فاصله سنی زیاد در ازدواج

فاصله سنی زیاد در ازدواج

سوال مراجع:

سلام

الان مدت 2 ساله که نامزد کردم.من 24 سال دارم و فاصله سنی ما 14 سال است.
می خواستم بدونم که این فاصله سنی مشکلی برای رابطه و سکس ایجاد نمی کنه؟
البته توی این مدت 3-4 بار با هم رابطه داشتیم و دخول صورت نگرفته هنوز باکره ام.و ایشون هم اسراری به این کار ندارند به خاطر من.
مشکلم اینه که با دیدن آلت نامزدم توی این مدت احساس میکنم که خیلی شل است و اگر هم کمی سفت میشد خیلی سریع به حالت اولیه بر میگشت.
علت این حالت چیه؟ و آیا برای آینده رابطه مشکلی ایجاد میکنه؟ و این رو هم میدونم که تمام این سالها خود ارضایی میکرده.ممکنه به خاطر خودارضایی باشه؟؟

پاسخ مشاور:

با سلام

فاصله سنی زیاد بین زوجین از دو جهت شاید مشکل ساز باشد:

یک> تفاوت در علائق و هیجانات: بصورتی که هر قدر سن بالاتر می رود هیجان و نوع علائق تغییر می کند در واقع یک مرد ۴۰ ساله در مقایسه با یک زن ۲۴ ساله از هیجان کافی برخوردار نیست از این رو زن ممکن است به گردش ها و ملاقات های دسته جمعی بسیار علاقه مند باشد ولی مرد او بیشتر به خواندن کتاب و صرف اوقات با فرزندان مشغول شود

دو> رابطه جنسی:البته مردان از نظر شور و شوق جنسی تا اواخر عمر خود هنوز توانایی فرزندآوری و انجام رابطه جنسی را دارند ولی میزان انرژی برای این کار و تعداد دفعات آن در مقایسه با یک مرد ۳۰ ساله و ۴۰ ساله بسیار متفاوت است

در واقع مرد باید آنقدر هنر و شوق جنسی داشته باشد که بتواند زن خود را که فاصله سنی بسیاری با او دارد ارضاء نماید که این هم به توانایی آقا برمی گردد

لذا اگر همسر شما از نظر هیجانی و شوروشوق جنسی در حد متعادل و بالاتری از شما قرار دارد فکر نمی کنم مشکل جدی در رابطه جنسی پیش آید

در خصوص شل بودن آلت>> اگر الت ایشان در هنگام تحریک هرگز بدان حد سفت نمی شود ولی در حال ایستا قرار دارد به ان “نعوظ ناقص” می گویند که با استفاده از دارو و سایر تمرین های ورزشی می شود این مشکل را برطرف کرد

اما اگر آلت ایشان به حد کافی سفت می شود ولی بعد از مدتی به حالت شلی برمی گردد این طبیعی است بخصوص اگر بعد از ارضاء شدن آلت مرد شل شود کاملا طبیعی است

علل این مشکلات هم نمی توان با یقین گفت از “خودارضایی” است زیرا عوامل دیگری همچون” افزایش سن،، افسردگی،،اظطراب هنگام رابطه جنسی، و غیره در این عوامل دخیل هستند

چگونه جذاب باشم؟

چگونه جذاب باشم؟

سوال مراجع:

خدا خیرت بده وون که اینجوری مشکل مردم رو حل میکنی اونم تو مملکتی که هر کسی فقط به فکر منافع خودش هست.
شما داری این کا رو بدون هیچ گونه چشمداشتی انجام میدی به همین ماه عزیز و به آبروی سید الشهدا امیدوارم خدا خیرت بده.
یه سوالی داشتم.
من یه جوونی هستم اهل سعادت آباد.
۱۸ سالمم هست.
الان هم سوم هنرستان هستم.
من تا حالا با دخترا دوست بودم و رابطه داشتم اما چند تا مشکل دارم اگه کمکم کنی دعات می کنم آخه به هر کسی گفتم یا مسخرم کرده یا بهم فحش داده. آدرس این وبلاگ رو هم از داخل وبلاگ آقا نیما پیدا کردم(زیر آفتاب شب)
۱-وقتی با هم میریم بیرون نمیدونم چی بگم یا چه حرفی بزنم مجبور میشم حرفای علکی و چرت و پرت بزنم.
۲-نمیدونم چطور ابراز عاشقی کنم و بگم دوست دارم.
۳- با هر دختری که دوست میشم بعد از یه مدت ازم سرد میشه.
۴-مثلا وقتی میرم خونه دوست دخترم همینجوری عین مترسک میشینم و نمیدونم چه حرفی بزنم!؟
۵-همیشه هم دخترا بهم می گن تو خیلی رفتارت بچه گونه هست یه کم بزرگ شو.
۶-تو رو خدا بهم بگین چیکار کنم که واسه دخترا جذاب باشم و بیشتر بهم توجه کنن.
ممنون از سایت بسیار زیباتون.
درود.
یا علی.

پاسخ مشاور:

باسلام و سپاس از لطفت دوست عزیزم

البته همواره گفته ایم که روابط بدون هدف و کنترل نشده با جنس مخالف آسیب فراوانی به شما خواهد زد یعنی اگر با هرکسی بدون هدف خاص رابطه داشته باشیم همین از ارزش ما برای جذابیت می کاهد

ببینید هریک از ما انسان ها ویژگی هایی داریم که جذاب و ایده آل است یکی ظاهرش جذاب است دیگری اندامش،دیگری صدایش، دیگری اخلاقش و الی آخر…. اما برای اینکه برای دختران جذاب باشی باید درست از روش های آنان بهره ببری:

یک>> ابتدا روشن کن چه می خوای و چه کسی را می خواهی،اغلب آقایان به همان چیزی که گیرشان می آید راضی می شوند در این صورت مجبور هستند باب میل طرف مقابل عمل کنند اما اگر شما بدانید چه می خواهید و برای خود ارزشی قائل باشید در آن هنگام قدرت انتخاب با شماست و طرف مقابل مجبور است خود را به خواسته های شما نزدیک سازد

