جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

چه زنانی برای ازدواج مناسب نیستند

چه زنانی برای ازدواج مناسب نیستند

در جامعه ما، ازدواج یکی از رویدادهای مهم و حیاتی است که بیشتر افراد به دنبال آن هستند. با این حال، همه زنان برای ازدواج مناسب نیستند و برخی از ویژگی‌های آن‌ها ممکن است باعث شود که به عنوان یک شریک مناسب در ازدواج شناخته نشوند. در این مقاله، به بررسی این ویژگی‌ها و علت‌های آن‌ها می‌پردازیم.

۱. عدم توانایی در مدیریت امور مالی

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که یک زن باید در ازدواج داشته باشد، توانایی مدیریت امور مالی است. به عنوان یک شریک در زندگی، این ویژگی بسیار مهم است و باید بتواند به خوبی با همسر خود در مورد مسائل مالی هماهنگی داشته باشد. اگر یک زن نتواند امور مالی خود را مدیریت کند، ممکن است باعث بروز مشکلات جدی در زندگی مشترک شود.

۲. عدم توانایی در مدیریت خانه

همچنین، توانایی در مدیریت خانه نیز یکی از ویژگی‌هایی است که یک زن باید داشته باشد. مدیریت خانه شامل مواردی مانند پخت و پز، تمیز کردن و مراقبت از اعضای خانواده است. اگر یک زن نتواند این وظایف را به خوبی انجام دهد، ممکن است باعث بروز مشکلات جدی در زندگی مشترک شود.

۳. نداشتن شخصیت قوی

شخصیت قوی یکی از ویژگی‌هایی است که برای یک زن بسیار مهم است. این ویژگی شامل توانایی در برخورد با مشکلات، تصمیم‌گیری و پیگیری اهداف است. اگر یک زن ندارای شخصیت قوی است، ممکن است خود را در موقعیت‌هایی که نیاز به تصمیم‌گیری و پیگیری دارند، ناتوان ببیند.

۴. افراط‌گرایی و ناباوری

افراط‌گرایی و ناباوری دو ویژگی هستند که ممکن است باعث شود که یک زن به عنوان یک شریک مناسب در ازدواج شناخته نشود. این ویژگی‌ها می‌توانند باعث شوند که یک زن نتواند با همسر خود هماهنگی داشته باشد و به عنوان یک شریک دوست‌داشتنی شناخته نشود.

۵. عدم توانایی در ارتباط با دیگران

توانایی در ارتباط با دیگران یکی دیگر از ویژگی‌هایی است که یک زن باید داشته باشد. این ویژگی شامل توانایی در برقراری ارتباط با همسر، خانواده، دوستان و افراد دیگر است. اگر یک زن نتواند به خوبی با دیگران ارتباط برقرار کند، ممکن است باعث بروز مشکلات جدی در زندگی مشترک شود.

در نهایت، باید گفت که برای ازدواج مناسب، تنها ویژگی‌هایی که در یک زن لازم است، شامل زیبایی و جذابیت نیستند. توانایی در مدیریت امور مالی و خانه، شخصیت قوی، عدم افراط‌گرایی و ناباوری و توانایی در ارتباط با دیگران نیز به عنوان ویژگی‌های مهم در یک زن برای ازدواج مناسب محسوب می‌شوند.

بیخود نگویید چشمم ترسیده و دیگر حاضر نیستم روی هیچ دختری را ببینم! بدون جهت بهانه نیاورید که چون خاطرات خوشی از دخترها ندارم، قصد دارم برای همیشه مجرد و یالقوز بمانم! بدون جهت روی همۀ دختران حوّا عیب نگذارید؛ زیرا که زن خوب بسیار زیاد است؛ حتی به جرأت می‌توانم بگویم که زن خوب، بسیار زیادتر از مرد خوب است!

ولی برای این که بدانید زن خوب کیست و چه زنی زن زندگی نیست و بیخود به همه مُهر رفوزگی نزنید؛ ضمن شرح مطالب زیر، مشخصات زنانی که برای ازدواج با آنها دچار دردسر می‌شوید را شرح می‌دهم.

