عشق جان فرسا

مشاوره : عشق جان فرسا

سلام

امیڈوارم از طریق شما از این احساس جان فرساکه یک سال و نیم هست بیخیال من نمی شه رها بشم. وارﺩ ﺩانشکاه که شدیم از قبلش به خوﺩم مطمئن بوﺩ که آﺩمی نیستم که بایک نگاه عاشق بشم واسه ازﺩواجی که زمانشو بعﺩ از اتمام کارشناسی ارشﺩ گذاشته بوﺩم و ملاک های سختی هم واسه خوﺩم ﺩاشتم.ولی ﺩو ماه که از وروﺩم به ﺩانشگاه گذشت یه ﺩختر تمام معاﺩلات منو بهم زﺩ و من بی احساس منطقی که واسه هر کارش ﺩلیل می خواست.اسیر احساسی کرﺩ که فکر شبو و روز منو خراب کرﺩ.هرچنﺩ این احساس کاملا هم بی ﺩلیل نبوﺩ.به خوﺩم گفتم این احساس زوﺩ گذره ، صبر کن تمام میشه میگذره ولی نشﺩ.ترم اول تمام شﺩ ترمی که هر روز ایشون رو میﺩیﺩم وکلاس مشترک ﺩاشتیم.با شروع ترم ﺩوم هیچ کلاسی با هم نﺩاشتیم به خوﺩم گفتم ﺩیگه پیروزم و این احساس تمام هست ولی نشﺩ نشﺩ نشﺩ. با شروع ترم سه از مهر امسال همه ی کلاس هام با ایشون مشترک هست هر روز میبینمشون و هر شب بی خوابی نا آرومی اسیری من بیشتر میشه. حتی یک لحظه چهره ی معصومش از ذهنم نمیره.سر کلاس ها به سختی تمرکزم به ﺩرس میره.من هیچ حرفی نسبت به احساسم به این خانم نگفتم تا فکرشون یه ذره هم مشغول نشه اگه من میسوزم بسوزم ولی این خانم أسیب احساسی نبیننﺩ.حالا از شما میخوام بگیﺩ کمکم کنیﺩ چه کنم تا از این حس رها شم.چه کنم چه کنم؟ چیکار کنم که فکر این خانم منو آراﺩ کنه.ببینیﺩ من میﺩونم الان سن ازﺩواجم نیست از همه مشکل هاش و راه و رسمش به خوبی آگاهم فقط می خوام از این حس رها شم آقای کریمی این دختر خانم بر حسب ظاهر میگم از نظر پوشش و حجاب و متانت و سر به زیری دقیقا چیزی هستند که من واسه ازدواجم ملاک بود.الان نمی تونم ازدواج کنم چون خانواده ام این بحث رو منتفی می دونند و درک نمی کنند که من به بلوغ فکری واسه ازدواج رسیدم.یه چیزی هم که شاید مفید باشه اینه که من الان خوابگاه هستم و شهر محل سکونتم با ایشون فرق داره یک مقدار بیرون از کلاس ها می توانم بیشتر تمرکزم را جمع کنم ولی درون کلاس ها کم هست.این احساس کمتر نشده و بیشتر هم شده.کمکی کنید من این احساس را بتونم فراموش کنم.داخل سایت هم بذارید نظر دوستان رو هم بدونم.اجرکم عندالله

جواب:

سلام

شما عاشق شدی و می خوای خودتو خلاص کنی اما اینو بدون که دلت تنها در صورتی ولت می کنه که از رسیدن به اون دختر نا امید بشه درست مثل کسی که نامزدش مرده و بعد مدتی فراموشش می کنه اما تا وقتی امید به رسیدن به او رو داره تو رو از کار و زندگی می اندازه پس تو به جایی باید برسی که دلت مطمئن بشه به او نخواهد رسید مثل اینکه مطمئن بشی طرفت نامناسبه یا اینکه یقین کنی ازدواج شما نشدنی است ولی تا زمانی که دلت قانع نشه که ازدواج شما ممکن نیست نمی تونه فراموشش کنه و تو هم در اذیت و ازار خواهی بود

علاوه بر اینکه اگر مساله این عشق رو حل نکنی و بعدا ازدواج کنی ممکنه عشق به همسرت تحت الشعاع این علاقه قرار بگیره و نتونی انچنان که باید و شاید عاشقش بشی و دائما خودتو ملامت کنی که چرا با او ازدواج کردی و در نتیجه زندگیت دچار مشکل بشه

بنابر این بهترین راه اینه که تکلیف این عشق رو روشن کنی به این معنی که همون کاری رو که الان درست نمی دونی انجامش بدی یعنی برای خواستگاری اقدام کنی و در نتیجه اگر دیدی که طرف تو رو نمی خواد یا اینکه مناسب هم نیستید یا خانواده ها مخالفند در اون صورت وقتی می بینی که این ازدواج عملا نشدنی است و دلت از رسیدن به اون دختر نا امید می شه و تدریجا به سمت فراموش کردنش می ره

