چجوری انتخاب رشته کنم که پشیمون نشم؟
انتخاب رشته تحصیلی یکی از مهمترین تصمیمات زندگی است که باید با دقت و تامل گرفته شود. برای این کار باید ابتدا به خود بپرسید که در کدام زمینهی تحصیلی علاقهمند هستید؟ اگر شما به دنبال شغلی با روابط انسانی هستید، میتوانید به رشتههایی از قبیل روانشناسی، مدیریت، حقوق و علوم اجتماعی علاقهمند شوید. اگر به دنبال حرفهای با اهمیت بالای فنی هستید، میتوانید به رشتههایی مانند مهندسی برق، صنایع و مکانیک، کامپیوتر و نرمافزار علاقهمند شوید.
در کنار این موارد، باید به مهارتهایی که در آن رشته نیاز است نیز توجه کرد. برای مثال، برای تحصیل در رشتهی پزشکی، علاوه بر علاقه، باید دارای مهارتهای ارتباطی خوب، دقت در کار، تحمل فشار روحی و فیزیکی باشید.
همچنین، باید به شرایط اقتصادی و بازار کار نیز توجه کرد. رشتههایی که در بازار کار خوبی دارند و استخدامهای بیشتری ایجاد میکنند، بهتر است برای شما باشند.
در نهایت، اگر هنوز شک دارید، میتوانید با مشاوران تحصیلی گفتگو کرده و نظر آنها را در انتخاب رشتهی مناسب برای خودتان در نظر بگیرید.
هر فردی که وارد دانشگاه میشود باید از مسیر انتخاب رشته بگذرد. ساختار کنکور با تمام نواقصش دهههاست که در کشور وجود دارد و فکر نمیکنیم بزودی هم برداشته شود. اینجا نمیخواهیم از نگاه جامعه به انتخاب رشته نگاه کنیم میخواهیم بگوییم وقتی یک فرد چگونه میتواند در همین سیستم پر از نقص، انتخاب رشته هوشمندی داشته باشد. درباره انتخاب رشته توصیههای فراوانی وجود دارد. مثلا اگر از افراد مختلف بپرسید که «بر اساس چه ملاک و معیاری باید انتخاب رشته کنم؟» احتمالا جوابهای زیر را میشنوید:
- رشته فلان رو بخون. پول تو این رشتس.
- تو با این همه استعدادت حبفه چیزی جر ریاضی بخونی.
- هر رشته ای رو بخونی خود به خود بهش علاقهمند میشی!
- برو دنبال علاقهات.
- رشتهای برو که بتونی بعدا برای ادامه تحصیلی بر خارج.
- سعی کن دانشگاه خوبی انتخاب کنی بعد رشته …
- درستون بخون تا دکتر بشی، مادر!
اما هیچکدام اینها روش خوبی برای انتخاب رشته نیستند. واقعیت این است که داستان انتخاب رشته داستان سادهای نیست که بشود با یک جمله نسخهاش را پیچید. انتخاب رشته انتخاب کردن چند چیز مختلف (رشته، دانشگاه، شهر محل تحصیل و …) در کنار هم است که در کنارش هم شرایط و محدودیتهای مختلفی مثل رتبه کنکور، هزینه تحصیل، نظرات خانواده و دیگران، بازار کار آینده و … وجود دارد. داستان انتخاب رشته چند مسئله تو در تو است. برای همین است که نمیشود با یک جمله راهکاری کامل برای آن یافت و ما مجبور شدیم به جای یک جمله چند کلمهای، این نوشته طولانی را بنویسیم.
مسئله انتخاب رشته تنها برای ایران نیست. اغلب نظامهای آموزشی در جهان، از دانشآموزان در آخرین مقطع تحصیلی انتظار دارد درباره آیندهی تحصیلی و کاری خود تصمیم بگیرند در حالی که تا چند ماه پیش برای رفتن به دستشویی باید اجازه میگرفتند! واقعیت این است که دانشآموزان در نظام آموزشی برای این انتخاب آماده نمیشوند و طبیعی است که در این مرحله دچار سردرگمی شوند و نتوانند انتخاب خوبی انجام دهند.
اگر نوشتههای دیگر ما را خوانده باشید متوجه شدهاید که نمیتوان برای چند سال بعد شما، شغل مناسب شما را پیشبینی کرد. یا به عبارتی احتمال پیشبینی درستش خیلی کم است. چون هم شما و علایقتان تغییر میکنید و هم شغلها و هم دنیای اطراف شما روز به روز تغییر میکند. به همین خاطر نمیتوان برنامهریزی دقیق و کارآمدی برای سالهای آینده به خصوص در ابتدای مسیر شغلی انجام داد. کسانی که در گذشته برنامهریزیهای چندین ساله کردهاند، تفاوتهای بسیاری بین چیزی که در برنامه خود نوشته بودند و چیزی که در واقعیت اتفاق میافتد میبینند. برای همین روش بهتری رسیدن به شغل مناسب، این است که کارهای مختلف را تجربه کنیم، از تجربه خودمان و کارها را بهتر بشناسیم و به تدریج مسیر خودمان را شکل بدهیم. اما نظام اموزش از شما انتظار دارد بدانیم که چه کاری را میخواهید انجام دهید و قبل از اینکه حتی یک ساعت آن کار را تجربه کنید، به دانشگاه بروید و آن را در سطح پیشرفته یاد بگیرید. در این وضعیت بسیاری از دانشآموزان رشتهای را انتخاب میکنند که بعدا میبینند که به شغلهای آن علاقهای ندارند. امروز بسیاری از فارغالتحصیلان در شغلی نامرتبط به رشتهی تحصیلی خود کار میکنند. این یعنی زمان زیادی از عمر دانشجویان و هزینهای که کشور برای آموزش آنها در دانشگاه میکند هدر رفته است.
با وجود همه اینها، سیستم انتخاب رشته کنونی یک واقعیت است و اگر شما یک دانشآموز هستید که بزودی باید انتخاب رشته کنید، باید به این فکر باشید که در شرایط نامطلوب و ناعادلانه کنونی چگونه میتوانید بهترین انتخاب رشته ممکن را برای خود انجام دهید. این نوشته هم درباره متحول کردن نظام آموزشی نیست. در این نوشته سعی کردیم درباره چیزهای که قبل از انتخاب رشته بدانید و مسائلی که در انتخاب رشته با آن روبرو شوید توضیح دهیم و در آخر هم بگوییم چگونه بهترین رشته ممکن را انتخاب کنید. اما قبل از اینکه در مورد روش انتخاب رشته بگوییم خوب است کمی درباره اینکه آیا همه نیاز دارند به دانشگاه بروند یا خیر صحبت کنیم.
