بعد از بهم خوردن رابطه، او چه فکری می کنه ؟

بعد از بهم خوردن رابطه، او چه فکری می کنه ؟

بهم خوردن رابطه برای هر کسی که به آن افتاده است، تجربه ناراحت کننده ای است. پس از این اتفاق، شخص ممکن است به خودش بپرسد که چه اتفاقی افتاده است و چرا رابطه بهم خورده است؟ آیا اشتباه من بوده است؟ آیا شریکم در این رابطه بی‌نقص بوده است؟

در اینجا باید گفت که هر فرد ممکن است به دلایل مختلفی به خودش بپرسد که چرا رابطه بهم خورده است. ممکن است به دلیل مشکلات ارتباطی و اختلافات بین دو نفر باشد، ممکن است به دلیل اختلافات فرهنگی و اجتماعی باشد یا ممکن است به دلیل مشکلات شخصی و روحی باشد. در هر صورت، بهتر است شخص برای فهمیدن دلایل بهم خوردن رابطه، با خودش صادقانه بررسی کند که چه اشتباهاتی در رابطه کرده است و چه چیزهایی را باید در روابط آینده در نظر داشته باشد.

شخص پس از بهم خوردن رابطه ممکن است به دلیل درد و ناراحتی، به فکر انتقام‌جویی باشد و به شریک سابقش آسیب برساند. اما این روش به هیچ وجه درست نیست و می‌تواند به همه طرف‌ها آسیب برساند. بنابراین، بهتر است شخص برای بهبود روابط خود با دیگران، به دنبال راهکارهایی باشد که می‌تواند به ارتقای روابط فعلی و آینده کمک کند.

در پایان باید گفت که بهم خوردن رابطه برای هر کسی که به آن افتاده است، تجربه دردناکی است. اما با صبر و شکیبایی، همه مشکلات قابل حل هستند و شخص می‌تواند از این تجربه برای بهبود روابط خود با دیگران استفاده کند. این تجربه می‌تواند به شخص کمک کند تا به خودش بیشتر بشناسد و در روابط آینده، بهتر با دیگران ارتباط برقرار کند.

آیا به من فکر میکنه ؟ ناراحته ؟ خوشحاله ؟ حس میکنه راحت شده ؟ هر کسی بعد از بهم خوردن یک رابطه این سوالات رو در ذهنش مرور میکنه به همین خاطر میخوام بهتون یک مسیر از تفکر او نشون بدم تا در مورد فرایند بازگشت عشق بیشتر بدانید

مرحله اول : احساس راحتی و رها شدن
اولین چیزی که او بعد از بهم زدن رابطه با شما احساس میکنه ( زمانی که رابطه رو خودش بهم زده ) ، احساس رها شدن و آزادی هست .

میدونم سخته که این رو بشنوید اما طرف مقابل شما این احساس رو خواهد داشت ( چه مرد چه زن )
به این دلیل که او برای بهم زدن رابطه با شما از زمانی قبل تر از شما آماده شده ، برای شما این بهم خوردن رابطه یک اتفاق ناگهانی بوده ، اما برای اونها این اتفاق از هفته ها شاید ماهها قبل آغاز شده ، او کم کم این اتفاق رو پذیرفته باهاش کنار اومده و تصمیمش رو گرفته و حالا احساس راحتی داره چون بلاخره توانایی انجامش رو پیدا کرده ، براش انجام اینکار سخت بوده چون نمیخواسته به شما آسیب بزنه و ناراحتتون کنه اما خب به هر دلیلی تصمیم گرفته که نمیخواد با شما باشه و در این موقعیت براش جلو رفتن خیلی راحتتر خواهد بود چون کار سخت رو به پایان رسونده .

پس این زمان بدترین زمان برای تلاش برای برگشتن به او هست ، بدترین زمان برای درخواست و التماس و گریه زاری هست چون او تصور میکنه اگر دوباره به این رابطه برگرده باز هم مجبور میشه زمانی این کار سخت ( بهم زدن ) رو دوباره انجام بده .

یک جورهایی او الان این اتفاق رو جشن میگیره ، به این معنی که او خوشحاله از این که بهم زدن رابطه رو به انجام رسونده ، کاری که به شدت براش سخت بوده و نمیتونسته انجامش بده ( به این خاطر که به شما ضربه نزنه )

و اینجا جایی است که شما دو نفر در موقعیت های بسیار متفاوتی از هم قرار دارید .

او راحت شده و شما آسیب دیدید و من میدونم که این چقدر آزار دهنده است .

این موقعیت به شدت موقعیت سختی برای شما خواهد بود ، برای او شاید بهم زدن رابطه خوشایند نبوده و حتی ناراحتش کرده اما همچنان هم احساس راحتی و رها شدگی داره ، پس مدت زمان اولیه بعد از بهم خوردن رابطه ، آسونترین زمان برای او هست و برای شما سختترین زمان .

اما همه چیز در بیشتر روابطه به آرومی میتونه شروع به تغییر کردن کنه ، دقت کنید که میگم بیشتر روابط ، نه همه اونها .

آدم ها پیچیده هستن و نمیشه برای همه یک نظر داد .

شروع دوره عدم ارتباط توسط شما
به همین خاطر هست که شما باید و باید با دوره عدم ارتباط شروع به ادامه زندگی خودتون کنید .

اون خیالش راحت شده و در این زمان احساس نمیکنه شما رو از دست داده ، چون از اونجایی که او بوده که رابطه رو با شما بهم زده ، اگر بخواد شما رو برگردونه یک تماس یا پیام کافیه .

او کسی بوده که با شما بهم زده و او در جایگاه قدرت هست و شما در جایگاه ضعف قرار دارید .