شاید بگی که اگر قصه این طور نشد چی ؟ یعنی اگر به نتیجه رسیدم که طرف خوبه و ازدواج هم شدنی است چه کار کنم؟ در اون صورت که حتما نمی تونم فراموشش کنم

جوابش اینه که اگر همه چیز خوب بود و ازدواج هم امکان داشت خب ازدواج می کنی اخرش اینه که عقد می کنید و بعد که شرایط مالی جور شد تشکیل زندگی می دید

شاید بگی من هنوز سن ازدواجم نیست جوابش اینه که اگر سن ازدواجت نرسیده برای چی خدا حس عاطفی به جنس مخالف رو در تو بیدار کرده که این قدر اذیت بشی پس وجود احساس نیاز به جنس مخالف نشون دهنده اینه که از نظر خدا تو وقت ازدواجته پس این درست نیست که سنت رو برای ازدواج کم بدونی

 

نتیجه اینکه اگر می خوای کار یکسره بشه باید تکلیف این عشق رو معلوم کنی و در نتیجه بتونی فراموشش کنی یا اینکه ازدواج کنی اما اگر این کار رو نکنی دو پیامد منفی ممکنه در انتظارت باشه اول یک اذیت طاقت فرسا که از تلاش و فعالیت تو رو می اندازه و دوم اینکه احتمال به خطر افتادن زندگی اینده

در مورد اینکه گفتی خانواده ات ازدواج رو منتفی می دونن عرض می کنم شما ازدواج رو مطرح نکن بلکه اصل مشکل رو همون طوری که عرض کردم بیان کن یعنی بهشون بگو که عاشق شدی و مشاور گفته که تنها راهش اینه که دلت از رسیدن بهش نا امید بشه و ناامید شدن هم در گرو اینه که به خواستگاری بری تا در نهایت بفهمی که ایا این ازدواج شدنی است یا نه وگرنه ممکنه به پیامدهای منفیش دچار بشی

اگر این طور بگی احتمال موافقت اونا با اقدام بیشتر می شه منتها ممکنه اونا بگن الان وقت ازدواجت نیست که در اون صورت می تونی بهشون بگی اونی که وقتش نیست تشکیل زندگی است وگرنه عقد کردن و حلال شدن دختر و پسر مشکلی برای درسشون ایجاد نمی کنه پس می شه همراه ازدواج درس رو خوند و در موقعیت مناسب هم تشکیل زندگی داد

موفق باشید

ما به شما دختر نمی دیم

مشاوره ازدواج : ما به شما دختر نمی دیم

 

سوال:

سلام.

پسری هستم 23 ساله که بمدت 5 سال است به صورت علنی علاقمند دختر دایی خود که 1 سال از من کوچکتر است میباشم.5 سال پیش برای خاستگاری به منزل دختر دایی خود رفتیم ولی مادر ایشان به دلیل اینکه فامیل هستید دختر به شما نمیدهیم.گذشت و چون من بسیار به دختر دایی خود علاقه مند بودم،چندی بعد از خاستگاری با اون تماس گرفتم و رابطه برقرار کردیم.این را هم اضافه کنم دختر دایی من در شهرستانی زندگی میکنه که 400 کیلومتر با ما فاصله داره. و ما در این 5 سال به صورت تلفنی و اس ام اس و گاهی هم به صورت دیداری با هم رابطه داشتیم و بسیار به هم دلبسته شدیم.این را هم اضافه کنم که خانواده من از رابطه من با دختر داییم با خبر هستند و کلا موافق همه چیز هستند.من باا دختر دایی خود قرار گذاشتیم که بعد از چند سال دیگه به خاستگاریش برویم 2 باره و رضایت مادرش را بگیریم.بدون اینکه او به خانواده اش از رابطه مان بگوید.گذشت و کار رسید به همین چند وقت پیش که دختر دایی من خاستگار هایی که برایش میامد را به دلایل مختلف رد میکرد تا شرایط من محیا شود و دوباره به خاستگاری برویم.توی آخرین سری بلاخره مادر و خواهر بزرگترش از زیر زبوش میکشن و میگه که من پسر عمه رو دوست دارم.ولی به این صورت میگه که: پسر عمه بعد از اون قضیه خاستگاری چند سال پیش به من زنپ زدو گفت اگر من رو میخوای منتظرم بمون من چندسال دیگه میام خواستگاری. و از رابطمون اصلا حرفی نزده بود.خلاصه خانوادش مخصوصا مادرش به شدت مخالفت کرده بود که اصلا و ابدا به فامیل نمیدیم تورو.این رو هم اضافه کنم که بعد از اولین خاستگاری ما پسر داییش هم اومده بودن خاستگاریش که مادرش به همون بهونه فامیل بودن ردشون کرده بود.خلاصه ما چند روز پیش دوباره رفتیم خاستگاری و باز هم مادرش به شدت مخالفت کرد و دلیل مسخره فامیل بودن رو میگفت!حالا میخواستم شما راهنماییم کنید که چیکار کنیم برای به هم رسیدن ؟لطف کنید سریعتر جواب بنده رو بدید. باتشکر

