جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زندگی نامه اکیو موریتا پایه گذار شرکت سونی

زندگی نامه اکیو موریتا پایه گذار شرکت سونی

اکیو موریتا، پایه گذار شرکت سونی

 (از دل سخت ترین شرایط)

کسی می تواند قهرمان شود که توانایی و جسارت ایجاد تفاوت های بزرگ را دارد.

انسان دارای روح عظیمی است. به واسطه ی برخورداری از توانایی ها این روح عظیم، تمامی انسان ها تشنه ی موفقیت و بلند پروازی هستند. اما وقتی که پای تغییر، دگرگونی و ایجاد تحول به میان می آید،همین روح عظیم، به اندازه ی یک دانه، کوچک و ضعیف می شود. 

چه چیزی باعث می شود که روح خلاق انسان از کارآمدی و توانایی های خود دور شود و به مرحله ی ناکارآمدی سوق داده شود ؟ یکی ازهمین عوامل مهم ترس از شکست است.

در زندگی انسان توهماتی از شکست وجود دارد که باعث بی کار شدن استعدادها و خلاقیت های انسان می شود . برایان تریسی می گوید :” در زندگی انسان ها ترس از شکست بزرگ ترین مانع در راه کسب موفقیت است .

چون کاری به چشمت بزرگ آمد، در میان آن قرار گیر؛ چرا که دشواری انجام ندادن آن کار، از ترسی که از انجام آن کار داری بیشتر است.نهج البلاغه ، حکمت 

واقعیت این است که درهر فرایندی ترس از شکست وجود دارد ولی مهم این است که انسان مغلوب و تسلیم آن نشود. اکنون با سرگذشت یکی از این مردان بی باک و جسور آشنا می شویم که با وجود تحمل مشقات و مشکلات زمین گیرکننده، توانست تفاوت های شگرفی در حیات اقتصادی کشورش ایجاد کند وبنیان گذار یک شرکت غول آسای معتبرجهانی شود. این انسان کارآفرین و جسور در تاریخ فرهنگ اقتصادی کشورش یعنی کشور ژاپن وحتی فراتر از مرز های آن  توانست نام خود را و محصولات شرکتش را بر سر زبان ها ماندگار سازد. این شخص کسی نیست جزء ” اکیو موریتا “، که یکی از دو بنیان گذار شرکت بزرگ صنایع الکترونیکی “سونی” است. مطالعه سرگذشت این مرد کوشنده وشکست ناپذیر، به ما می آموزد که او در طول عمر خویش چیزی را به عنوان شکست و ناممکن نمی پذیرفت. در داستان زندگی این مرد پُرتلاش، درس های زیادی ازایمان، امید، پشتکار، اندیشه های راهبردی و شجاعت می آموزیم.

 آقای موریتا، بنیادهای شرکت عظیم سونی را در یک ساختمان مخروبه، به جا مانده ازجنگ جهانی دوم بنا نهاد.

انسان در عرصه  بیرونی، پیروز یا شکست نمی خورد ، بلکه شکست یا پیروزی او تنها در درون خودش  نهفته است .

موریتا فرزند یک خانواده ژاپنی بود که شغل آن خانواده، ساختن نوشابه ملی ژاپن ( ساکی )  بود. موریتا با وجود پیشینه شغلی اجداد وخانوادگی اش، به صنایع الکترونیکی علاقه ی زیادی نشان می داد. او در همان دوران نوجوانی با دیدن یک ” گرامافون ” که توسط یکی از خویشاوندان نزدیکش ساخته شده بود، علاقه اش به دنیای صنایع الکترونیک دوچندان گردید. او درخاطراتش می گوید: ” رویای من ساختن یک گرامافون بود تا بتوانم صدای خود را بر روی آن ضبط بکنم .