دانشگاهها برای چی ایجاد شدند؟
مکتبخانهها و مدرسهها از تاریخ بسیار دور درازی دارند اما مدل دانشگاهی که امروزه شاهد آن هستیم به دوران انقلاب صنعتی بر میگردد. با ایجاد کارخانهها، نیاز به نیروی کار بیشتر و بیشتر شد و به دنبال آن، دانشگاههایی تأسیس شد که افراد را برای کار در کارخانهها آموزش دهد. دانشگاهها از مدل تربیت اسقفها در کلیسا استفاده کرد. یعنی همان حالت کلاس، تخته، نیمکت. این حالت تا به امروز در مدرسهها و دانشگاهها استفاده میشود.
به هر حال، هدف از شکلگیری دانشگاهها تربیت نیرو برای شغل بود. به تدریج دانشگاهها به سمت تمرکز بر فعالیتهای آکادمیک رفتند و موفقیت خود را با سنجش معیارهای آکادمیک (به طور مثال تعداد مقاله منتشر شده و تعداد دانشجویان دکترا) اندازهگیری کردند. همین طور معیارهای ارزیابی اعضای هیئت علمی نیز با شاخصهای آکادمیک تعریف شد که باعث شد دانشگاه بیشتر و بیشتر بر فعالیتهای آکادمیک تمرکز کنند و شکافی میان دانشگاه و دنیای کسبوکار ایجاد شود. امروزه بسیاری از دانشگاهها دانشجویان را تنها برای ورود به تحصیلات تکمیلی یعنی کارشناسی ارشد و دکترا آماده میکنند، نه برای ورود به بازار کار. دانشگاههای کشور وقتی میخواهند خود را معرفی کنند، تعداد دانشجویان، تعداد اعضای هیئت علمی به همراه مرتبه، تعداد دانشکده و پژوهشکدهها و تعداد مقالات و درجات آنها را اعلام میکنند. هیچ کدام یک از این معیارها به موفقیت دانشجویان در دنیای کسبوکار مربوط نیست. حتی خود دانشگاهها نمیدانند دانشآموختگانشان در چه مدت اولین شغل خود را پیدا کنند و در چه سازمانهایی کار میکنند.
البته موضوع اشتغالپذیری (آماده بودن فارغالتحصیلان برای پذیرش شغل) دوباره در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته و دانشگاهها برنامههای مختلفی را افزایش اشتغالپذیری اجرا میکنند. جالب است بدانید که رتبهبندی مجزایی برای دانشگاهها بر اساس معیار اشتغالپذیری وجود دارد. رتبه دانشگاه در این رتبهبندی در انتخاب دانشگاه توسط دانشآموزان بسیار تأثیرگذار است. گرچه هنوز دانشگاههای کشور تغییر چشمگیری در این زمینه نداشتند و همچنان بر اساس مدل آموزش آکادمیک پیش میروند، اما این موج کم کم به دانشگاههای ایران هم خواهد رسید. با این وجود تغییر رویکرد دانشگاههای بیشتر از زمان تحصیل شما در دانشگاه طول میکشد. پس نیابد منتظر بهبود دانشگاهها باشید و باید در شرایط بد موجود خودتان به فکر اشتغالپذیری خودتان باشید.
برای کار پیدا کردن حتما باید به دانشگاه بروم؟
هر سال حدود یک میلیون نفر سعی میکنند از طریق کنکور وارد دانشگاهها شوند. به نظر میرسد پیشفرض عموم این است که برای کار پیدا کردن یا رسیدن به شغلهای بهتر نیاز به تحصیل است. اما آیا واقعا این تصور درست است؟ آیا حتما باید وارد دانشگاه شویم؟ جواب این سؤال برای شغلهای مختلف متفاوت است.
برخی شغلها هستند که تنها از طریق دانشگاه میتوانید وارد آن شوید مانند پزشکی یا وکالت رسمی دادگستری. راه قانونی دیگری برای وارد شدن به این شغلها وجود ندارد. شغلهای مثل خلبانی، آتشنشانی و شغلهای نظامی هم همینطور هستند. حتما باید از مسیر خاص آنها آموزش دید و وارد آن شد. به طور مثلا این مسیر خاص برای شغلهای نظامی، دورههای آموزشیای است که در پادگان اتفاق میافتد. تکلیف این دسته از شغلها مشخص است.
