جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نشانه های رابطه سالم چیست؟۱۰ نشانه سالم بودن رابطه

نشانه های رابطه سالم چیست؟

نشانه های رابطه سالم، مجموعه ای از ویژگی ها و رفتارهایی هستند که در یک رابطه عاطفی سالم و پایدار بین دو نفر بروز می کنند. این ویژگی ها شامل احترام، صداقت، اعتماد، تعامل مثبت، پذیرش، تفاهم، اهمیت دادن به نیازهای همدیگر، حمایت از یکدیگر، قابلیت درک و همدلی، آرامش و تعادل در رفتارها، توجه به جزئیات، برخورداری از روحیه همکاری و تلاش برای حل مشکلات مشترک، احترام به حریم شخصیتی همدیگر و توانایی ارتباط موثر با یکدیگر می باشند. این نشانه ها در هر رابطه عاطفی سالمی بروز می کنند و باعث می شوند رابطه دو نفر به صورت پایدار و رضایت بخش برای هر دو طرف باشد.

همه انسان ها خواهان یک رابطه سالم هستند . کسی نیست که غیر از این را بخواهد. اما راه های شناخت یک رابطه سالم و نشانه های رابطه سالم چیست؟ در این مقاله و چند مقاله دیگر، به توضیح نشانه های رابطه سالم خواهیم پرداخت. در هر مقاله یکی از این نشانه ها را توضیح خواهیم داد. در نتیجه با دانستن این نشانه ها میتوان تشخیص داد که رابطه ای سالم است یا نه. در ادامه، این نشانه ها را معرفی کرده و اولین نشانه را بررسی میکنیم.

 

نشانه های رابطه سالم یا ناسالم

  • راحتی در بیان خواسته ها
  • کنترل همسر
  • تغییر متقابل
  • گذشتن از دوران مجردی
  • حسادت
  • تقسیم کارها
  • در دسترس بودن
  • توجه کردن به همسر
  • محدود کردن همسر
  • تشویق همسر

اولین مورد از نشانه های رابطه سالم

اولین نشانه یک رابطه سالم این است که هرکس بتواند خواسته هایش را بیان کند. اگر در رابطه خود نمی توانید خواسته ها و نیاز هایتان را به راحتی بیان کنید، آن رابطه سالم نیست. وقتی یکی از طرفین رابطه از ترس اینکه طرف مقابلش با خواسته او مخالفت کند، خواسته خود را بیان نمیکند، طبیعتاً مشکلی در این رابطه وجود دارد.

در برخی رابطه ها، به دلایلی مانند ترس از مورد تمسخر یا سرزنش قرار گرفتن، فرد نمیتواند خواسته ها و نیازهایش را بیان کند. در نتیجه این رابطه حداقل یکی از نشانه های رابطه سالم یعنی آزادی در بیان خواسته ها را ندارد.

به عنوان مثال، شوهر به تماشا کردن فوتبال علاقه زیادی دارد. اما همسرش همیشه با این موضوع مخالفت می کند و مانع تماشای فوتبال شوهرش می شود. بعد از گذشت مدتی از طی این روند، آقا دیگر از ترس خانم خود به تماشای فوتبال نمی نشیند و حتی نمیگوید که میخواهد فوتبال ببیند. این رابطه دارای مشکل اساسی است و حتماً حدس میزنید که مشکل این رابطه تنها بحث فوتبال دیدن نیست.

پیشنهاد مطالعه: تأثیر نایده گرفتن نشانه های رابطه قبلی در رابطه جدید

حال این یک مثال ساده در زندگی روزمره بود که خیلی ها آن را تجربه کرده اند. اما در زندگی خواسته ها و اتفاقات بزرگ تری وجود دارند که به دلیل ترس از مخالفت و مورد سرزنش قرار گرفتن، فرد آن را بیان نمیکند و تا مدت ها همینطور میماند. به نظرتان این فرد همیشه میتواند اینطور کوتاه بیاید و خواسته هایش را سرکوب کند؟ پس میبینید که نشانه های رابطه سالم نشانه های مهمی هستند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.

 

البته باید جهت مخالف را هم در نظر گرفت. یعنی گاهی اوقات شاید ما کسی باشیم که با خواسته های همسرمان مخالفت میکند. یعنی کسی هستیم که او از ترسش، خواسته های خود را سرکوب میکند و به او نمیگوید.

در صورت نبود آزادی برای اعلام نیازها چه مشکلی پیش خواهد آمد؟

طبیعتاً تا مدتی فرد میتواند این شرایط را تحمل کرده و از بیان نیازهای خود جلوگیری کند. این جلوگیری هم خود دلایل مختلفی میتواند داشته باشد. برای مثال فرد عاشق همسر خود است و به اجبار این وضعیت را میپذیرد. یا اینکه میترسد رابطه به اتفاقات بدی مانند جدایی ختم شود. در نتیجه تا جایی که توان دارد، سعی میکند این وضعیت را تحمل کند.

اما در اکثر مواقع این نیازها به راحتی قابل سرکوب و فراموشی نیستند. در نتیجه فرد اعتراض میکند و خواهان بهتر کردن شرایط زندگی میشود. حال بستگی به طرف مقابل دارد که بتواند خود را تغییر داده و تبدیل به کسی شود که به حرف های همسرش گوش میدهد یا نه.

