نقش قصهگویی در تربیت کودکان:
قصهگویی از دیرباز یکی از شیوههایی بوده که به کودکان کمک میکند تا بهترین شکل ممکن با مفاهیم و ایدههای جدید آشنا شوند. به عنوان یکی از شیوههای تربیت کودکان، قصهگویی میتواند به عنوان یک ابزار بسیار موثر در تقویت ارتباط بین والدین و فرزندان و همچنین بهبود رشد شخصیتی کودکان عمل کند.
با توجه به اینکه کودکان در سنین پیشدبستانی و ابتدایی به دنبال کشف واقعیتهای جدید هستند، یکی از روشهای موثر برای آموزش به آنها، استفاده از قصهها و داستانهای جذاب و پرمعنی میباشد. قصههایی که با استفاده از شخصیتهای داستانی متفاوت، به کودکان ایدههای پایدار و مهارتهای مختلف را آموزش میدهند. این شخصیتها میتوانند برای کودکان، الگویی برای انجام کارها، حل مسئله و تصمیمگیری به شمار بروند.
قصهگویی به حالتی است که کودکان به دنبال داستانهای جذاب و هیجانانگیز هستند. قصههایی که با استفاده از شخصیتهای داستانی متفاوت، به کودکان ایدههای پایدار و مهارتهای مختلف را آموزش میدهند. این شخصیتها میتوانند برای کودکان، الگویی برای انجام کارها، حل مسئله و تصمیمگیری به شمار بروند.قصهها میتوانند به کودکان کمک کنند تا به یادگیری مهارتهای اجتماعی، برقراری ارتباطات موثر با دیگران و همچنین درک بهتر از مفاهیم اخلاقی مانند صداقت، صبر، مسئولیتپذیری و دیگر مفاهیم مرتبط با ارزشهای انسانی کمک کنند.
علاوه بر این، قصهگویی میتواند به کودکان کمک کند تا بهترین شکل ممکن با مواجهه با ترس، نگرانی و استرس روبهرو شوند. قصههایی که موضوعاتی مانند ترس از تاریکی، از دست دادن دوستان و یا خوردن غذایی ناخوشایند را در بر میگیرند، به کودکان کمک میکنند تا با این احساسات به درستی کنار بیایند و با داستانهای مثبت و راهحلهای مختلف، احساسات خود را کنترل کنند.
از آنجا که قصهگویی یک شیوه تعاملی است، والدین میتوانند با ارائه داستانهای مختلف، روابط خود با فرزندان خود را بهبود بخشند و به کودکان خود کمک کنند تا با احساسات خود بهتر کنار بیایند. با داستانگویی به کودکان، میتواند نه تنها خلاقیت، بلکه تفکر منطقی در آنها را نیز تقویت کند.
به عنوان یکی از شیوههای تربیت کودکان، قصهگویی میتواند به عنوان یک ابزار بسیار موثر در تقویت ارتباط بین والدین و فرزندان و همچنین بهبود رشد شخصیتی کودکان عمل کند. با استفاده از داستانهای مختلف، میتوان به کودکان کمک کرد تا بهترین شکل ممکن با مواجهه با مفاهیم جدید آشنا شوند و احساسات خود را کنترل کنند. به همین دلیل، قصهگویی را میتوان به یکی از بخشهای مهم تربیت کودکان تبدیل کرد.
اهمیت و جذابیت قصه در عصر اینترنت و گوشی
در روزگاری نه چندان دور، آن وقتها که خانهها قدر یه غربیل بود و پیرزنهای مهربان همیشه مشتاق مهمانهای ناخوانده بودند، آن روزها که کرسی وسط اتاق نه فقط از گرمای آتش داخل منقل، که از گرمای صدای مادربزرگهای خوشذوق به تن نوهها و نتیجهها جان میریختند؛ آن روزها که کام بچهها نه فقط از نقل و نبات و کشمش و مویز روی کرسی، که از حلاوت لحن و صدای پدربزرگها شیرین بود، «قصه» و قصهگویی پل ارتباط امن و پر اهمیت بین نسلها بود.
قصه حتی برای نسلی که مادربزرگ و پدربزرگ و کرسی را تجربه نکردهاند هم میتواند جذابیت داشته باشد. نوستالژیای که در بطن این خاطرات وجود دارد، آنقدر همهگیر و عمیق است که همه ما ناخودآگاه احساس میکنیم چنین روزهایی را زیستهایم و چنین دقایقی را گذراندهایم. اما علت اینهمه شیرینی و جذابیت خاطره کرسی و قصه و پدربزرگ و مادربزرگ در چیست؟ شهرنشینی در چند دهه اخیر اغلب خانهها را بینیاز از اجاق و مجهز به سیستم تهویه مطبوع هوشمند کرده است، پس چرا از تجسم کرسی کهنه با لحاف چهلتکه و شبچرههای مختصر که روی آن چیده شده، بر لبانمان لبخند مینشیند؟ ما که نسل رادیو و تلویزیون و کامپیوتر و لپتاب و موبایل هستیم، چرا از یادآوری چنین تصویری اینقدر ذوق میکنیم؟
نقش قصه گویی در تربیت کودکان
جواب این راز در «قصه» نهفته است. در تعاریف رایج، قصهگویی یک فعالیت یا فرایند دو طرفه است که در آن قصهگو در تعامل مستقیم با شنونده است. قصهگویی مثل اخبارگویی نیست که در آن گوینده مستقیم دوربین را نگاه کند و مخاطب صرفا از محتوای خبر مطلع شود. قصه پل ارتباط بین دو نفر است. یکی از معدود فعالیتهای انسانی که در حین انجام آن، ارتباط چشمی، کلامی و احساسی بصورت کامل صورت میگیرد.
