روابط هم وابسته
هم وابسته توی روابط که شاید متوجه اش نباشین ولی یکی از مهم ترین عامل هاست توی روابط که باید بهش اشاره بشه موقعی که مشاور میدم بهم میگن: آقای علامه من همش دنباشم فقط من محبت میکنم فقط من میخوام بهش محبت کنم اون اصلا براش مهم نیست چرا اینطور شده
هموابسته بودن، اسمش عشق نیست! همچین رابطهای نه براساس عشق بلکه براساس ناامنی به هم گره میخوره.
حتما شنیدید که میگن تو هر رابطهای اساسا یه بده بستونی در جریانه، البته وقتی پای رابطه با عزیزانمون وسط باشه، ممکنه یه جاهایی بیشتر از اینکه بگیریم، بدیم، و این کاملا طبیعیه و یه موقع هایی اشکال نداره ولی در بعضی از آدمها، تو روابطشون، تعادل بهم میریزه، طوری که یه نفر فقط خوبی میکنه و خدمات ارائه میده ولی نفر دیگه فقط استفاده میکنه . برای اونها، احساس خوب نسبت به خود، به این وابستهس که بتونن نیازهای دیگران رو به خوبی جواب بدن، همش احساسات خودشونو بهش بی اهمیتی میکنن و فقط نیاز های بقیه براشون مهمه حتی یادشون میره خواسته ی خودشون چیه! به ماشینی تبدیل میشن که کارشون ارضای فوری نیازهای دیگریه! من به چنین آدمهایی که نیاز دارن که دیگران بهشون نیاز داشته باشن، هموابسته میگیم.
توی رابطه سالم هم وابسته بودن نیست
خب همونطور که میدونید تو روابط سالم، دو طرف، همزمان، بطور متعادلی، به خواسته های هم اهمیت میدن، یعنی هر کسی در حد توانش برای رابطه مایه میذاره و هر دو در حال کمک کردن و کمک گرفتن از هم هستن. ولی اگه شما در رابطه ناسالم از نوع هموابسته باشید، یکی فقط کمک میکنه، اون یکی فقط کمک میگیره! یکی همش میده، اون یکی فقط میگیره! یکی جون میکنه ولی اون یکی اصلا براش مهم نیست ! اونی که دهندهس، مدام مسئولیت طرف مقابل رو به دوش میکشه، طرف مقابلم روز به روز بیشتر از قبل از مسئولیت هایی که داره شونه خالی میکنه.
هم وابسته بودن عشق نیست!
هموابسته بودن، اسمش عشق نیست! همچین رابطهای نه براساس عشق بلکه براساس ناامن و نگرانی بنا ، ترس از آسیب زدن به بقیه، ترس از بد به نظر اومدن، ترس از مهربون دیده نشن، اوه، همش ترس! ترس! ترس! حالا منشا این همه ترس چیه؟ آسیب های کودکی! خانواده های قضاوتگر، سختگیر، وسواسی، ناراضی، خودشیفته و پسزننده، قانون مند، چنان احساس ناکافی بودن رو به بچه شون میدن، که اون بچه احساس خودارزشمندی و کفایتش گره میخوره به کسب رضایت بقیه. و تبدیل به آدمی میشن که فقط به وجود اومده که به بقیه کمک کنه و از بقیه مراقبت کنه.
حالا از کجا بفهمید که شما فرد هموابسته هستید یا نه؟ اگه کسی هستید که مدام از پارتنرتون می پرسین که شما رو دوست داره یا نه؟ اگه مدام نگرانید که طرد بشین، اگه مدام بهش میگید که بهتون قول بده که تنهاش نمیذارین، اگه صبح تا شب تو سرتون دارین رابطهتون رو نقد و بررسی میکنید! احتمالا باید به هم وابسته بودنتون شک کنید. اجازه بدید چندتا نشونه دیگه هم خدمتتون بگم، اگه احساس میکنید علیرغم کلی ایراد و نقص از پارتنرتون بت میسازید. یا مدام در حال توجیه کمبودهایی که تو رابطه میذاره هستید. اگه پارتنرهای مستقل شدیدا عصبانیتون می کنن و این استقلالطلبی شما رو بهم میریزه. اگه طرف فحاشی میکنه و خشونت داره، الکلیه و درگیر مصرف مواده و تو همچنان، تو هنوز با این همه مشکل تو رابطه ای و تازه! خدمات هم ارائه بدی، حتما شما جز ادمای هم وابسته هستی.
خب حالا باید چه کار کرد؟
دنبال مقصر نگرد
وقت و انرژیت رو بابت پیدا کردن مقصر هدر نده، مسئولیت تغییر رو تمام و کمال به عهده بگیر! زندگی همینه دوست من، بازم خوبه تا همین جا دووم آوردی ! سعی کن بفهمی پدر و مادرت که همیشه تو رو تحقیر میکردن از بدبختترین بودن. چون والدینی به مراتب بدتر از خودشون رو داشتن، پس اگر دنبال سرزنشی باید مستقیم بری آدم و حوا، بنابراین بهت پیشنهاد میکنم. فعلا روی چیزی تمرکز کنی که تحت کنترل خودته، پس اینکه چه کسانی باعث شدن تو هم وابسته بشی اصلا مهم نیست! مهم اینه که تو قراره با این خصیصه سرویس دادنهای بیمهابات به بقیه چه کنی؟
مسئول مشکلات بقیه نیستی
تو مسئول بدبختیای کسی نیستی، هیچ کس هم مسئول بدبختیای تو نیست! توی این دنیا نه قربانی هستی نه ناجی، نه طلبکاری نه بدهکار، نه مقصری نه قاصر! تو فقط یک آدمی با تمام ضعفها و محدودیتهایی که یک آدم میتونه داشته باشه. پس از روی این جمله (من باید به همه کمک کنم) رو ول کن. مسئولیت زندگی آدمها رو بر عهده بگیری اونها تنبلتر و بی مسئولیتتر میشن، پس کمکی بهشون نکردی. پس دست بردار.
از روی ترس کاری رو نکن
زمانی در حق کسی قدم بردار که با شهامت میتونی اون کار رو انجام ندی. منظورم اینه که نمیخوام نیرو محرکه مهربانیت ترس باشه، یعنی اگه میتونستی به طرف «نه» بگی ولی ترجیح میدی «آره» بگی یعنی مهربانی وگرنه اسمش باج دادنه.
در هم وابسته بودن به کمک نیاز داری
برای اینکه بتونی تغییر کنی، کمک خودت به تنهایی کافی نیست، نیاز به یه روانشناس یا مشاور داری، کسی که بتونه با آگاهی و عمل کمکت کنه نه با حرف خاله و مامان و عمه.
اینم از مقاله هم وابسته امیدوارم کلی آگاهی بهت داده باشه.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.