ملاک انتخاب همسر: آیا زنان واقعا مردان پولدار را به شوهر خوشقیافه ترجیح میدهند؟
یکی از سوالاتی که ممکن است درباره انتخاب همسر برای زنان مطرح شود، موضوع ترجیح دادن یک مرد پولدار و خوشقیافه است. با وجود اینکه ملاک های مختلفی برای انتخاب همسر وجود دارد، اما بسیاری از مردان تصور می کنند که پول و ثروت آنها می تواند جذابیتشان را برای زنان افزایش دهد. اما آیا این واقعا درست است؟
در بسیاری از موارد، زنان برای انتخاب همسر، عواملی مانند صفات شخصیتی، احساس امنیت، همدلی و تعاملات جنسی، اهمیت بیشتری قائل هستند تا پول و ثروت. برای بسیاری از زنان، انتخاب همسری با چارچوب مالی ثابت و تضمین شده، ممکن است در دید آنها باعث ایجاد امنیت و رفاه خاطر شود، اما در کلیت، پول و ثروت تنها یکی از عوامل تاثیر گذار در انتخاب همسر است.
اگرچه پول و ثروت می تواند جذابیتی برای برخی زنان داشته باشد، اما بسیاری از زنان برای انتخاب همسر، به دنبال یک شریک زندگی کامل و تعاملات عاطفی مثبت هستند. همچنین، برخی زنان ممکن است ترجیح دهند که شریک زندگی آنها یک شغل پایدار و پردرامد داشته باشد، اما این معیار تنها یکی از عوامل است که در انتخاب همسر برای زنان مهم است.
در مقابل، برخی از مردان معتقدند که ثروت و پول، می تواند جذابیت و قدرت را به آنها بخشیده و زنان را به سمت خود جذب کند. اما این تصور اشتباه است، زیرا اغلب زنان برای انتخاب همسر، به دنبال یک شخص با شخصیت قوی، احساس تعاملات مثبت و همدلی با آن شخص هستند. هرچند که پول و ثروت ممکن است در برخی موارد جذابیتی برای زنان داشته باشد، اما این تصور که زنان تنها به دنبال پولداران هستند، از دیدگاه عمومی غلط است.
در نهایت، ملاک های انتخاب همسر برای هر فردی متفاوت است و بستگی به ارزش ها، نیازها و تجربیات شخصی دارد. اما اگرچه پول و ثروت می تواند در انتخاب همسر برای برخی زنان مهم باشد، اما بسیاری از زنان برای انتخاب همسر، به دنبال رابطه عاطفی و تعاملات مثبت هستند که نهایتا به ایجاد شادی و خوشبختی در زندگی آنها منجر می شود.
یکی از معتبرترین یافتههای روانشناسی تکاملی، کشف این نکته است که زنان و مردان در زمینه ترجیحات انتخاب همسر، دیدگاههای متفاوتی دارند. در تمامی مطالعاتی که در کشورهای مختلف انجام شده، روانشناسان به شکل پیوسته به این نکته میرسند که برای مردان و در هنگام انتخاب همسر، ظاهر و قیافه زن عامل بسیار قدرتمندتری نسبت به دارایی اوست و در مقابل زنان پولدار بودن و دارایی یک مرد را بر ظاهر او ترجیح میدهند. اما این تفاوت جنسیتی در نحوه انتخاب همسر از کجا نشات میگیرد؟
چرا زیبایی برای مردان ملاک انتخاب همسر است؟
توضیح استاندارد از سوی روانشناسی تکاملی در این زمینه، با نام تئوری ترجیحات تکاملی شناخته میشود و چیزی شبیه به این است: مردان به دنبال زنانی سالم و بارور هستند که متعاقبا بتوانند فرزندان باکیفیتی برای آنها به دنیا بیاورند. از آنجایی که باروری زنان در اواخر دوره نوجوانی و اواسط بیستسالگی به اوج خود میرسد، مردان ترجیح میدهند که همسرشان را از این بازه سنی انتخاب کنند. علاوه بر این، ویژگیهای زیباییشناختی زنانه – از قبیل نسبت کمر به لگن (در همین راستا مقاله «آیا زنان باریک اندام و بسیار لاغر برای مردها از جذابیت بیشتری برخوردارند؟» را مطالعه کنید)، پوست روشن و موهای براق – همه نشانههای سلامتی هستند، بنابراین طبیعی است که این موارد برای مردان جذابیت داشته باشد.
