چرا خیانت در روابط مان اتفاق می افتد؟
خیانت در روابط از مسائلی است که همیشه به عنوان یکی از بزرگترین تهدیدها برای پایداری و ثبات رابطه شناخته شده است. خیانت میتواند به شکست رابطه و آسیب رساندن به اعتماد و احترام دو طرف منجر شود. اما چرا خیانت در روابط اتفاق می افتد؟
یکی از دلایل اصلی خیانت در روابط، نداشتن ارتباط مطلوب بین دو طرف است. در بسیاری از موارد، افراد به دلیل عدم تمایل به صحبت کردن با هم درباره نیازها، خواستهها و ترسهای خود، احساس ناخوشایندی و نارضایتی میکنند. این موضوع میتواند به ایجاد فاصله بین دو طرف و احساس تنهایی و ناامنی منجر شود که در نهایت میتواند برای یکی از طرفین به خیانت و رابطه جدیدی با فرد دیگری منجر شود.
دیگر دلایل خیانت در روابط میتواند بیاحترامی و نادیده گرفتن نیازها و خواستههای دیگران باشد. اگر یکی از طرفین در رابطه به خواستهها و نیازهای دیگری توجه نکند، این میتواند به فاصلهای بین دو طرف منجر شود و در نهایت به خیانت که به عنوان یک راه برای کسب حمایت و توجه از فرد دیگری در نظر گرفته شود، منجر شود.
عدم ارتباط و اطلاعات کافی درباره مسائل جنسی نیز میتواند به خیانت در روابط منجر شود. در بسیاری از روابط، افراد به دلایل مختلفی ممکن است نتوانند درباره نیازها و خواستههای جنسی خود با هم صحبت کنند. این موضوع میتواند به فاصله بین دو طرف و احساس نارضایتی منجر شود که در نهایت به خیانت منجر میشود.
دیگر دلایل خیانت میتواند شامل عدم هماهنگی در مورد اهداف و آرزوهای زندگی باشد. اگر دو طرف در رابطه از نظر اهداف و آرزوهای زندگی متفاوت باشند، این میتواند به فاصله بین آنها منجر شود و در نهایت به خیانت که به عنوان راهی برای کسب آرزوهای خود در نظر گرفته شود، منجر شود.
در نهایت، خیانت در روابط میتواند به دلیل عدم تمایل به انجام کارهای تعهدآمیز و پایبند به قراردادهای رابطه اتفاق بیفتد. اگر یکی از طرفین در رابطه به قراردادهای رابطه تعهد نکند، این میتواند به نارضایتی و عدم اعتماد منجر شود که در نهایت به خیانت و رابطه جدیدی با فرد دیگری منجر میشود.
کلیه دلایل بالا نشان میدهند که خیانت در روابط به علت عدم ارتباط مطلوب، نبود احترام به نیازها و خواستههای دیگران، نادیده گرفتن مسائل جنسی، عدم هماهنگی در مورد اهداف و آرزوهای زندگی و عدم تعهدآمیزی رخ میدهد. برای پیشگیری از خیانت در روابط، ارتباط مطلوب، احترام به نیازها و خواستههای دیگران، ارزش گذاری بر مسائل جنسی، هماهنگی در مورد اهداف و آرزوهای زندگی و تعهد آمیزی بسیار مهم هستند.
پاسخ به این سؤال برای مردان بسیار روشن و شفاف است اما این موضوع برای زنان خیلی روشن و واضح نیست. از نظر یک زن خیانت امری نابخشودنی است. وقتی یک زن پیمان ازدواج میبندد، مردی را دوست دارد و آن را ابراز میکند، اهداف و آرزوهایش را با مردی که برگزیده میسازد، برای زندگی مشترکشان وقت میگذارد، در مسائل مالی با او شریک میشود، لباسهایش را میشوید، برایش غذا میپزد، فرزند به دنیا میآورد و حداقل چیزی که در قبال همه اینها از مرد خود میخواهد این است که به او وفادار باشد.