اما برای سایر شغلها چند مسیر برای ورود به آنها وجود دارد و الزامی ندارید حتما از مسیر دانشگاه بروید، به ویژه در سالهای اخیر که شرکتهای خصوصی اهمیت کمتری به مدرک دانشگاهی شما میدهند و توانمندی شما را میسنجند. مثلا شما میتوانید معماری را در دانشگاه یاد بگیرید و به عنوان معمار مشغول به کار شوید یا با شرکت در دورههای آزاد معماری را یاد بگیرید و از این راه وارد بازار کار معماری شوید. حالا سؤال اینجاست که برای رسیدن به این شغلها آیا دانشگاه بهترین راه است؟
شاید اگر چند سال پیش این سؤال پرسیده میشد کسی به راهی جز دانشگاه فکر نمیکرد. چون مدرک دانشگاهی یا معدل در استخدامها بسیار مهم بود. اما رفته رفته اهمیت معدل و مدرک دانشگاهی کمتر شده و کارفرماها در استخدام سعی بر سنجش توانمندیها و شایستگیها تمرکز میکنند. البته هنوز ممکن است شرایط ورود به برخی از شغلهای دولتی، مدرک دانشگاهی و حداقل معدل خاصی باشد و نتوانید بدون مدرک آن شغلها را بدست آورید. اما همچنان شغلهای بسیاری وجود دارند که رسیدن به آنها غیرممکن نیست. در انتخاب راههای جایگزین دانشگاه، موضوع کیفیت آمورش و یادگیری بسیار مهم است. امروزه در برخی شغلها که معمولا فقط فارغالتحصیلان دانشگاهی وارد آنها میشدند شاهد هستیم که افراد بدون تحصیل در دانشگاه وارد میشوند. البته همچنان تعداد آنها بسیار محدود است. در زیر تعدادی از این رشتهها را میبینید:
- طراحی گرافیک
- برنامه نویس
- کارشناس بازاریابی
- کارشناس منابع انسانی
- …
مسیرهای جایگزین یادگیری در اکثر موارد، یادگیری خودآموز و یادگیری در آموزشگاههای آزاد است. در ضمن در سالهای اخیر با بالا رفتن سرعت تغییرات، شغلهایی به وجود آمده هنوز رشتهای در دانشگاه وجود ندارد که افراد را برای آن شغل آماده کند. مانند:
- متخصص بهینهسازی برای موتورهای جستجو (SEO Specialist)
- کارشناس تولید محتوا
- برنامه نویس
- طراح وبسایت
- بازاریاب دیجیتال
- متخصص داده (Data Scientist)
با توجه به اینکه سرعت افزایش تغییر در آینده بیشتر نیز خواهد شد، به تنوع اینگونه شغلها اضافه خواهد شد. پس مهارت یادگیری و توسعه مهارتهای خود بسیار بسیار مهم خواهد شد. در واقع حتی اگر شما به دانشگاه هم بروید، برای اینکه بتوانید دانش و مهارتهای خود را بروز نگه دارید نیاز دارید بتوانید به صورت خودآموز یا خارج از دانشگاه یاد بگیرید. در واقع هر چه پیشتر میرویم، تاریخ انقضای مهارتها کمتر میشود. پدربزرگهای ما با یک مدرک کاردانی حسابداری، به عنوان حسابدار وارد یک شرکت میشدند و تا زمان بازنشستگی خود نیز با همان میزان مهارت در همان شرکت کار میکردند. اما امروزه دیگر چنین چیزی ممکن نیست.
در نسل پدرها و مادرهای ما یا پدربزرگ و مادربزرگهای ما این اتفاق رایج بوده است که یک فرد یک شغل تا زمان بازنشستگی داشته باشد. اما امروز «یک شغل تا بازنشستگی» بسیار کم وجود دارد. هر روز سرعت تغییر در دنیای کسبوکار بیشتر و بیشتر میشود. کسانی که سال ۲۰۲۰ میلادی وارد بازار کار میشوند در سال ۲۰۵۰ بازنشسته خواهند شد. چه کسی میداند در دنیا آن موقع چه شکلی خواهد بود. احتمالا بسیاری از شغلها توسط رباتها و کامپیوترها اتوماسیون میشوند. آمارها نشان میدهد امروزه هر فرد هر ۳ سال یکبار شغل خود را تغییر میدهد. از طرفی ممکن است علایق افراد به دلیلهای مختلف مثل ایجاد تنوع و یادگیری موضوعات جدید تغییر کند. ما آدمها تغییر میکنیم. بیشتر از چیزی که فکرش را میکنیم. به همین خاطر، حتی اگر «یک شغل تا بازنشستگی» وجود داشت، رفتن به دنبال آن استراتژی خوبی نبود، چون پس از مدتی رضایت شغلی ما کم میشد. پس نباید به دنبال یک شغل مناسب برای کل دوران کار کردن خود باشیم. بلکه باید آماده باشیم تا بتوانیم نسبت به تغییرات سریع واکنش نشان دهیم. پس به هر حال ما چه به دانشگاه برویم چه به دانشگاه نرویم باید بتوانیم خودمان مهارتهایمان را افزایش دهیم. به همین خاطر در ادامه در مورد دو روش یادگیری جایگزین دانشگاه را بیشتر توضیح میدهیم.
جایگزین دانشگاه؛ یادگیری خودآموز
شما چه دانشگاه بروید چه دانشگاه نروید، برای اینکه بتوانید در دنیای رقابتی امروز در مسیر شغلی خود پیشرفت کنید باید بتوانید خودتان مهارتهایتان را افزایش دهید. محتواهای آموزشی هر روز در تنوع بیشتر و با بهای کمتر در دسترس همگان قرار میگیرد و در برخی مواقع، تمام دانشی که برای یک شغل هست را میتوان روی اینترنت یا در کتابها پیدا کرد که نیاز به دانشگاه رفتن را از بین میبرد. مثلا اگر شما بخواهید عکاس بشوید میتوانید تمام دانش مورد نیاز خود را خارج از دانشگاه هم پیدا کنید. البته برای یک عکاس حرفهای شدن، غیر از دانش، نیاز به کسب تجربه و مهارت عکاسی هم هست که باید از راه دیگر مثل سعی و خطا، کلاسهای خصوصی، کارآموزی در کنار عکاسهای حرفهای و … بدست آورده شود. (یک جمله معروف بین عکاسها هست که میگوید ۱۰۰۰ عکس اولی که میگیری آشغال است.) در واقع کار کردن در هر شغلی نیاز به داشتن یک مجموعه از مهارتهای سخت (فنی و دانشی) و مهارتهای نرم (رفتاری و ارتباطی) دارد. محتوای آموزشیای که در دانشگاه یا در اینترنت و کتابها پیدا میشود بیشتر دانش و تا حدودی مهارت فنی را پوشش میدهد. مهارتهای نرم بیشتر از طریق تمرین و تجربه عملی قابل یادگیری هستند. البته همین محتوای آموزشی برای همهی شغلها وجود ندارد. مثلا در زمینهی مهندسی هوافضا اطلاعات زیادی روی اینترنت نمیتوانید بیابید. دیگر اینکه حضور در بین یک جمعی از دانشجویان و بحث و مبادله نظر در مورد مباحث درسی، قسمت مهمی از یادگیری در برخی رشتهها مثل اقتصاد هست که تنها در دانشگاهها بدست میآید. اما در هر صورت افرادی هم که به دانشگاه میروند برای بروز نگه داشتن دانش خود نیاز به خودیادگیری دارند. به خاطر اهمیت بسیار زیاد مهارت خودیادگیری در کار، در آینده نوشتهای جداگانه درباره آن خواهیم نوشت.