چرا زنان به دنبال مردان پولدار هستند؟
در مقابل و طبق همین تئوری، دسترسی به منابع به شکل طبیعی، نقطهضعف زنان محسوب میشود. آنها از نظر جسمی ضعیفتر از مردان بوده و تحرکشان در دوران بارداری و وضع حمل کاهش پیدا میکند. بنابراین زنان برای تهیه مایحتاج خود و فرزندانشان به مردان وابسته هستند. به همین دلیل از نظر آنها پولدار بودن شوهر ارزش بیشتری نسبت به ظاهر او دارد.
اگرچه دادههای بدست آمده از مطالعات قابلاتکا بوده و نشاندهنده وجود تفاوتهای جنسی در ترجیحات همسرگزینی است، اما توضیحات تکاملی استاندارد دارای مشکلاتی است. مهمترین آنها این است که با آنچه در مورد تکامل انسان میدانیم، همسویی کامل ندارد. انسانهای مدرن از حدود ۲۰۰۰۰۰ سال پیش، پا به عرصه وجود نهادهاند و در گروههایی که هر کدام شامل حدود صد نفر شکارچی و گردآورنده میشد، زندگی میکردهاند. این همان بازه زمانی است که در آن الگوهای رفتاری یا شناختی منحصر به فرد انسانی، ظهور کرده است و به همین دلیل دانشمندان به آن دوره «محیط سازگاری تکاملی» میگویند.
تقریبا در حدود ۱۰ هزار سال پیش، انسانها به کشاورزی روی آوردند و توانایی تولید مواد غذایی فراوان، همان چیزی است که موجب ظهور تمدنها و گسترش سریع فناوری شده و به جوامع صنعتی مدرن که امروزه در آن زندگی میکنیم منتهی شده است. با این وجود، هنگامی که انسانها از سبک زندگی گشت و شکار به کشاورزی روی آوردند، واحد اساسی اجتماعی از گروه به خانواده تقلیل یافت. آنها ملزم به انجام این کار بودند، چرا که زندگیشان وابسته به زمینی بود که در آن کشاورزی میکردند و بنابراین باید قوانین مشخصی برای اینکه چه کسی صاحب زمین است و چه کسی آن را به ارث میبرد، وضع میشد.
دوران کشاورزی و مطیع شدن زنان
ظهور کشاورزی همان دورهای است که زنان را مطیع و زیردست مردان کرده است. در حالیکه در جوامع شکارچی – گردآورنده، زنان از اعتبار و نفوذ بالایی برخوردار هستند، چرا که در این جوامع این زنان هستند که بیشترین میزان مواد غذایی گروه را تامین میکنند. از آنجایی که زنان جمع کننده هستند، در پایان روز خود انواع مختلفی از مواد غذایی گیاهی از جمله ریشههای خوراکی، انواع دانهها، غلات و سبزیجات را با خود برای گروه فراهم میآوردند.
برابری جنسیتی زنان و مردان در جوامع شکارچی – گردآورنده
مسلما گوشت غذای بسیار با اهمیتی است که فراهم کردن آن وظیفه مردان است، اما مطمئنا چنین کاری با وجود سلاحهای شکار ابتدایی کار سادهای نیست. حتی اگر نوک نیزه چوبی خود را به داخل کفل یک غزال فرو کنید، حیوان به راحتی به دویدن ادامه میدهد و شما باید با این امید که قبل از اینکه خودتان خسته شوید، حیوان از پا دربیاید، به تعقیب او ادامه دهید. بنابراین اغلب اوقات، مردان در پایان روز دستخالی به خانه برمیگردند و اگر بخواهند لقمه غذایی به آنها برسد باید رفتار خوبی با خانمها داشته باشند.
بنابراین واضح است که زنان در محیط سازگاری تکاملی برای تامین معاش خود به مردان وابسته نیستند. و این بدان معنی است که زنانی که در آن دوران تکامل یافتهاند، نباید مردان با منابع بیشتر را بر مردانی که ظاهر جذابتری دارند، ترجیح بدهند. به علاوه، چون هر چیزی که گردآوری میشد با بقیه اعضا به اشتراک گذاشته میشد، هیچ تمایزی بین مردان پولدار و مردان فقیر وجود نداشت.
خصوصیات جسمانی جذاب مردانه برای زنان
البته این نکته نیز صحیح است که برخی مردان در مقایسه با دیگران شکارچیان بهتری بودند و کسانی که مرتبا گوشت فراهم میکردند از مرتبه اجتماعی بالایی برخوردار بودند و به همین دلیل برای زنان نیز جذابتر بودند. خصوصیاتی که سبب میشود یک فرد به شکارچی خوبی بدل شود عبارت است از جثه بزرگ، قد بلند، عضلات حجیم و قدرت بالای تنه که دقیقا همان ویژگیهایی است که امروزه و در نظر اغلب ما یک مرد را جذاب میکند (در همین راستا مقاله «علت جذابیت مردان قدبلند برای زنان» را مطالعه کنید.). اگر زنان بر اساس ترجیح همسرگزینی تکاملی بخواهند عمل کنند باید به دنبال مردی با این خصوصیات بروند و این دقیقا همان معیاری است که وقتی زنی دنبال رابطه کوتاهمدت است، دنبال آن میرود.