دو>>از آنجا که خانم ها سلیقه خوبی در انتخاب لباس ها دارند و شیک لباس می پوشند در نتیجه شما هم باید شیک باشید و لباس هایی انتخاب نماید که هم رسمی و هم زیبا باشند مهم گران بودن لباس نیست مهم شیک پوشیدن است با این کار به دختران نشان می دهید که به سلیقه آنان احترام می گذارید و این برایشان بسیار مهم است

همچنین استفاده از عطر و ادکلن نقش بسیار مهمی در جذب خانم ها دارد

سه>>جالب باش: ببینید باید شخصیت جالب و متفاوتی داشته باشید یعنی چی؟ یعنی اینکه بدانی با هر کسی در چه موردی باید حرف بزنی،، اگر می بینی دختری علاقه ای به موسیقی دارد با او در مورد موسیقی های روز و خوانندگان صحبت کن….سعی کن در مورد تمام اطلاعات روز مطالعه کافی داشته باشی تا در هر موقع که فرصتی پیش آمد نظر خودت را مطرح کنی

چهار>>غیر منتظره باش: این مهم هست که با سایر پسران تفاوتی داشته باشی یعنی باید بتوانی آن کارهایی را انجام دهی که از شما انتظار نمی رود در این صورت باعث ایجاد هیجان در طرف مقابل می شی… مثلا اگر بقیه پسران دائم از ظاهر و مدلباس دوستان خود تعریف می کنند تو خلاقیت به خرج بده و از هوش عالی،خلاقیت هنری،صدای زیبا دوستت تعریف کن

پنچ>>همیشه یک حالت را نداشته باش: اغلب خانم ها برای جذب آقایان رفتاری از خود نشان می دهند که به سرد و گرم شبیه است یعنی یک روز آنقدر خوب هستن و قربان صدقه شما می روند که تعجب می کنید اما روزهای بعد زیاد احساسات به خرج نمی دهند و حتی گاهی شما را نادیده می گیرند…حالا شما هم باید درست از فرمول آنان استفاده کنی همیشه خوب بودن هیجان در رابطه را از بین می برد

………………………………………

خب اولین قدم این است که  طبق مواردی که اشاره کردم عمل کنی اما در خصوص پاسخ سوال هایتان جمع بندی کرده و در چند سطر پاسخ می دهم:

ببینید همون طور که اشاره کردم باید برای خودت ارزش قائل شوی و کسی را انتخاب نمایی که معیارهای تو را دارد در این صورت در شروع رابطه چون او هم با علایق تو تناسب دارد براحتی می توانی در مورد مسائل روز مورد علایق خودت حرف بزنی و لازم نیست حتما از جملات عاشقانه استفاده کنی

هنگامی که سر صحبت را با یار خود باز می کنی بسیار راحت در مورد آنچه دلت می خواهد حرف بزن اگر سعی کنی با برنامه به پیش بری شکست میخوری یعنی نباید قبل از صحبت کردن با خود بگویی “باید اینگونه صحبت کنم”…بلکه در آن هنگام هر موردی به ذهنت آمد با طرف مقابل مطرح کن

معمولا دختران بیشتر دوست دارند از آنان بپرسی: “خب عزیزم امروز چیکار کردی؟” “کجا رفتی؟” “روز خوبی داشتی؟” “چی پوشیدی؟ ” “الان دوست داری چیکار کنی؟”

گفتن عبارات هایی مثل: “وقتی صدات رو شنیدم آروم شدم”  “دلم برات تنگ شده بود” و این موارد نیز در جذب کردن آنان موثر است

یا شوخی های زودگذر مثل: “فکر کن من و تو زن و شوهر بودیم چی میشد”  “وای تو رو خدا به خود زحمت نده لاغر میشی ها”

در ضمن نباید به هیچ کسی اجازه بدهی که به تو بگوید “رفتارت بچگانه است”…باید به حدی برای خود ارزش قائل شوی که قاطعانه عمل نمایی و نگذاری بر تو برچسب زنند/.

البته دوست عزیز بازهم توصیه می کنم ما هیچ وقت روابط بدون هدف بین دختر و پسر را توصیه نمی کنیم، امیدوارم با دقت بیشتری به پیش روی

موفق باشی و سربلند

چگونگی رفتاردر مقابل پسری که به من علاقه دارد!

چگونگی رفتاردر مقابل پسری که به من علاقه دارد!

 

>  باسلام

>  در دانشگاه دانشجوی پر شوری وشوخی هستم با فن بیانم هم بد نیستو چندین بار هم
> باهاشون صحبت کردم از نگاهش حدس زدم منخیلی به کسی به طور خاص توجه نمی کنم ولی
> به اون که دقت بیشتری کردم دیدم هر جا که من هستم و دوستاش باشند پیداش میشه و
> بیشتر که دقت کردم تماما من را زیر چشمی می پاید و حتی سرکلاس به من توجه دارد
> با این که شخصیتا اعتماد به نفس بالایی دارد اما به راحتی نمیتونه هم به من
> نگاه کنه هم حرف بزنه تقریبا غیرتیه از نگاهش اینو میشه درک کرد چون منخودم
> داداش دارم و تقریبا اخلاق پسرا تو دستمه روزی هم که کنفرانس میدادم خیلی با
> ذوق خاصی گوش میداد
>   و میتونمبگم پلک بهم نمیزد و دوستاش تمما اون را اذیت می کردن و هر وقت منو
> میبینن اونو به اسم و فامیل صدا میزنن از بچههای خوبه کلاسه ولی چونمن به پسرا
> اعتماد ندارم خیلی سرد بر خورد میکردم سر کلاس به گونه ای می نشینم که دیدی به
> من نداشته باشه راستی اگر موقعیتش پیش بیاد سر کلاس کنارم می نشینه می خواستم
> راهناییم کنید چه جور از نیت واقعیش مطمئن بشم و چه رفتاری داشته باشم
> با تشکر