اگر فرد بتواند خود را تغییر دهد، میتوان یکی از نشانه های رابطه سالم را در اینجا دید. اما اگر به همان رفتار خود ادامه دهد، احتمالاً رابطه به جدایی ختم شود.

تغییر متقابل از نشانه های روابط سالم است

 

اهمیت تغییر متقابل چیست؟

ابتدا تعریفی از تغییر متقابل میدهیم. تغییر متقابل به این معناست که به همان اندازه ای که انتظار تغییر طرف مقابل را داریم، خودمان نیز آماده تغییر بوده و تغییر کنیم.

 

می توان گفت که تقریباً تمامی زوجین به دنبال تغییر همسر خود هستند. یعنی می خواهند او را به چیزی که خودشان دوست دارند تبدیل کنند. در ابتدا باید دانست که این انتظار کاملاً اشتباه است. یعنی نمیتوان کسی را در زندگی تغییر داد. مگر اینکه خود فرد خواهان تغییر خود باشد. اما با وجود اینکه تغییر دادن دیگران، مخصوصا همسر کاری اشتباه است، افراد اکثراً در تلاش برای این موضوع هستند.

موضوع جالب تر اینکه همه آن ها می خواهند فرد مقابل خود را تغییر دهند اما حاضر نیستند که خودشان تغییر کنند. یک رابطه سالم، رایطه ای است که فرد در آن به همان اندازه که خواهان تغییر فرد مقابل خود است، آماده تغییر متقابل در راستای خواسته همسرش نیز باشد. در نتیجه تغییر متقابل وظیفه کسی است که دوست دارد همسرش مطابق با خواسته او تغییر کند.

تغییر متقابل به چه شکل انجام میشود؟

به عنوان مثال، خانمی می خواهد همسرش رفتار خود را نسبت به خانواده خود تغییر دهد و با سبک و فضای رفتاری آن خانواده برخورد کند. اما وقتی به خود او گفته می شود که تو نیز باید در مواقعی رفتار خود را تغییر دهی، مقاومت کرده و این تغییر متقابل را نمی پذیرد. اینجا بخشی است که مشکل به وجود میاید. یعنی چنین رابطه ای نشانه رابطه سالم را ندارد.

البته همانطور که گفتیم اگر خود فرد بخواهد، میتوان از او خواست که تغییر کند. اما خود نیز باید آماده چنین درخواستی بود. در اکثر موارد وقتی کسی از همسرش درخواست تغییر میکند، حتماً همسر او هم متقابلاً به فکر درخواست همین تغییر میفتد. در نتیجه همواره بعد از درخواست تغییر باید آماده تغییر متقابل بود.

 

البته یکی از نشانه های رابطه سالم این است که به فکر تغییر همسر خود نباشیم.

چراکه وقتی میخواهیم کسی تغییر کند یعنی برخی از اخلاق ها و رفتارهای او را نمیپسندیم. در نتیجه میخواهیم او به فرد جدیدی تبدیل شود. البته همیشه هم اینطور نیست و این بستگی به شدت تغییر درخواستی دارد. این طبیعی است که هرکسی اخلاق و رفتار ریز و ناپسندی داشته باشد که طرف مقابل خواهان تغییر آن باشد. یا اینکه اخلاق او بد نباشد اما طرف مقابل با آن سازگار نیست و میخواهد این اخلاق تغییر داده شود.

اما وقتی کسی قبل از درخواست تغییر از همسرش، ابتدا خود آماده تغیییر متقابل باشد، یعنی او برای داشتن رابطه سالم میکوشد. و این یکی از نشانه های رابطه سالم است. اگر چنین حالتی در رابطه شما وجود دارد که همسرتان قبل از درخواست تغییر از شما، آماده تغییر متقابل است، یعنی حداقل یکی از نشانه های رابطه سالم در رابطه شما وجود دارد.

یادتان باشد که قبول تغییر متقابل چیز ارزشمندی است. یعنی هرکسی به این سطح نمیرسد که قبل از درخواست تغییر از طرف مقابل، خود آماده تغییر باشد. در نتیجه داشتن چنین چیزی ارزشمند است. البته بازهم باید یادآوری کرد که درخواست تغییر منطقی نیست مگر با رضایت خود فرد.

گذشتن از دوران مجردی برای داشتن رابطه ای سالم اهمیت دارد

گذشتن از دوران مجردی برای برخی سخت است. یعنی نمیتوانند خود را با شرایط جدید یعنی ازدواج وفق دهند. یکی از نشانه های رابطه سالم این است که فرد بتواند از دوران مجردی خود به دوران متأهلی گذر کند. در این مقاله به این موضوع میپردازیم.

چرا گذشتن از دوران مجردی سخت است؟

خیلی از زوجین وقتی که ازدواج می کنند، گاهی دنبال تنها بودن و خوش گذرانی های دوران مجردی هستند. یعنی گاهی دلشان برای آن روز ها تنگ می شود. حال سوال اینجاست که چرا این اتفاق بعد از ازدواج میفتد؟

 

دلیل این است که قبل از ازدواج و مثلاً در دوران نامزدی فرد هنوز وارد زندگی متأهلی نشده است. یعنی هردو طرفین درخانه پدری زندگی میکنند و هنوز مجرد هستند. در نتیجه هنوز میتوانند مانند قبل با دوستان خود اوقاتی را بگذرانند. اما وقتی ازدواج اتفاق میفتد و فرد به زندگی جدید وارد میشود، حس عجیبی پیدا میکند. یعنی تازه گذشتن از دوران مجردی برایش سخت میشود.

