جن و ملک چه فرقی با هم دارند؟
جن و ملک چه فرقی با هم دارند؟ در این مطلب میخواهیم پابررسی این موضوع در کتب مختلف از جمله قران کریم، پاسخ خوبی برای آن پیدا کنیم . در ابتدای این مطلب به تعریف لغوی این دو کلمه می پردازیم .
معنای جن از نظر لغوی چیست؟ خود لغت جن به مفهوم شیء مستور است، یعنی شیء نامرئی و پوشیده شده و غیر قابل رؤیت. جنین را به این دلیل جنین می گویند که در شکم مادر مخفی است و قابل روئیت نیست. باغ را که عرب «جنت» می گوید به اعتبار کثرت درخت هاست به طوری که این درخت ها فضا را می پوشاند، از آن جهت که درخت زیاد هست و فضا را می پوشاند و فضایی که در اینجا وجود دارد دیده نمی شـود ، عرب به باغ جنت می گوید. به سپر که در جنگ ها به کار برده می شـود «جنه» می گویند، چون وسیله ای هست که جنگجو خودش را در ورای آن مخفی می نماید ، آن را وسیله قرار می دهد، در جلو خودش قرار می دهد و خود را در پشت آن مخفی می نماید ، یعنی وسیله مخفی شدن.
قرآن موجوداتی را ذکر کـرده هست که از انسان مخفی می باشند و آنان را «جن»گفته هست ولی در عین حال این چنین نمی باشد که هر موجود نامرئی و نامحسوسی از نظـر قرآن جنگفته بشود، برای اینکه ملائکه هم نامرئی و غیر قابل روئیت می باشند ولی در عین حال قرآن به آنان کلمه جن را اطلاق نمی نماید ، کلمه «ملک» را اطلاق می نماید ، خصوصیتش را عرض می کنم.
یک غلط
ما در اثر یک غلط -که ریشه آن افکاری هست که در ایران پیش از اسلام وجود داشته است- اغلب جن و ملک را در ردیف یکدیگر قرار می دهیم، کأنه دو تیپ نزدیک به یکدیگر می باشند . در شعر محتشم هم هست: «جن و ملک بر انسان یان نوحه می کنند» یا در تعبیرات بـقیـه فارسی، شعر ها و غیر آن می گوییم دیو و ملک، یعنی به جای کلمه جن کلمه دیو را می آوریم.
این درست نیست، چرا؟ یک فکر و اندیشه ای در ایران پیش از اسلام وجود داشته هست که آنان قائل به دو نوع موجوداتی بودند که آن موجود ها در عالم خلقت تأثیر و نوعی کارگزاری داشته اند یعنی تدبیر کارها به آنان واگذار بوده است، از این دو نوع را خیر می دانستند یعنی آنان را قدرت های مرموز کارگزار در عالم که کارشان خیر رساندن به عالم هست «می دانستند»، تیـم بـقیـه را هم از نظـر قدرت و کارگزاری در ردیف آنان می شمردند ولی می گفتند اینها گروهی می باشند که طبیعت و طینتشان بد کردن است، طبیعت و طینت آنان این هست که شرور را در عالم خلق کنند و بیافرینند. آنگاه برای مثال می گفتند باران را آن تیـم نیک می آورند، زلزله را آن تیـم بد. پـس در آن بالای بالا چه خبر است؟
در بعضـی دوره ها اصلا معتقد بودند که اساسا مبدأ عالم هم دو تاست، دو مبدأ داریم، دو خدا داریم:
یک خدای خیر هست و جنودش همـان فرشتگانی می باشند که خیر می رسانند و یک خدای شر داریم که کارش شر رساندن هست و جنود او نوع دیگرند که آنان را چنان چه فرشته نمی گفتند، دیو می گفتند، دیوان می باشند که شر به عالم می رسانند.
پس فرشته و دیو هر دو کارگزار عالم بودند با این فرق که فرشته به اعتقاد آنان کارهای خیر عالم را از طرف خدای خیر تدبیر می نمود و دیو کارهای شر عالم را از طرف آن خدایی که در ذاتش شر رساندن هست انجام می داد و چنان چه تیـم بـقیـه معتقد بودند به اینکه خدای اصلی یکـی زیـادتر نیست ولی می گفتند خدای اصلی دو موجود آفرید: یک موجود خیر و یک موجود شر و آن موجود خیر هست که جنودش هم خیرند و موجود شر جنودش شرند، یعنی هر دو مبدأ خیر و شر ریشه اش به یک خدای اصلی می رسد.
خب به پایان این مطلب رسیدیدیم . امیدواریم این مطلب مورد توجه شما قرار گرفته باشد و پیشنهاد میکنیم اگر به علوم غریبه و متا فیزیک علااقه مند هستید، مقالات دیگر در این سایت را نیز دنبال نمایید
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.