پاسخ:

سلام برشما

یکی از معیارهای که می توانیم بفهمیم آیا کسی (بخصوص درمحیط دانشگاهی) به ما علاقه دارد این است که ببینم ما در هر جایی حضور داریم به طور محسوسی آن فرد نیز آنجا است و یا از نوع نگاه های فردی… بنابراین می توان گفت ایشان نشانه های اولیه علاقه را به شما نشان می دهند

اما شما هرگز نباید واکنش هیجانی نشان دهید..هیجان به معنی که نه افراط کنید و خود به ایشان پیشنهاد ایجاد رابطه دهید و به معنی تفریط یعنی اینکه از او رو برگردانید

توصیه می کنم تنها رفتار طبیعی داشته باشید و بدانید اگر پسری به دختری علاقه داشته باشد دیر یا زود بطور رسمی پیشنهاد را به شما خواهد داد وگرنه هرگونه اقدام از سوی شما برای ایجاد رابطه به ضرر شماست.

متذکر شوم که در ایجاد رابطه بین دختر وپسر هر کدام باید شرایطی بگذارند بخصوص دختران برای جلوگیری از سوء استفاده باید هدف و مدت رابطه را مشخص نمایند.

تمایل به جنس مخالف؟

تمایل به جنس مخالف؟

سوال مراجع:

با سلام.من دختر ی 22 ساله هستم.تقریبا از 5 یا 6 سالگی تفکرات جنسی داشتم.درصورتی که تا 18 سالگی اصلا نمیدانستم رابطه جنسی وجود دارد.اما از همان بچگی بدون اینکه حتی چیزی در باره این موارد شنیده یا دیده باشم(خانواده ام بسیار مراقب بودند که زودتر از وقتش ذهنم درگیر نشود و ما مذهبی هستیم)تمایل خاصی به تماس با بدنم توسط جنس مخالف داشتم و این چیزی بیشتر از حد کنجکاوی های بچه ها بود.این حالت تا همین حالا هنوز وجود دارد و این افکار از همان کودکی برایم 24 ساعته بوده اند(حتی در خواب)این وضعیت زندگیم را مختل کرده و توانایی تمرکز و درس خواندن را از من گرفته و تمام دوران کودکی و نو جوانیم را با تنفر از خودم گذراندم.تا به حال با کسی این مساله را مطرح نکرده ام.به مدت یکسال است که استمنا میکنم و عذاب وجدان گناه دارد دیوانه ام میکند و به مشکلات قبلیم اضافه شده.نمیدانم ربطی دارد یا نه ولی به تصاویر و فیلمهای پورن وتمایلی ندارم و به خاطر اعتقاداتم و عاقل تر از همسن هایم بودن هرگز گناهی غیر از اینی که ذکر کردم مرتکب نشده ام.حتی در حد نگاه به نامحرم.از کودکی از اینکه توسط پدرم در آغوش گرفته شوم چندشم میشده.میخواهم ببینم آیا این مشکل میتوند به خاطر اختلال جسمی باشد؟لطفا توضیح کاملی بدهید؟و اگر مشکل جسمی است راه حل آن چیست.در ضمن نمی توانم به متخصص مراجعه کنم(حد اقل تا وقتی که به ازدواج نزدیک باشم-به عنوان بهانه مراجعه به تنهایی-)با تشکر فراوان

پاسخ مشاور:

درود

تمایل به جنس مخالف یک نیاز طبیعی است و بخصوص از دوره نوجوانی تا هنگام ازدواج شدت بسیاری می گیرد در نتیجه این یک نیاز طبیعی بوده و ناشی از اختلال جسنی نیست.

اما اگر این نیاز به طوری باشد که نتوانید آن را کنترل نماید و خواهان رابطه های غیررسمی قبل از ازدواج برای ارضاء شدن باشید(مانند رابطه جنسی با افرادی که تعهدی به آنان ندارید) در این صورت باید به یک روان شناس بالینی جهت درمان مراجعه نماید. زیرا تنها با روان درمانی قابل حل است. ولی اگر این نیاز را می توانید کنترل کنید نیازی به مراجعه به روان شناس نیست

در مورد خودارضایی هم باید بگویم بصورت کلی و یکباره نمی شود ترک کرد بلکه باید تدریجی شروع کرده و تعداد انجامش را کاهش دهید در این صورت مشکلی پیش نمی آید. برای کاهش این عمل می توانید سوالات بخش خودارضایی وبلاگ را مطالعه نماید

موفق باشید

ابتلاء به ایدز از طریق بوسه

ابتلاء به ایدز از طریق بوسه

سوال مراجع:

سایتتون واقعا  فوق العاده است، مرسی
2 ماه پیش بوسه از لب داشتم که کمی گوشه ی لبم کبود  و قرمز شد.امکان انتقال hiv  هست؟ یک هفته بعد و دوباره 50  روز بعد ازمایش hiv  p24 دادم ،سالم بودم.جای نگرانی هست؟ شنیدم میگن 6 ماه بعد معلوم میشه.واقعا نمیتونم استرسشو تحمل کنم.با راهنماییتون ارومم کنید.

پاسخ مشاور:

درود و سپاس از لطف شما

امکان انتقال ایدز از راه بوسه معمولا کمتر از راه دخول و رابطه جنسی عمیق هست اما اگر لب طرفی که از شما بوسه گرفته زخمی یا خونی بوده و در مقابل لب شام هم زخمی داشته و خون وارد آن زخم شده باشد در این صورت احتمال ابتلاء به ایدز وجود داره البته آن هم در صورتی که طرف مقابل هم ایدز داشته باشد در غیراین صورت امکان ابتلاء وجود نداره.