در این مواقع برخی حس محدود شدن، زندانی شدن و شاید حس خفگی بکنند! البته برخی اینطور هستند و نه همه.  در واقع فرد باید به این موضوع توجه کند که وقتی ازدواج می کند، با همسر خود یک زوج هستند. یعنی باید رفتار ها و خواسته های فردی خود را متناسب با زندگی متأهلی سازگار کنند.

چگونه میتوان از زندگی مجردی رد شد؟

به عنوان مثال، فرض کنید پسری در دوران مجردی هر روز با دوستان خود بیرون بوده و تا دیر وقت با آنها بوده است. حال که ازدواج کرده است، طبیعتاً دیگر نمی تواند آن خواسته ها و رفتارهای قبلی را به همان شکل و به همان شدت انجام دهد. اما آیا میتواند به راحتی با این موضوع کنار بیاید؟

البته کسانی که این شرایط برایشان خیلی سخت است، انسان های به اصطلاح رفیق بازی هستند. یعنی اینها در هر شرایطی، ترجیح میدهند سریع تر کار خود را تمام کنند و با دوستان خود باشند. اما افراد عادی زودتر میتوانند به زندگی متأهلی عادت کنند. برخی هم سعی میکنند بین دو زندگی خود تعادل برقرار کنند. یعنی همزمان با اینکه متأهل هستند، خوش گذرانی با دوستان را هم ادامه دهند. در واقع این ها از گذشتن از دوران مجردی فرار میکنند.

 

در واقع باید همسر خود را در نظر گرفت که چرا او را برای زندگی همیشگی انتخاب کرده است؟ همچنین باید در نظر بگیرد که چرا حس کرده است که وقت ازدواج است و دیگر زمان گذشتن از دوران مجردی فرا رسیده است. کمی گفتگو با همسر هم میتواند مفید باشد. پس از مدتی فرد به راحتی میتواند به زندگی خود عادت کند.

البته این به معنا این نیست که هر فرد متأهلی نمی تواند تنها باشد و یا حریم شخصی ندارد. در واقع یکی از نشانه های نیمه گمشده که چند مقاله به آنها اشاره کرده ایم، احترام به حریم خصوصی در عین زندگی متأهلی است.اما داشتن حریم خصوصی و نیاز به تنهایی به معنی این نیست که زندگی متأهلی و همسر خود را در اولویت دوم قرار دهیم. در نتیجه، رابطه ای که در آن هر دو طرفین توانسته اند از گذشتن از دوران مجردی سالم بیرون آیند، دارای نشانه رابطه سالم است.

کنترل کردن همسر نشانه ای از رابطه ناسالم است

 

کنترل کردن همسر در برخی روابط وجود دارد و قابل انکار نیست. اگر زن کنترل کننده باشد، اصطلاحاً میگویند فرد “زن ذلیل” است. البته گاهی این اصطلاح به اشتباه به کار برده میشود. یعنی شاید فردی اصلاً تحت کنترل همسر خود نیست اما وقتی به خواسته های او احترام میگذارد، میگویند زن ذلیل است. اگر در رابطه ای هیچکدام از طرفین سعی در کنترل همسرش نداشته باشد، این یکی از نشانه های رابطه سالم است.

 

کنترل کردن همسر به چه معناست؟

 

خیلی از زوج های جوان در شروع رابطه خود سعی میکنند که فرد مقابل خود را راهنمایی کنند تا مسیر درست را طی کند. اما این راهنمایی بعد از مدتی تبدیل به کنترل کردن و گیر دادن می شود. وقتی کار به این مرحله برسد، دیگر از راهنمایی گذشته و کاملاً اشتباه است.

فرض کنید یکی از زوجین می خواهد برای کنکور مطالعه کند. او از همسر خود می خواهد که راهنمایی اش کند تا بتواند با بهتر و راحت مطالعه کند. به او می گوید که راهنماییم کن تا چه منابعی را بخوانم تا بهتر نتیجه بگیرم و همسر او نیز موافقت می کند. تا اینجای کار همه چیز خوب است. اما مشکل زمانی پیش می آید که برای پیگیری کردن و راهنمایی، همسر شروع به نظارت کردن کارها و رفتار های او می کند. این نظارت کردن ها تا جایی پیش می رود که برای پیگیری به صورت مداوم به او تذکر می دهد. انقدر این تذکر دادن را ادامه می دهد تا تبدیل به گیردادن و کنترل کردن همسر می شود.

در این حالت فرد ندانسته به جای راهنمایی بیشتر همسرش را اذیت میکند. طوری که او دعا میکند که ای کاش راهنمایی نمیخواستم!