جایگزین دانشگاه؛ آموزشگاههای آزاد
آموزش خصوصی یا آزاد همیشه وجود داشته است. اما اخیرا شاهد ایجاد دورههایی هستیم که افراد را به طور خاص برای یک شغل آموزش میدهند اما تعداد آنها بسیار کم است و اکثر آنها در تهران هستند و دسترسی به آنها برای ساکنان سایر شهرها سخت است. اما برای کسانی که میتوانند از آنها استفاده کنند میتواند فرصت مناسبی باشند. یکی از بهترین روشهایی که میتوانید کیفیت آموزش و اعتبار این چنین دورههایی را بررسی کنید این است که وضعیت دانشآموختگان گذشته را بررسی کنید. مثلا میتوانید در وبسایت دوره اسامی دانشجویان گذشته را پیدا کنید و از طریق شبکه لینکدین، ببینید اکنون آنها در چه مشاغلی مشغول به کار هستند. همچنین از طریق پیام دادن در لینکدین، میتوانید نظر و توصیه آنها را درباره دوره بپرسید.
چرا همچنان دانشگاه رفتن را توصیه میکنیم؟
تنها فایده دانشگاه، آماده شدن برای یک شغل نیست. دانشگاه میتواند برای شما کارکردهای بسیار داشته باشد. دانشگاه یک جامعه است و اتفاقهای بسیار زیادی در یک جامعه میافتد. دقیقا به خاطر همین اتفاقات، حتی اگر دانشگاه نتواند شما را برای شغل آماده کند، رفتن به دانشگاه، باز هم یک انتخاب هوشمندانه باشد. شما در دانشگاه، فقط به درس خواندن نمیگذرانید. برخی از اتفاقت کناری که در دانشگاه میافتد و برخی اوقات از خود کارکرد اصلی دانشگاه مهمتر هستند، نمونههای زیر هستند.
فعالیت در انجمنهای عملی و صنفی، گروههای دانشجویی
این نهادها معمولا یکی از اولین فرصتهایی هست که دانشجویان برای تجربهی مسئولیتپذیری و حضور در یک تیم پیدا میکنند.
فرصت امن برای تجربه و سعی و خطا
به غیر از انجمنهای علمی و صنفی و گروههای دانشجویی، در طی چهار سال دوره کارشناسی فرصتهای بسیاری برای تجربه و سعی و خطا هست. مثلا کار پاره وقت، تدریس خصوصی، شروع یک استارتآپ و … همه فرصتهای خوبی برای تجربه هستند. البته شروع استارتآپ به صورت جدی برای اینکه به نتیجه رسیدن بیشتر از یک شغل تمام وقت زمان و انرژی میخواهد اما حتی شروع یک استارتآپ در کنار تحصیل، حتی اگر به شکست منجر شود تجربههای خیلی مفیدی برای شما خواهد بود.
شبکهسازی
دانشگاهها بهانه هستند که شما را با افراد بسیاری آشنا کنند. این افراد در آینده که هر کدام در زمینههای گوناگون کار میکنند در آینده بسیار میتوانند به یکدیگر کمک کنند.
دوستانی برای همیشه
ما از کودکی تا زمان جوانی رشد زیادی میکنیم و به ندرت دوستیهایی که در آن زمانها ساختهایم باقی میمانند. اما معمولا دوستیهایی که در دانشگاهها شکل میگیرد بیشتر احتمال دارد تا سالها بعد ادامه پیدا کند.
ازدواج
شما قرار است بیشتر عمر خودتان را با شریک زندگیتان باشید. یکی از بهترین محیطهایی که احتمال دارد فرد مناسبی را برای هم مسیر شدن در راه زندگی پیدا کنید دانشگاه است. زیرا در دانشگاه شما با گروهی از همسنهای خودتان در تعامل هستید. از طرفی چون افراد هر روز با هدفی غیر از ازدواج یا رابطه به دانشگاه میآیند میتوانید رفتار و شخصیتی واقعی آنها را ببینید و بهتر آنها را بشناسید
چرا دانشگاه کافی نیست؟
با وجود اینکه خیلی کم ممکن است توصیه کنیم که به دانشگاه نروید، اما دانشگاه به تنهایی موفقت شما را در دنیای کسبوکار تضمین نمیکند. دانشگاهها تنها بر آموزش دانش فنی یک رشته تمرکز میکنند و در زمینه تقویت مهارتهای دانشجوها اقدامی نمیکنند.
اگر از انتخاب رشته خود پشیمان شوید دنیا تمام نمیشود
یکی از دلایل که انتخاب یک رشته را سختتر میکند این است که فکر کنید اگر رشتهی بدی را انتخاب کردید، دیگر راه برگشتی وجود ندارد. اما این طور نیست. همیشه دانشگاه تنها مسیر برای رسیدن به کار خوب نیست. پس نگران نباشید. در زیر درباره دو تصوری رایجی که باعث میشود انتخاب را برای افراد سخت و پراسترس کند و دلایل نادرست بودن آنها نوشتهایم.
رشتهها تونل نیستند!
ممکن تصور کنید اگر به طور مثال در رشتهی مهندسی شیمی قبول شوید، دیگر شانس خود را برای اینکه در زمینهای غیر از مهندس شیمی کار کنید از دست دادهاید. خیلی از دانشجویان به صورت ناخودآگاه این تصور را در پس ذهن خود دارند. این تصور باعث میشود امیدی به تغییر نداشته باشند و تلاشی برای رفتن به سمت مسیری که دوست دارند نکنند. در این تصور، هر رشته مثل یک تونل است که شما را به یک جزیره خاص (مثلا جزیره مهندسی شیمی، جزیره مهندس معماری و …) میبرد. اگر وارد آن بشوید باید تا انتهای آن بروید و اگر وسط راه پشیمان شوید و بخواهید به جزیرهی دیگری بروید باید دوباره به ابتدای تونل بگردید و وارد یک تونل دیگر شوید؛ یعنی باید رشته خود را تا هر جا که خوانید رها کنید، همه زمانی که تا الان گذاشتهاید بدون استفاده بگذارید و دوباره کنکور دهید و دوباره انتخاب رشته کنید. اما این تصور تونلی که بسیار هم رایج است واقعیت ندارد.