معمولا آزمایش در دو هفته بعد از رابطه جنسی می تونه مبتلاء شدنتون رو نشون بده. لذا جای نگرانی نیست تنها در برخی موارد آزمایش بعد از 12 هفته نتیجه دقیق رو نشان خواهد داد. اگر دکتر شما گفته جواب آزمایش صحیح است بنابراین جای نگرانی نیست شما مبتلاء نشدید

سوال: عشق اول

سوال: عشق اول

 

سوال:

سلام

منظور از عشق اول چیه؟ ایا اینکه میگن آدم عشق اول همیشه تو ذهنشه داره؟

ممنون

 

جواب:

سلام

در مورد سوال اول عرض می کنم : منظور از عشق اول نخستین دلبستگی شدید به جنس مخالفه که در دل یک دختر یا پسر ایجاد می شه که در پی اون تمایل به ازدواج پیدا می کنند منتها در بسیاری موارد بخاطر سن کم یا نداشتن شرایط این عشقها به ازدواج نمی رسه و اونا مجبور می شن که همو فراموش کنند

در جواب سوال دوم هم عرض می کنم: حقیقت اینه که عشق اول عمیق ترین و موندگارترین عشقه و به سختی از دل بیرون می ره و عشقای بعدی اصلا مثل عشق اول نمی شه به همین خاطر ما می گیم بهترین حالت اینه که اولین عشق هرکس همسرش باشه چون عشق شدید، تحمل انسان رو در برابر ناملایمات و ناهماهنگی های احتمالی بعد ازدواج بالا می بره و سبب می شه که خیلی وقتها به راحتی کوتاه بیان و از خطاهای همسر بگذرن و زندگیشون خراب نشه، در صورتی که اگر همسرش عشق اولش نباشه هم خاطرات عشق اول ممکنه زندگیش رو تحت تاثیر قرار بده و هم عمق عشق دوم مثل اول نیست و لذا ممکنه به راحتی در مشکلات زندگی کوتاه نیاد و زندگیش زودتر در معرض تزلزل قرار بگیره پس کسی که می خواد زندگی پایداری داشته باشه باید سعی کنه که تنها عاشق کسی بشه که حتما همسرش می شه و وقتی که افق ازدواج روشن نیست دلش رو به معرض حراج عشق نذاره

موفق باشید

ظاهرم مورد پسند اقایون نیست

مشاوره ازدواج : ظاهرم مورد پسند اقایون نیست

بازدید : مرتبه

تاریخ : چهارشنبه هفتم دی 1390

سوال:

سلام

من دختر 21 ساله ای هستم كه توی یه خانواده ی مذهبی و سنتی بزرگ شدم. كه اصیل هستن و همه خدا روشكر به خوبی می شناسنشون و ازشون یاد می كنند. از لحاظ شرایط مادی هم شكر خدا وضعمون خوبه. عالی نه و لی خوب. دانشجوی مهندسی فناوری اطلاعات هستم و مدرس و مترجم زبان انگلیسی.ضمنا من به لحاظ آمال و آرزو ها و اهدافی كه دارم و نوع شرایط اجتماعیم با خانواده ام متفاوت هستم یعنی این كه به اندازه ی خانواده ام سنتی و مذهبی فكر نمی كنم و بازتر از اونها هستم.البته اصول اخلاقی رو همیشه پایبندم  اینارو گفتم كه شرایطم رو بدونید كه به چه شكل هست.خواستگارای زیادی داشتم كه تو این مدت به خاطر شناخت از خانواده ام اقدام كردند كه من فقط دو تاشون رو موافقت كردم كه منزل ما بیان و حضورا حرف بزنیم. اما هر دوی اون ها بعد از جلسه ی اول دیگه نیومدن. یعنی اولی كه دو سال پیش بود و خوب چون به لحاظ اعتقادی خیلی باهم تفاوت داشتیم نپسندید و این رو هم خودشون گفتن. اما این دومی كه اخیرا اومده و تقریبا به لحاظ اعتقادی مشابه بودیم رو دلیلش رو نمی دونم واین برام خیلی سواله. راستش من كم كم دارم اعتماد به نفسم رو به طور كامل از دست می دم. از لحاظ ظاهر قد بلند هستم و به گفته خیلی قیافه ی بدی ندارم یك زیبایی معمولی. اما حالا كه خواستگاری هام به این شكل ختم شده واقعا اعتماد به نفسی برام نمونده. البته این احتمالا به شكستی كه قبلا داشتم هم بر می گرده. چون من رابطه ای داشتم البته این رابطه در حدی بود كه ما در 4 سال فقط سه چهار بار همدیگه رو دیدیم اما تو اون رابطه اون از چهره ی من خوشش نیومد و این خیلی روی اعتماد به نفس من تاثیر گذاشت البته اون رابطه الان هفت هشت ماه كه تمام شده. از طرفی یه صحبتی هم یكی از بزرگای فامیل برای من و یكی از دوستان خانوادگی كرده بودن كه اون هم باز فكر می كنم مورد پسند ایشون واقع نشده بودم كه اقدام نكردن البته ایشون یازده سال ازمن بزرگتر بودن. و این ها همه باعث شده كه من فكر كنم كه ظاهر خوبی ندارم یا حد اقل این كه رفتاری دارم یا ظاهرم به گونه ای هست كه مورد پسند آقایون نیست. البته خودم با چهره ی خودم مشكلی ندارم اما وقتی این اتفاقا پیش میاد من تمام اعتماد به نفسم رو از دست میدم و می ترسم كه دیگه حتی خواستگاری راه بدم. چون همه اش ترس این تو وجودم هست كه  نكنه من رو نپسنده. البته این خواستگار دومی رو من خودم چندان نپسندیدم و اگه هم می اومدن دوباره من می گفتم نه اما این كه چرا نیومدن و این كه نكنه من رو از لحاظ چهره دوست نداشتن خیلی داره اذیتم می كنه. البته اینم بگم كه من شاغل هستم و ایشون با شغل من مشكل داشتن. اما با وجود همه ی این حرفا من ترس از پسندیده نشدن تمام وجودم رو گرفته. به طوری كه دیگه دوست ندارم  به ازدواج فكر كنم كه بخواهم خواستگاری راه بدم. لطفا راهنماییم كنید چون این فقدان اعتماد به نفس روی همه چیم تاثیر گذاشته و اقعا داره اذیتم می كنه و تمام ابعاد زندگیم رو تحت الشعاع قرار می ده. یكی از بزرگ ترین مشكلاتی هم كه بعد از اون رابطه برای من پیش اومده اونم حالا كه ماهها ازش می گذره اینه كه  احساس می كنم كه از مردها گریزان شدم. این حس كه همشون خیانت می كنند نمی ذاره به طور صحیح به مسئله ازدواج فكر كنم. حتی خواستگارم وفتی داشت باهام حرف میزد من فقط داشتم به این فكر می كردم كه این با چند نفر تا حالا رابطه داشته و .. و این موضوع من رو واقعا اذیت می كنه. و گاهی با خودم میگم اصلا چرا باید خودم رو اسیر دست مردها كنم و ازدواج كنم؟ ممنون می شم اگه راهنمایی كنید.

