زمانی که خواهرم با شوهرش دوست بود قبل از ازدواجشون من و شوهر خواهرم به هم علاقه مند شدیم و با هم ارتباط برقرار کردیم که این مساله به بعد از ازدواج اونها هم کشیده شد، ولی همیشه عذاب وجدان و حس بدی داشتم و ازین ارتباط ناراحت بودم و می خواستم تمومش کنیم ولی اینقدر همدیگرو دوست داریم که نه من می تونم نه اون می دونم که این ارتباط صحیح نیست و باعث شده به افراد دیگه رو بیارم تا فکرش از ذهنم بیاد بیرون ولی بازم نشده و نمی تونم کسی رو جایگزینش کنم این ارتباط رو همه زندگیم و آیندم تاثیر داره طوری که از ازدواج زده شدم دیگه به هیچ کس اعتماد ندارم لطفاً کمکم کنید .

خواهش میکنم قضاوت عجولانه نکنید و خودتونو تو موقیعت من قرار بدید و لطفاً اگه مشاور یا روان درمانی در اینجا هست راهنماییم کنه

ممنون می شم

با کسی که ترکم کرده چه کنم؟

با سلام

جوون حساسیم نمیتونم بیخیال احساس اطرافیام باشم اگه کسی رو ناراحت کنم حتما باید ازش عذر خواهی کنم وگرنه خیلی به اعصابم فشار میاد.

تا قبل از دانشگاه با این قضیه مشکل نداشتم چون با هیچ دختری رابطه ای نداشتم.ولی تو دانشگاه متاسفانه اشتباهی کردم و خانمی رو ناراحت کردم چند بار با پیام عذر خواهی کردم. ولی اون فکر کرد با این کار قصد مزاحمت دارم شمارشو عوض کرد.بعد مدتی که براش ثابت شد که قصد مزاحمت نداشتم رابطمون عادی شد. بعد مدتی شماره جدیدشو برام فرستاد تماس گرفتم ج نداد.بعد ادعا کرد اشتباه شده(مطمئنم نشده بود). تو دانشگاه خواستم بهش  قضیه رو بگم اصلا حاضر نشد به حرفم گوش بده.کل دانشگاه رو پر کرده من  دارم مزاحمش میشم چطور میتونم به بقیه ثابت کنم واقعا قصد مزاحمت نداشتم.هیچوقت دوست نداشتم مزاحم باشم.