چطور از آزار عاطفی نجات پیدا کنیم؟
چکیده مطلب
مواقعی وجود دارد که خود را درون رابطهای میبینیم که نتیجهای جز آزار عاطفی برای ما ندارد. به این رابطه پایان میدهیم اما همچنان باید با عواقب آن زندگی کنیم. در ادامه توضیح خواهیم داد چطور خود را از آزار عاطفی که دیدهایم نجات بدهیم.
شما بالاخره رابطهی بدی که داشتید را به پایان رساندید. کسی که سالها شما را با کنترل کردن و کلامش آزار میداد و مایه آزار عاطفی شما بود، رها کردید.شجاعت به خرج دادید و رابطه را پایان دادید. تصمیم سختی گرفتید و با فردی که زمانی او را دوست داشتید یا حتی هنوز هم او را دوست دارید، خداحافظی کردید.
حالا کمی هیجانزده هستید چرا که آزاد شدهاید. دیگر نگران ناراحت کردن کسی نیستید. دیگر در خانه خودتان مضطرب نیستید و از خود نمیپرسید که باید چه کنم؟
حال شما دوباره صاحب اختیار زندگیتان شدهاید.
اما بخش دیگری از شما شاید بخش بزرگتر وجود شما، حال و اوضاع خوبی ندارد. تمام امیدها و آرزوهای شما در مورد این رابطه از بین رفتهاند. هیچ چیزی با این شخص قرار نیست تغییر کند و شما این را میدانید.
روحیه، اعتماد به نفس و عزت نفس حتی شخصیت شما توسط این فرد که قرار بود شما را دوست داشته باشد از بین رفته است.
شاید خودتان را سرزنش میکنید که چطور از همان اول گول این آدم دروغگو را خورده بودید. چرا این موضوع را همان اول تشخیص ندادم؟ چطور این همه مدت تحمل کردم؟
شاید به خاطر از دست دادن او قلبتان شکسته است و مرتب به یاد زمانهای خوبی که با هم داشتید میافتید. حالا تصمیم به پایان رابطه گرفتهاید، خاطرات خوب به صورت ناگهانی وارد ذهنتان میشوند.احساسات، افکار و خاطرات زیادی وجود دارند که درون سرتان قرار دارند و نمیدانید که کدامیک واقعی هستند، چه چیزی حقیقت دارد و چه چیزی برای شما درست است
درمان شدن پس از آزار عاطفی
هر چیزی که باعث شده است تا از این فرد جدا شوید حالا به نظرتان منطقی میآید چرا که میدانید چیزی که بین شما و همسرتان در جریان بود، غلط بوده است.
هر چقدر او باهوش و جذاب بوده اما حالا میدانید که روی دیگر شخصیت او غیر قابل قبول و مضر بوده است.
- فردی که شما را دوست دارد مرتب به شما توهین نمیکند و فریاد نمیزند.
- فردی که شما را دوست دارد سعی نمیکند تمام رفتارها و اعمال شما را کنترل کند.
- فردی که شما را دوست دارد کاری نمیکند تا تصور کنید دیوانه هستید.
- فردی که شما را دوست دارد هر روز شما را آزار نمیدهد.
با اینکه رابطه را پایان دادهاید اما هنوز هم با احساسات حل نشده، ترسها، ذهنیت و حتی بیماریهای ذهنی دست و پنجه نرم میکنید چون شما قربانی آزار عاطفی بودهاید. چطور میتوانید با وجود تمام این مشکلات دوباره تبدیل به شخصی سالم و پر از اعتماد به نفس شوید و دوباره شخصی دیگر را پیدا کنید که او را دوست داشته باشید؟
اجازه بدهید ابتدا ببینیم چطور آزار عاطفی میتواند روی شما اثر بگذارد.
آزار عاطفی چطور زندگی شما را تغییر میدهد؟
هیچ حسی ندارید و نا امید هستید
از آنجایی که سالها از عواطف خود حفاظت میکردید ممکن است کاملاً ارتباط خود را با آنها از دست داده باشید.نمیتوانید چیزی را حس کنید حتی با اینکه به خاطر این آزادی باید خوشحال باشید. نمیتوانید حسی داشته باشید. به نظر میرسد به جای اینکه در زندگی نقش فعالی داشته باشید، تبدیل به یک شاهد شخص سوم شدهاید.
اگر هم چیزی حس کنید فقط حس یاس و ناامیدی است. رابطه شما پایان یافته است و تصور میکنید که هیچ چیزی برای شما باقی نمانده است. حتی تصور میکنید آزار عاطفی دیدن خوب است چرا که طرف مقابل مرتب شما را مورد انتقاد قرار میداد و دست کم میگرفت.