زن خوب کیست

زنانی که برای ازدواج مناسب نیستند:

۱- زنی که متکی به زیبایی است؛

برای اینکه بدانید زن خوب کیست اولین ویژگی آن را زیبایی گفتم اما نه اینکه تمام فکر و ذهن زن بالیدن به زیبایی اش باشد. چقدر خوب است که همسر آدم زیبا باشد و به دل بنشیند. یکی از بزرگان عبارت مشهوری دارد که می‌گوید: «خداوند همۀ زنان را زیبا آفریده است»! اما برعکس، یکی از معایب جامعۀ ما این است که تا دختری به دنیا می‌‌آید و اندکی بزرگتر شده و کمی هم از زیبایی بهره‌مند می‌شود، تمام فامیل و دوستان،دائم می‌گویند «چه دختر زیبایی است»، چه دختر قشنگی است»، «خانم فلانی یک دختر زاییده مثل یک تکه ماه!» و آن‌قدر این جمله، طی سالها دهن به دهن می‌گردد که دخترک معصوم، حتی اگر خودش هم نخواهد، ناخودآگاه لوس و ننر و از خودراضی بار می‌آید.

همه می‌دانند دخترانی که زیبا هستند بیشتر در کودکی از شیرینی و ملاحت زیادی برخوردارند و چون ناخواسته، مورد توجه اطرافیان قرار می‌گیرند، بنابراین دیگر نیازی نمی‌بینند که از خود تلاشی نشان بدهند تا درسی از زندگی بیاموزند، یا تجربه‌ای از مسائل اجتماعی بیندوزند.

پس خود خیال می‌کنند دیگر دلیلی ندارد که دنبال آموختن هنری باشند. یا فکر می‌کنند هنرهای آشپزی، خانه‌داری، بچه‌‌داری و سایر هنرهای ظریف ادارۀ یک خانه، اصلاً جزء وظایف آنها نمی‌باشد؛ خلاصه «کدبانوگری» که از افتخارات یک زن ایرانی است در قاموس آنها وجود ندارد. این قبیل دخترخانمها که دارای غرور زیاد و مخربی هستند، به زیبایی ظاهری خویش متکی شده و هرجا که می‌روند می‌خواهند از همین سلاح اتفاقاً خطرناک استفاده کنند.

چون در کودکی به علت آسان‌گیری پدر و مادر، هرچه خواسته‌اند به دست آورده‌اند، فکر می‌کنند بعد از ازدواج هم پیوسته، بقیۀ درهای زندگی روی همین یک پاشنه می‌چرخند! او موجود ضعیفی است که همه‌چیز را حاضر و آماده می‌خواهد و حاضر نیست برای آن بهایی بپردازد؛ بنابراین، برای یک زندگی معمولی که در هر صورت مشکلاتی دارد، آماده نشده است. ظاهراً تقصیری هم ندارد! چون اولاً به او نیاموخته‌اند که زیبایی تنها عامل موفقیت در زندگی نیست، ثانیاً هنوز نمی‌داند و کسی هم متوجه‌اش نکرده که همین زیبایی او بعد از چند صباحی – که گاهی حتی به ۶ ماه و یک سال هم نمی‌رسد! – برای شوهرش یکنواخت می‌شود؛ انگار اصلاً وجود نداشته است.

از طرف دیگر، متأسفانه در کمتر خانه‌ای می‌شنویم که دختری را به خاطر هنرهایش یا محاسنی که دارد مورد تمجید قرار دهند؛ آن‌وقت، این روحیۀ جمال‌پسندی و درواقع، «ظاهرپرستی» بعضی از خانواده‌ها، ندانسته کار دست دختران زیبایشان می‌دهد وعمرشان را تباه می‌سازد!

بنابراین، مردانی که فقط به دنبال زیبایی صورت و شکل و اندام زنی هستند، باید بدانند که با چه مشکلاتی سروکار خواهند داشت. البته همۀ دختران زیبا هم این گونه بی‌دست و پا نیستند. آنهایی که زیر دست پدر یا مادری آگاه و فرزانه تربیت شده‌اند، ضمن داشتن بهرۀ زیبایی، به سایر زینت‌های اخلاق اجتماعی و محاسن پسندیدۀ دیگری نیز مزین و آراسته‌اند. منظورم آن دسته از زنانی هستند که ادبیات غنی کشورمان خطاب به این گروه می‌گوید: «آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری»!

