و جدا شدن از همسر قائل هستیم؟
صرفا اینکه احساس می کنیم آن کسی که طلاق گرفته، قبلا همسرش ازش خیلی کار کشیده اما اگر بخواهیم واقع بین باشیم واقعیت دقیقا عکس این موضوع است.
دو نفری که از هم طلاق می گیرند روابط جنسی خیلی سردی هم با همدیگر دارند بخصوص در سالهای آخر. اما دو نفری که با همدیگر دوست هستند شاید تا هفته قبلش با همدیگر روابط خیلی گرمی داشتند.
ترس دوم: نکند بدتر از قبلی باشد؟
تنها زمانی انتخاب بعدی ات بدتر از قبلی می شود که تو همچنان ضعیف و بتا باقی مانده باشی.
چون اگر ضعیف و بتا باشی به احتمال ۹۹.۹% سراغ کسی می روی که او هم مثل خودت داغون و له باشد. در نتیجه اوضاع بدتر هم می شود چون این بار سریع تر متوجه رفتارهای درب و داغون می شوی.
افراد آلفا تمایلی با ارتباط برقرار کردند با افراد بتا ندارند. پس اگر بتا باشی احتمالا یک بتا دیگر گیرت می آید. حالا بتا ها چه مشکلی دارند؟
مورد اول اینکه همیشه دلش می خواهد از رابطه قبلی تو با خبر شود چرا که به خودش شک دارد و نگران است که نکند نفر قبلی تو را بهتر و بیشتر راضی می کرده است؟
افراد بتا آنقدر هوش ندارند که بدانند اگر نفر قبلی خوب بود که ازش طلاق نمی گرفتم!
ترس سوم: با بی پولی چی کار کنم؟
اگر مشکل مالی داری باید مطمئن شوی که یا یک بتا هستی یا مانند بتاها فکر می کنی.
این بار قبل از اینکه بخواهی درباره بی پولی غر بزنی یادت باشد که همه مردم بی پول نیستند، تو بی پول هستی. آن هم فقط بخاطر اشتباهات خودت هست.
چه مرد هستی چه زن، تفاوتی ندارد خودت باید بتوانی برای خودت پول دربیاوری. حالا تفاوتی ندارد مجرد باشیم یا متاهل.
نکند بخاطر این ازدواج کردی که کسی پیدا شود به تو پول مجانی بدهد؟
اگر با چنین ذهنیتی ازدواج کردی اسمش را چیزی جز تن فروشی می توانی بگذاری؟
بدنت را در قبال پول بصورت قانونی فروختی!
ترس چهارم: زندگی من بعد از طلاق چطور می شود؟
در واقعیت به جز یک مورد هیچ تفاوتی با قبل از ازدواجت ندارد و آن مورد این است که دیگر نباید مانند قبل از ازدواج بصورت احمقانه ای منتظر بمانی تا کسی بیاید و خوشبختت کند.
خیالت راحت همچین آدمی وجود خارجی ندارد و فقط تصورات توست. و این تصور هم بخاطر این است که هنوز مانند قبل از ازدواج نتوانستی گلیم خودت را از آب بیرون بکشی.
یک بار منتظر مرد رویایی یا زن رویایی ماندی دیدی آخرش چی شد. پس اینبار این ریسک خطرناک را با زندگی ات نکن. تو اگر نتوانی خودت را خوشبخت کنی هیچکس دیگری هم نمی تواند این کار را برایت انجام دهد.
طلاق فقط یک معنی دارد و آن این است که من در انتخابم یک اشتباه انجام دادم و حالا لازم نیست آن اشتباه را ادامه دهم.
البته نمی خواهم به طلاق تشویقت کنم فقط می خواهم بگویم لازم نیست یک اشتباه را برای همیشه ادامه دهی.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.