رشتهها تونل نیستند. هر کدام یک جاده هستند و بین آنها مسیرهایی میانی هم وجود دارد که میتوانید از طریق آنها جادهی خود را تغییر دهید. همهی جادهها رشته نیستند. برخی از این جادهها مسیر یادگیری خودآموز و یادگیری از طریق آموزشگاههای آزاد هستند. اگر در میانه راه از مسیری که آمدهاید پشیمان شدهاید الزاما لازم نیست به نقطه شروع برگردید. بلکه میتوانید از مسیرهای میانی استفاده کنید. یعنی مثلا خودتان به طور خودآموز کار مورد علاقهتان را یاد بگیرید، در صورت امکان تغییر رشته دهید یا در آموزشگاههای آزاد تحصیل کنید. در حالتهای کمی هم تنها راه این است که دوباره کنکور بدهید. مثلا اگر در یک رشته مهندسی درس میخوانید و تصمیم بگیرید پزشک شوید تنها راه ممکن این است رشته مهندسی را رها کنید و در کنکور تجربی شرکت کنید. اما در اکثر حالتها، لازم نیست به نقطهی شروع برگردید. همچنین آنچه که تا میانه راه یاد گرفتهاید میتوانید در آینده برای شما بسیار ارزشمند شود. دانش در زمینههای متفاوت به افراد کمک میکند دید جامعتری داشته باشند و تصمیمات پختهتری بگیرند.
مشاور شغلی حرف جدیدی برای شما ندارد!
چون همه چیزهایی که باید بدانید در مقالهها گفته شده است. ولی اگر نمیدانید چطور این اطلاعات را در مورد خودتان به کار ببرید، اگر نمیدانید مسئله شما چیست، اگر بین چند مسئله گیر کردهاید و نمیتوانید تصمیمی بگیرید یا میخواهید سریعتر به نتیجه برسید، مشاور شغلی میتواند کمکتان کند.
قرار نیست یکبار برای ۳۰ سال کار کردن تصمیم بگیرید
هر روز سرعت تغییر در دنیای کسبوکار بیشتر و بیشتر میشود. کسانی که سال ۲۰۲۰ میلادی وارد بازار کار میشوند در سال ۲۰۵۰ بازنشسته خواهند شد. چه کسی میداند در دنیا آن موقع چه شکلی خواهد بود. احتمالا بسیاری از شغلها توسط رباتها و کامپیوترها اتوماسیون میشوند. آمارها نشان میدهد امروزه هر فرد هر ۳ سال یکبار شغل خود را تغییر میدهد. از طرفی ممکن است علایق افراد به دلیلهای مختلف مثل ایجاد تنوع، یادگیری موضوعات جدید و … تغییر کند. ما آدمها تغییر میکنیم. بیشتر از چیزی که فکرش را میکنیم. به همین خاطر گشتن به دنبال یک شغل تا زمان بازنشستگی استراتژی خوبی نیست. پس نباید انتظار داشت که بتوانیم یک شغل مناسب برای کل دوران کار کردن خود پیدا کنیم. بلکه باید آماده باشیم تا بتوانیم نسبت به تغییرات سریع واکنش نشان دهیم.
اما این خبر خوبی است چون هنگامی که دربارهی انتخاب یک شغل تصمیم میگیریم لازم نیست نگران این باشید که باید یک شغل تا آخر عمر انتخاب کنید. ما میتوانیم کارهای مختلف را امتحان کنیم و هر جا لازم بود کارمان را تغییر دهیم.
در ویدیو زیر صحبتهای تیم کوک، مدیرعامل شرکت اپل ۲۵ سال بعد از فارغالتحصیلی میگوید زمان فارغالتحصیلی از دانشکده MBA از او خواستند که یک برنامه ۲۵ ساله برای خودش بنویسد. او اخیرا این برنامه را در اتاقش پیدا میکند و متوجه میشود، ۱۸ تا ۲۰ ماه اول بعد از فارغالتحصیلی کاملا مطابق برنامه پیش رفت اما هیچ چیز دیگری بعد از اون مطابق برنامه ۲۵ ساله اتفاق نیفتاد! تیم کوک میگوید این یه درس برای من داشت و اینکه مسیر زندگی قابل پیشبینی نیست و تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که برای تغییر آماده باشیم.
حالا واقعاً چجوری انتخاب رشته کنم که پشیمون نشم؟
تا اینجا در مورد موضوعات کناری انتخاب رشته صحبت کردیم که روی آن تأثیر میگذارند. اما از اینجا به بعد درباره روش هوشمندانه انتخاب رشته صحبت میکنیم. اگر شما با مکانیزم انتخاب رشته آشنا نیستید پیشنهاد میکنیم پاراگراف زیر را بخوانید. در غیر این صورت میتوانید از این بخش بگذرید.
مکانیزم بررسی انتخاب رشته من چیست؟
در انتخاب رشته شما یک لیست حداکثر صدتایی از رشته-دانشگاههایی که به ترتیب دوست دارید در آنها شرکت کنید به سازمان سنجش ارسال میکنید. هر رشته-دانشگاه یک کد خاص خود دارد که باید از دفترچه انتخاب رشته آن سال بخوانید. سازمان سنجش به ترتیب از رتبهی یک به آخر کنکور لیستهای ارسال شده را بررسی میکند. در بررسی هر لیست، ابتدا به انتخاب اول نگاه میکنند. اگر در این رشته-دانشگاه ظرفیت خالی وجود داشته باشد، آن فرد در آن رشته-دانشگاه ثبتنام میشود. اگر ظرفیت خالی وجود نداشته باشد به انتخاب دوم آن فرد نگاه میکنند. به همین ترتیب تا آخر. در صورتی که در هیچ یک از رشته-دانشگاههای لیست فرد ظرفیت خالی وجود نداشته باشد آن فرد در هیچ رشتهای قبول نمیشود. سپس انتخاب رشته رتبه بعدی بررسی میشود.
حالا موضوع سهمیههای مختلف چیه؟ اینجاست که موضوع کمی پیچیده میشود و شاید به نظر ناعادلانه برسد. سهمیههای مختلف به صورت زیر است.
