۱۰ دلیل که چرا متفاوت بودن شما را خاص میکند؟
چکیده مطلب
گاهی اوقات در زندگی احساس میکنید که متفاوت بودن و خاص بودن اشتباه است و میخواهید همرنگ جماعت باشید تا ناملایماتیها و سختیهای بودن در بین افراد را حس نکنید اما باید به شما بگوییم که کاملا در اشتباه هستید. اگر نمیخواهید متفاوت باشید پس شما اصلا فرد خاصی نیستید. در این نوشته به شما خواهیم گفت که متفاوت بودن و فرق داشتن با بقیه چقدر مهم است و باید حتما شما «خودتان» باشید.
جمله معروف اسکار وایلد را شاید خوانده باشید: «خودت باش، هر شخصی برای خودش فرد دیگری هست.» متفاوت بودن و خاص بودن اصلا اشتباه نیست و باید شما در زندگی خودتان را پیدا کنید و اینجاست که متفاوت بودن کاملا توجیه میشود. در این نوشته دلایلی کاملا منطقی برای این موضوع را برای شما تشریح میکنیم.
یکی از سخت ترین کارهای دوران دبیرستان، همگام شدن با همکلاسی ها در انجام دادن کارهای مختلف مثل آنها بود. تحت هیچ شرایطی نمی خواستم از بقیه جدا باشم و کم بیاورم. من هرکاری را انجام دادم تا مانند بقیه بنظر برسم و بقیه نیز تمام تلاششان این بود که همانند جمع باشند.
کاملا احساس میکنم که در دبیرستان یک احساس نا امنی داشتم. اما پس از دوران دبیرستان این ویژگی را به بزرگسالی نیز منتقل کردم. هر دانش آموز دبیرستانی حق دارد که رفتارهای کمی غیرمتعارف را از خود بروز دهد، اما یک بزرگسال چه؟ این ترسناک است که یک انسان بالغ سعی میکند همیشه مثل دیگران باشد.
قطع به یقین همه با هم تفاوت دارند، این باید جشن گرفته شود نه اینکه پنهان شود! چرا متفاوت بودن عادی است؟ به موارد زیر دقت کنید:
۱. هیچ چیز عادی نیست!
افراد، در اینکه همه با هم متفاوت اند، هیچ تفاوتی ندارند! برخی افراد آرامی هستیم، برخی شلوغ. عده ای خلاق هستیم و عده ای دیگر تحلیل کننده. هیچ نرمالی وجود ندارد، هیچ خوب یا بدی وجود ندارد، در حقیقت هر خوب و بد و طبیعی و غیر طبیعی در ذهن ما شکل میگیرد و با دیگری فرق میکند. متفاوت بودن، عادی است!
۲. متفاوت بودن ، نقطه قوت شماست
ما همه چیزهایی در وجودمان داریم که ما را متفاوت میسازد. در حقیقت آن چیز که شما را متفاوت میسازد، همان چیزی است که باعث قدرت شما میشود! در حقیقت متفاوت بودن، نقطه قوت شماست. اگر بنظرتان این مطلب خیلی عجیب است، پس یاد نگرفته اید که چگونه تفاوت هایتان را درک و قدرت هایتان را مهار کنید!
۳. متفاوت بودن، اصالت میآورد
مردم برای داشتن اصالت، واقعا حریص و گرسنه اند. زمانی که شما به نوبه ی خود با قبول تفاوت های خود در کنار دیگران زندگی میکنید، بقیه نیز با خیال راحت با خود واقعی شان با شما رو به رو میشود. همه دوست داریم متفاوت باشیم اما از اولین بودن میترسیم. صداقت و حقیقت برای دیگران بسیار ارزشمند است. خود واقعی بودن یعنی صداقت و صداقت یعنی اصالت!