یا برای مثال فردی چند گزینه برای استخدام دارد و میتواند هرکدام از آنها را برود. همسر او با هدف کمک سعی در حذف گزینه ها میکند. اما در واقع توجهی به خواسته همسرش نمیکند و فقط با افکار خود تصمیم میگیرد و میگوید که این را انتخاب کن. اگر همسرش مخالفت کند ناراحت میشود و در انتخاب کند پافشاری میکند. در واقع این راهنمایی و کمک نیست بلکه دستور دادن است. شاید ظاهراً در حال کمک باشد اما در واقعیت در حال کنترل کردن همسر است.

 

چگونه میتوان از این اتفاق جلوگیری کرد؟

 

ابتدا باید توجه کنید که شروع این اتفاق صرفاً از روی علاقه زیاد است. یعنی فرد برای محبت کردن و از روی کمک و با نیت راهنمایی این کار را انجام میدهد. او می خواهد همسرش موفق شود و به هیمن خاطر آنقدر به او تذکر می دهد و کار های او را بررسی می کند که از فضای کمک و راهنمایی، به گیر دادن و کنترل کردن همسر وارد می شود.

پس باید دانست که در اکثر موارد خود فرد شاید نداند که کارش اذیت کننده است. در نتیجه در اکثر موارد میتوان با یک تذکر به اون فهماند که واکنش او بیش از حد است. با همین کار شاید او متوجه شود که کمی زیاده روی کرده است. البته احتمال دارد با تذکر اول موضوع حل نشود. حتی احتمال دارد فرد دانسته این کار را انجام دهد. یعنی از آنجایی که او فکر میکند تنها راه موفقیت راهی است که او میگوید، در نتیجه حتی اگر مجبور به کنترل کردن همسر باشد این کار را خواهد کرد.

حسادت در زندگی زناشویی منجر به رابطه ای ناسالم میشود

 

حسادت در زندگی زناشویی هم گاهی وجود دارد. شاید برخی ها باور کنند و برای برخی دیگر کمی عجیب باشد. اما حتی برخی زوج ها هم به یکدیگر حسادت میکنند. لذت بردن از پیشرفت یکدیگر و کمک به هم در رسیدن به موفقیت، یکی دیگر از نشانه های رابطه سالم است که در این مقاله به آن میپردازیم.

 

دلیل حسادت در زندگی زناشویی چیست؟

 

انسان حسود بسیار زیاد است. خیلی ها وقتی موفقیت دیگری را می بینند، ناراحت می شوند! آنها از پیشرفت فرد در زندگی شخصی و کاری اش ناراحت میشوند. چراکه خود توان کافی برای رسیدن به این موفقیت ها را نداشتند. اما نکته جالب اینجاست که حسادت در زندگی زناشویی هم وجود دارد. یعنی همسر به همسر خود حسادت میکند.

این ناراحتی دلایل مختلفی دارد. گاهی بخاطر این است که او خود را با همسرش مقایسه می کند. وقتی میبیند که همسرش رشد کرده است، احساس عقب ماندگی میکند. گاهی هم شاید فرد همسرش را لایق چنان موفقیتی نمیداند. یعنی از موفقیت همسرش تعجب میکند و بازهم احساس عقب ماندگی میکند.

شاید از این نوع افراد دیده باشید. این افراد همان هایی هستند که وقتی فردی را در یک ماشین مدل بالا می بیند، بلافاصله شروع به دزد خطاب کردن کردن او میکنند. این افراد اگر بتوانند، هر کاری می کنند تا او را از آن جایگاهی که دارد به پایین بکشانند.
حسادت کردن در زندگی زناشویی این افراد نیز حتمی است. چراکه حسادت یک عادت ریشه ای و کسی نمیتواند اخلاق بد خود را بیرون از در خانه نگه دارد!

 

چنین فردی نه تنها در کارهای همسرش به او کمک نمیکند، بلکه مانع موفقیت او نیز میشود. هنوز هم باور وجود چنین افرادی سخت است؛ اما وجود دارند. با وجود چنین اخلاقی به نظرتان این رابطه یک رابطه سالم است؟ حتماً نه. در نتیجه رابطه ای که در آن حسادت وجود داشته باشد، حداقل یکی از نشانه های رابطه سالم را ندارد.

 

دانستن این نکته ضروریست که دلیل ناراحتی این افراد و وجود حسادت در زندگی آنها، به دلیل وجود همان حسی است که نسبت به افراد غریبه دارند. چراکه این حس در درونش نهادینه شده است.

اثرات وجود حسادت در زندگی زناشویی

وجود حسادت در زندگی زناشویی در وهله اول باعث عقب ماندگی و عدم پیشرفت یکی از طرفین میشود و در نهایت کل رابطه میشود. چراکه یکی از آنها به دیگری حسادت دارد و درنتیجه کاری میکند که او نتواند به اهدافش برسد. بنابراین او نمیتواند موفق شود و زندگی و رابطه آنها نیز در سطح خاصی میماند و بیشتر از آن نمیتواند جلو برود.

 

از طرفی فرد حسود هم همیشه حس بدی نسبت به این کار دارد. این طبیعی است وقتی کسی از کارهای همسرش ناراحت باشد و همزمان مجبور به خرابکاری در آن کارها شود. در واقع جنگی در درون فرد شکل میگیرد و همواره با افکار و ناراحتی های خود درگیر است.