- سهمیه منطقه یک
- سهمیه منطقه دو
- سهمیه منطقه سه
- سهمیه شاهد و ایثارگر
- سهمیه هیئت علمی
بر چه اساسی انتخاب کنم؟
انتخاب رشته در واقع انتخاب رشته، دانشگاه و شهر است و قدرت انتخاب شما نیز وابسته به رتبهی کنکور شما است. در واقع شما باید چند موضوع مختلف را با در نظر گرفتن محدودیتهای دیگر یکجا انتخاب کنید. در این انتخاب پیچیده بر اساس چه معیاری یک گزینه نسبت به گزینه دیگر اولویت پیدا میکند؟ علاقه؟ بازار کار؟ درآمد؟ راحتی تحصیل در یک رشته؟ امکان ادامه تحصیل در خارج از کشور؟
شاید به طور کلی نتوان یک فرمول بدون نقص ارائه داد که همه با آن بتوانند بهترین رشته ممکن برای خود را پیدا کنند. اما به طور کلی فکر میکنیم که اگر افرا آگاهی بیشتری داشته باشند، تصمیمهای بهتری میگیرند. ما نمیتوانیم چشم بسته برای هر کسی که این متن را میخواند بگوییم کدام معیار را باید برای انتخاب رشته در نظر بگیرد. اما با تحلیل بهتر مسئله سعی میکنیم هر کس بتواند معیارهای مناسب خودش را پیدا کند. شاید وقتی به انتخاب رشته فکر میکنید قبل از هر چیزی سؤال زیر در ذهنتان میآید:
این سؤال، سؤال بسیار بزرگی است و هیچ پاسخ راحت و کوتاهی ندارد. در واقع بخش بزرگی از وبسایت ۱۰۰۰۰ روز درباره همین سؤال صحبت میکند. همانطور که ابتدای این نوشته گفتیم، ماهیت انتخاب شغل و انتخاب رشته یکی است ولی انتخاب رشته محدودیتها و شرایط خاص خودش را دارد برای همین نوشتهای جدا برای آن نوشتیم. البته لازم نیست نوشتههای دیگر را بخوانید. آنچه که شما باید از نوشتههای دیگر بدانید را در ادامه به صورت خلاصه آوردهایم. در صورتی که میخواهید درباره انتخاب شغل بیشتر بدانید میتوانید راهنما «چگونه کاری را که دوست دارم پیدا کنم؟» را بخوانید.
انتخاب شغلی که دوستش دارید یک فرآیند یکباره نیست. شما نمیتوانید یک جا بنشینید و به این موضوع فکر کنید و سپس بفهمید چه شغلی را دوست دارید! بعد هم به دنبال آن شغل بروید و تا آخر عمر در آن شغل خوشحال باشید! شناخت ما از شغلها و کارهایی که دوست داریم از طریق تجربه کردن فعالیتهای مختلف بدست میآید. همچنین قرار نیست ما در کل زندگی فقط یک شغل داشته باشیم. ممکن است در طول مسیر شغلی، علایق یا اهداف ما تغییر کنند. به طور کلی ما نمیتوانیم از قبل شغلی که دوستش خواهیم داشت را پیشبینی کنیم زیرا:
- شناخت ما از تجربه کردن بدست میآید و بدون دانستههای بدست آمده از تجربه، ما فقط میتوانیم حدس بزنیم
- ما در طول زندگی تغییر میکنیم، بیشتر از چیزی که فکرش را میکنیم. علایق، تواناییها، ارزشها و اهداف ما نیز بالطبع تغییر میکند. ما برای یک شغل خاص به دنیا نمیآییم. هیچ کس «پلیس»، «نقاش»، «مهندس عمران»، «پزشک» و … به دنیا نمیآید. این ماییم که میتوانیم انتخاب کنیم در هر زمان چه کاره شویم، حتی اگر رسیدن به آن کار برای ما خیلی سختتر از دیگران باشد.
- دنیای کسبوکار تغییر میکند و به دنبال آن شغلها و میزان تقاضا برای آنها تغییر میکنند. شغلهای جدیدی در آینده به وجود خواهند آمد که ما نمیدانیم چه هستند و بسیاری از شغلهای امروز دیگر وجود نخواهند داشت.
حتی تستها و آزمونهای شخصیتی و روانشناسی نیز نمیتوانند پیشبینی خوبی بکنند. زیرا آنها نیز بر اساس پاسخهایی که شما بر اساس شناختتان از خودتان به آن میدهید شما را تحلیل میکنند. وقتی شناخت شما از خودتان محدود باشد در نتیجه نتایجی خوبی نیز نمیگیرید. از طرفی تستهای شخصیتشناسی معمولا برای انتخاب شغل طراحی نشدهاند و طبق تحقیقات، آنهایی هم که برای ان منظور انتخاب شدهاند، مانند تست هالند، عملکرد بسیار ضعیفی داشتهاند. درباره ضعفها و اشکالات استفاده از تستهای روانشناسی و شخصیتشناسی در انتخاب شغل اینجا کامل توضیح دادهایم.
خب؟ حالا که نمیتوانیم پیشبینی کنیم چه کنیم؟
بهترین روش برای رسیدن به شغلی که دوست داریم، تجربه و کاوش کردن کارهای مختلف و سپس انتخاب شغل بر اساس شناخت بدست آمده از تجربه است. در واقع انتخاب شغل، یک چرخه است که مدام تکرار میشود. شما هر چقدر در مسیر شغلی بیشتر پیش بروید تجربه بیشتری کسب میکنید بهتر میتوانید تصمیم بگیرید که چه شغلی را دوست دارید. حتی ممکن است شما شغل خود را تغییر ندهید ولی نقشهایی را در یک شغل انتخاب کنید که مناسب شماست. الان احتمالا با خودتان میگویید: «من چند روز دیگه باید دفترچه انتخاب رشته را ارسال کنم!!! چجوری تو این فرصت کارهای مختلف را تجربه کنم!؟»
دقیقا مشکل انتخاب رشته همین است که از دانشآموزانی که تا به الان تنها درس خواندهاند و هیچ تجربه کاری ندارند، انتظار داریم که بتوانند تصمیم بگیرند برای چهار سال آینده در چه رشتهای درس بخوانند و بر اساس آن رشته وارد چه شغلی شوند. سیستم آموزشی کشور دانشآموزان را مانند رباتهایی میبیند که انگار از ابتدا مشخص است برای چه کاری ساخته شدهاند و جای هیچ سعی و خطایی در نظر نمیگیرد. این رویکرد باعث میشود که افراد زیادی وارد رشتههایی شوند که بعدا میفهمند علاقهای به آن ندارند و پس از دانشگاه در کارهای نامرتبط به رشته خود مشغول به کار میشوند. این یعنی سرمایهای که آموزش عالی برای این افراد هزینه کرده است به جامعه برنمیگردد و هدر میرود.