۲- دخترانی که به مال و منال پدر می‌نازند؛

این دسته از دختران پولدار گرچه می‌توانند زنان خوبی باشند ولی باید مراقب باشید که نزد آنها همه‌چیز در «پول» خلاصه نشود. اگر مادّیات برای آنها مقام نخست را داشته باشد و کسانی را که فاقد آن باشند، بی‌ارزش و مخصوصاً «بی‌عرضه» بدانند، باید بدقت هوشیار باشید که دارید با چه کسی ازدواج می‌کنید؟! زنی که همه‌چیز را از دریچۀ چشم اقتصادی و مالی نگاه می‌کند، متأسفانه برای مادیات ارزش زیادی قائل می‌شود. این قبیل زنان پولدار، از مال و منالشان به شوهر خود چیزی نمی‌بخشند؛ زیرا در آن صورت دیگر چیزی ندارند که به آن فخر و مباهات کنند! تنها خاصیت ازدواج با این دسته از دختران حضرت حوا، این است که شوهرانشان فقط از نظر مالی در تنگنا قرار نخواهند گرفت؛ اما از نظرهای دیگر، چه عرض کنم؟!

البته در مقابل آنها، هستند دختران پولداری که ابداً چنین نمی‌اندیشند و علاوه بر ثروت پدری – که فی نفسه چیز بدی نیست، به سایر ارزشهای واقعی زندگی هم واقفند و بدانها احترام می‌گذارند. ولی بیشترین اشاره‌ام در این تقسیم‌بندی، متوجه دخترانی است که به خاطر داشتن چنین امتیازی، از اموری مثل: خانه‌داری، توجه به مرد خویش، احترام به خانواده و فامیل همسرشان و سایر محبت‌ها و حرمتهای زناشویی بهره‌ای نبرده‌اند و اعتقاد دارند چون ثروتمندند دیگر نباید هیچ کاری بکنند و دست به سیاه و سفیدی بزنند؛ یعنی به مصداق، «بالای چشم‌شان ابرویی نباشد!»

 

۳- مُدپرست‌ها؛

دخترانی که به دنبال مد و مدپرستی هستند، باید دریافته باشند که دیگر مدپرستی؛ در جامعۀ ما خریدار چندانی ندارد. بخصوص اگر دختری بخواهد آن را به طلا و جواهرات هم تسرّی دهد؛ آن وقت است که کار مشکل‌تر می‌شود. دختران مدپرست را به زبان طنز، دختران «مخ‌ کوچک» لقب داده‌اند! زیرا آنها از واقعیت‌های زندگی و از دشواریهایش بی‌اطلاعند. بنابراین، در بحرانها و در فشار تنگناهای زندگی تاب و تحمل خود را از دست می‌دهند.

البته کسی منکر نیست که طلا و جواهراته خوب است و اگر افراد خانواده‌ای بتوانند با اندوخته طلا، سرمایه‌ای برای خود دست و پا کنند کار بدی نکرده‌اند؛ لیکن، طلا و جواهر، آن‌گاه معنای حقیقی خود را از دست می‌دهند که فقط بخواهند جنبۀ چشم و همچشمی به خود بگیرند.

همین‌طور، دخترانی هستند که امروز موهای قشنگ و دخترانه و خوش حالت خود را رنگ می‌کنند و فردا با کفش لیژ‌دار، قصد دارند تا قد خود را بلندتر بنمایانند! یا امروز ابروهای خود را رنگ می‌کنند، فردا باریکش می‌کنند و پس فردا، دوباره پهن و کلفتش می‌کنند و پسین فردا می‌روند و مقداری هم ابروی جدید می‌کارند!! امروز دماغ خود را جراحی می‌کنند و فردا متوجه می‌شوند که مثلاً گوشت آورده و بدتر کوفته‌ای شده است؛ پس در فکر تغییر آن می‌افتند! و خلاصه به قول شاعر: «هر لحظه به شکل بت عیّار درآیند!» و بگذریم از این که گاهی هم این جور کارها، بدجوری توی چشم می‌زند، اما طفلکی‌ها خودشان خبر ندارند و نگاههای خیره و متحیر بینندگان را به حساب تحسین می‌گذارند!