 

جواب:

سلام

از قرار معلوم مشکل مادر دختر فکری است و فکر می کنه ازدواج فامیلی درست نیست و راه حل اینه که یا فکرش رو عوض کنی یا اینکه این قدر محترمانه اصرار کنی که مجبور بشه قبول کنه و در این زمینه هم خودت می تونی باهاش صحبت کنی و هم پدر مادرت و دیگر بزرگان فامیل رو راضی کنی که باهاش صحبت کنند و خلاصه اگه اون دختر رو می خوای باید یه جریان در این زمینه راه بندازی که بلکه تدریجا راضی بشه

در زمینه تغییر فکرش می تونی اولا: سعی کنی دلایلش رو رد کنی و ثانیا: به نظر پزشکی در این مورد استناد کنی که با ازمایش می شه معین کرد که ازدواج فامیلی در مورد هرکس خطرناکه یا نه و لذا پزشکان در صورت تایید ازمایش، ازدواج فامیلی رو رد نمی کنند ، و ثالثا بگی : تعدادی از علما حتی ازدواج فامیلی رو مستحب می دونن و رابعا اینکه: از محسنات ازدواج فامیلی اینه که شناخت درش بیشتره اما فرد غریبه ممکنه بخاطر عدم شناخت بد از کار دربیاد و بعدا زندگی دخترتون دچار مشکل بشه

اگه از این طریق راضی نشد می تونی از راهکار دوم که وادار سازی به رضایت دادنه استفاده کنی

اولین قدمی که هر دوی شما باید بردارید اینه که علاقه تون به همدیگه رو به اطلاع مادرش برسونید و هردوتون باید محکم بگید که با غیر دیگری ازدواج نخواهید کرد

پسر خاله ام زود رنج و دمدمی مزاجه

مشاوره ازدواج : پسر خاله ام زود رنج و دمدمی مزاجه

 

سوال:

سلام

پسرخاله ام بهم ابراز علاقه کرده حدود 2سال هم با خانوادش مطرح کرده و اونها با خانواده من ولی خانوادم وخودم چندین بار بهش جواب منفی داده ایم ولی دلیل میخواهن و راضی نمیشن و دوباره موضوع را مطرح میکنن از ااونجایی که اونها توی یه شهرستان دیگری زندگی میکنن دلیل اوردیم که باید در شهر خومون زندگی کنم حال اونها قبول کردن اینجا زندگی کنیم ولی الان همه چیز پسر را قبول دارم جز بعضی رفتارهایش -زودرنج بودن دمدمی مزاج بودن- وخانواده اش هم از جمله مادرش دهن بین واخلاقهای خاص دارند حال نمیدانم آیا باید از این رفتارهایش چشم پوشی کنم و جواب مثبت بدم یا ممکنه بعدازدواج نتونم کنار بیام خواهش میکنم کمکم کنید. البته مادر وپدرم هم فقط از همین رفتارهایش میترسن ولی کلا مخالف نیستن

 

جواب:

سلام

نقاط ضعف اخلاقی رفتاری که در طرف مقابل هست دو صورت داره اگر طرف شدید و غیر قابل تحمل باشه باید طرف رو رد کرد اما اگر معمولی و قابل تحمل باشه رد کردن طرف درست نیست بخاطر اینکه هیچ کس بی عیب نیست و با هرکس ازدواج کنی بعض نقاط منفی رو داره که باید تحملش کنی منتها فرقش اینه که ممکنه ندونی و ازش اطلاع نداشته باشی و به همین خاطر فکر کنی غریبه بهتر از پسر خالته

در صورتی که ممکنه پسر خاله ات بهتر باشه بخاطر اینکه نقاط ضعفش رو می دونی و باهاش کنار میایی و ازدواج می کنی اما کسی که غریبه است و فامیل نیست تو شناخت زیادی در موردش نداری لذا بعدا که نقاط ضعفش رو می بینی به هر حال مجبوری بخاطر زندگیت تحمل کنی هرچند که نقاط ضعفش از پسر خاله ات بیشتر باشه

پس فکر نکن خواستگار غریبه از فامیل بهتره چون فامیل هرچه که باشه شناخته شده است و اطلاعات زیادی در موردش داری و با چشم باز در موردش می تونی تصمیم بگیری اما غریبه هندونه در بسته است و ممکنه اون طور که انتظار داری نباشه