انتخاب رشته هوشمندانه
با وجود اینکه نمیتوان در مدت محدود انتخاب رشته فهمید که چه رشتهای بهترین گزینه برای شماست اما میتوان انتخابهایی کرد که با توجه به اطلاعات کنونی شما هوشمندانه باشند. در زیر چارچوبی برای انتخاب هوشمندانه را نوشتهایم.در اینجا ۳ سناریو متفاوت ممکن است برای شما وجود داشته باشد:
سناریو یکم؛ من از قبل در یک رشته کار کردم و به آن علاقهمندم
ممکن است شما جز معدود افرادی باشید که قبلا یک کار را در حد خوبی تجربه کرده باشید و به آن کار علاقمند شدید. مثلا حداقل ۶ ماه است که برنامهنویسی کامپیوتر را تجربه کردید و این کار را دوست داشتید. در این صورت میتوانید با احتمال خوبی گفت که به رشته مهندسی کامپیوتر هم علاقه خواهید داشت. نکته مهم این است که برای مدت خوبی این کار را تجربه کردید و مطمئنید که به برنامهنویسی علاقه دارید. البته این به این معنی نیست که شما به موضوع دیگری علاقه نخواهید داشت. ممکن است بعدا متوجه شوید که به مدیریت کسبوکار نیز علاقه دارید. اما اگر یک کاری که به آن علاقه پیدا کردید و حاضر هستید چهار سال در دانشگاه بیشتر درباره آن یاد بگیرید، میتواند انتخاب خوبی برای انتخاب رشته باشد. نکته دیگر این است که شغلهای برنامه نویسی، فقط شامل فعالیت کد نویسی نیست. یک برنامهنویس در یک تیم توسعه نرمافزار باید بتواند با دیگر اعضای تیم تعامل کند، نیازهای کاربران خود را بشناسند، معماری نرمافزار خود را طراحی کنند و با بخشهای دیگر شرکت تعامل در تعامل باشند. شما ممکن است فعالیتها را کمتر یا بیشتر از کد نویسی دوست داشته باشید و تا زمانی که همهی آنها را با هم تجربه نکنید نمیتوانید بگویید شغل برنامهنویسی را دوست دارید یا خبر. با این حال، ۶ ماه تجربه برنامهنویسی که برای شما خوشایند بوده، نقطه امیدوار کنندهای برای انتخاب رشته است.
سناریو دوم؛ من حدس میزنم به این رشتهای علاقه دارم
ممکن است شما کاری را تا به حال انجام نداده باشید اما وقتی آن را تصور میکنید حس کنید که به آن علاقه دارید. مثلا درباره مهندسی مکانیک با دانشجویان این رشته صحبت کنید و سعی کنید خودتان را به جای آنها متصور شوید. اینجا جایی است که احتمال زیادی وجود دارد اشتباه حدس بزنید! در واقع وقتی پای حدس زدن وسط است همیشه احتمال زیادی برای اشتباه کردن وجود دارد. در چنین حالتی باید بیشتر مراقب بود و باید از خودتان بپرسید:
در صورتی که پاسختان به این سؤال مثبت است این رشته میتواند یکی از انتخابهای امیدوارکننده برای شما باشد. در غیر این صورت، نمیتوان خیلی به حدسها اعتماد کرد. در این صورت، چه رشتههایی را باید انتخاب کنند.
وقتی تجربه و شناخت کافی نداریم که بتوانیم یک رشته را انتخاب کنیم تصمیم هوشمندانه این است که رشتهای را انتخاب کنید که در آینده فرصتها و گزینههای بیشتری را برای شما باز کند. در واقع با این کار شما برای خود زمان میخرید تا بتوانید در آینده، پس از تجربه بیشتر، تست کردن کارهای مختلف و شناخت بهتر خود، تصمیم بهتری بگیرید. در مقابل، انتخاب رشتههایی که زمینه کاری بسیار خاص و محدود دارند یک انتخاب پرریسک است. زیرا به هر دلیلی ممکن است در آینده متوجه شوید به آن زمینهی خاص علاقهای ندارید و نیاز به ایجاد یک تغییر در مسیر خود دارید و چون رشتهی شما از سایر رشتهها فاصله بیشتری دارد، هزینهی تغییر برای شما بیشتر خواهد بود. البته همانطور که قبلتر گفتیم هیچ وقت شما در یک رشته گیر نخواهید افتاد و همیشه امکان تغییر هست. اما انتخاب رشتههایی که گزینههای بیشتری را پیش روی شما میگذارد کار شما در آینده بسیار آسانتر میکند. در ادامه برخی از این رشتهها را معرفی میکنیم.
چه رشتههایی فرصتهای بیشتری پیش رویم میگذارد؟
برای اینکه بفهمید یک رشته فرصتهای متنوعی را پیش روی من میگذارد، بهتر میتوانید به نشانههای زیر نگاه کنید.
- رشتههایی که فرصتهای شغلی متنوعتری دارند: مثلا فارغالتحصیلان مهندسی صنایع در بسیاری از واحدهای ستادی شرکتها مانند مدیریت عملیات، بازاریابی، طراحی محصول، کنترل کیفیت، مدیریت پروژه و … کار میکنند اما فارغالتحصیلان رشتهی ریاضی بیشتر در دانشگاهها و پژوهشگاهها یا واحدهای تحقیق و توسعه مشغول به فعالیت هستند.
- رشتههایی که تعداد فرصتهای شغلی (تعداد شرکتهای متقاضی) مرتبط به آن زیاد است: به طور مثال رشتهی طراحی گرافیک فرصتهای شغلی زیادی دارد زیرا هر شرکتی در کارهای تبلیغاتی و برندینگ خود نیاز به طراحان گرافیک دارد. همینطور حسابداری. چون هر شرکتی یک حسابدار دارد. برای مقایسه فراوانی تعداد فرصتهای شغلهای مختلف، میتوانید تعداد آگهیهای شغلها را با سایتهای کاریابی بررسی کنید.
- رشتههایی که میتوان به صورت فریلنسری در آن زمینه کارکرد: در برخی رشتهها شما حتما نیاز ندارید برای کار کردن در یک شرکت استخدام شوید. مثلا یک برنامهنویس میتواند هم در یک شرکت استخدام کند و هم به صورت فریلنسری، پروژههای برنامهنویسی را برای کارفرماهای مختلف انجام دهد.