 

جواب:

سلام

شما فکر می کنی که بخاطر قیافه مورد پسند واقع نمی شی در صورتی که تنها در یک موردش مطمئن هستی که علت رد کردن طرف این بوده و در بقیه موارد حدس می زنی که علتش عدم پسند ظاهر تو بوده و به این علت اعتماد به نفست رو از دست داده ای ولی اولا: ممکنه فکرت اشتباه باشه و علت مورد پسند قرار نگرفتنت -در غیر اون یک مورد- ظاهرت نباشه خصوصا با توجه به اینکه مواردی که پسندت نکرده اند بسیار کمه ثانیا: حتی اگر نظرت درست باشه و بخاطر ظاهرت مورد پسند قرار نگرفته باشی این دلیل عیب و نقص تو نیست چون صرف نظر از دختران بسیار زیبا که مورد پسند اکثر پسرا واقع می شن، زیبایی بقیه دخترا معمولا سلیقه ای است یعنی زیبایی این دسته از دخترا تنها مورد پسند عده ای از پسرا قرار می گیره و به عبارت دیگه: این گروه از دخترا رو تنها عده ای از پسرا زیبا می دونن پس اونا نازیبا نیستند بلکه زیباییشون سلیقه ای است لذا ممکنه اون پسرایی که به خواستگاری شما اومدن زیبایی شما مطابق سلیقه اونا نبوده پس به جای از دست دادن اعتماد به نفس باید صبر کنی تا اون کسی که تو می پسندیش و اونم زیبایی تو رو می پسنده بیاد

در مورد اینکه به مردان بدبین شدی و فکر می کنی که همه شون رابطه داشته و خیانت کارند عرض می کنم: به رابطه پسر با دخترا از دو جنبه می شه نگاه کرد اول جنبه شرعی دوم جنبه ازدواجی، از نظر شرعی هر رابطه ای که شهوت الود باشه یا ترس از به گناه افتادن درش باشه حرامه و اونی که رابطه داشته گناهکاره اما جنبه ازدواج متفاوته و بحث گناه بودن رابطه درش مطرح نیست بلکه در صورتی این رابطه نقطه منفی شمرده می شه که موجب عدم اعتماد به پسر بشه به گونه ای که ترس از ادامه ارتباطات بعد ازدواج باشه پس اگر از جنبه دینی به رابطه نگاه کنیم اینم مثل خیلی از گناهان دیگه که معمولا مردم بهش گرفتارند مانع ازدواج نیست اما اگر از جهت نقشی که در زندگی اینده داره بهش نگاه کنیم در صورتی که مشکل زا باشه باید بهش توجه کرد لذا پسری که با دختر رابطه داشته در صورتی برای ازدواج قابل اعتماده که اولا: رابطه هاش به حدی نبوده باشه که هرزه و تنوع طلب شده باشه، ثانیا: کار گذشته اش رو بد بدونه و ازش توبه کرده باشه و تصمیم گرفته باشه که به همسرش وفادار بمونه و طرف هم به قولش اعتماد کنه ثالثا: طرفین از نظر فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری مناسب هم باشند وگرنه اگر اختلاف داشته باشند ممکنه مرد در زمان اختلاف به سمت غیر همسر کشیده بشه رابعا: رابطه عاطفی و جنسی خوبی با هم داشته باشند تا نیاز عاطفی و جنسی اونو به سمت غیر همسر نبره خامسا: بعد ازدواج هم چشم چرون نباشه و اهل ماهواره و فیلم و عکسی مستهجن نباشه و چت هم نکنه و رابطه صمیمانه با نامحرم نداشته باشه چون اگر این موارد در زندگی باشه ممکنه ادم بدون سابقه رابطه رو هم خراب کنه تا چه رسد به کسی که سابقه رابطه هم داره

اگر مواردی که عرض کردم رعایت بشه می شه امیدوار بود که بعد ازدواج به همسرش خیانت نکنه و ازدواج اشکال نداره

موفق باشید

همسرم همیشه با دوستاشه

مشاوره خانواده: همسرم همیشه با دوستاشه

 

سوال:

سلام
همسرم بیشتر وقتش را با دوستانش می گذراند و حتی بعضی شبها را با آنها می گذراند و خیلی كم با اقوام رابطه دارد و وقتی هم كه پیشنهاد میدهم مهمانی یا مسافرت برویم بهانه می آورد.با اینكه در دوران عقد به سر می بریم اما من نگرانم كه این رفتار یا عادت همسرم-اگر بشود اسمش را عادت گذاشت- ترك نشود و مشكلاتی در آینده برای زندگیمان به وجود آورد. چگونه این مشكل را حل كنم؟چگونه وقتی همسرم مرتكب اشتباه می شود او را متوجه اشتباهش كنم كه ناراحتی پیش نیاید. آیا قهر راه حل مناسبی است؟

 

جواب:

سلام

کم نیستند افرادی که مثل همسر شما با دوستانشون ارتباط زیاد دارند و علتش هم اینه که از بودن در کنار دوستانشون لذت می برن و در کنار اونا بهشون خوش می گذره لذا چاره کار فقط این نیست که این نوع افراد از این کار منع بشن چون ممکنه هرچند خودشونم بخوان -بخاطر لذتی که می برن- نتونن دوستاشون رو ترک کنن یا حتی رابطه شون رو کم کنن بنابر این بهترین راه حل اینه که روی تمایل چنین افرادی اثر گذاری بشه که یا میلشون نسبت به ارتباط با دوستان کم بشه و یا اینکه تمایل شدیدی نسبت به انجام کاری دیگر درشون ایجاد بشه که جایگزین ارتباط با دوستانشون بشه

پس برای اینکه تمایل همسر شما به ارتباط با دوستان کم بشه می تونید بهش تذکر بدید که ارتباط زیادش با اونا ممکنه سبب بشه که از موارد مهم و با اهمیت باز بمونه و یا بخاطر رفت و امد نکردن و مهمونی نرفتن شاید رابطه اش با دیگران خراب بشه یا نبودنش در کنار همسر امکان داره سبب بشه که رابطه اش با همسرش تیره بشه پس در حقیقت در این مرحله پیامدهای منفی رابطه زیادش با دوستان بهش تذکر داده می شه تا بلکه به خودش بیاد و متوجه بشه که کارش نادرسته و در نتیجه رابطه اش رو کم کنه

اگر این روش جواب نداد و او علی رغم ضررهای فوق بازم رابطه اش رو ادامه داد در این صورت اگر ادم بی خیال و بی تفاوتی نسبت به اطرافیانش نیست ممکنه علتش این باشه که تمایلش به ارتباط با دوستان شدیده و لذا به هیچ قیمت حاضر نیست رابطه اش رو با اونا کم کنه در این زمان تنها راه موثر، زیاد کردن تمایلی در او است که بتونه در برابر میل ارتباط با دوستان مقاومت کنه و او رو از این کار باز داره این تمایل می تونه علاقه به ارتباط با همسر باشه که شدید شدنش سبب می شه اون مجبور بشه رابطه اش رو با دوستان محدود کنه تا بتونه به مقدار لازم در کنار همسری که دوستش داره باشه بنابر این شما به جای اینکه در برابر اشتباه همسر به فکر قهر کردن باشی باید سعی کنی که جذابیتت رو بالا ببری و یه کاری کنی که در کنار تو چنان احساس ارامش کنه که تمایلش برای رفتن کم بشه و خودشم میل نداشته باشه سراغ دوستاش بره

البته می تونی امیدوار بشی که بعد عروسی وضعیت بهتر بشه بخاطر اینکه اولا اون می دونه که بعد عروسی باید تنها مقدار کمی از وقتش رو برای دوستاش بذاره و در نتیجه شاید بدون اینکه چیزی بگی ارتباطش رو تا حد زیادی با دوستاش محدود کنه و ثانیا: بعد عروسی بخاطر رابطه زناشویی خوبی که دارید چسب شما به هم زیادتر می شه و اون کمتر دلش میاد تو رو تنها بذاره پس اگر همتت رو در جذب دل همسر بذاری شاید بسیار زودتر از زمانی که انتظار داری نتیجه بگیری

مادر شوهرم متلک می گه

مشاوره خانواده : مادر شوهرم متلک می گه

 

سوال:

سلام

38سالمه و 15 ساله که با پسر خاله ام ازدواج کردم ما با هم مشکلی نداریم مشکل خالمه که خیلی حسادت میکنه تا وقتی که یادم می اد ادم عقده ای بوده و به مادرم حسودی میکرده  وهمیشه از زمین و زمان توقع  داره یاد اوری میکنم که خالم با مادرم خواهر ناتنی هستند و از پدرمشترک و از مادر جدا هستند   . شوهر من تنها پسرخانواده با 5 خواهر می باشد . خالم یا مادر شوهرم همیشه درحاال متلک انداختن و تحقیر کردن منه . همیشه بازیهای روانی درمیاره دختراش هم از خودش عقده ای تر هستند البته گاهی اوقات البته نه در حضور من میشنوم که به مادرشون تذکرمیدهند اما توقعشون زیاده مادر شوهرم وقتی از شوهرم  راضیه که با من بد باشه با مادرم بد باشه و دائما برای  او و دختراش خرج کنه البته اگر هم اینکار و بکند باز هم دلش ارام نمی گیره بارها شنیده ام  از نوه های خودش که همیشه منو با مادر بزرگم مقایسه میکنه و بعضی از کارهای منرا که خیلی هم خوب هست مثل نظافت و رسیدگی به وضع ظاهر به مادر بزرگم تشبیه میکنه و دختراش هم بهش میگن تو که میدونستی که این دختر نوه اونه چرا برای پسرت گرفتیش ؟ و اون جوابی نمی ده جز اینکه می خواسته از طریق اذیت کردن  من از طریق پسرش عقده هاشو خالی کنه  چون اوایل ازدواج که با هاش زندگی میکردیم شوهرم مرا  اذیت میکرد و میگفتم چرا اینکار را میکنی میگفت مادر بزرگ تو مادرم و اذیت کرده و حالا من تورا  اذیت میکنم که بعد کار مون به قهر و اشتی کشید وهمسرم فهمید که باید خودشو قاطی این مسئل نکنه و زندگیمون ارام شد خیلی بد گویی میکنه با بد  گویی از پدر شوهرم کاری کرده که هیچ کس احترامشو بغیر از منو همسرم نگه نمی دار ه البته کار به جایی رسید که مجبور شدم بهش زنگ بزنم و مستقیم بهش بگم که دست از کاراش برداره و کلا زد زیر همه حرفاش و حاشا کرد شوهرم به تما م خواهراش در مورد رفتار مادرش تذکر داده  اما زن خودخواهیه ؟ حتی یکی از خواهر شوهرهام ازدستش گله داشت . ازدستش  خسته شدم و اعصابم خراب شده با اینکه رابطمون و باهاش کم کردیم اما باز هم به کارهای غلطش ادامه می دهد تا جایی که همسرم هم ازدستش خسته شده چون احترام پسرش و هم  نگه نمیداره اما برخلاف اون پدر شوهرم منو همسرم را خیلی دوست دارد و همه جوره ما را ساپورت میکند  و این بیشتر مایه حسادتش می شود ؟ لطفا بفرمایید که با این ادم پر توقع که می خاد تلافی ادمهایی رو که زیر خروارها خاک خوابیدن ازمن بگیره چکار کنم البته خودشم می گه که هیچ وقت مادر بزرگم اذیتش نکرده حتی وقتی مریض میشده ازش پرستاری کرده اما  بچه طلاقه دیگه عقده ایه …..وقتی توی یک جمع  هستیم دور برمی داره و شروع به توهین و ادا واطوار میکنه بخصوص وقتی که دو تا از دختراش هستند که دیگه  می تازونه …. البته الان دیگه  زیاد جرات نمیکنه چون من هم  بهش توجهی نمیکنم  اما اصلا دوست ندارم که این روند ادامه پیدا کنه  لطفا راهنمایی بفرمایید  ممنونم البته من لیسانس  هستم و از همه مهم تر اینکه بسیار متظاهر هست و انچنان در  حفظ ظاهر اسلامی  و اعمال و نماز رعایت میکنه که اگر نشناسیش میگی مجتهده  است اما از اون دسته ادمهایی هستندکه به قول حافظ چون به خلوت می روند ان کار دیگر میکنند