نظریه «نقش اجتماعی» در توضیح ترجیحات انتخاب همسر زنان مدرن
دو دهه پیش دو روانشناس به نام پرفسور آلیس ایگلی و پرفسور وندی وود، جایگزینی برای تئوری ترجیحات تکاملی به منظور توضیح تفاوتهای جنسیتی برای گزینش همسر ارائه دادند. نام تئوری پیشنهادی آنها نظریه «نقش اجتماعی» است که بر اساس آن، دلیل اینکه امروزه زنان پول و دارایی را به ظاهر ترجیح میدهد، پاسخی است در برابر تغییر ساختار اجتماعی جوامع مدرن و نه محصول پیشینه تکاملی ما.
در گذار از دوران شکار و جمعآوری به کشاورزی، تغییراتی در نقشهایی که زنان و مردان در جامعه ایفا میکردند، به وجود آمد. زراعت و دامپروری نیازمند قوای جسمانی زیادی بود که متعاقبا فراهم کردن غذا را وظیفهای مردانه میکرد. کارهای خانگی مانند مراقبت از بچهها، آشپزی و نظافت و صنایعی مانند بافندگی و درست کردن سبد به زنان سپرده شد.
از آنجا که زنان دیگر نمیتوانستند، غذایی برای خود تهیه کنند، مجبور بودند به منابع شوهرشان وابسته و متکی باشند. به علاوه، فقط در طی دوران کشاورزی است که شاهد ظهور طبقه ثروتمند و فقیر در جوامع هستیم. و هنگامی که تمدنها و جوامع پیچیدهتر به وجود آمدند، ثروتمندترین مردها دیگر کسانی نبودند که خودشان شخم بزنند و زراعت کنند، بلکه صاحبان زمین و بازرگانان و ماموران دولتی و صاحبان دین بودند – مشاغلی که نیازی به قدرت بدنی زیاد ندارند. بنابراین زنان واقعا مجبور شدند بین یک شوهر خوشتیپ و فقیر یا یک همسر با ظاهری معمولی اما زندگی در رفاه و آسایش یکی را انتخاب کنند.
در اواخر قرن بیستم، زنان برای بدست آوردن برابری جنسیتی که در آغاز ورود به دوره کشاورزی، آن را از دست داده بودند، گامهای بلندی برداشتند. بنابراین، طبق پیشبینی تئوری نقش اجتماعی، ترجیحات زنان در گزینش همسر مجددا باید به سمت انتخاب شوهر بر اساس ظاهر متمایل شود چرا که روند جامعه مدرن به سمتی پیش میرود که زنان برای تامین معاش خود دیگر نیازمند مردان نیستند. هنگامی که پرفسور ایگلی و پرفسور وود اطلاعات به دست آمده از مطالعات مربوط به تمایلات همسرگزینی در میان فرهنگهای مختلف را تجزیه تحلیل کردند، به این نتیجه رسیدند که این الگویی قابلمشاهده است.
یعنی در فرهنگهایی که زنان از آزادی اقتصادی و سیاسی بیشتری برخوردارند، هنگامی که بحث انتخاب شوهر به میان میآید، تاکید کمتری بر روی دارایی و ثروت وجود دارد و ارزش ظاهر جسمانی مردان بیشتر است. البته که زنان شرایط مالی شوهر بالقوه خود را ارزیابی میکنند، اما در چنین جوامعی اختلاف این دو عامل مثل جوامع محدود که زنان نقش پر رنگی از نظر اقتصاد ندارند، نیست. به دلیل محدودیت در اطلاعات و ابهامات مربوط به روشهای آماری مورد استفاده توسط این دو استاد دانشگاه، نتیجهگیری آنها مورد قبول واقع نشد و اکثر روانشناسان هنوز هم از نظریه ترجیحات تکاملی حمایت میکنند.
برای بررسی بیشتر نظریه نقشهای اجتماعی، دکتر بندیکت جونز، استاد روانشناسی دانشگاه گلاسگو و همکارانش در طی یک دوره هشتساله، دادههای بسیار جامعتری نسبت به آنچه پرفسور ایگلی و پرفسور وود جمعآوری کردند، را فراهم کرده و با روشهای آماری بهینهتر، آنها را بررسی کردند. نتایج این تحقیق برای حامیان نظریه نقش اجتماعی ناامیدکننده بود، زیرا محققان تفاوت اندکی در ترجیحات همسرگزینی زنان بین جوامع طرفدار تساوی جنسیتی و جوامع سنتی یافتند.