پس اگر پسر خاله ات از نظر فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری خوبه و مناسب تو است و فقط نقاط منفی رو که گفتی داره در صورتی که برات برات قابل تحمله و می تونی اونو با توجه به مجموع نقاط قوت و ضعفش قلبا به عنوان همسر قبول کنی در این صورت بهش جواب مثبت بده و اینو بدون که اگر با پذیرش عیوب او و خانواده اش وارد زندگی بشی تدریجا خودتو با شرایط موجود وفق می دی و حساسیتت کم می شه علاوه بر اینکه می تونی راههای برخورد مناسب رو هم پیدا کنی و در نتیجه نقش منفی اون موارد در زندگیت بسیار کم خواهد شد

عاشق دیگریست

مشاوره ازدواج : عاشق دیگریست

سوال:
سلام
من 2ماه نامزد كردم متوجه شدم نامزدم قبلا عاشق دختر دیگه ای بوده البته خواهرش بدون اطلاع به خواستگاری امد و اون نتونسته بگه كه كس دیگه ای رو سراغ داره وحالا نسبت به من سرده ایا ادامه رابطه لازمه؟من دوسش دارم ایا امكان داره به مرور زمان فراموشش كنه؟

جواب:
سلام
باید دید که سردی ایشون در چه حدیه یعنی ایا هیچ حسی به شما نداره یا اینکه داره ولی کمه به این معنی که ایا یک علاقه حد اقلی به شما به عنوان همسر اینده داره یا نه؟ اگر هیچ علاقه به شما نداشته باشه ازدواجتون می تونه ریسک داشته باشه خصوصا اگر امکان رسیدنش به اون دختر هم وجود داشته باشه چون ممکنه علاقه به شما در دلش ایجاد نشه و زندگیتون به مشکل بخوره

البته اگر عقد شده اید در این صورت به راحتی نمی شه گفت جدا بشید بلکه باید تا جایی که می شه سعی کنید که همسرتون به شما علاقه مند بشه یعنی شما با استفاده از لباسها و رفتارهایی که او دوست داره و همچنین جذابیت جنسی تلاش کنید که دل ایشون رو به سمت خود بکشید چون جذابیت جنسی زن در جلب محبت مرد به او نقش اساسی داره و اگر زن خوب از این نظر مرد رو راضی کنه عشق مرد به او دو چندان خواهد شد اگر این کارها رو کردید و یک مقدار علاقه ایجاد شد می تونید ادامه بدید و امیدوار باشید که علاقه ایشون به شما بیشتر خواهد شد اما اگر در نهایت نتونستید موفق بشید و هیچ گونه علاقه در همسر ایجاد کنید ادامه دادن ممکنه براتون مشکل ساز بشه

اما اگر نسبت به شما علاقه  همسرانه داشته باشه منتها علاقه اش کم باشه در این صورت می شه امیدوار باشید که تدریجا این علاقه زیاد بشه خصوصا اگر امکان رسیدنش به اون دختر هم وجود نداشته باشه بنا بر این ایشون باید برای زیاد شدن علاقه اش به شما تلاش کنه

آیا قصدش ازدواجه؟

مشاوره ازدواج : آیا قصدش ازدواجه؟

 

سوال:

سلام

من مدت یک ماهی هست که از طریق یه واسطه با یه آقا آشنا شدم اول به عنوان خواستگار <ولی قرار شد که همدیگرو بیرون ملاقات کنیم .توی برخورد اول از همدیگه خوشمون اومد ولی ایشون گفتن برای ازدواج باید عاشق طرفشون بشن > نمیدونم باید چکار کنم آیا اصلا ادامه بدم > لازم به ذکر که خیلی تمایل دارم با ایشون ازدواج کنم

 

جواب:

سلام

ایشون اشتباه می کنه همین مقدار که شما همو پسندیدید کافیه و عشق قبل ازدواج لازم نیست بلکه مضر هم هست چون جلوی شناخت رو می گیره و انسان یا عیبای طرفش رو نمی بینه یا می بینه و توجیه می کنه که اشکال نداره و یا اینکه می گه اشکال نداره بعد ازدواج خوب می شه و در نتیجه بعدا به مشکل می خورن

تازه اگه عاشق شدید و بعدا به خاطر مخالفت خانواده ها نتونستید ازدواج کنید کلی باید رنج بکشید تا همو فراموش کنید

شاید بگید که از کجا معلوم بعدا عشق ایجاد بشه جوابش اینه که اگه تناسبهای فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری باشه بعد ازدواج این علاقه حد اقلی به عشق پایدار مبدل می شه پس وقتی که یه علاقه حد اقلی ایجاد شد کار عاقلانه اینه که به سرعت به سمت خواستگاری برن

لذا صلاح شما با توجه به این حرفا در اینه که به ایشون بگید که رسما به خواستگاری شما بیاد و اگه مخالفت کرد مطالبی رو که عرض کردم بهش بگید و اگه قبول نکرد ادامه دادن با ایشون خطرناکه چون وقتی کسی استدلال منطقی رو نمی پذیره ادم شک می کنه که نکنه قصدش سو استفاده باشه و بخواد شما رو وابسته کنه و بعد با استفاده از دلبستگی شما هر بلایی که بخواد سرتون بیاره چون وقتی عاشقش بشید ممکنه تن به کارهایی بدید که الان تصورش رو هم نمی کنید