نیاز به حمایت و تایید خیلی زیادی دارید
بعد از اینکه سالها حس میکردید که به اندازه کافی خوب نیستید هنوز هم خودتان را دست بالا نمیگیرید. برای جبران این کمبود اعتماد به نفس سعی میکنید دیگران را از خود راضی کنید.شما همیشه به دنبال پذیرش، عشق و تاییدی هستید که در رابطه قبلی خود بدست نیاوردید. به دنبال افراد دیگر برای رفع این نیاز میروید و اغلب نیازها و ارزشهای خود را نادیده میگیرید.
اعتماد به نفس کافی ندارید تا روی پای خود بایستید و بگویید که من خودم را دوست دارم. در کاری که انجام میدهم، خوب هستم. برای شما سخت خواهد بود که با خودتان مهربان و صبور باشید.هیچ میلی ندارید و اغلب خشم بدون کنترل بر شما غالب میشود. از کسی که شما را آزار داده و همینطور خودتان، عصبانی هستید.
چطور او بعد از صرف این همه انرژی و عشقی که در رابطه گذاشته بودید، چنین رفتاری با شما داشته است.چرا او خودش پیش قدم نشد و همه چیز را تغییر نداد؟
همینطور از خودتان میپرسید که چطور این بلا را سر خود آوردهاید و اجازه دادهاید تا اینطور با شما برخورد شود. نمیتوانید باور کنید که چطور قبلاً متوجه این اتفاق نشده بودید.حتی ممکن است از والدین خود عصبانی باشید چرا که آنها خودشان در دوران کودکی به شما آزار عاطفی رساندهاند و سبب شدهاند که به این نوع افراد در بزرگسالی علاقهمند بشوید.
چرا آنها از شما حمایت نکردند تا در دوران بزرگسالی تصمیمات بهتری بگیرید.حتی نسبت به دوستان و فامیل هم خشمگین هستید که چرا این مشکل را ندیدهاند و شما را نجات ندادهاند
هویت خود را از دست دادهاید
خودتان را قبل از اینکه با این شخص آشنا بشوید میشناختید. شاید فردی قوی، خوشحال و توانا بودهاید. اما حالا نمیتوانید این فردی که داخل آینه قرار دارد را بشناسید.
سالها آزار عاطفی دیدن، سبب شده که دیگر خودتان را نشناسید. حالا با شخص غیر جذابی روبهرو هستید که نتیجه سالها توهین و آزار و اذیت شریک زندگیتان است.
اگر همسرتان به شما گفته که چطور فکر کنید، به چه چیزی باور داشته باشید و چطور احساسی داشته باشید شما همه چیز را باختهاید. دیگر عروسک گردانی وجود ندارد که همه اینها را برای شما مدیریت کند. بنابراین چطور دوباره خودتان را خلق میکنید و خود قدیمیتان را پیدا میکنید؟
دچار اضطراب و افسردگی هستید
آزار عاطفی زیان بزرگی به سلامتی ذهنی شما وارد کرده است. وقتی در میان این رابطه قرار داشتید به نوعی برای نجات خودتان و کودکانتان توانستهاید خودتان را نجات بدهید.اما حالا که از رابطه بیرون آمدهاید، دیگر هیچ نوع سپر دفاعی ندارید. تمام انرژی عاطفی که صرف کرده بودید تا این رابطه را حفظ کند حالا شما را خسته کرده است و دیگر نمیتوانید کاری بکنید.
شاید همچنان دچار اضطراب هستید که نشانهی استرس پس از حادثه (PTSD) است. درست مثل این میماند که یک منطقه جنگی را با تمام خاطرات بد و ترسهایش که روی ذهنتان اثر گذاشته، ترک کردهاید.یا اینکه وارد مرحله تاریکی شدهاید که دوست دارید پنهان شوید و تمام روز را گریه کنید. تمام درد عاطفی که در طی سالها دیدهاید حالا خود را به شکل افسردگی و ناراحتی غیر قابل تحمل نشان میدهد.
اعتماد خود را از دست دادهاید و از عاشق شدن میترسید
فقط فکر کردن به این موضوع که دوباره با فرد دیگری رابطه داشته باشید شما را میترساند. چطور با اینکه تصور میکردید همسرتان را میشناسید اما تصورتان غلط بود، دوباره به فرد دیگری اعتماد کنید؟
اگر همسرتان شما را گول میزد و مرتب تلاش میکرد که قوه تشخیصتان را زیر سوال ببرید، از خود میپرسید چطور بقیه مردم از این رفتار سمی استفاده نمیکنند.نمیدانید آیا میتوانید یک فرد مناسب، سالم و دوست داشتنی را پیدا کنید. به جای اینکه شانس خود را امتحان کنید ترجیح میدهید هیچ اقدامی نکنید.