همچنین خود فرد نیز نمیتواند به هیچ موفقیتی دست یابد چراکه تمام فکر و ذکرش پر از حسادت است. بنابراین حسادت در زندگی رابطه ای ناسالم میسازد که نمیتواند تا مدت زیادی ادامه یابد. البته در آن مدت کم هم این رابطه با ناراحتی و حسادت همراه خواهد بود.

تقسیم کارها یکی از نشانه های تشخیص سالم بودن رابطه است

در سری مقالات نشانه های رابطه سالم، به معرفی موارد مهمی که نشان میدهند یک رابطه سالم است یا خیر، میپردازیم. یعنی اگر چنین نشانه هایی در یک رابطه مشاهده شد، معلوم میشود که آن رابطه سالم است. در این مقاله به یکی دیگر از نشانه ها، یعنی تقسیم کارها میپردازیم.

 

منظور از تقسیم کارها چیست؟

منظور از تقسیم کارها این است که نباید کسب درآمد و دادن هزینه های زندگی تنها به عهده یک نفر (معمولاً مرد خانه) باشد.

تصور خیلی از آقایان در زندگی مشترک این است که خانم باید همیشه در خانه بماند و فقط کارهای مربوط به خانه را انجام دهد. البته مردهایی که حق بیرون رفتن حتی برای تفریح هم به زن نمیدهند، دیگر وجود ندارند یا اگر وجود دارند، تعدادشان بسیار کم است.

اما هنوز اکثر افراد (هم مردان و هم زنان) در جامعه ما بر این باورند که نیازی به کار کردن زن نیست. در واقع باور این افراد این است که کل هزینه های زندگی بر عهده مرد است و کار کردن وظیفه زن نیست. البته درست است که از لحاظ قانونی و شرعی چیزی به نام “نفقه” وجود دارد. اما منظور ما این نیست که چنین چیزی وجود ندارد.

منظور از تقسیم کارها این است که با توجه به تغییرات جامعه، دیگر به هیچ وجه منطقی نیست تمام بار یک زندگی بر دوش یک نفر باشد. همانطور که میبینیم، خانواده هایی که در آنها تنها نان آور خانواده فقط پدر خانواده است، با مشکلات زیادی روبرو هستند.

 

چرا باید تقسیم کارها را انجام داد؟

البته این نگاه را از لحاظ مختلف میتوان بررسی کرد. برخی به زن بعنوان اولویت دوم و کسی که فقط باید در خانه و آشپزخانه زندگی کند، نگاه میکنند. برخی هم کاری با زن ندارند اما میگویند که نان آور خانواده مرد است و بس. در هر صورت فکر میکنند که این وظیفه مرد است که فقط کار کند.

در ابتدا باید گفت که کار برای تمام انسانهاست؛ چه مرد و چه زن. اما از طرفی زندگی در جوامع جدید بسیار پیچیده شده است و دیگر طوری نیست که یک نفر تمام هزینه ها را به دوش بکشد و پس از مدتی کار مداوم هم جان بدهد! همچنین هردوی طرفین جدا از هزینه های زندگی، هزینه های شخصی خود را دارند. برای مثال هزینه لوازم آرایشی در ماه را حساب کنید! در نتیجه تقسیم کارها کاملاً منطقی و ضروری است.

 

نتایج تقسیم کارها چیست؟

پس طبیعی است که حتماً باید زن و مرد هردو در کنارهم برای موفقیت مالی بکوشند. در این حالت از بسیاری از مشکلات بالقوه که احتمال اتفاق افتادنشان کم نیست، جلوگیری میشود.

برای مثال اگر یکی از زن و مرد بیمار شود یا اتفاقی برایش بیفتد که مدتی نتواند کار کند، دیگری هنوز هم میتواند کار کند و به همسر خود نیز رسیدگی کند. در این صورت از فشار مالی و دیگر مسائل نیز خبری نیست.

یا فرض کنید در خانواده ای که تنها مرد کار میکند و تقسیم کارها انجام نشده است، گاهی اوقات هزینه های اضافی زندگی زیاد میشود. در این حالت مرد حق دارد که کمی از این قضیه ناراحت باشد. از طرفی زن هم حق خود میداند که از این خرج ها بکند. اما اگر هردو شاغل بودند، هرکسی سعی میکند بیشتر از حد خود خرج نکند. در اکثر موارد زن و مرد حقوقشان را باهم پس انداز کرده و خرج میکنند. یا اینکه یکی از آنها مدیریت حسابها را بر عهده دارد. اما در هر صورت هرکدام سعی میکنند هزینه های شخصی شان طوری باشد که به درآمد کلی خانواده ضربه نزند. در این حالت است که پیشرفت مالی اتفاق میفتد و فشار زندگی بر روی هردو تقسیم میشود. چنین رابطه ای یک رابطه سالم است.

چرا زوج های جوان به در دسترس بودن یکدیگر تأکید زیادی دارند؟

یکی دیگر از مواردی که از نشانه های رابطه سالم است، موضوع در دسترس بودن است. اینکه زن و مرد با در دسترس بودن همدیگر چگونه کنار میایند و خواسته شان از همدیگر برای این مورد چیست. حتماً بسیاری از زوج ها را دیده اید که دوست دارند صبح تا شب باهم باشند. حتی برخی پس از چندین سال زندگی هنوز هم این عادت خود را ترک نکرده اند. این خواستن به حدی میرسد که فرد در دسترس بودن همسرش را نوعی الزام میداند. این الزام مشکلاتی را با خود به همراه میاورد.