 

گاهی موریتای نوجوان آنقدرغرقِ در کارهای الکترونیکی می شد که همین مسأله باعث می گردید از تکالیف مدرسه اش عقب بیافتد و از دانش آموزان رده پایین مدرسه محسوب گردد. این مسأله تا جایی پیش رفت که معلمش از ضعیف بودن او در کلاس، به والدینش شکایت کرد . خانواده موریتا پس از مشاهده ی ناتوانی درسی فرزندشان ، به آن جوان ماجراجو ، شرایط را سخت گرفتند و او را از دنبال کردن  آرزوهایش و ادامه دادن کار در زمینه الکترونیک، منع کردند.

 موریتا با توجه به شور وعلاقه ای که به دنیای الکترونیک داشت وارد دانشگاه شد. حضور موریتا در دانشگاه با ورود ژاپن به جنگ دوم جهانی همگام گردید. پدرموریتا از اینکه فرزند بزرگش بجای ادامه تحصیل در رشته اقتصاد، رشته علوم را درنظرگرفته بود بسیار ناراحت بود. اما موریتا کسی نبود که به خاطر قضاوت های دیگران، از پیگیری رویاهای خود منصرف شود. و به همین دلیل، او رشته مورد علاقه خود را دنبال نمود. موریتا با توجه به علاقه اش به دنیای الکترونیک، وارد دانشگاه  تکنولوژی نیروی هوایی شد، ولی برخلاف انتظارش او را به خوابگاه کارگران فرستادند و بجای بکارگیری او به عنوان یک محقق، او را مثل یک کارگر ساده ، وادار به کار سطح پایین کردند. او در خاطراتش می گوید: ” یک سوهان فلزی به دستم دادن ومرا وادار کردن در بخش تراشکاری هرروز مثل یک برده کارکنم و قسمت های فولادی را سوهان بزنم .”

پس از چند هفته کار پُرمشقت، او را به آزمایشگاه علوم بصری فرستاند و در این زمان بود که نقطه ی عطفی در زندگی موریتا پیدا شد. جنگ جهانی دوم ، پایان یافت.

آقای موریتا، پس از مدتی تصمیم به راه اندازی یک شرکت تحقیقاتی گرفت. او به همراه شریکش، یک شرکت تحقیقاتی در یک خانه ی مخروبه تأسیس کردند.

از یک سو با توجه به ویرانی های عظیم به جا مانده از جنگ و از سوی دیگر، کمبود امکانات مالی و تکنولوژیکی، اوضاع آینده شرکت را بسیار ناامید کننده و تیره و تار نشان می داد. همه ی این محدودیت ها، پیشرفت شرکت موریتا وسایر همکارانش را کند و تهدید جدی می کرد. شرکت به مرز ورشکستگی پیش می رفت؛ هیچ افق امیدوارکننده ای وجود نداشت؛ همه چیز برای توجیه و قبول یک شکست و ناکامی، منطقی وعقلانی نشان می داد. اما موریتا و شریک پرتلاشش ” بیدهایی نبودند که با این بادها بلرزند “. آنها با اراده و جسارتی که از خود نشان دادند توانستند فرشته اقبال را از آسمان ها به زمین بیاورند و با ابداعات کاری نو و فن آوری های جدید، روح تازه ای به کالبد شرکت درحال نابودی ببخشند و شرکت را از مرز ورشکستگی نجات دهند.

انسان با ایمان و کوشنده، از هر سختی، سخت تر است.

هنگامی که دو شریک برای تأسیس رسمی شرکت خود آماده شدند، میزان دارایی آنها از مرز ۵۰۰ دلار تجاوز نمی کرد وهمین مقدار دارایی هم به زودی به اتمام رسید. شرکت، دوباره با مشکلات فراوانی برای روی پا ماندن رو به رو  شد. آقای موریتا به همراه شریکش، مجبور به دریافت وام شدند. در این حال، مدیران شرکت رویکرد و جسارت بزرگی از خود نشان دادند و تصمیم به ساختن لوازم جدید گرفتند. همین شکست ناپذیری و ایمان به پیروزیِ مدیران، باعث گردید که شرکت دوباره جان تازه ای به خود بگیرد و آن را از هیچ به قله های شهرت و افتخارات جهانی سوق دهد. اراده سخت و راسخ مدیران آن شرکت برای رسیدن به چنین موقعیتی، بالاخره جواب داد و شرایط ممتازی را برای شرکت به ارمغان آورد.