با این همه، هیچ‌کس تحت هیچ شرایطی حق ندارد به دختران حضرت حوّا بگوید که زیر ابروی خود را برندارید، موی خود را آرایش نکنید، نظم وترتیب ندهید، لباسهای زیبا نپوشید، زیور و جواهرات نیاویزید و… که اصلاً زیورآلات و مخصوصاً «زینت» را برای «زن» آفریده‌اند. فقط کار از جایی عیب پیدا می‌کند که بخواهید خود را هردم به رنگی درآورید؛ یعنی مصداق شعر آن شاعر بشوید.

وقتی چنین بی‌خیال و فارغ از واقعیت‌های زندگی می‌شوید، آن‌وقت است که به شما می‌گویند «سطحی‌نگر»، «ساده‌اندیش»، یا خیلی که فرنگی مآب باشید، می‌شوید دختری فانتزی که بدون توجه به ارزشهای واقعی زندگی جامعه‌ای که در آن رشد یافته‌اید و ناگزیر از رعایت اصول و ارزش‌های آن می‌باشید، خود را به حواشی زندگی سرگرم می‌کنید و متأسفانه، زمانی هم متوجه می‌شوید که غالباً خیلی دیر شده است.

به هر حال، بحث گسترده‌ای است و من هم چون در این مقاله، بنا ندارم که «نصیحت‌گو» باشم و فقط واقعیت گویم، لذا به خودتان وامی‌گذارم تا سرنوشت و سرگذشت چنین دخترانی را، در دو فاصلۀ زمانی قبل از ازدواج و بعد از ازدواج حتی در میان دوستان و فامیل و آشنایانتان ببینید و مقایسه کنید و سپس خود نتیجه‌گیری نمایید!

۴- دختران لوس و از خودراضی:

یکی دیگر از خصوصیات زن خوب این است که لوس و خودخواه نباشد. معمولاً دختران لوس، اغلب یا تک فرزند و یا تنها دختر خانواده هستند و بقیه پسرند، یا دختر ته تغاری خانواده هستند، و یا بالاخره، از پدر یا مادر و یا گاهی از هردو، محروم بوده‌اند. در نتیجه، اطرافیان برای این که به قول خودشان کمبود محبت آنها را جبران کرده باشند، گاهی بیش از حد و به گونه‌ای غیرمتعارف به آنها محبت کرده‌اند. زندگی با دختر لوس بسیار مشکل است. البته گاهی به یکباره رشد و تکامل یافته و صد و هشتاد درجه تغییر می‌کنند؛ چون خودشان از لوس بودن و از خود راضی بودن خودشان خسته شده‌اند. ولی اکثراً این تغییرات بسیار اندک است و پیوسته میل دارند مثل دوران کودکی‌شان همه‌چیز را حاضر و آماده ببینند و از خود تلاشی به خرج ندهند.

برای ازدواج با چنین دخترانی عجله به خرج ندهید که در صورت عدم وقوع آن هم، تازه چیزی را از دست نداده‌اید. بعد از وصلت با این گروه هم به امید این که وقتی به خانه شوهر می‌روند خوب می‌شوند نباشید؛ به خود وعده ندهید که چون بچه است، من او را می‌سازم! البته ممکن است موفق شوید، ولی یقین داشته باشید که کار سخت و طاقت‌‌فرسایی را باید انجام دهید. نکتۀ مهمی که آقایان باید بدان توجه کافی داشته باشند و از این مطلب با سلیقۀ خاصی حسن استفاده کنند، این است که همۀ این قبیل دختران، لوس نیستند؛ زیرا خیلی از آنها که پدر و مادرانی شایسته و آگاه برای تربیت‌شان دشته‌اند، اجازه نداده‌اند که فرزندانشان لوس و از خود راضی بار‌آیند. بسیار اتفاق افتاده است که دخترانی با دارا بودن چنین مشخصاتی، نه تنها لوس و نُنر نبوده‌اند، بلکه از هر نظر کامل نیز بوده‌اند. شناخت آنها کار چندان مشکلی نیست؛ با کمی دقت، تفاوت این دو گروه را به خوبی درمی‌یابید.