بنابراین نتایج تحقیق دکتر جونز و همکارش نیز تئوری ترجیحات تکاملی را تایید میکنند. با این حال، همانطور که قبلا استدلال کردیم، دلایلی برای زیر سوال بردن اینکه زنان در محیط سازگاری تکاملی، مردان پولدار را به مردان با ظاهر خوب ترجیح بدهند وجود دارد. در مقابل، تئوری نقش اجتماعی، با توصیف واقعیتهای جامعه مدرن، باورپذیرتر از توضیح تکاملی به نظر میرسد.
من فکر میکنم مشکل در نحوه طرح سوال نهفته است. تئوری نقش اجتماعی نشان میدهد که ترجیحات همسرگزینی در زنان با افزایش برابری جنسیتی در جامعه، به سمت ترجیح جذابیت ظاهری پیش خواهد رفت و از ترجیح ملاک ازدواج با مردان پولدار دورتر خواهد شد. با این حال، من معتقدم که این نظریه به چند دلیل مشکلساز است.
دلایل رد نظریه «نقش اجتماعی»: چرا زنان همچنان مردان پولدار را ترجیح میدهند؟
اولا، حتی در اکثریت جوامع برابری خواه مدرن مانند کشورهای اسکاندیناوی، مردان هنوز هم از نظر اقتصادی و سیاسی بر زنان مسلط هستند. مردان در طول عمر خود، درآمد بیشتری نسبت به زنان کسب میکنند و در مشاغل تجاری و دولتی به درجات بالاتری دست پیدا میکنند. ملسما امروزه سهم و مشارکت زنان در کشورهای صنعتی و مدرن به مراتب بهتر از گذشته است و مطمئنا در مقایسه با وضعیت زنان در جوامع سنتی، موقعیت بسیار بهتری دارند. با این وجود، هنوز شاهد آن سطح از برابری جنسیتی که در جوامع شکارچی – گردآورده مرسوم بود، نیستیم.
دوم، مسئله طبقهبندی اجتماعی در زندگی مدرن است. حتی اگر درآمد یک زن برای تامین خود و فرزندانش کافی باشد، سطح استاندارد زندگی او با وجود مردی که نانآور خوبی باشد، بسیار بهتر خواهد بود. بنابراین، برابری جنسیتی به تنهایی عاملی موثر و کافی برای اینکه زنان ترجیح خود را از منابع به سمت ظاهر تغییر دهند، نیست. اگر همه مردان میزان درآمد تقریبا یکسانی داشته باشند، مطمئنا زنان به ظاهر اهمیت بیشتری خواهند داد، چرا که پول در این شرایط، موضوع مورد بحث نخواهد بود.
در نهایت، دکتر جونز و همکارانش، موضوع مهمی را در گزارش خود مطرح کردند. تقریبا در تمام تحقیقات صورت گرفته در مورد ترجیحات همسرگزینی، از شرکتکنندگان به جای اینکه بپرسند با چه کسی ازدواج میکنید در مورد ویژگیهایی که از نظر فرد میتواند ارزش شوهر را در نظر او افزایش دهد، سوال شده است. آنچه ما میخواهیم و آنچه به دستش میآوریم میتوانند چیزهایی کاملا متفاوت باشند. به علاوه، توانایی ما در جذب یک همسر با کیفیت، بستگی به این دارد که خودمان چه چیزی برای عرضه به طرف مقابل داریم. در تجزیه تحلیل نهایی برای انتخاب، ترجیحات ما باید منطبق بر واقعیتها باشد و نه آرزو و خیالپردازی!
در پایان باید گفت که این دادگاه خاتمه پیدا نکرده است و دانشمندان هنوز به جواب قطعی در مورد اینکه چرا ترجیحات همسریابی بین دو جنس وجود دارد، نرسیدهاند. تمایل زنان به انتخاب مردان بر اساس ظاهر و نه بر اساس دارایی، بر اساس پیشینه شکارچی-گردآورنده تکامل یافته است. اطلاعات به دست آمده از نظرسنجیهای صورت گرفته از زنان مدرن نیز از نظریه ترجیحات تکاملی پشتیبانی میکند؛ نظریهای که با دانستههای ما در مورد سبک زندگی دوران شکار و جمعآوری تناقض دارد. همچنین ترجیحات همسرگزینی زنان میتواند پاسخی به نقشهای اجتماعی آنها در جامعه مدرن باشد. شاید اگر زنان نگران پیامدهای اقتصادی انتخاب جفت خود نباشند، ظاهر را به دارایی و پولدار بودن مردان ترجیح بدهند. به نظر من تحقیقات بیشتری در این مورد باید صورت بگیرد.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.