موفق باشید

چرا علاقه مند نمی شم؟

مشاوره ازدواج : چرا علاقه مند نمی شم؟

 

سوال:

سلام

من 22 سالمه.پولدارم .تحصیلکرده ام.زیبا هستم .خانواده مذهبی دارم . پدر سر شناسی دارم.تعداد خواستگارام خیلی زیاده اصلا نمی دونم کدوم یکیشو انتخاب کنم. خواستگارای غریبه رو ندیده رد می کنم چون اعتماد ندارم و بین فامیل خواستگار خوبی دارم ولی به هیچ کس علاقه مند نبودم ونشدم. دلمم نمی خواد تنها باشم.با دو تا از پسرای فامیل که خواستگاری اومدن به اصرار خانواده ها صحبت کردم ولی اصلا خوشم نیومد با اینکه خیلی ایده ال بودن. به اینکه عشق بعد از ازدواج به وجود میاد کاری ندارم من الان می خوام عاشق بشم. که نمی شم چیکار کنم؟ من نمی دونم عشق یعنی چی؟ عاشق شدن چطوریه؟ واقعا به کی میشه دل بست؟ پسر خوب زیاده اخه کدومشون؟ چرا من به هیچ کس نمی تونم فکر کنم؟ این عشقی که همه درباره اش حرف میزنن چیه؟کجاست؟

 

جواب:

سلام

عشق، محبت شدیدی است که در اثر دیدن زیبایی ظاهری یا باطنی طرف مقابل ایجاد می شه و معمولا با یک نظر دیدن یا یک جلسه صحبت کردن ایجاد نمی شه لذا بسیاری از زن و شوهرها که زندگی پایداری هم دارند با عشق ازدواج نکرده اند بلکه عشق شدید بین اونا ، بعد ازدواج ایجاد شده اونم به دلیل اینکه زیبایی های گفتاری و اخلاقی و رفتاری در طرف مقابلشون دیده اند

لذا می بینیم اونایی که قبل ازدواج عاشق شده اند اکثرا ارتباطاتشون زیاد بوده و علتش هم روشنه چون محبت شدید یک دفعه به وجود نمیاد بلکه در طی یک پروسه زمانی و با دیدن زیبایی های متعدد طرف مقابل ایجاد می شه و معلومه که این حالت معمولا با یکی دو جلسه صحبت اونم به طور رسمی ایجاد نمی شه

البته نمی شه انکار کرد که بعض افراد در یکی دو جلسه یا حتی با صرف دیدن طرف عاشق شده اند اما این موارد خیلی زیاد نیستند، بنا بر این اگر شما بخواهید عاشق بشید باید تن به ارتباطات طولانی و احیانا غیر شرعی بدید تا عشق طرف در دلتون بشینه که عملا با توجه به مذهبی بودن شما امکان نداره، علاوه بر این که این عشق مضر هم هست چون باعث می شه عیبای طرف رو نبینید یا توجیه کنید و بگید بعدا خوب می شه

خلاصه اگر می خواید ازدواج خوبی داشته باشید در پی عشق قبل ازدواج نباشید که نه تنها به صلاح زندگی اینده شما نیست بلکه ایجاد شدنش هم عملا با توجه به مذهبی بودن شما امکان نداره

البته من نمی گم که اگر از کسی اصلا خوشتون نیومد قبولش کنید بلکه عرض می کنم اگر با توجه به نقاط مثبتی که داره احساس کردید که دلتون می خواد همسرش بشید همین مقدار برای جواب مثبت دادن کافیه و این مقدار علاقه حد اقلی بعد ازدواج زیاد خواهد شد

البته اگر موردی اومد که خوب بود ولی شما اونو پسند نکردید سعی کنید علت عدم پسند رو پیدا کنید و برطرفش کنید، یا اینکه جلسات صحبت رو بیشتر کنید و اگه نقاط مبهمی هست روشن کنید تا شاید طرف مورد پسند شما قرار بگیره

موفق باشید

می گه تا عاشق نشه ازدواج نمی كنه

مشاوره ازدواج : می گه تا عاشق نشه ازدواج نمی كنه

 

سوال:

سلام

من یك برادر 27 ساله دارم كه می گه تا عاشق نشه ازدواج نمی كنه.از طرفی آدم معتقدی هست و من مطمئنم دوست دختر نداره و اصلا دنبال دوست دختر و این جور مسائل نیست. وقتی من یا مامانم دختری را به اون معرفی میكنه سریع جبهه میگیره و میگه من هیچوقت با كسی كه شما انتخاب می كنید ازدواج نمی كنم.میگه به خواستگاری رفتن بدون آشنایی قبلی توهین به دختراست.مطمئن هم هستم كه با هیچ دختری آشنا نیست.حتی مامانم میگه هر كسی را می خواهی معرفی كن تا یك تحقیقی انجام بدیم و بریم خواستگاریش اما پاسخ می ده من هیچ دختری را نمی شناسم.میگه از ازدواج سنتی بدم میات.تو ازدواج سنتی همه در درجه اول ظاهر و وضعیت مالی طرف مقابل را می بینن و در خیلی از موارد پنهانكاری می كنند و دروغ می گند و هیچوقت در ازدواج سنتی اشتیاق لازم و عشق به وجود نمیات.دنبال برقراری ارتباط هم با دخترا نیست و میگه صحبت با نامحرم و این جور روابط از نظر شرعی مشكل داره.ما چیكار كنیم؟

 

جواب:

سلام

در ظاهر مشکل شما با برادرتون اینه که نه خودش کسی رو معرفی می کنه که شما به خواستگاریش برید و نه خواستگاری سنتی رو قبول می کنه و دلیلشم اینه که خواستگاری سنتی درست نیست چون اول از همه به ظاهر و مسائل مالی توجه می کنند و در خیلی موارد دروغ می گن و پنهان کاری می کنند و عشق در این نوع ازدواج ایجاد نمی شه

اما به نظر من مشکل اصلی ایشون نادرست دونستن خواستگاری سنتی نیست بلکه علت اصلی اینه که ایشون فکر می کنه : عشق باید قبل ازدواج به وجود بیاد و از خواستگاری سنتی هم به این دلیل بدش میاد که توان ایجاد این عشق رو نداره وگرنه معلومه که اول توجه کردن به ظاهر و وضع مادی طرف دلیل نادرستی این نوع خواستگاری نیست همچنین پنهان کاری و دروغ رو هم با تحقیق می شه معلوم کرد

پس علت اصلی تنفر ایشون از خواستگاری سنتی اینه که فکر می کنه عشق در ازدواجی که با خواستگاری سنتی انجام بشه به وجود نمیاد

در نتیجه نظرات ایشون در زمینه عشق باید اصلاح بشه تا تن به خواستگاری سنتی بده که ایشون در این زمینه سه فکر اشتباه داره:

اول اینکه: فکر می کنه عشق باید قبل ازدواج ایجاد بشه که جوابش اینه که : عشق قبل ازدواج نه تنها مفید نیست بلکه مضره چون جلوی شناخت رو می گیره، بلکه اونی که لازمه پسند طرفینی است که هر کدوم بخوان طرف همسرشون بشه و همین مقدار کافی است

و دوم اینکه: عقیده داره اگر قبل ازدواج عشق به وجود نیومد بعد ازدواج هم ایجاد نخواهد شد که جوابش اینه که وقتی پسند طرفینی و یک علاقه حد اقلی باشه بعد ازدواج بخاطر وجود هماهنگی های طرفینی و رابطه شیرین زناشویی عشق پایدار بینشون ایجاد می شه

و سوم اینکه : به نظر او در خواستگاری سنتی عشق به وجود نمیاد که جواب این حرف هم اینه که همون طوری که گفته شد عشق قبل ازدواج مضره و یک علاقه حد اقلی کافیه که اونم در خواستگاری سنتی به دست میاد پس این نقطه قوت خواستگاری سنتی است که سبب ایجاد عشق نمی شه بلکه به یک انتخاب عاقلانه با مشورت والدین کمک می کنه و به همین دلیل ضریب پایداری خانواده رو بالا می بره

چه جوری نامزدی رو به هم بزنم؟

مشاوره ازدواج : چه جوری نامزدی رو به هم بزنم؟

 

سوال :

سلام

مدتی است با پافشاری خانواده با دختر داییم که 5 سال از من کوچیکتره نامزد کردم.من 24 سالمه و دانشجو هستم و چون نیاز شدیدی به ازدواج داشتم قبول کردم.اون از نظر باطنی دختر خوبیه و تناسب خونوادگی کاملی داریم.اما من بر خلاف اون هیچ احساسی نسبت بهش ندارم واز چهره و صدا و حتی راه رفتنش خوشم نمیاد.اون تو این مدت کوتاه به من وابسته شده اما من هر چی تلاش می کنم بی فایدس.الانم چند روزه دیکه با هم ارتباطی نداریم ومن میخام این رابطه رو بر خلاف میل همه به هم بزنم.چون احساس می کنم آینده خوبی با هم نداریم.لطفا سریعتر راهنماییم کنید

 

جواب :

سلام

ظاهر و قیافه دختر باید مورد پسند پسر قرار بگیره و اگه پسری از ظاهر و قیافه دختر خوشش نیاد بهش می گم که اصلا جلو نره و خواستگاری نکنه اما وضعیت شما تفاوت می کنه بخاطر اینکه اولا نامزد شدید و به هم زدنش ممکنه لطمه ابرویی براتون داشته باشه و ثانیا اون دختر به شما وابسته شده و رها کردنش باعث ضربه روحی به او می شه