۴. متفاوت بودن، شما را به یاد ماندنیتر میکند
چیزهای تکراری انسان ها را دلسرد میکند. هیچ کس برای فیلمی که میداند انتهای آن چه خواهد شد، پول نمی پردازد! مردم برای دیدن چیزهای متفاوت و غیرقابل پیش بینی، پول میدهند. مردم تمام چیزهایی را که شما انجام داده اید را بخاطر نمیآورند، ولی آن کارهایی را که فقط شما میتوانستید انجام دهید را، به خوبی به یاد دارند.
۵. تمام هنرهای فوق العاده، کارِ افراد متفاوت بوده است
هر موفقیت بزرگ و خلاقانه ای، چه در موسیقی و هنر و علم و چه در کسب و کار و دانش اجتماعی، توسط کسانی انجام شده اند که تفکر متفاوتی داشتند. درک این که شما عجیب و متفاوت هستید، به شما دید جالبی میدهد. نوآوری زمانی اتفاق میافتد که افراد وضعیت موجود را با ایده های عجیب خود، به چالش میکشند.
۶. مقاومت در برابر تفاوت، نوعی سیاه نمایی است
هنگامی که آزادانه متفاوت بودن را نشان میدهیم و آنرا انکار نمی کنیم، احساس بهتری داریم. بله همیشه افرادی هستند که تفاوت های ما را نمی پذیرند و ما را درک نمی کنند، اما وقتی خودِ متفاوت مان را از بقیه پنهان میکنیم، حس خوبی نداریم و شخصیت ما مبهم میشود. متفاوت بودن شخصیت ما را آنطور که هست نشان میدهد.
۷. زندگی در جمع، با داشتن تفاوت با آنها میسر است
بسیاری از مردم به دلیل فرار از تنهایی، همواره به دنبال جمعیت هستند. اما مستقل ایستادن شما را تنها نمی کند. هنگامی که شما در عین متفاوت بودن، با جمعیت همراه هستید، در واقع آن وقت است که شما جمعیت خود را شناخته اید و در قبیله ی خود زندگی میکنید. اکثر مردم هیچ گاه جمعیت و قبیله ی خود را نمی شناسند، چون میترسند با بقیه فرق داشته باشند. تنها در صورت پذیرش واقعیِ متفاوت بودن، انسان قادر است به خوبی با جمعیت تعامل برقرار کند.
۸. هر ایده جدید، در ابتدا عجیب است
حتی بهترین ایده ها، زمانی که برای اولین بار مطرح میشوند، عجیب و غریب به نظر میرسند. یک ایده جدید مانند یک جهش زیستی است. در ابتدا معنی خاصی ندارد اما در نهایت جهش بیولوژیکی خود را نشان میدهد.
در واقع این ایده ها هستند که جامعه را به جلو میبرد. هنگامی که هنری فورد نخستین خودروی جهان را معرفی کرد، به نظر میرسید عجیب و غیر ضروری باشد. او گفت: «اگر از مردم میپرسیدم که آنها چه میخواهند، آنها میگفتند که اسبهای سریعتر میخواهند.» فورد با درک متفاوت بودن، ایده خود را مطرح کرد و اکنون ایده ی او به ثمر نشسته است.
۹. وقتی خودت هستی، جهان با توست!
ادراک خود، نوعی قدرت است. اگر یک توانایی را در خود میبینید، دیگران نیز این توانایی را در شما باور خواهند کرد. زمانی که شما خود را ناتوان میپندارید، بقیه نیز شما را ناتوان میبینند. پس آیا جهان اطراف شما، شما را جذب میکند و یا شما جهان اطراف تان را ؟!
۱۰. پنهان کردن حقیقت، پشیمانی به دنبال دارد
هیچ کس به زندگی حال خود نگاه نمی کند و همواره میگوید، کاش شبیه دیگری بودم. اما اگر تمام زندگی سعی کنید به جای دیگران باشید، به جای اینکه بهترین نسخه ی خودتان باشید، نسخه ی دوم فرد دیگری هستید. در انتهای این راه احتمالا میگویید، کاش بدون ترس از متفاوت بودن و قضاوت آنها، خودم بودم!
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.