شکاک هست و گیر میده
تاحالا شده شوهرت یا دوست پسرت یا دوست دخترت، در کل شریک عاطفیت خیلی شکاک باشه و گیر بده؟ چرا این اتفاق میوفته؟!
نمود پارتنر شکاک و گیر
معمولا دوست پسر/دوست دختر یا شوهر و همسر هایی که خیلی گیر میدن، رفتارشون این شکلیه که خیلی میچسبن به طرف مقابل، خیلی کنترلش میکنن، دائم زنگ میزنن، دائم چک میکنن ببینن طرف کجاس یا حتی مجبورش میکنن گوشیش رو بده، رمز اکانت اینستاگرام و واتسپ و همه چیش رو بده و هرشب چک میکنه! چرا؟ چون که مطمئن بشه طرف مقابل کاری کرده یا نه؟ ریگی به کفشش هست یا نه؟ آیا این شکاک و گیر بودن، جایی توقف میشه؟ باعث میشه این دوست پسر یا دختر یا شوهر شکاک اعتماد کنه و دست از سرمون برداره؟ متاسفانه نه!
چرا فردی شکاک میشه و گیر میده؟
بزار برات مثال بزنم. فکر کن یه نفر توی کودکی، مدام این حس رو تجربه کرده که فقیر هستن، پول ندارن و در شرف شکست هستن، چنین فردی وقتی بزرگ میشه، سعی میکنه به شدت ثروتمند بشه، خروار خروار پول ذخیره میکنه تا مبادا پول کم بیاره. همهی اینها بخاطر اینه که چنین فردی در اعماق وجود ذهنش، میترسه که فقیر بشه یا پول کم بیاره
یا فردی همیشه تحقیر میشده، کوچک شمرده میشده، وقتی بزرگ میشه سعی میکنه جا و مقامی واسه خودش دست و پا کنه که مبادا چنین احساسات طرد شدگی و نگاه بالا به پایین رو تجربه کنه. اینطوری سعی میکنه بشدت از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بشه مبادا اون زنگ خطر خار شمرده شدنش به صدا در بیاد.
حالا اگر کودکی، در کودکی، دائم طرد شده باشه، دائم پس خورده باشه و تنها بوده باشه چکاری انجام میده؟ به محض اینکه یه نفر، ذره ای اون رو احساساتی کنه، جوری بهش میچسبه، جوری شکاک میشه و گیر میده که میخواد طرف رو خفه کنه. اینطوری میخواد حسابی مطمئن بشه جایگاهی که در قلب طرف داره، تثبیت شده و هیچکسی نیست اون جایگاه رو اشغال کنه. کنترل زیاد میکنه و همون مثال هایی که توی پاراگراف اول واستون زدم.
نتیجه رفتار فرد کنترلگر، شکاک و گیر بده چی میشه؟
چنین فردی، با این حجم از کنترل و شکاک بودن و گیر دادن، باعث میشه شریک عاطفیش حسابی کلافه بشه، حسابی خسته بشه و این فرد رو رها کنه. یعنی فکر شکاک میکنه با این کارها، باعث میشه شریک عاطفیش کنارش بمونه ولی در حقیقت برعکس، دقیقاً از چیزی که در اعماق وجودش میترسه، سرش میاد و شریک عاطفیش، رهاش میکنه و دوباره طرد میشه، دوباره اون حس مضخرف کودکی رو تجربه میکنه و متاسفانه بازهم این باور درونش قوی تر میشه که باید شکاک بود، باید گیر داد و باید کنترل کرد و کمتر اعتماد کرد. چون اگر اعتماد کنی آدم ها رهات میکنن و داستانش مثل آدمی که روی تردمیله! هرچی بیشتر بدوئه، خودش بیشتر خسته میشه. این دور، دور باطله
با آدمی که شکاک هست و گیر میده و کنترل میکنه باید چکار کرد؟
حقیقت اینه که اگر گرفتار چنین آدمی شدید، باید بهتون این خبر بد رو بدم که گرفتار یک رابطه ناسالم و مخرب شدید. اولین قدمی که باید بردارید، از چنین آدمی باید فاصله بگیرید و خودتون رو از این رابطه نجات بدید؛ چرا که وظیفه هرکس توی این دنیا مراقبت از خودشه ( کلیشه شده و این بده که کلیشه ها کلیشه میمونن). شما مسئول احساسات خودتون هستید و نیازه که از خودتون مراقبت کنید.
بهتره قبل از هر اقدام عملی، از تشخیص درستتون به کمک یه نفر دیگه خارج از گود مطمئن بشید. میتونید مستقیم از من یا روانشناسان تیم کمک بگیرید.
درمورد شخص شکاک هم، خبر بدی وجود داره که چنین آدمایی به سختی قبول میکنن که شکاک هست و با گیر دادن هاشون دارن شما رو کلافه میکنن. به سختی قبول میکنن که دچار مشکلات کودکی هستن و در نتیجه، همیشه با این باور غلط زندگی میکنن که زندگی، جای خوبی نیست، دنیا، جای امنی نیست و ذات آدم ها بده. اما میشه این مشکلات رو با دارودرمانی و رواندرمانی طولانی، درستش کرد.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.