- رشتههایی که واحدهای درسی متنوعتری دارد: به طور مثال رشتهی طراحی صنعتی درسهای متنوعی در زمینههای طراحی، ارگونومی، روانشناسی، بازاریابی و تولید و بستهبندی دارد. اما به طور مثال در رشته علم فیزیک شما تنها درباره شاخههای مختلف فیزیک یاد خواهید گرفت. در این رشته شما در واقع چند زمینه مختلف را خیلی مختصر (هر کدام در حد یک درس ۳ واحدی) تست میکنید.
برخی رشتههایی که فرصتهای زیادی را برای شما فراهم میکنند
واقعیت این است که با وجود این که بیش از هزار رشته مختلف در دفترچه انتخاب رشته وجود دارد اما تعداد کمی از آنها هستند که ویژگیهای رشتههای بالا را داشته باشند. برخی از این رشتهها عبارتند از:
مهندسی صنایع
این رشته که به اقیانوس با عمق چند سانتیمتر هم معروف است متشکل از درسهایی از زمینههای متفاوت است. فارغالتحصیلان مهندسی صنایع در زمینههای مختلفی مشغول به فعالیت میشوند. حجم درسی این رشته نسبت به رشتههای مهندسی دیگر کمتر است و این اجازه را به دانشجویان میدهد که همزمان بتوانند به صورت پارهوقت در حین تحصیل کار کنند. همچنین برای بسیاری از افراد پذیرفته شده است که مهندسان صنایع در زمینههای مختلف کار بکنند. این پشتوانهی فرهنگی به فارغالتحصیلان این رشته کمک میکند راحتتر وارد رشتههای مختلف شوند.
مهندسی نرمافزار، سختافزار، فناوری اطلاعات، علوم کامپیوتر
صنعتهای دیجیتال چند سال است که به شدت در حال رشد هستند و موج آن به ایران نیز رسیده است و در حال افزایش است. تقاضای برای برنامهنویسان و توسعه دهندگان نرمافزار روز به روز بیشتر و بیشتر میشود که البته باعث شده پیدا کردن نیروی ماهر در این زمینه بسیار سخت شود. این روند در سالهای آتی ادامه پیدا خواهد کرد. فارغالتحصیلان در این زمینهها نه تنها میتوانند در شرکتها براحتی استخدام شوند بلکه میتوانند به صورت فریلنسری نیز کار کنند. همچنین میتوانند در این زمینه استارتآپ خودشان را راهاندازی کنند. این فرصتها باعث میشود که این رشته یکی از انتخابهای هوشمندانهای باشد برای کسانی که نمیدانند به چه رشتهای علاقه دارند. میخواهند سالهای بیشتری به کسب تجربه بپردازند.
سناریو سوم؛ به چند رشتهی مختلف فکر میکنم اما نمیدانم کدام را انتخاب کنم؟
ممکن چند گزینه را در سر داشته باشید. اما ندانید کدام را انتخاب کنید. در این صورت توصیه میکنیم درباره رشتههای مورد نظر خود شناخت بیشتری بدست آورید. در زیر روشی برای شناختن رشتهها نوشتهایم.
چطوری یه رشته دانشگاهی رو بهتر بشناسیم؟
قبل از اینکه در مورد شناختن رشتهها توضیح بدهیم باید گفت که رشتههای تحصیلی و شغلها دو مفهوم جدا از هم هستند. معمولا هر رشتهی تحصیلی افراد را برای چند شغل آماده میکند (یا انتظار میرود بکند.) مثلا مهندسی صنایع یک رشته است که افراد را برای شغلهای مختلفی از جمله مدیریت عملیات، مدیریت اجرایی، مدیریت توسعه محصول، کارشناسی کنترل کیفیت و … آماده میکند. این نکته از این جهت مهم است که شما بدانید با تحصیل در یک رشته برای چه شغلهایی آماده میشوید. نکته مهم دیگر این است که تحصیل کردن در یک رشته با کار کردن در شغلهای مرتبط به آن میتواند کاملا متفاوت باشد.
خیلی از دانشآموزان پس از کنکور در رویدادهای معرفی رشته شرکت میکنند و یا داخل دانشگاهها میروند و از دانشجویان در مورد رشتهها سؤال میپرسند. این روش خوب است اما کافی نیست. برای شناختن بهتر رشته، باید درباره شغلهای مرتبط آنها تحقیق کنید. مثلا چه شرکتها و سازمانهایی چنین شغلی را دارند، افرادی که در این شغل کار میکنند چه وظایف و مسئولیتهایی دارند و …
برای اینکه با وظایف هر شغل آشنا شوید میتوانید آگهیهای شغلی را بررسی کنید. توجه کنید که شرح شغل هر سازمان ممکن است متفاوت از سازمانهای دیگر باشد.
برای شناختن رشتهها شما میتوانید جزوههای درسهای اصلی هر رشته را ورق بزنید. با یه جستجوی ساده میتوانید جزوههای بسیاری را در اینترنت پیدا کنید.
در آخر فراموش نکنید که هر رشته در آینده چه فرصتهایی را پیش روی شما میگذارد. علایق شما ممکن است تغییر کند و هر چه فرصتهایی که یک رشته پیش روی شما میگذارد انتخاب هوشمندانهای است.
جمعبندی
انتخاب رشته مرحلهی پیچیده و سختی است که دانشآموزان بدون اینکه برای آن آماده شده باشند باید برای ورود به دانشگاه انجام دهند. بسیاری از روشها رایج برای انتخاب رشته ناکارآمد هستند و قابل اعتماد نیستند و روشهایی هم که برای انتخاب درس شغل که دوستش داشته باشیم نیاز به زمان زیاد دارد که اجرای آن در مهلت انتخاب امکانپذیر نیست. اما با این وجود، انتخابهایی که در آینده فرصتهای بیشتری را برای ما بگذارد میتواند انتخاب هوشمندانهای باشد. به هر حال انتخاب رشته برای شما چه خوب و چه بد انجام شود پایان بازی نیست. بلکه ورود شما به دانشگاه ابتدای شروع راه شما است و توصیههایی که بالاتر اشاره کردیم میتواند شما را سریعتر به شغل مناسب شما برساند.