اما با وجود همه این کارها خیانت ممکن است اتفاق بی افتد. پس بهتر است بدانیم چه اتفاقهایی ممکن است بی افتد تا یک مرد دست به چنین کاری بزند، در واقع ما میخواهیم در این مقاله به شما یاد بدهیم که چطور شما میتوانید مانع بروز این فرصت در زندگیتان شوید.
یکی از خصوصیات فیزیکی مردان تمایل به جنس مخالف است و همیشه زنان مورد توجه مردان هستند. بعضی اوقات عدم رضایت از زندگی زناشویی، عدم تمکین زن و گاهی یک حالت بیمارگونه سبب خیانت میشود. اگر زنی هوشیار باشد و همهی نیازهای شوهرش را برآورده کند، محال است با خیانت مرد مواجه شود، مگر اینکه همسرش بیمار باشد. گاهی مردان فکر میکنند که میتوانند همه چیز را تحت نظر داشته باشند و لذت و خوشی را تجربه کرده و در پایان جان سالم بدر ببرند. و از بابت این موضوع خیلی به خود مطمئن هستند و از همین اعتمادبهنفس جسارت میگیرند.غافل از اینکه هیچ چیز از چشم یک زن تا ابد پنهان نمیماند.
گاهی منشأ خیانت به دلیل عدم بلوغ هویتی مرد است. مرد آنچه خودش میخواسته نشده و نیاز دارد هویت واقعیاش را پیدا کند. این عدم بلوغ باعث میشود این مرد برای پایبندی به یک زن زمان حال را زود بداند بنابراین کارهای دزدکی میکند. اما مردی که بالغ شده و فهمیده از زندگی چه چیزی میخواهد در بسیاری از مواقع روش صحیحی برای زندگی انتخاب میکند. مردان واقعی به دنبال خوشی لحظه ای نیستند و لذت همیشگی را میخواهند.
مسئله بعدی به رفتار زنان باز میگردد و آن شرایطی است که مرد احساس کند آنچه در خانه رخ میدهد همان نیست که قبلاً رخ داده است. دیگر آن توجهی که نسبت به او داشته وجود ندارد، دیگر به ندرت از او بابت کارهایش تشکر میشود، آن قدر خسته و غرق در انجام کارهای روزمره خانه هستید که روابط گرم و صمیمی قبل خود را ندارید. در نتیجه خانه دیگر آن گرمی و آرامش و صمیمیت سابق را ندارد و در اینجاست که مرد ترجیح میدهد بیشتر وقت خود را در خارج از خانه سپری کند.
و در پایان همیشه یک زن وجود دارد که بخواهد مرد شما را فریب دهد. این حقیقتی است که مسلماً هیچ زنی حاضر نیست با آن مواجه شود. همواره زنان بسیاری هستند که به دنبال مردانی هستند که مال آنها نیست. این موضوع از زمانهای قدیم وجود داشته و تاکنون نیز ادامه دارد و صرفاً مربوط به بدشانسی زمان شما نیست.
پس برای اینکه شما و همسرتان دچار این فریب نشوید ارزشها و معیارهای خود را بشناسید و برای خود چارچوب و ساختار درست که منجر به استحکام خانواده تان گردد تعریف کنید.
مرد یا زن مورد علاقه خود را بشناسید و بر اساس یک آگاهی دست به انتخاب بزنید نه یک آزمون و خطا.
و اینکه بهتر است همه ما یاد بگیریم که اهمیت واقعی در چه چیزی جای دارد و معنای از دست دادن آن چیست. بد نیست به آن بی اندیشیم و قبل از انجام هر کاری به نتیجه ای که بدان دست یافتیم برسیم و زمانی که ما متعهد شدیم باید اولویتهای زندگی خود را از نو بسازیم. اولویتی که سرآغاز آن خانواده مان باشد و هدف خوشبختی و لذتی که در کنار هم تجربه کنیم.