با طرحواره محرومیت هیجانی آشنا شوید
طرحواره محرومیت هیجانی از جمله طرحواره های حوزه طرد و بریدگی است. افرادی که در دام این طرحواره گرفتار هستند کاملاً اعتقاد دارند که برای کسی مهم نیستند و نیازهای روحی و عاطفی آنها مورد توجه قرار نمی گیرد. همانطور که میدانید، طرحواره ها اغلب ریشه در کودکی فرد دارند و انسان در کودکی خود گرفتار آنها می شود.
انواع محرومیت در طرحواره محرومیت هیجانی
سه نوع محرومیت وجود دارد که در صورت وجود هرکدام از آنها کودک ممکن است مبتلا به طرحواره محرومیت هیجانی شود.
محرومیت از محبت
اگر کودک از جانب اطرافیان مورد کم توجهی، بی توجهی و یا بی محبتی از سوی محیط قرار گیرد امکان گرفتار شدن او به محرومیت هیجانی بالا می رود.
محرومیت از همدلی
در این حالت، فرد در کودکی و در زمانی که نیاز به درک شدن داشته است، کسی او را درک نکرده است. وقتی توجهی به احساس کودک نشود و گوش شنوایی برای شنیدن حرفهایش وجود نداشته باشد احتمال ابتلای او به این طرحواره وجود دارد. در واقع اگر هیچ همدل و همراهی برای درک روحیات او وجود نداشته باشد کودک در معرض محرومیت از همدلی است.
به طور مثال زمانی که به فرزند خود قول داده بودید او را به سینما ببرید ولی به هر دلیلی این اتفاق نیفتاده است، بهتر است با او همدلی نمایید و با توضیح علت، فرزند خود را قانع کنید. در این گونه مواقع به جای گفتن “امروز نمیتوانیم به گردش برویم و یک روز دیگر خواهیم رفت.” به او بگویید “درک میکنم که ناراحت شدی. من هم به اندازه تو ناراحت هستم. سعی می کنیم در اولین فرصت با هم به سینما برویم.”
محرومیت از حمایت
زمانی که کودک حمایت و پشتیبانی کسی را احساس نکند و خود را در مشکلاتش تنها ببیند، احتمالاً دچار طرحواره محرومیت هیجانی خواهد شد. در واقع یک کودک باید بداند که همواره می تواند روی کسی (به خصوص والدینش) حساب کند و تنها نیست.
به طور مثال هنگامی که کودک در بیرون از خانه و یا در جمع دوستانش دچار مشکلی می شود، به جای این که به او بگوییم “مشکل خودت را باید به تنهایی حل کنی”. باید در عین کمک به استقلال فرزند خود، به او اطمینان بدهیم که همواره در کنارش هستیم و از او حمایت می کنیم.
نشانه های افراد دارای طرحواره محرومیت هیجانی
- افرادی که به این طرحواره گرفتار هستند اغلب بسیار پرحرف هستند. در نتیجه اطرافیان او خیلی زود از رفتارش خسته می شوند.
- این افراد بسیار حساس و زودرنج هستند. در واقع علت این که کسی رغبت زیادی به هم صحبتی با آنها ندارد نیز همین موضوع است. طرف مقابل احساس می کند که نمی تواند هر حرفی را به او بزند و باید در حرف های خود بسیار محتاط عمل کند. چرا که فرد دارای این طرحواره خیلی زود ناراحت می شود و بسیار حساس است.
- چنین افرادی همواره پرتوقع هستند و انتظارات غیر منطقی دارند. آنها بر این باورند که نباید نیازهای خود را بازگو کنند و اطرافیان موظف هستند که نیازها و خواسته های آنها را بفهمند. در واقع معتقدند که اگر نیازهایشان بعد از بازگو شدن رفع شود، دیگر ارزشی نخواهد داشت.
- مبتلایان به طرحواره محرومیت هیجانی اغلب تظاهر به قدرت می کنند. آنها برای اینکه در مقابل بی توجهی ها و محرومیت ها رنج نکشند، سعی می کنند قوی به نظر بیایند. در واقع این تظاهر به قدرت یک نوع مقابله با بی توجهی اطرافیان است. با این رفتار می خواهند بگویند بی توجهی شما اهمیتی ندارد؛ چرا که من خود به اندازه کافی قوی هستم. اما خود نیز می داند که در واقع این گونه نیست و همین باعث خشم عمیق درونی و تبدیل آنها به یک انسان سرد، عصبی و غرغرو می شود. از طرفی اطرافیان که از درون این گونه افراد و طرحواره آنها اطلاعی ندارند، آنها را قوی و بی نیاز می بینند. در نتیجه او که خود را در معرض بی توجهی و عدم رفع نیازهایش می بیند باور می کند که برای کسی مهم نیست.
- این افراد در پی شکایت همیشگی خود مبنی بر این که شریک زندگی آنها به حرفشان گوش نمی دهد، معمولاً به عنوان فردی لوس و غرغرو شناخته می شوند. در واقع این طرحواره محرومیت هیجانی است که فرد را مجبور به پرحرفی بیش از حد می کند. اما با توجه به این که کمتر کسی توان تحمل این گونه افراد و پرحرفی های آنها را دارد، در نتیجه آنها اغلب تنها می مانند.
- شکایت دیگرِ مبتلایان به این طرحواره عدم توجه کافی شریک زندگیشان به آنها است. معتقدند که او بسیار سرد و بی محبت است و زمان کافی برای او و نیازهایش اختصاص نمی دهد. او با تصور این که آن فرد فقط با دیگران سرد و بی تفاوت بوده است و با او این گونه نخواهد بود، تن به ازدواج با چنین فردی می دهد. در صورتی که بعد از ازدواج متوجه می شود که او نیز هیچ تفاوتی با بقیه برایش نداشته و همچنان سرد و بی روح است. این گونه روابط برای افرادی که دچار طرحواره محرومیت هیجانی هستند بسیار خطرناک است.
- افرادی که در دام طرحواره محرومیت هیجانی گرفتار هستند دائماً برای رفع نیازهای دیگران تلاش می کنند. آنها این کار را به این امید انجام می دهند که شاید زمانی دیگران نیز نیازهای او را درک کنند و به او توجه نمایند. اما این اتفاق هرگز نمی افتد. در نتیجه این افراد همواره از درون خشمگین و ناامید هستند. اما در ظاهر همیشه سنگ صبور بقیه هستند.
لازم به یادآوری است که تمام این مشکلات و احساسات بد می تواند به راحتی رفع گردد. این موضوع تنها در صورتی می تواند محقق شود که فرد مبتلا به این طرحواره با کمک مشاور بتواند احساسات درونی و طرحواره اش را تحت کنترل خود بگیرد.