سلام دختری 20ساله هستم که بااقایی 25 چندوقته پیش نامزد شدیم خانواده راضی شدن ک مدتی برای شناخت تلفنی باهم باشیم و اگه خوب بودیم عقد بشیم رابطمون عااالی بود و من چون خیلی حساسم چون محرمیتی بینمون نبود دستشم نگرفتم اونم خیلی پسر سنگینی بود خیلی همو دوست داشتیم و بخاطر اینکه ازرده خاطر نشم دبرابر دست ندادنم گفت (( اشکالی نداره ما اگه واقعا مال هم باشیم یروزی دست همو میگیرم پس چه بهتر ک رعایت کنیم )) منتها سره این که من خیلی ادم حساسی هستم یه موضوعی توی گذشتش بایه دختر داشت ک منو اذیت میکرد یروز یه دعوای خیلی بزرگ سر این موضوع راه انداختم ینی بعداز 4ماه اولین بحثمون شکل گرفت بعداز یک هفته متوجه اشتباهم شدم و عذرخواست اما ایشون تازه لجاجت رو شروع کرد تاحالا اینجور ندیدمش 2ماهه تمام لجاجت میکرد صمیمی نبودیم خیلی صبرکردم قرار میذاشتیم نمیمومد خانواده رو هم نذاشتم بفهمن بعدش دیگه دیدم واقعا علاقه ای توش نیست خیلی اذیت شدم و باوجود اینکه خیلی دوسش داشتم گفتم جداشیم و یجورایی راحت قبول کرد و جداشدیم حدود یکماه بعد اس ام اس میداد معذرت خواهی میکرد میگفت ک درنبوده من فهمیده کیو از دست داده قبولش نکردم چون واقعا دیگه فرد مناسبی نمیدیدمش بااینکه دوسش داشتم بعد از دوسه هفته دوباره برگشت و دوباره اس ام اس هاشو میداد ک کم محل میکردمش تا فراموش کنه چندوقت بعد تولدم بود فکرنمیکردم یادش باشه تولدمو تبریک گفت و یجورایی خاست دوباره باهم باشیم خیلی حالو روزش بدتراز خودم بود اما اینبار به خانواده اطلاع ندادیم رابطه ی ما خیلی خیلی پاکه و هردومون حساسیم رو این مسائل
منم قبول کردم ک باهم باشیم اما رابطمون نمیدونم چرا انقد سرده نه دوس داره بره نه واسه موندنه عاشقانه تلاش میکنه منکه همه ی تلاشمو کردم و میکنم خسته نمیشم به فکرتغییرشم نیستم معتقدم نباید به فکرتغییر یک مرد بود
ضمنا اضافه کنم خیلی افسرده شده سر ماجرای جداییمون و میگه بی انگیزه شده به زندگی سرشم بابت درسو کار خیلی شلوغه و منم یجورایی درگیر یه رابطه ی یه طرفه شدم رابطه ای ک خودش اصرار داره پابرجا باشه واقعا نمیدونم چکار کنم 🙁
منم قبول کردم ک باهم باشیم اما رابطمون نمیدونم چرا انقد سرده نه دوس داره بره نه واسه موندنه عاشقانه تلاش میکنه منکه همه ی تلاشمو کردم و میکنم خسته نمیشم به فکرتغییرشم نیستم معتقدم نباید به فکرتغییر یک مرد بود
ضمنا اضافه کنم خیلی افسرده شده سر ماجرای جداییمون و میگه بی انگیزه شده به زندگی سرشم بابت درسو کار خیلی شلوغه و منم یجورایی درگیر یه رابطه ی یه طرفه شدم رابطه ای ک خودش اصرار داره پابرجا باشه واقعا نمیدونم چکار کنم 🙁
هیچ نظری وجود ندارد
Or use one of these social networks