البته فکر نکنید که می گم با این وجود عدم تمایلی که دارید بازم قبول کنید بلکه توصیه من اینه که در صورت امکان تلاش کنید تا عدم تمایل شما به میل قلبی حد اقلی مبدل بشه یعنی به جایی برسی که اونو بپسندی و دلت بخواد که همسرت بشه، اگه این مقدار علاقه ایجاد شد برای ازدواج کافیه و بعد ازدواج این علاقه کم معمولا بخاطر وجود تناسبهای فکری اعتقادی و اخلاقی رفتاری و همچنین ارتباط عاطفی و جنسی به عشق پایدار مبدل می شه

همچنین لازمه توجه داشته باشید که قیافه و ظاهر تدریجا عادی می شه و اونی که بین زن و شوهر می مونه اخلاقها و رفتارهاییه که اونا رو به هم جذب می کنه چون زن و شوهر با فکر و عمل همدیگه زندگی می کنند نه با قیافه طرفشون .

با توجه به مطالب فوق من به شما نمی گم در حال حاضر ازدواج کنید چون ممکنه بعدا علاقه ایجاد نشه و به دردسر بیفتید بلکه می گم اولا روی مطالبی که عرض کردم فکر کنید تا به قیافه بیش از حد اهمیت ندید و ثانیا یه تلاش مختصر دیگه بکنید و ببینید که با ادامه نامزدی شدت زدگی شما از ظاهرش کم می شه یا نه در این تلاش سعی کنید به نقاط مثبت فکری و اخلاقی و رفتاریش بیشتر توجه کنید

اگه بعد از اینکه یه مقدار گذشت در صورتی که دیدی که یه مقدار تمایل هرچند کم پیدا شده ادامه بده تا وقتی که علاقه ات به حد لازم برای ازدواج برسه اما اگه دیدی هیچ تغییری در دلت ایجاد نشده تصمیم به بر هم زدن نامزدی بگیر و در مرحله اول تدریجا از خود دختر فاصله بگیر و کمتر طرفش برو و اگرم یه وقت رفتی یا اون تماس گرفت مثل همیشه نباش و یه خورده سرد برخورد کن و تدریجا برخورد سرد رو زیاد کن تا اون حساب کار دستش بیاد و بفهمه که اتفاقی افتاده و حدس بزنه که شما اونو نمی خوای

اگه این کار رو بکنی قبل اینکه رسما به هم خوردن نامزدی رو بفهمه متوجه می شه که احتمالا اونو نمی خوای در نتیجه وقتی به هم زدن شما رو می فهمه خلاف توقعش نیست و کمتر بهش سخت می گذره چون بخاطر برخوردهای تو احتمالش رو می داده

در مرحله بعد با پدر و مادر صحبت کن و اگر گفتند که ناراحت نباش علاقه در طول زندگی ایجاد می شه حرفایی رو که گفتم بهشون بگو و تاکید کن که وقتی کسی اصلا نسبت به طرف مقابل هیچ تمایلی نداره تضمینی برای ایجاد علاقه نیست و اگرم علاقه ایجاد نشه زندگی بدون علاقه مرگ تدریجی است

اگر پدر مادر شما گفتند که برای ما بد می شه به هم بزنیم و این کار رو نکردند شما به رفتارهای مرحله اول ادامه بده و هرچه می گذره رابطه رو کمتر و برخورد رو سردتر کن تا جایی که اگر اعتراض کرد که چرا این طور برخورد می کنی بهانه هایی بیار که واضحه الکیه تا بفهمه که قصه چیز دیگه است و بعد شما تلویحا بهش بگو که راضی نیستی و زمانی که براش واضح شد که تمایل نداری به خودش بگو که می خوای نامزدی رو تموم کنی

موفق باشید

کسی دوستم نداره

مشاوره ازدواج : کسی دوستم نداره

 

سوال:

سلام

من یک مشکل دارم که نمیدونم چکارش کنم من یه دختر 26 ساله ام که هنوز ازدواج نکردم . این قضیه خیلی ازارم میده . اعتماد به نفسم کم شده . تحت فشارم . فکر میکنم کسی دوستم نداره . من چیکار کنم؟

 

جواب:

سلام

شما الان از دو چیز رنج می کشید اول اینکه: هنوز نتونستید ازدواج کنید دوم اینکه: فکر می کنید کسی شما رو دوست نداره

هر وقت خواستگار براتون اومد مواظب باشید ایده ال گرا نشید و تا جایی که می شه سخت گیری نکنید و حتی اگه شده از ملاکهای ترجیحی (که بودنش بهتره اما اگرم نباشه چندان اتفاقی نمیفته) کوتاه بیایید تا زودتر بتونید ازدواج کنید