در اوایل فعالیت کاری شکل این شرکت، اصلاً به ساختار یک شرکت مهندسی یا یک کارخانه مجهز و پیشرفته، شبیه نبود. برای مثال، زمانی که شرکت سونی برای عقد یک قرارداد دولتی وارد معامله شد، بازرس ناظر آن قرارداد، از ابتدایی بودن وسادگی شرکت تعجب کرد. به هر ترتیب شرکت سونی روز به روز توسعه می یافت و از وجود تلاش های آقای موریتا و سایر همکارانش، محصولات این شرکت با استقبال فراوانی رو به رو شد تا حدی که بعضی از تولیدات شرکت سونی به مرزهای خارج از ژاپن صادرمی شد و بازارهای محصولات الکترونیکی کشورهای دیگر را فتح می کرد.

 

این شرکت عظیم که در اوایل تأسیس خود، چیزی جز یک کارگاه کوچک و پیش پا افتاده نبود، اکنون به یک شرکت غول آسای تولید محصولات الکترونیکی تبدیل شده بود. با وجود اینکه این شرکت در آغاز فعالیت خود، اعتبارمالی محدودی داشت و تعداد انگشت شماری کارمند در آن کار می کردند( تعداد هفت نفر)، توانست بازار کشورهای معتبرصنعتی جهان را فتح کند و در رقابت تولید تجهیزات الکترونیکی حرف اول را در سطح تجاری و جهانی بزند و پیروز میدان صنایع الکترونیکی شود. این تنها گوشه ای از سخت کوشی مدیران شرکت سونی بود که با همت فراوان خود، توانستند یک گارکاه کوچک را که در مرز ورشکستگی و نابودی بود، به یک امپراتوری صنایع الکترونیکی در جهان مبدل سازند.

هر چند کسب این افتخار بزرگ بدون تحمل رنج و مشقت فراوان میسر نبود، ولی در نتیجه داشتن ایمان،هدف والا، باورهای قوی و تلاشی خستگی ناپذیر، این شرکت به موفقیت عالی دست یافت. از بررسی این سرگذشت زیبا، درس های بزرگی برای رشد و ترقی هر کارآفرینی وجود دارد که می توان از آن ها با این عناوین نام برد:

جسارت

ایمان به هدف

شور و اشتیاق

اندیشه های راهبردی

علاقه به کار

باورهای قوی

پشتکار

نوآوری

آینده نگری

فداکاری

هدفمندی

صداقت

حالا نوبت آن رسیده که خودتان را محک بزنید و ببینید که واقعاً چقدر حاضرید مانند این مدیران شجاع، برای رسیدن به اهدافتان، از خود تلاش و فداکاری نشان دهید. 

اگر می خواهید یک فرد اثربخش و مفید باشید، باید باور کنید که می توانید به این هدف برسید؛ اگر می خواهید یک کارآفرین موفق باشید، باید باور کنید که می توانید به این هدف دست یابید.

به شما مژده می دهم که شما هم می توانید یک کارآفرین پُرافتخار بشوید و توانایی و شایستگی آن را دارید. اگر از تمامی ظرفیت های ذهنی و روحی خود استفاده کنید، برای خلاقیت ها و استعدادهای بی نظیر شما هیچ غیرممکنی وجود ندارد.

 

Picture of شیک اندیش
شیک اندیش

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “زندگی نامه اکیو موریتا پایه گذار شرکت سونی” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

قابل فهم بودن
ساده گویی
بار علمی
مفید بودن
کاربردی بودن

پیمایش به بالا