یا اینکه برعکس از روی استیصال سراغ هر کسی میروید که کمی به شما محبت، مهربانی و احترام نشان بدهد تا اینکه دوباره با فردی مثل رابطهی قبلیتان آشنا میشوید.جای شکی نیست که آزار عاطفی ناشی از رابطه قبلی به شما آسیب وارد کرده است اما نیازی نیست تا با اثرات آن تا ابد درگیر باشید.
میتوانید از آزار عاطفی که دیدهاید نجات پیدا کنید و تبدیل به فرد خوشحال و مطمئنی شوید که میداند چطور شریکی بهتر، مهربان و بالغتر را پیدا کند.
در ادامه مراحلی را معرفی خواهیم کرد تا فرایند درمان شما سرعت پیدا کند
۱. به مغزتان گوش دهید نه قلبتان
میتوان فردی را همزمان دوست داشت و همینطور بدانیم که او برای ما ضرر دارد. قلبتان میگوید که به او یک شانس دیگر بدهید. قلبتان خاطرات خوب و خوشی که را داشتهاید به یادتان میآورد. قلبتان شما را وادار میکند تا تلفن را بردارید و از اوضاع همسر قبلیتان جویا شوید چرا که دلتان برای او خیلی تنگ شده است.
تمام این احساسات قوی و قانع کننده هستند. شما سالهای زیادی را با این فرد سپری کردهاید و جدایی از او شما را آزار میدهد. بعضی شبها تحمل این وضع خیلی سخت میشود. او مثل یک داروی مخدر میماند که نیاز به مصرف دوباره آن دارید.اما بخش منطقی مغزتان میداند که کار درست را انجام دادهاید. میدانید که باید از این فرد که به شما آزار رسانده است تا جای ممکن دور شوید.
اگر دوباره پیش او برگردید هرگز شانس تجربه یک عشق واقعی را نخواهید داشت. شعاری که هر روز باید با خود تکرار کنید این است:
به مغزم گوش میکنم نه قلبم.
روزهایی که قلبتان میشکند با یک دوست تماس بگیرید تا کمکتان کند و به آنها بگویید تا به شما دلایل ترک کردن این رابطه را یادآوری کنند.
۲. اجازه بدهید مراحل مختلف پایان رابطه را طی کنید
پایان یک رابطه درست مثل تجربه مرگ یک عزیز است. باید مراحلی مثل: غم و اندوه را طی کنید تا بهبودی آغاز شود. اگر در حال حاضر هیچ احساسی ندارید اشکالی ندارد. اجازه بدهید برای مدتی همینطور باقی بماند. نمیتوانید خودتان را مجبور به دوباره حس کردن بکنید و سرانجام احساسات شما دوباره باز میگردند.
اگر نا امید هستید به خودتان یادآور شوید که دلیلش شریک زندگیتان بوده است که شما را آسیب پذیر رها کرده است. در همین زمان به خودتان یادآور شوید که فرایند بهبودی در نهایت رخ خواهد داد و حتی اگر باور ندارید اما فرصتهای بیشتری در انتظار شما هستند.
دفترچهای تهیه کنید و احساسات خود را درون آن بنویسید. اما به امیدها و آرزوهای خود، اینکه چه میخواهید تا جلو بروید و اینکه چطور میتوانید دوباره شروع کنید، نیز اشاره کنید.حتی اگر نتوانید به آنها در حال حاضر عمل کنید اما آنها تبدیل به جرقههای امید برای شما خواهند شد.
۳. خشم خود را در یک مسیر سازنده به کار ببرید
کاملاً طبیعی است که نسبت به تجاربی که از آنها نجات پیدا کردهاید عصبانی و خشمگین باشید. طبیعی است که بخواهید به همسر قبلیتان آسیب بزنید و از خودتان عصبانی باشید.اما از خشم در مسیر بهتری استفاده کنید تا با گرفتن تصمیمات غلط، بیم و وحشت بیشتری را وارد زندگی خود نکنید.
احساسات خود را بنویسید، به بالشتتان ضربه بزنید! بدوید یا یک ورزش هوازی دیگر را انجام بدهید تا خشمگین نباشید.اگر نتوانید خشم را مدیریت کنید آن را روی کودکان، دوستان و خانواده خود خالی خواهید کرد. حتما احساسات خود را بروز دهید بدون اینکه به دیگران آسیب برسانید.
۴. برای ساختن اعتماد به نفستان کاری بکنید
اعتماد به نفس شما ضربهی سختی خورده است و شاید حس کنید غیر ممکن است تا دوباره خودتان را دوست داشته باشید یا به خودتان باور داشته باشید.میتوانید با عمل کردن و رسیدن به اهداف کوچک، دوباره اعتماد به نفستان را بسازید. از شر وسایل اضافی درون خانه خلاص شوید، به یک کلاس هنری بروید یا داوطلب انجام کاری بشوید.