در مورد اینم که می گید کسی منو دوست نداره عرض می کنم اگر فکر می کنید نیومدن خواستگار نشونه اینه که کسی شما رو دوست نداره این فکرتون اشتباهه، بخاطر اینکه واقعیت اینه که هرچند پسر زیاده، اما پسرایی که از نظر مالی و امکاناتی اماده ازدواج باشن کم هستند لذا نسبت پسرهای اماده ازدواج به دخترای اماده بسیار کمتر می شه و در نتیجه یه پسر می بینه که گزینه های زیادی برای انتخاب کردن هست، پس سراغ اونی می ره که به نظرش بهتره به همین خاطر سراغ دخترای کم سن تر می ره و کمتر سراغ هم سنهای شما میاد یا اگر تحصیلاتش از شما پایین تر باشه سراغ اونی می ره که تحصیلاتش پایین تره، ولی در عین حال شما فکر می کنید که عیب از شما است در صورتی که مشکل از شما نیست بلکه مشکل از فرهنگ غلط ازدواج در جامعه است که با سختگیری شون سبب شده اند که بسیاری از پسرها عملا نتونند ازدواج کنند و در نتیجه بسیاری از دخترهای خوب و با فضل و کمال و زیبا ازدواجشون به تاخیر بیفته

پس باید گفت که خوشبختی بسیاری از پسرهای بدون امکانات مالی و شما دخترها فدای رسومات و توقعات بی جای خانواده ها شده، پس از این جهت ناراحت نباشید و بدونید که مشکل از شما نیست

موفق باشید

دیگه دارم از ازدواج زده میشم

مشاوره ازدواج : دیگه دارم از ازدواج زده میشم

 

سوال:

سلام

آخه چقدر آدم خویشتن داری کنه و دم نزنه اینقدر حس نیاز عاطفى به حضور یه مرد رو در خودم سركوب كردم كه دیگه دارم از ازدواج زده میشم، یه مدت که من خواستگارام زیاد بودن و هى میومدن و میرفتن كه من سِنم كم بود حالا هم كه من ۲۳ سالمه بازم هستن اما پا پیش نمیگذارند دیگه نمیدونم چكار كنم؟ تنها راه فرارم ازین قضیه اینه كه خودمو با اینترنت و كتاب و این چیزا سرگرم كنم كه ازین وضعیت راضى نیستم آخه خواستگارهایی که الان دارم اصلا به دلم نمی شینن گاهى میگم كاش همون قدیما كه خواستگارام خیلى بهتر از الان بودن مخصوصا از لحاظ اخلاق، ازدواج میكردم ، لطفا بگین چه كنم؟

 

جواب:

سلام

برید خدا رو شکر کنید که الان خواستگار دارید اگر یه خورده سنتون بالاتر بره همین خواستگارها رو هم نخواهید داشت

حقیقت اینه که بخاطر شروط مالی فراوانی که برای پسرها لازم شمرده می شه تعداد پسرهای اماده ازدواج زیاد نیست به همین خاطر دخترها خیلی نمی تونن در زمینه انتخاب مانور بدن و دنبال فرد همه چیز تموم باشن و اگر بخوان ازدواج کنند باید یه مقدار از شرایطشون کوتاه بیان

شاید بگید که اینکه خواستگارها به دلم نمی شینن دست خودم نیست، جوابش اینه که باید دید علت اینکه به دل شما نمی شینن چیه؟ چون ممکنه علتش این باشه که شما ایده ال گرا هستید و خصوصیات بالایی رو برای همسر اینده مورد نظر دارید که در این افراد نیست و به همین خاطر براتون جلوه ندارن؟

یا اینکه اونا رو با افرادی که قبلا به خواستگاری شما اومدن مقایسه می کنید و می بینید که مثل اونا نیستن و به همین خاطر به دلتون نمی نشینن.

اگر علت هرکدوم از اینا باشه شما می تونید با تغییر فکرتون دلتون رو هم موافق کنید مثل اینکه بگید درسته اینا ایده ال نیستن اما من هم ادم چند سال قبل نیستم و به همین خاطر باید واقعیت موجود رو قبول کنم و یکی از همین ها رو – بدون اینکه با قبلیها مقایسه اش کنم- بپذیرم تا بتونم ازدواج کنم

اگر این کار رو بکنید اونی که قبلا به نظرتون خوب نمیومد خوب جلوه خواهد کرد و به عبارت دیگه اگر توقعتون رو پایین بیارید دلتون به بهترین فرد موجود -گرچه ایده ال هم نباشه- راضی می شه

درست مثل کسی که می خواد ماشین بخره تا وقتی که ماکسیما در نظرشه ماشین پراید براش جلوه نداره اما وقتی که توقعش رو پایین اورد پراید هم براش زیبا جلوه می کنه

پس در این صورت چاره مشکل شما در پایین اوردن توقع و راضی شدن به فردی است که بیشترین نزدیکی با ملاکهای شما رو داره

موفق باشید