شما این فرد رو دوست داشتید و بهش اهمیت میدادید و هرچیزی که در ذهنتون میگذره از احساس از دست دادن هست ، شما او رو داشتید و حالا از دستش دادید، حتی احساس می کنید مقداری از ارزشتون به او وابسته بوده و حالا از دست رفته.

بیشتر این احساس ناشی از خواستن برای برگشت او نیست ، ناشی از صدمه دیدن در این موقعیت هست ، ناشی از این که احساس میکنید ارزش شما کم شده.

و حالا او میدونه که میتونه شما رو داشته باشه ، میتونه بهتون پیام بده و شما دوباره برمیگردید و او بهم خوردن رابطه رو حس نمیکنه ، چون احساس شما برعکس هست ، شما احساس میکنید نمیتونید او رو داشته باشید ، نمی تونید بهش زنگ بزنید و او رو برگردونید ، شاید حتی امتحانش کنید و شکست بخورید .

پس او هنوز از دست دادن شما رو احساس نمیکنه .

سریع ترین راهی که می تونید باعث بشید او احساس کنه رابطه رو از دست داده و به سمت شما برگرده ، تنها گذاشتن او هست .

چون این تنها راهی هست که شما می تونید نشون بدید قوی هستید ، میتونید عبور کنید ، باهاش ارتباط برقرار نمی کنید و او به جایی میرسه که احساس میکنه شما رو از دست خواهد داد و شما با یک درخواست ساده برنخواهید گشت.

مرحله دوم : کنجکاو شدن
بعد از این مرحله راحتی او وارد این مرحله میشه که شروع به کنجکاو شدن میکنه ( اگر شما عدم ارتباط رو ادامه بدید ) و کنجکاوی یک پایه و اساس برای جذابیت هست . (برنامه برگرداندن مورد علاقه شما و از نو ساختن ارتباط عاشقانه )

شما هیچ کاری انجام نمیدید و با این حال برای او جذاب تر میشید .

او کنجکاو میشه ، دارید چیکار میکنید ؟ چرا باهاش تماس نمیگیرید ؟ چون فکر میکرد این زمانیه که شما دنبالش خواهید کرد ، بهش پیام خواهید داد و ..

شاید شما قوی تر از چیزی هستید که او فکر میکرده .

حالا آروم آروم شما موقعیت قدرت رو بیشتر به دست میگیرید.

شما تصور میکردید او رو دارید ، از دستش دادید و این احساس بدترین حسی هست که یک انسان میتونه تجربه کنه ، کسی رو دوست دارید ، او از دنیا میره و شما از دستش دادید ، این بزرگترین درد هست .

کسی رو دوست دارید ، با شما ارتباطش رو تموم میکنه و این بزرگترین درد هست .

اما شما نشون دادید این درد بزرگ رو مدیریت می کنید و این نشون دهنده قوی بودن شماست .

اما حالا او تصور میکنه که داره شما رو از دست میده ، ذهنش از کنجکاوی به نگرانی تغییر پیدا میکنه .شاید شما دیگه هیچوقت او رو نخواهید و همه چی تموم شده باشه .

مرحله سوم : نگرانی
و حالا او وارد مرحله ای میشه که میترسه شما رو از دست داده باشه و شاید حتی اشتباه کرده باشه .

و این دقیقا زمانی هست که او دوباره با شما ارتباط میگیره چون این حس رو میخواد که باز هم بدونه میتونه به راحتی شما رو به دست بیاره ، دوست داره بدونه که میتونه یک پیام بفرسته و شما بهش میگید که من حاضرم و دوباره برمیگردید .

او موقعیتی رو میخواد که نگرانی نداشته باشه .

نمیخواد نگران باشه که شما رو از دست داده .

اما اگر او بدونه که شما در هر موقعیتی برخواهید گشت ، احساس نمیکنه که شما رو از دست داده و به سمت شما برنخواهد گشت .

اگر او احساس کنه که شما همیشه در دسترس هستید ناخود آگاه برای او به یک زاپاس تبدیل خواهید شد که هر جا احساس کرد دوست داره با کسی باشه ، با شما به روش یک زاپاس برخورد خواهد کرد .

شما نمیخواهید با این روش باهاتون برخورد کنه ؟ پس زاپاس نباشید !

هیچ کس یک زاپاس رو انتخاب نخواهد کرد ، چون همیشه او رو به شکل یک زاپاس خواهید دید .

هرکس چیزی رو میخواد که فکر میکنه بهترینه ، فکر میکنه هیجان انگیز ترینه ، نه کسی که یک زاپاس برای موقعیت تنهایی هست .

پس شما باید از زاپاس بودن دوری کنید و در این رابطه عقب نشینی کنید .

و این تنها با عدم ارتباط اتفاق میفته ، جایی که او احساس کنه شما رو از دست داده .

مرحله چهارم : شروع ارتباط با شما
این جایی هست که او ارتباطش رو آغاز میکنه ، پیامی معمولی بهتون میده و ازتون میپرسه حالتون چطوره تا امتحانتون کنه و امیدواره که یک پیام از شما دریافت کنه که بهش بگید من اینجا هستم ، هر زمان بخوای من برمیگردم و تصور نکنید باید حتما این جملات رو بگید ، اگر واقعا اینطور فکر و احساس کنید او از نوع کلمات و احساس شما از صحبت خواهید فهمید چطور فکر میکنید .

پس نباید اینکار رو انجام بدید باید با او معمولی برخورد کنید و به این کار ادامه بدید تا جایی که او این در این مرحله باقی بمونه و کم کم تصور کنه همه چیز رو با شما خراب کرده و این جایی هست که او احساس از دست دادن رو مانند شما تجربه خواهد کرد .

پس اگر میخواهید همه چیز عوض بشه باید کاری کنید که او احساس کنه شما رو از دست داده .