بیرون بروید و یک کار پیدا کنید، مدیتیشن یاد بگیرید چرا که منافع ذهنی و فیزیکی زیادی دارد.نیازی نیست اهداف بزرگ داشته باشید. با انجام دادن کارهای کوچک، نوعی حس پیروزی و موفقیت را تجربه میکنید.
با خانواده و دوستان خود دوباره ارتباط برقرار کنید. نیاز به افرادی دارید که شما را حمایت کنند و کسانی که باعث شوند تا دوباره حس کنید خوشحال هستید و شما را دوست داشته باشند.
۵. ارزشها، عقاید و باورهای خود را دوباره مورد ارزیابی قرار بدهید
اگر شریکتان با تسلیم کردن شما به باورهایش، هویت شما را دزدیده است بنابراین نیاز دارید تا در مورد تمام ارزشها، عقاید و باورهای خود تجدید نظر کنید.
از خودتان بپرسید…
- ارزشهای اساسی من چه هستند؟
- فلسفه شما در مورد پول، بزرگ کردن کودکان، محلی که باید زندگی کنید و … چیست؟
- باورهای معنوی و مذهبی شما چه هستند؟
- عقاید سیاسی شما چه هستند؟
- چه فیلمها و سریالهایی را دوست دارید؟
- با چه کسی میخواهید دوست شوید؟
- کجا دوست دارید غذا بخورید؟
به تمام جنبههای زندگیتان که همسرتان در مورد آنها تصمیم گرفته است، نگاهی دوباره بیندازید و نظرات و دیدگاههای خود را ایجاد کنید. از این آزادی برای تعریف دوباره خود و چیزهایی که در زندگی میخواهید، لذت ببرید.
۶. به سرعت اضطراب و افسردگی را درمان کنید
اگر نشانههای بیماری افسردگی یا ذهنی را در خود مشاهده میکنید سریعاً دست به عمل بزنید قبل از اینکه بیشتر درون این احساسات غرق شوید.اضطراب، استرس پس از حادثه و افسردگی همه قابل درمان هستند اما وقتی حس بدی دارید انرژی لازم را برای برداشتن تلفن و تماس با یک پزشک یا روانشناس ندارید.
اما این کار را انجام بدهید یا از یک دوست بخواهید که کسی را برای کمک به شما پیدا کند. هر چقدر بیشتر صبر کنید اوضاع بدتر خواهد شد. نمیتوانید با این بیماریها خودتان برخورد کنید و نمیتوانید بیشتر از این در زندگی خود وقفه ایجاد کنید.
۷. قبل از اینکه به دنبال قرار گذشتن بروید، خودتان را درمان کنید
شما در رابطهای بودید که زیر فشار زیاد به روان و اعتماد به نفستان قرار داشتهاید. اغلب افرادی که از این روابط خارج میشوند آماده نیستند که وارد یک رابطه دیگر بشوند.شما نمیخواهید تا دوباره درون یک رابطه آزار دهنده دیگر قرار بگیرید آن هم زمانی که از نظر عاطفی ناتوان و غمگین هستید. قبل از اینکه به دنبال عشق جدیدی بگردید مطمئن شوید که خودتان را دوست دارید.
مطمئن شوید که میدانید یک رابطه سالم چطور به نظر میرسد و چطور میتوانید فردی که قصد آزارتان را دارد اما به نظر مهربان و جذاب میرسد را شناسایی کنید.رفتارها و واکنشهای خود در رابطهی قبلیتان را ارزیابی کنید تا ببینید در کدام قسمتها باید تغییر ایجاد کنید.
همانقدر که میخواهید فرد مناسب را پیدا کنید خودتان هم باید صفات یک فرد مناسب را داشته باشید تا یک رابطه سالم و متعادل شکل بگیرد.از خودتان به خاطر داشتن شجاعت و قدرت برای پایان دادن یک رابطه سمی و مضر، قدردانی کنید. اما بدانید شما هنوز کارهای دیگری را باید انجام دهید و یکی از آنها درمان کردن خودتان است.
به خودتان زمان کافی برای درمان بدهید تا بتوانید در زندگی خود جلو بروید و دوباره عاشق شوید.
- ۸ اشتباه رایج در زندگی زناشویی که منجر به طلاق می شود
- ۸ دلیل جالب درباره خیانت کردن مردها و زنها که نمی دانید
- ازدواج با زن شاغل چه مزایا و معایبی دارد؟ (برسی کارکردن زن متاهل)
- بهترین جملات مخ زدن جنس مخالف و تاثیر گذاری عاشقانه
- چطور خودم را به یک مرد جذاب تبدیل کنم؟(ترفند مرد جذاب برای جذب زنان)
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.