۵- دختری که شدیداً متکی و وابسته است؛

مشخصات این دسته از دختران، با مشخصات دخترانی که قبلا شرح دادیم، خیلی به هم نزدیک است. با این تفاوت که یک دختر وابسته، باید هرکاری را حتماً با کسی و یا غالباً با مادرش در میان بگذارد و سپس تصمیم بگیرد؛ حتی کارهای بسیار جزئی و پیش پا افتاده را. چنین دختری دارای شخصیت مستقلی نیست و به قول معروف، ارادۀ کافی برای انجام کارهایش را ندارد.

در اینجا یادآوری یک نکته را برای مردان جوان لازم و ضروری می‌بینم. نه تنها مخالف مشاوره نیستم – که خود یک مشاور خانواده هستم! – بلکه شدیداً طرفدار مشورت زنان جوان با مادرانشان هستم؛ زیرا مادر، دارای تجاربی است که دختر نوعروسش فاقد آن است؛ پس چه بهتر که دختر از مادرش که از همه به او نزدیکتر است آموزش ببیند؛ سهل است مردان جوان نیز هرگز نمی‌بایستی که چنین مشورت‌هایی را با دیدۀ شک و تردید نگاه کنند. منظور من از بان مطلب فوق، فقط آن‌ است که مشورت‌های اصولی لازم است. ولی هر مطلب کوچکی، مخصوصاً هر سوء تفاهم ناچیزی را با پدر و مادر درمیان گذاشتن و راهنمایی خواستن از آنها، دلیل متکی بودن زن جوان به مادرش می‌باشد که به تدریج در زندگی زناشویی، مشکل‌آفرین می‌شود.

۶- دختران همه‌چیزدان؛ یعنی «خانم معلم‌ها»!

من بر این گمانم که عنوان بالا خیلی چیزها را روشن می‌کند و توضیح زیادی لازم ندارد. ولی همان‌طور که هیچ مردی حق ندارد که بگوید «من فلان دختر را خواهم ساخت!» هیچ زنی هم حق ندارد چنین تصمیمی بگیرد که برای شوهرش یک معلم اخلاق و یا یک همسرِ همه‌چیزدان و عقل کل باشد! مردها نمی‌توانند تحمل کنند که تحت کنترل زنها درآیند؛ بنابراین زنی که قصد دارد شوهرش را تغییر بدهد، فقط او را از خانه فراری خواهد داد. در اینجا نیز یادآوری می‌کنم که من منکر تغییرات یک مرد، آن هم به وسیلۀ صرف وقت، حوصله و با ایثار و مهر و محبت زن نیستم.

خیلی از خانمها از این راه، به بالاترین موفقیت‌ها رسیده‌اند و حتی موجب ترقی و تعالی همسرشان نیز شده‌اند که لابد متوجه تفاوت این قبیل زنان با دسته اول که فقط قصد دارند نقش یک معلم اخلاق را بازی کنند می‌باشید. حتماً شما هم این عبارت مشهور را که تقریباً ضرب المثل شده است شنیده‌اید که می‌گوید: «پشت هر مرد موفقی، همواره یک زن خوب ایستاده است!» بنابراین «مشاور مهربان» مرد بودن، با «عقل کل» شدن در خانه، فرق بسیار دارد!