 

چرا برای برخی زوج ها در دسترس بودن مهم است؟

ما همیشه دوست داریم که وقتی به کسی پیامی میدهیم یا تماس میگیریم، حتماً جواب دریافت کنیم. در کل کسی دوست ندارد تماسش بدون جواب بماند. این نیاز هنگام ازدواج در برخی زوج ها شدیدتر میشود. زوجی که باهم ازدواج کرده اند، دوست دارند همیشه در کنار هم باشند. چه حضوری و چه غیرحضوری. البته برخی فقط در اوایل ازدواج یا دوران نامزدی اینطور هستند و برخی دیگر برای مدت بیشتری این نیاز را دارند.

زوج هایی که تازه ازدواج می کنند، همیشه دوست دارند در کنار هم باشند و از کنار هم بودن لذت ببرند. یعنی اگر مجبور نباشند، نمی خواهند که از هم دور شوند. زمانی هم که از هم دور باشند، سعی می کنند با پیام متنی یا تماس تلفنی این دوری را کم کنند. به همین خاطر، همیشه به در دسترس بودن یکدیگر تأکید دارند. اما هردو میدانند که این کار زیاده روی بوده و درست نیست. با این حال بازهم این خواسته را از همسر خود دارند.

 

چرا انتظار همیشه در دسترس بودن اشتباه است؟ 

فرض کنید در مکانی هستید که گوشی آنتن نمیدهد. یا در جلسه ای هستید که نمی توانید به تماس ها و پیامک ها پاسخ بدهید. چنین مواردی باعث ایجاد ناراحتی در زوج جوان میشود. شاید فکر کنید که درک این موارد ساده است و او باید درک کند که همسرش در جای بدی است. اما از این موارد بسیار پیش میاید. در واقع فرد ذاتاً دوست دارد که تماسی که با همسرش برقرار میکند سریع جواب داده شود. بنابراین وقتی جواب داده نمیشود، احساس بدی پیدا میکند.

با کمی تفکر و درک متقابل، میتوان متوجه شد که این ناراحتی ها کاملاً نادرست بوده و هر فردی در هر شرایطی که باشد نمیتواند اکثر ساعات روز را با کسی در تلفن صحبت کند. مگر اینکه فرد بیکار باشد و کار دیگری جز در دسترس بودن همسر یا نامزدنش نداشته باشد.

در رابطه ای که دو فرد به میزانی از بلوغ فکری رسیده باشند که بدانند با وجود احساس نیاز به باهم بودن، نمیتوانند تمام روز را باهم باشند، و همچنین در این ساعاتی که باهم نیستند هرکسی به کارهای خود مشغول است، این رابطه یک رابطه سالم است.

توجه کردن به همسر یک نشانه مهم از سالم بودن رابطه است

همه افراد به دنبال داشتن یک رابطه سالم و عمیق هستند. اما همه اشتباهاتی دارند که خودآگاه یا ناخودآگاه است و روابط آنها را به خطر می اندازد. برخی از این اشتباهات در ظاهر ساده هستند اما در زندگی روزمره ریشه دوانده و حتی میتواند باعث نابودی رابطه شود. در نتیجه تصمیم گرفتیم در سری مقالات نشانه های رابطه سالم، به چند مورد از مهمترین نشانه های یک رابطه سالم بپردازیم. با دانستن این نشانه ها میتوان فهمید که رابطه ای نیاز به تغییر دارد یا نه. در این مقاله موضوع توجه کردن به همسر را بررسی میکنیم.

 

توجه کردن به همسر

همه انسان ها نیاز به کسی دارند که بتواند بدون قضاوت کردن، حرف های آنها را بشنود. کسی که در هنگام نیاز بتوان به راحتی و بدون ترس درد و دل هارا به او گفت. معمولاً در زمانی که افراد مجرد هستند، بهترین فردی با او صحبت می کنند دوستان صمیمی آنها هستند. بعضی ها هم با پدر یا مادر خود راحت تر از هر فرد دیگری هستند. یعنی با آن ها درد و دل می کنند و نگرانی ها و دغدغه های خود را می گویند.

منظور از توجه کردن به همسر چیست؟

وقتی فردی ازدواج می کند، معمولاً دوست دارد این راز ها و درد و دل های خود را به همسرش بیان کند و او را امین خود بداند. یعنی نیاز به همسری دارد که به حرف های او توجه کند. منظور ما از توجه کردن به همسر نیز از این لحاظ است.

همسر باید کسی باشد که فرد بی هیچ درنگی بتواند هر موضوعی را با او در میان بگذارد. بداند که او از همان اول نه قضاوت خواهد کرد و نه سرزنش. توجه کردن به همسر حق طبیعی هر فردی است؛ یعنی برآورده کردن این خواسته وظیفه همسر است. در واقع یکی از دلایل اصلی ازدواج هم همین موضوع است (البته کمی در مقیاس بزرگ تر).