 

جواب:

سلام

به نظرم می رسه که قسمت بحرانی ارتباط شما گذشته و تدریجا تونستی اثر منفی تنش ها رو کاهش بدی و بلکه تونستی تا حدی مادر شوهرت رو کنترل کنی پس معلوم می شه که تا بحال تلاشهات تا حدی موفقیت امیز بوده اما الان می خوای یه کاری کنی که وضع بهتر بشه و بلکه مشکل به کل حل بشه و او دست از این کاراش برداره ولی به نظر من انتظار تغییر او رو نداشته باشید فردی که سالها با یه اخلاق خو کرده و خصوصا اگر بزرگتر هم باشه حتی در صورتی که بخواد مشکل بتونه خودشو عوض کنه تا چه رسد به اینکه کس دیگه بخواد تغییرش بده لذا من به شما توصیه می کنم بیشتر از اینکه فکر عوض کردنش باشید در فکر این باشید که چه طور می تونید اثرات منفی حرفاش رو بیشتر کاهش بدید این کاهش به از دو طریق ممکنه اول اینکه: رفتارتون طوری باشه که زمینه حرف بد زدنش از بین بره و این دو طریق ممکنه اول ترس دوم محبت یعنی یه کاری کنید بترسه و جرات نکنه حرف بزنه یا اینکه بهش مهربونی کنید یا هدیه بدید یا کاری که خوشحالش می کنه براش انجام بدید تا بلکه کوتاه بیاد

راه دوم اینه که اونو به همین صورت که هست قبولش کنید و بگید که این اخلاقشه و یه گوشتون در باشه دیگریش دروازه، درست مثل کسی که وقتی یه بچه بهش فحش می ده از دستش ناراحت نمی شه چون می دونه اون بچه است و اقتضای بچگی او این کارها است شما هم قبول کنید که اون دیگه این طور شده و کاریش نمی شه کرد مگر اینکه اونو همین طوری قبول کنید و متلکها و توهین هاش رو نقل و نباتی ببینید که نثار شما می کنه

این تغییر فکر شاید کمی سخت باشه اما اگر انجامش بدید به کل راحت می شید و اصلا از حرفاش اذیت نخواهید شد

موفق باشید

در موبایلش فیلم سوپر هست

مشاوره : در موبایلش فیلم سوپر هست

 

سوال:

سلام

من پسری 14 ساله دارم که بسیار باهوش است و کلاس سوم راهنمایی می باشد من و همسرم هردو نماز می خوانیم و  فرزندانمان را هم به خواندن نماز تشویق می کنیم پسرم بااینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده اما نماز می خواند من بارها به او گفته بودم که اگر کسی خواست فیلم نشانت بدهد نبین و قبلش  بپرس که چه فیلمی است اخیرا  متوجه شدیم ک در گوشی موبایلش فیلم سوپر و پورن هست که پدرش خیلی دوستانه با او صحبت کرده  و عواقب این فیلمها را به او گوشزد کردیم. من به عنوان مادر نگران هستم احساس میکنم که دیگر پسرم به من محرم نیست و  خجالت میکشم واحساس دوگانه ای نسبت به او پیدا کرده ام (ز طرفی هنوز محتلم نشده و نماز می خواند سوالم این است که من با او چه برحوردی داشته باشم ؟ایا این قضیه را برویش بیاورم که می دانم ؟ اگر بار دیگر تکرار کرد یا اینکه رفت ازگوشی دوستش نگاه کرد چکارکنم چون گوشی اش توقیف است ؟چطور می توانم اورا کنترل کنم تا دیگر شاهد این رفتار و عواقب ناشی از ان  نباشم ؟ ضمنا دختر 10 ساله ای در خانه دارم .تا چه اندازه میتونم باهاش در مورد این مسایل صحبت کنم ؟ همسرم میگه تازه دیر شده و باید خودمان زودتر به او این مسایل را میگفتیم در ضمن به من پیشنهاد میکند که این مسایل و مسایل بلوغ رابه دخترم بگویم اما هنوز علایم بلوغ در دخترم در حد خیلی کمی بروز کرده است ؟ من از چه موقع می تونم در مورد این مسایل با دخترم صحبت کنم ؟ ازشما خیلی خیلی ممنونم

 

جواب:

سلام

این مشکل شما نیست خیلی از خانواده ها درگیر این مساله هستند از یه طرف فکر می کنند وقت ازدواج بچه هاشون نشده و از طرف دیگه بچه ها درگیر ابزارهای تحریک جنسی می شن فیلمهای جور واجوری  که مثل نقل و نبات همه جا ریخته و توی دست نوجوونا می چرخه فقط این بزرگترها هستند که از این موارد خبر ندارن و اسوده خوابیده اند و فکر می کنند شهر در امن و امانه اما متاسفانه وضع خراب تر از اونیه که تصور می شه، سابقا نوجوونا در مدارس از مسائل جنسی حرف می زدند الان فیلمش رو می بینند

اینا رو نگفتم که شما رو بترسونم عرض کردم که بدونید این مساله مختص فرزند شما نیست و در جامعه زیاده بنابر این مصون موندن ازش مشکله مگر در موارد خاص مثل اینکه نوجوون به مدرسه معمولی نره و در مدارس خاص مذهبی درس بخونه و چنین دوستانی در محل زندگی نداشته باشه یا اینکه روحیه خیلی مذهبی داشته باشه که رفتن طرف این مسائل رو حرام بدونه اما اگر این طور نباشه هرچند پدر و مادر تلاش کنند معلوم نیست بتونن صددرصد فرزندشون رو از این مسائل دور کنند

بنابر این باید با این مساله واقع بینانه برخورد کنید و فکر نکنید که می شه فرزند رو به طور کامل از از اسباب تحریک جنسی دور کنید پس باید سعی کنید تا جایی که می شه اونو از این مسائل دور کنید لذا اگر اون بفهمه شما می دونید مانعی نداره وگرنه بعض کارهایی رو که خواهم گفت نمی تونید انجام بدید

در مرحله اول با ارامش کامل سعی کنید حتی الامکان بین او و مثل این فیلمها فاصله بندازید مثل اینکه اگر ممکنه اونو به مدرسه مذهبی بفرستید یا نذارید که با دوستان ناباب بگرده و در منزل اینترنت و ماهواره و فیلمهای خارجی سانسور نشده نداشته باشید و نذارید که اون به این موارد دسترسی داشته باشه گوشی بدون قابلیت عکس و فیلم بهش بدید یا اینکه گوشی قبلی رو بهش می دید باهاش شرط کنید که از این فیلمها درش نریزه و گوشی رو هم کنترل کنید

در مرحله دوم سعی کنید از نظر فکری مصونش کنید یعنی کاری کنید که خودش این مسائل رو بد بدونه و در برابرش حریم بگیره مثل اینکه از گناه بودنش و پیامدهای اخرویش براش بگید و همچنین پیامدهای منفی دنیوی رفتن به سوی تحریک جنسی رو براش بیان کنید که تدریجا موجب هرزه و تنوع طلب شدن فرد و خیانت به همسر اینده می شه در این مرحله باید درباره حرمت و مضرات خود ارضایی بهش هشدار بدید و بگید که به هیچ وجه دست ورزی با بدنش نکنه چون خود ارضایی شایع ترین خطای جنسی دوران نوجوانی است درباره خود ارضایی اگر کتابی بهش بدید بخونه خوبه (البته اگر می ترسید که اون با خود ارضایی اشنا نباشه و شما با گفتن این مساله خودتون اونو در این وادی بندازید به صورت سربسته بگید که مثلا اگر کسی دست به بدنش خصوصا ناحیه تناسلی بزنه و از این کار خوشش بیاد کارش درست نیست)

مرحله سوم: تقویت معنوی است که اگر اونو بیشتر در وادی مسائل مذهبی بندازید و با افراد و هیئات مذهبی اشناش کنید شاید تقویت معنویت اونو مصون تر کنه

مرحله چهارم: روشن کردن افق اینده در مورد مسائل جنسی است که خدا این حس رو برای چی به انسان داده تا اون فکر نکنه که این غریزه جز دردسر چیزی براش نداره و فقط باید سرکوبش کرد یعنی بفهمه که اگر الان جلوی لذت خودشو بگیره بعدا به بهترین لذت خواهد رسید بنابر این در این مرحله باید در زمینه ازدواج باهاش صحبت کنید یعنی بهش بگید که خدا غریزه جنسی رو به انسان داده و به همین علت کشش قلبی به جنس مخالف پیدا می کنه و دوست داره به طرفش بره و اونو ببینه و باهاش ارتباط برقرار کنه و در کنارش باشه و لذت ببره و علت اینم که اون فیلمها برای تو لذت بخشه همینه که تو احساس خاصی نسبت به جنس مخالف پیدا کرده ای و این احساس نه تنها بد نیست بلکه خدا دادیه و هرچه خدا به انسان داده خوبه منتها باید ازش درست و به جا استفاده کرد مسائل جنسی هم یکی از اونا است و استفاده درستش به این نیست که فیلم و عکس ببینی یا خود ارضایی کنی بلکه خدا راه صحیح رو در ازدواج قرار داده که دختر و پسر با قرار گرفتن در کنار همدیگه خودشون رو اروم کنند پس تو باید خودتو تا زمانی که ازدواج نکردی حفظ کنی و به سمت ارضای جنسی از راه دیگه نری

اگر افق ازدواج رو براش روشن کنید گرچه می دونه که الان نمی تونه ازدواج کنه اما امیدوار می شه که اگر الان خودشو حفظ کنه در اینده از راه صحیح به لذت مورد نظرش خواهد رسید و معلومه که ادم امیدوار قدرت مقاومتش از کسی که نا امیده بسیار بیشتر می شه

در مورد دخترتون عرض می کنم تدریجا مسائل مربوط به بلوغ و وظایفی رو که در قبال خدا و دیگران خصوصا افراد نامحرم رو براش بگید و ذهنش رو روشن کنید که برخورد با مسائل مختلف اونو متحیر نکنه و سراغ افراد یا روشهای نامناسب برای فهمیدن نره

موفق باشید