شاید با خودتان بگویید: در عصری که فیلم و کارتون و گیم و … هوش و حواس خرد و کلان را ربوده است، دیگر کدام بچهای به شنیدن قصه علاقمند است؟!
اهمیت نحوه شروع قصهگویی
بیایید امتحان کنیم! یکی از قصههایی را که در کودکی شنیدهاید یا در کتابی خواندهاید و آن را دوست دارید، به یاد بیاورید. این قصه را چندین بار برای خود مرور کنید تا مطمئن شوید که هیچ بخش ریز و درشتی از آن فراموشتان نشده است. بعد از اینکه خوب زیر و بم قصه را به یاد آوردید و با خود مرور کردید، کودکتان را کنارتان بنشانید. برای شروع، تاریخچه قصه را برایش بگویید: «این قصه را وقتی به سن و سال تو بودم خاله جانم برایم تعریف کرد» یا «زمانی که کمی از تو بزرگتر بودم داستانی خواندم که خیلی جذبش شدم». سپس از کودکتان بپرسید که آیا دوست دارد قصهتان را بشنود؟ (با این سوال، احترام به نظر کودک به عنوان یک شخصیت مستقل را از سنین کودکی با او تمرین کنید). به احتمال زیاد جواب کودک مثبت است. در قدم بعدی، به نحوی که بتوانید چهره همدیگر را تماشا و نگاههای هم را دنبال کنید، بنشینید و … یکی بود یکی نبود …
اهمیت و جذابیت قصهگویی برای کودکان در عصر اینترنت و گوشی چیست؟
۱. قصهگویی هنوز هم کودکان و نوجوانان را جذب میکند. اولین و عمدهترین علت آن، ارتباط مستقیم پدر و مادر در نقش قصهگو با کودک در نقش شنونده است. این ارتباط که ارتباط چشمی و چهره به چهره است، در طول داستان به یک ارتباط احساسی مشترک تبدیل میشود. کودک با لحن شما شاد یا متاثر میشود. با شخصیت قصه به واسطه شما همذاتپنداری میکند و در احساس نهفته در پس کلمات به واسطه صدای شما همراه میشود. قدم به قدم با شما و قصهتان پیش میرود تا به آخر قصه برسد. این همراهی در کمتر فعالیت مشترکی در بین والدین و کودک اتفاق میافتد. باید توجه داشت وقتی کودک در کنار والدین احساسات مختلف و بخصوص غم را در طی یک داستان درک میکند، به دلیل حضور و حمایت والدین، تجربه خوبی برای مدیریت عواطف خود کسب میکند و در صورت نیاز، والدین به او کمک میکنند تا نحوه صحیح کنار آمدن با عواطف دشوار را به درستی بیاموزد.
۲. دلیل دیگری که قصهگویی را برای کودک و نوجوان جذاب میکند، اختصاص زمانی ویژه و خاص به آنهاست. در زمان قصهگویی، شما نه میتوانید اخبار ببینید، نه با دوستتان صحبت کنید، نه موبایلتان را چک کنید و نه حتا رویتان را از کودک برگردانید. زمان قصهگویی، زمان اختصاصی برای شما و کودکتان است. این اختصاص دادن ۱۰۰ درصدی زمان مشخصی به کودک، هم برای او – و هم قطعا برای شما – بسیار ارزشمند و موثر خواهد بود، و باعث نزدیکی افکار و عقاید و در نهایت کاهش مشکلات دوره نوجوانی و بهبود ارتباط دو طرفه میشود (مراجعه کنید به مقالهی ۵ نکته ساده برای ارتباط بهتر با فرزند نوجوان). قصهگویی را به عنوان یک سرمایهگذاری بلند مدت در نظر بگیرید. قصه یک سرگرمی مقطعی نیست که بتوانید موبایل را جایگزینی برای آن تصور کنید و با دادن آن به دست بچه نتیجهای مشابه بگیرید؛ شما در حال ساختن ارتباطات پایه با کودکتان هستید.
۳. دلیل دیگر جذابیت قصهگویی، محتوای قصه است. پدران و مادرانی که آگاهانه کتابها یا منابع گوناگون و متعدد شفاهی را برای یافتن بهترین و مناسبترین قصهها جستجو میکنند، میدانند که علاوه بر جذابیت محتوای قصه، در حال کاشتن بذرهای اندیشهای هستند که در شکلگیری شخصیت و موفقیت آینده کودکان تاثیرگذار است. شوربختانه اغلب والدین، تربیت کودک خود را تنها به دست رسانههای اجتماعی و سیستم آموزشی میسپارند که مشخصا عملکردشان، میتواند با سوالهایی مواجه باشد.
