خدا چیست؟
خدا چیست؟
معنی لغوی:
لغت خدا خلاصه شده خداوند به معنی خودآفریده است. یعنی خودش را خلق کرده. خداوند به معنی مالک نیز بکار می رود.
معنی علمی:
از نظر علمی خداوند تعریفی ندارد و متون علمی در این مورد سخنی برای گفتن ندارند ولی از نظر فلسفی خدا به معنی خالق انسان و جهان است. بنابراین خداوند اساسا یک مفهوم فلسفی است.
معنی کاربردی:
منظور از خدا در این مقاله خالق و هدایت کننده انسان است.
در این مقاله تلاش میشود دلایل وجود خدا با توسل به یافته ها و نظریات علوم تجربی بررسی گردد.
در حال حاضر معتبرترین نظریه علمی برای خلقت انسان نظریه انفجار بزرگ(مه بانگ) است. بر اساس این نظریه حدود ۱۳.۸میلیارد سال پیش و از انفجار نکته ای به ابعاد صفر جهان حاضر شروع شده است.
این نظریه ۴ دلیل اصلی وجود دارد:
- دلیل اول وجود اشعه زمینه کیهانی با طول موج یکسان در تمامی جهات کیهان است.
- دلیل دوم دور شدن کهکشانها از یکدیگر و انبساط کیهان است.
- دلیل سوم فراوانی عناصر سبک نسبت به عناصر سنگین است.
- دلیل چهارم نحوه تکامل کهکشانهاست.
اولین سوالی که مطرح میشود این است که ماهیت ذره اولیه چه چیزی بوده است؟
سوال دوم این است که ذره اولیه که مه بانگ را ایجاد کرده در چه ظرفی قرار داشته است؟ و ماوراء آن چه چیزی وجود داشته است؟ و قبل از مه بانگ چه شرایطی بوده است؟
از طرفی انبساط جهان با سرعتی افزایش یابنده صورت می گیرد بنابراین عاملی که نام آن را انرژی تاریک گذاشتند کهکشانها را با شتاب از همدیگر دور می سازد. ماهیت انرژی تاریک به اندازه ذره اولیه بسیار مبهم و نامعلوم است.
سوال سوم این است که انرژی تاریک چه ماهیتی دارد؟
فاصله ستارگان از همدیگر در درون یک کهکشان بسیار زیاد است و عملا جاذبه ای بین ستارگان وجود ندارد ولی کهکشان ساختار خود را حفظ می کنند. نظریه ماده تاریک چنین بیان می کند که ماده تاریک با ماهیت کاملا نامعلوم ساختار کهکشان را حفظ می کند.
سوال چهارم این است که ماده تاریک چه ماهیتی دارد؟
جهش های ژنتیکی در دو جهت اتفاق می افتند اولی در جهت توانمندی موجود زنده و دومی در جهت ضعیف تر شدن موجود زنده. به عللی نامعلوم جهش های نوع دوم باعث ایجاد گونه های جدید نمی شوند در حالی که جهش های نوع اول گونه های جدید را ایجاد می کنند. یعنی تکامل موجودات زنده یک طرفه است و به عقب بر نمی گردد.
سوال پنجم این است که چرا تکامل یک طرفه است؟
هیچ دلیلی برای خود آگاهی در انسان وجود ندارد. خودآگاهی در سایر موجودات زنده وجود ندارد بنابراین نه در فرایند تکامل بلکه به علل دیگری در انسان ظاهر شده است؟
سوال ششم این است که خودآگاهی در انسان چگونه ایجاد شده است؟
اختیار و آزادی به درجاتی در انسان وجود دارد و میزان آن تابعی از میزان اطلاعات عمومی فرد است. اختیار و آزادی نیز در نیاکان انسان وجود ندارد و در طول تکامل در انسان به ارث نرسیده
است.
سوال هفتم این است که اختیار و آزادی انسان چه منشائی دارد؟
تفکر ریاضی و درک مفهوم بی نهایت در حیوان وجود ندارد بنابراین توسط تکامل به انسان منتقل نشده است.
سوال هشتم. تفکر ریاضی و مفهوم بی نهایت چگونه در انسان ایجاد شده است؟
پاسخ همه سوالات فوق می تواند این باشد که خدایی مافوق و خالق انسان شرایط فعلی را ایجاد کرده است و هدفی از این خلقت دارد.
در میان ادیان و عقیدههای گوناگون انسانها، باور به موجود یا موجوداتی برتر به نام خدا، حضور دارد.
در دینهای یکتاپرست جهان، مفهوم خدا، به یک موجود برتر که خالق جهان هستی است اطلاق میگردد؛ از جمله، دینهای یکتاپرست میتوان به دینهای ابراهیمی (مسیحیت، یهودیت و اسلام). در این دسته از ادیان صفات گوناگونی به موجودیت خدا نسبت داده میشود؛ از جمله، قدرت مطلق، علم، مهربانی، جباریت، خشم، جاودانگی، آمرزندگی، فرزانگی و غیره. این بینش مذهبی بر این باور است که خداوند جدای از این جهان وجود دارد و جهان و انسان را آفریده است.
در دینهای دوگانهانگار همچون آیین زرتشت، دو موجود برتر و آفریننده در نظر گرفته میشود یکی سرچشمه خوبیها و دیگری خاستگاه بدیها، هرچند نام خدا برای موجودی که سرچشمه خوبیها پنداشته میشود بکار میرود.
اهورا مزدا (تصویر در سمت راست، با تاج بالا) بهاردشیر بابکان (سمت چپ) حلقه پادشاهی را ارائه میدهد. (نقش رستم، قرن ۳ میلادی)
در باور دسته دیگری از دینها از جمله بودایی هندو و دینهای منقرض شده ای مانند مذهب المپی خدایان زیادی وجود دارند. این خدایان یا ایزدان معمولاً قادر مطلق نیستند و نمادهای جنبههای گوناگون جهان برتر و ماوراءالطبیعه هستند. به اینگونه دینها، دینهای چندخدا گفته میشود.
در باور صوفیگرایان، موجود برتر یعنی خدا، (که صوفیان آن را «حق» مینامند) موجودی است که به هیچیک از صفاتی که در جهان ما یا در ذهن ما حضور دارند منسوب نیست.
گروه دیگری (از جمله عدهای از صوف
یان) به همهخدایی باور دارند. همه خداباوران یا به دیگر سخن، گروندگان به مفهوم وحدت وجود، کل همین جهان را برابر با خدا میدانند.
گروه دیگری نیز به خدافراگیردانی (Pantheism) باور دارند. خدا-فراگیر-دانی شکلی از خداپرستی است که معتقد است خدا دربر گیرنده جهان است ولی برابر با جهان نیست. یعنی جهان ما بخشی از خداست.
به کسانی که به آفریننده و موجودی برتر باور ندارند ناخداباور(آتئیست) گفته میشود.
به کسانی که در مورد وجود یا عدم وجود آفریننده و موجودی برتر اطمینان ندارند، ندانم گرا (آگنوستیک) گفته میشود.