 

چرا برخی به همسر خود توجه نمیکنند؟

اما گاهی افراد نمی توانند این ارتباط را با همسر خود برقرار کنند. یعنی نمی توانند درد و دل کنند و دغدغه های خود را به همسرشان بگویند. این اتفاق دلایل متفاوتی دارد. یکی از مهمترین آن ها این است که همسر بعد از شنیدن این حرف ها، سریع شروع می کند به قضاوت کردن و سرزنش. در حالی که  اغلب انسان ها از قضاوت شدن، آن هم در چنین مواقعی بیزار هستند.

یا اینکه همسر سریع شروع میکند به ارائه راهکار و اینکه چه کار بکن و چه کار نکن. اما خیلی از مواقع، فرد اصلاً به دنبال راه کار برای حل مشکل نیست. بلکه فقط فردی را می خواهد که بتواند با خیال راحت حرف ها و دغدغه هایش را بیان کند. توجه کردن به همسر نیز همین معنی را میدهد.

به عنوان مثال، فردی در محل کار خود به مشکلی بر می خورد و وقتی به خانه می آید آن را با همسر خود درمیان می گذارد. اون این کار را میکند صرفاً به این خاطر که فقط موضوع را گفته باشد. به هر حال هرکسی دوست دارد اتفاقاتی که آن روز برایش افتاده را در خانه تعریف کند و انتظار دیگری ندارد. تنها با گفتن این موضوع میتواند کمی آرام شود.

بنابراین بسیاری از از افراد فکر میکنند توجه کردن به همسر یعنی نگرانی بیش از حد و عصبانیت. اما وقتی همسر شما بداند که به محض گفتن موضوع، قرار است عصبانیت، قضاوت، سرزنش و راهکارهای مختلف را بشنود، دیگر نیمتواند حرف هایش را به راحتی در خانه بزند.

آیا ازدواج محدودیت میاورد یا خیر؟

خیلی ها وقتی ازدواج میکنند دیگر قادر به انجام اکثر کارهایی که میخواهند نیستند. خیلی ها نیز همسر خود را از اهدافش منع میکنند. موضوع سر این است که اگر بخاطر مسئولیت های ازدواج و مشغله نتواند به اهدافش برسد، میتوان با تکنیک های مختلف این کار را انجام داد. اما وقتی همسر فرد او را از اهداف و ایده هایش منع میکند چه؟ اینجاست که سوال پیش میاید آیا ازدواج محدودیت میاورد یا نه.

 

ازدواج محدودیت میاورد یا فرصت

خیلی از زوجین وقتی که ازدواج می کنند، بسیار محدود می شوند. یعنی آن آزادی که در دوران مجردی داشتند را دیگر ندارند. این طبیعی است که وقتی فردی وارد زندگی شما می شود زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهد. حال اینکه این تاثیر در رابطه عاشقانه و عاطفی جهت گیری های خاصی دارد.

همانطور که گفتیم این محدودیت دو نوع است. یکی بخاطر افزایش مسئولیت ها و مشغله زندگی. دیگری بخاطر همسر؛ که مورد دوم مد نظر ماست. چراکه مورد اول به راحتی با روش هایی مانند مدیریت زمان حل میشود. اما اگر پس از ازدواج، همسر فرد او را از خواسته های مختلف خود منع کند، او حق دارد که فکر کند ازدواج محدودیت میاورد و سخت است.

البته مواردی که همسر میتواند فرد را از آنها منع کند مختلف است. شاید فرد به یادگیری یک هنر، یک مهارت یا تخصص، راه اندازی یک کسب و کار و خیلی کارهای دیگر علاقه داشته باشد. شاید او بخواهد رئیس جمهور شود! همسر میتواند با هرکدام از اینها مخالفت کند.

اما گاهی این تفکر که ازدواج محدودیت میاورد درست نیست. در واقع اگر همسر فرد مخالف نبوده و برعکس فرد حمایت کننده و مثبتی باشد، فرد میتواند بهتر از قبل به رویاهایش دست یابد. یعنی ازدواج برایش فرصت است.

 

آیا این مخالفت ها درست است؟

موضوع این است که شاید در قسمت هایی از زندگی محدود شده باشید و بعضی کار ها را نباید انجام دهید. اما اینطور نیست که دنیای همدیگر را کوچک کنید و راه را برای پیشرفت یکدیگر ببندید. در واقع مخالفت در جای خود لازم و حتی ضروری است.

به عنوان مثال فردی در دوران مجردی به فکر کارهای بزرگی در کسب و کارش بوده و ایده های بزرگی داشته است. اما بعد از ازدواج، همسر او مانع رسیدن او به خواسته هایش شده. یعنی عملاً همسر او با آمدنش دنیای او را برای رشد کوچک کرده است. پس برای این فرد ازدواج محدودیت میاورد. یعنی ازدواج او را از رسیدن به خواسته های خود منع کرده و جلوی پیشرفتش را گرفته است. این اتفاق جزو بدترین مواردی است که زوجین به اشتباه برای همدیگر به وجود می آورند.