۴. کنار خود گرفتن کودک یا دور هم جمع کردن کودکان هم سن فامیل در مهمانیها و سرگرم کردن آنها با قصهای شیرین – آن هم در شرایط و روزگاری که اغلب ما وقت کافی برای در کنار هم بودن نداریم – فضایی دلچسب و به یادماندنی برای آنها خواهد ساخت که در آینده میتواند یادآور خاطرات خوبی باشد.
۵. اما مهمترین کارکرد قصه برای کودکان این است که او را کم کم با جهان پیرامون و تجارب مختلف آشنا میکند. هر چه باشد، مهمترین ویژگی گونه انسان توانایی تکلم او است که به او امکان میدهد از طریق قصههای شفاهی و کتبی، دانش و تجربه موجود در ادبیات را بدون آنکه شخصا در زندگی خود بازتجربه کرده و احیانا دچار آسیب شود، بیاموزد و رشد ذهنی کافی داشته باشد. والدین میتوانند از این ابزار فوقالعاده برای جهتدهی افکار کودک به سمتی که فکر میکنند صحیح است، استفاده کنند؛ همچنین با اجتناب از مستقیمگویی و در طی داستانهای متفاوت، دیدگاههای درستی را وارد ذهن فرزندشان کنند.
چرا اینترنت و گوشی نمیتواند جایگزین قصه باشد؟
بررسیهای انجام شده نشان میدهد که با پیشرفت تکنولوژی و جایگزینی ارتباطات مجازی با ارتباط واقعی و رو در رو و نیز تولید انواع انیمیشنها و برنامههای متنوع تلویزیونی و اپلیکیشنهای موبایل و تبلت، کودکان هر روز بیشتر از پیش از ارتباطات اجتماعی دور شده و در تنهایی خود فرو میروند. جذابیت صفحههای رنگی مانیتورها و گوشی همراه، کودک را از دوران نوزادی به خود جلب میکند؛ و ما ندانسته این صفحههای پر از نور و رنگ را در اختیار کودک قرار میدهیم، غافل از اینکه با گذاشتن آن جلوی چشم او، او را از دیدن خیلی چیزها محروم میکنیم. از دیدن کوچه و خیابان و رفت و آمدهای آن، از دیدن طبیعت و تغییرات آن در روزها و فصلهای مختلف، از دیدن اطرافیان و حتی همبازیهای محله یا مدرسه! وقتی کودک مشغول بازی با تلفن همراه است، حتی نمیتواند به همبازی خود نگاه و توجه کند. چون باید تمام حواسش به صفحه گوشی باشد! این عدم ارتباط با جهان اطراف و عدم ارتباط چشمی و احساسی با دیگران، باعث میشود که کودک از نظر رشد اجتماعی، عاطفی و احساسی دچار آسیب شود. ادامه چنین روندی در دوران نوجوانی و بعدها، باعث افزایش حس تنهایی و احساس نارضایتی در افراد خواهد شد (برای مطالعه بیشتر در این مورد، بهتر است مطلب تاثیر گوشی هوشمند بر تنهایی افراد را از نظر بگذرانید).
قصه گویی ابزاری برای آگاهی و رشد فکری کودک
در چنین شرایطی اگر به دنبال یک راهحل مطمئن و موثر برای فرزندپروی آگاهانه باشید، قصهگویی یکی از روشهایی است که امتحانش را پس داده است. به یاد داشته باشیم که برخلاف تصور عموم، قصهها صرفا برای خوابکردن بچهها در پایان روز نیست. قصه برای بیدارکردن او و آگاه نمودنش در تمام اوقات شب و روز است. جدای از اهداف تربیتی و آموزشی که قصهگویی میتواند داشته باشد و نیز تاثیرگذاری بسیار قویای که به عنوان یک روش آموزش غیرمستقیم موفق دارد، قصهگویی ارتباط بین نسلها را تقویت میکند. تقویت ارتباط بین نسلها به کودک احساس تعلق خاطر و هویت داده و اعتمادبهنفس او را تقویت خواهد کرد.
والدین آگاه با انتخاب و مطالعه منابع ناب و گزینش شده از میان داستانهای خوب و با توانایی ویژهای که در برقرارکردن ارتباط با فرزندشان دارند، میتوانند از این پل برای راه یافتن به دنیای کودکشان بهره ببرند؛ از این طریق میتوانند کودک را از دنیای تنهایی خود نجات داده و به دنیای گرم و صمیمانهای که دنیای نگاه کردن، دیدن، شنیدن، دیده شدن و شنیده شدن است بیاورند.
کافیست کمی از زمان و انرژی و ذوق خود را به کار بگیرید تا دروازه دنیای رنگارنگ قصهگویی را به روی کودکتان باز کنید؛ سپس به یادگیری مهارتها و ریزهکاریهای آن بپردازید و از اهداف تربیتی و پرورشی آن به خوبی بهره گیرید.