۷- دختران جاه طلب:

این گروه، دخترانی هستند که حس خودپرستی و جاه طلبی در آنها زیاد است. چنین زن‌هایی همه‌چیز را فدای کار خارج از خانه می‌کنند. آنها برای مردانشان به صورت رقیبی درمی‌آیند که دائماً در فکر مقایسه خود با همسرشان هستند. این دسته از زنان به آشپزخانه نمی‌روند، لباس نمی‌شویند، ظرف نمی‌شویند و صراحتاً می‌گویند که چرا ما چنین کارهایی را باید بکنیم؟ آنها حتی گاهی پا را از این نیز فراتر گذاشته و می‌گویند اصلاً چرا ما مرد نباشیم؟! من با جاه‌طلبی به همراه تلاش سازنده، اصلاً مخالف نیستم. آدم جاه‌طلب، کسی است که در زندگانیش هدفی مشخص دارد و قصد دارد با پشتکار و تلاش به آن برسد.

جاه‌طلبی، زمانی مشکل آفرین می‌شود که بخواهد همه‌چیز را تحت کنترل خود درآورد و به صورتی بیمارگونه، در تعقیب اهداف بلندپرورانه صاحب آن ایده، جلوه‌گری نماید. ما خانمهای محترم و فراوانی سراغ داریم که در اثر تحصیلات عالی، یا تلاش و کوشش، به خیلی از مقام‌های بلندپایۀ اجتماعی رسیده‌اند؛ ولی هرگز و تحت هیچ شرایطی، خانه و کاشانۀ خود را فدای کارشان، یا عرصه ناهنجاریهای خانوادگی نکرده‌اند. چنین زنانی آدمهای سازنده، مثبت و خلاقی هستند که موفقیت‌های اجتماعی را در کنار محیط گرم و صمیمی خانه و خانواده می‌خواهند؛ طبیعی است که باید مشوق آنها هم باشید و قدرشان را نیک بدانید. تکیۀ بیشتر بحث، و نفی جاه‌طلبی، روی رفتار کسانی است که این گونه فکر نمی‌کنند و از زندگی، فقط جاه‌طلبی به مفهوم خودپرستی و خودستایی آن را می‌شناسند؛ یعنی حسی که ویرانگر کانون زناشویی است؛ حال چه آگاهانه، یا ناخودآگاه!

بنابراین یکی از مهم ترین خصوصیات زن خوب این است که به جای اینکه رو به روی شوهرش قرار گیرد خود را در کنار او می بیند و سعی می کند همیشه و همه جا همراه و پشتیبان همسرش باشد.

بسیار خوب! حال که به این مرز از موضوع رسیده‌ایم، ممکن است در ذهن بسیاری از خانم‌های محترم، این سؤال پیش بیاید که چرا من این دسته زنان را از بقیۀ آنها جدا کرده‌ام و از مردان خواسته‌ام که در صورت تمایل به ازدواج با آنها، با احتیاط و اندیشۀ بیشتری قدم پیش بگذارند که اگر آگاهانه به این ازدواج تن دادند، معلوم است که قبلاً خود را آمادۀ همۀ شرایط ناگوار آن نیز کرده‌اند. ولی این که چرا انگشت روی این دسته از زنان گذاشته‌ام، دلیل آن هیچ‌گونه پیشداوری، از خود گفتن، یا در عالم خیال به واقعیت رسیدن، نبوده است؛ بلکه اغلب اختلافاتی که در دفتر کارم مطرح و گاهی نیز حتی در حضورم به مشاجره کشیده شده، ناشی از این گونه تفاوت‌های فکری و رفتاری بوده است.

مخصوصاً پرونده‌هایی که منجر به جدایی و حتی طلاق زوجین شده و در آن، مرد خواستار طلاق بوده، بیشتر حول و حوش همین مطالب دور می‌زده است. ابتدا قصد داشتم برای هر گروه از این گونه خانمها، مثالی از پرونده‌های موجود بیاورم، اما چون مطلب به درازا می‌کشید و درواقع می‌شد مصداق: «اندیشه فراخ است و عرصه تنگ» لذا تصمیم گرفتم آنها را خلاصه کرده و نتایج‌شان را اینجا بیاورم.

Picture of شیک اندیش
شیک اندیش

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “چه زنانی برای ازدواج مناسب نیستند” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

قابل فهم بودن
ساده گویی
بار علمی
مفید بودن
کاربردی بودن

پیمایش به بالا