 

در برخی موارد این مخالفت ها درست است. شاید همسر فرد نظر بهتری درمورد کاری که او میکند داشته باشد. یا اینکه دلیل مخالفت او دلیل جدی و محکمی باشد. فرض کنید برای مثال فرد بی کار است و دنبال کار میگردد. در عین حال میخواهد دوباره به کلاس موسیقی یا دانشگاه برود. طبیعی است که همسرش در چنین شرایطی از او طلب کار و کسب درآمد کند و نه یادگیری موسیقی. پس این فرد نمیتواند بگوید که ازدواج محدودیت میاورد و دلیل این اتفاقات اینجا خود فرد است.

پس یادمان باشد که با مخالفت با رویاهای دیگری، نه تنها نمیتوانیم وارد دنیاى او شویم، بلکه دنیای او را نیز کوچک میکنیم. فردی که به دنبال مخالفت همیشگی با رویاهای همسرش باشد، نشانه نیمه گمشده را ندارد. همچنین نشانه های رابطه سالم در این رابطه دیده نمیشود.

در نهایت میتوان نتیجه گرفت که این تفکر که ازدواج محدودیت میاورد تنها برای افرادی است که همسرشان یک مخالف همیشگی رویاها و اهداف است.

تشویق همسر نشان دهنده سالم بودن رابطه است

میخواهیم به بررسی اهمیت و اثرات تشویق همسر بپردازیم. شاید برخی این موضوع را جدی بگیرند اما نه در حدی که بخواهد نشانه سالم بودن رابطه باشد. اما واقعیت این است که تشویق همسر تا حدی مهم است که یکی از این نشانه ها میباشد.

 

تشویق همسر

در یک رابطه سالم هر دو نفر باید همدیگر را تحسین کنند. تحسین کردن یعنی هرگاه کارخوبی از همسرمان دیدیم که قابل تشویق و تحسین بود، او را تشویق کنیم. البته تشویق همسر لزوماً برای کارهای بزرگ و خارق العاده نیست. بلکه کارهای خوب کوچکی که او بدون چشم داشت انجام داده است، همه قابل تشویق هستند.

به عنوان مثال، فرض کنید به خانه میرسید و میبینید که همسرتان غذای خوبی آماده کرده است. یه تشکر و تحسین ساده وقت و انرژی از شما نمیگیرد. اما تشویق همسر بابت زحمتی که بخاطر شما کشیده است روحیه او را بسیار بالا میبرد.

تشویق همسر لزوماً نباید بخاطر کارها و نتایجی که انجام می دهد باشد. همین که تلاش می کند تا کاری را انجام دهد، باید از او حسن جویی کنید. البته نه اینکه روزی چندبار به تشویق همسر بپردازید! چراکه اثر آن از بین میرود. اما برای تلاشهای او همیشه باید تشویقش کرد.

 

اهمیت تشویق همسر در چیست؟

تشویق همسر میتواند مانند یک اتفاق شرطی عمل کند. وقتی همسرتان را معمولاً مورد تشویق قرار میدهید، او همیشه منتظر آن است. یعنی هربار که کار خوبی انجام دهد منتظر تشویق از سوی شماست. حال فرض کنید که روزی به خانه آمده اید و غذای خوبی نیز برایتان آماده است. اما درباره موضوعی از همسرتان ناراحت هستید و به همین خاطر او ار بخاطر غذایش تشویق نمیکنید. یا اینکه یک تشویق خشک و خالی میکنید. به نظرتان در این حالت چه میشود؟ درست است؛ همسرتان سریع میفهمد که شما از چیزی ناراحت هستید.

خیلی از افراد برای اینکه بخواهند ناراحتی خود را به همسرشان نشان دهند و یا حتی او را تنبیه کنند، از روش های نامعقول استفاده می کنند. اما اگر شما همیشه عادت تشویق همسر را داشته اید و این بار بخاطر ناراحتی خود او را تشویق نکنید، خیلی زود متوجه این قضیه می شود و سریعاً به فکر چاره جویی و سوال کردن میفتد.

 

در نتیجه تشویق همسر میتواند در عین بالا بردن روحیه او و افزایش صمیمیت در رابطه، با کمترین دردسر به نشان دادن ناراحتی و حتی تنبیه بی آزار نیز کمک کند. یعنی همین که او را یکبار تشویق نکنید، میداند که ناراحت هستید و احساس تنبیه شدن میکند. اما فکر کنید اگر با روش های دیگری سعی در نشان دادن ناراحتی خود داشتید چطور میشد؟ بله کار بسیار سخت تر میشد.

مواردی که در سری مقالات نشانه های رابطه سالم بیان کردیم، هرکدام به تنهایی میتوانند به بهبود رابطه کمک بسیاری بکنند. مانند همین تشویق همسر. اما اینطور نیست که هرکدام از آنها به تنهایی بتواند نشانه سالم یا ناسالم بودن رابطه باشد. در نتیجه، مجموع این موارد میتواند یک رابطه بسیار عمیق و خوب را تشکیل دهد. در نتیجه اگر چند مورد از این نشانه ها در رابطه ای نبود، میتوان گفت که آن رابطه نیاز به تغییر دارد.

Picture of شیک اندیش
شیک اندیش

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “نشانه های رابطه سالم چیست؟۱۰ نشانه سالم بودن رابطه” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

قابل فهم بودن
ساده گویی
بار علمی
مفید بودن
کاربردی بودن

پیمایش به بالا